درس خارج فقه استاد محسن ملکی
99/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الصيد و الذباحة/شرائط الذباحة /ذبح مکانیزه
خلاصهی جلسهی قبل
کلام در آلت ذبح و چاقوی استیل و آلت غیر آهنی بود؛ نحر نیز فیالجمله بیان شد؛ گفتیم: طبق ظواهر ادلّه، آلت ذبح در شرائط عادی باید آهن باشد و در شرائط اضطراری با هر شیئی که بتوان اوداج اربعه را برید، میتوان حیوان را ذبح کرد.
خلاصهی مباحث گذشته با بیانی دیگر عرض میشود. بحث ذبح با آهن معروف و مشهور است؛ لکن این سؤال مطرح است که آیا میتوان غیر آهن را به آهن ملحق کرد و در شرائط عادی با هر وسیلهی تیز و برندهای ذبح کنیم یا نه در شرائط عادی حتماً باید آهن باشد تعبّداً و در شرائط غیرعادی بهغیر آهن منتقل میشود؟ روایات را به دودسته تقسیم میکنیم:
طائفهی اوّل: روایاتی است که خلاصه میشوند در این کلمه «لا ذکاة الا بحدیدة»
روایت محمد بن مسلم
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الذَّبِيحَةِ بِاللِّيطَةِ وَ بِالْمَرْوَةِ فَقَالَ لَا ذَكَاةَ إِلَّا بِحَدِيدَةٍ.[1]
اگر حدیده بمعنای آهن باشد، لَا ذَكَاةَ إِلَّا بِحَدِيدَةٍ یعنی ذبح با لیطه و مروه صحیح نیست بلکه آلت ذبح باید آهن باشد؛ امّا اگر حدیده بمعنای شیئ تیز و برنده باشد، لَا ذَكَاةَ إِلَّا بِحَدِيدَةٍ یعنی جنس آلت ذبح مهمّ نیست که لیطه یا مروه یا چیز دیگری باشد بلکه مهمّ آن است که تیز و برنده باشد.
طبق آنچه تا الآن از ظاهر روایات استفاده شد این است که حدیده یعنی آهن و این روایت نهی میکند از ذبح با غیر آهن؛ لکن سؤال راوی این است که آیا غیر آهن میتواند آلت ذبح باشد یا نه؟ به ذهن میرسد که این عبارت مانند عبارت «لا صلاة لجار المسجد الا فی المسجد» است؛ حضرت کمال ذبح را بیان فرمودهاند.
طائفهی دوّم: روایاتی که میفرماید: با هر وسیلهای که سر گوسفند بهراحتی بریده شود و اوداج اربعه قطع شود اشکال ندارد.
روایت حسین بن علوان
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ ظَرِيفٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ: لَا بَأْسَ بِذَبِيحَةِ الْمَرْوَةِ وَ الْعُودِ وَ أَشْبَاهِهِمَا مَا خَلَا السِّنَّ وَ الْعَظْمَ.[2]
دستهای دیگر از روایات
در کنار این دو طائفه از روایات، روایاتی است که تفصیل دادهاند بین حال اختیار و حال اضطرار؛ در حال اختیار باید با آهن ذبح کرد؛ لکن در برخی از این روایات بهعنوان یک قاعدهی کلّی فرمودهاند: إِذَا فَرَى الْأَوْدَاجَ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ.
صحیحهی عبدالله بن حجاج
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنِ الْمَرْوَةِ وَ الْقَصَبَةِ وَ الْعُودِ يَذْبَحُ بِهِنَّ الْإِنْسَانُ إِذَا لَمْ يَجِدْ سِكِّيناً فَقَالَ إِذَا فَرَى الْأَوْدَاجَ فَلَا بَأْسَ بِذَلِكَ.[3]
گویا ملاک، قطع و بریده شدن اوداج اربعه است نه دریدن و پاره کردن رگها؛ با هر شیئی بتوان اوداج اربعه را قطع کرد، برای ذبح کافی است چه آهن باشد یا غیر آهن؛ از این روایت و امثال آن چنین برداشت میشود که در تمام روایاتی که از ذبح با غیر آهن سؤال شده است، راوی نسبت به تحقّق ذبح در قالب بریدن و قطعکردن شکّ داشته و ائمه فرمودهاند اگر واقعاً فری و قطعکردن تحقّق یابد کافی است. با چنین نگاهی نمیتوان گفت این دو طائفه تعارض دارند؛ زیرا از مجموع روایات چنین استفاده شد که ذبح با آهن بهتر و کاملتر است؛ امّا اینکه ذبح با غیر آهنی که کار آهن را انجام میدهد جائز نباشد، محلّ تأمل است؛ نفی جواز نیاز به دلیل خاصّ دارد؛ شاهد این ادّعا کلام قاضی ابن براج است در مهذّب که میفرماید:
و الذباحة لايجوز الا بالحديد، فمن خاف من موت الذبيحة و لم يقدر على الحديد جاز أن يذبح بشيء له حدّة مثل الزجاجة و الحجر الحادّ أو القصب و الحديد أفضل و اولى من جميع ذلك.[4]
از کلمهی حدّة و همچنین حادّ معلوم میشود که حدید را بمعنای تیز و برنده میداند؛ و افضلیت حدید حکایت از همان دارد که گفتیم عبارت لَا ذَكَاةَ إِلَّا بِحَدِيدَةٍ در روایات مانند عبارت «لا صلاة لجار المسجد الا فی المسجد» میباشد یعنی لا صلاة کاملة و تامّة الّا فی المسجد؛ در مانحنفیه لا ذکاة کاملة و تامّة الّا بالحدیدة.
تا اینجا نظریّات شیعه و پیروان اهل بیت علیهم صلوات الله بیان شد؛ با توجّه به مطالب مذکور به این نتیجه میرسیم که یمکن أن یقال: در باب فری اوداج، ذبح با آهن، اسهل و افضل است؛ ولی غیرآهن اگر کار آهن را انجام بدهد ممنوع نیست و همچنین اگر شخص جاهل یا غافل از حکم، با غیرآهن حیوانی را ذبح کرد ذبیحه حلال است.
امّا اهل سنّت تمسّک میکنند به روایت رافع بن خدیج از پیامبر:
ما أنهر الدم و ذکر اسم الله علیه فکلوا ما لم یکن سنّاً أو ظفراً.[5]
هر ذبیحهای که خونش کامل جاری شود و نام خدا بر او برده شود حلال است بشرط اینکه آلت ذبح، دندان یا ناخن نباشد.
منع از سنّ و ظفر در منابع شیعه نیامده است؛ بلکه بعضی از علماء مثل ابن فهدحلّی و ابن ادریس قائل هستند به اینکه در فرض اضطرار با هرچیزی از جمله سنّ و ظفر ذبح جائز است؛ امّا اهلّ سنت این دو را استثناء کردهاند؛
در نتیجه تنها مانع برا ی فتوادادن به کفایت هر آلت برنده برای ذبح، دو چیز است:
1ـ فتوای مشهور بعنوان یک دلیل اجتهادی.
2ـ شکّ در حصول تذکیه بعنوان دلیل فقاهتی.
در شرائط عادی اگر با غیرآهن حیوانی را ذبح کنیم مستلزم شکّ در حصول تذکیه میباشد؛ و اصل عدم تذکیه میگوید این حیوان تذکیه نشده است و نتیجهاش آن است که در شرائط اختیار ذبح با غیرآهن جائز نیست.
اگر از این دو مانع رفع ید کنیم و روایات را بشکلی که بیان شد معنی کنیم، از نظر اجتهادی نمیتوان فتوا داد به عدم کفایت شیئ غیرآهنیِ تیز و برنده و گفت غیرآهن در شرائط عادی هیچ جایگاهی ندارد.
ذبح ماشینی (مکانیزه)
ذبح مکانیزه در عصر حاضر یکی از موضوعات مستحدث است که باید حکم آن از منابع شرعی مشخّص شود؛ فعلاً گاو و مرغ با ماشین ذبح میشوند؛ و موضوع قابل توجّه در این مسأله بریدن حلقوم حیوان با ماشین است چون ماشین مباشر با گردن حیوان است و کاری که انسان انجام میدهد روشن کردن دستگاه و فشردن کلید مربوطه می باشد؛ در اینجا پنج سؤال مطرح است که برای استنباي حکم این مسأله ابتداء باید به این سؤلات پاسخ دهیم.
سؤال اوّل: مباشرت ذابح
آیا در تحقّق ذبح شرعی، مباشرت انسان لازم است و باید خودش با دست این کار را انجام دهد؟ اگر ذبح توسّط ماشین انجام شود، منسوب به انسان نیست و به ماشین نسبت داده میشود؟ ظاهر آیات و روایات این است که ذبح باید منسوب به انسان باشد:
آیه 3 از سوره مائده: ﴿إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ﴾
در این آیه چند حیوان را حرام شمرده شده و سپس میفرماید: إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ یعنی آنچه را شما انسانها ذبح تذکیه کنید؛ گویا تذکیه باید بدون واسطه باشد.
صحیحهی ابوبصیر
وَ عَنْهُ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: لَا تَأْكُلْ مِنْ فَرِيسَةِ السَّبُعِ وَ لَا الْمَوْقُوذَةِ وَ لَا الْمُنْخَنِقَةِ وَ لَا الْمُتَرَدِّيَةِ إِلَّا أَنْ تُدْرِكَهُ حَيّاً وَ تُذَكِّيَهُ.[6]
نخور از حیوانی که توسّط حیوان درندهای شکار شده و حیوانی که او را زدهاند و مرده و حیوانی که از جای بلندی افتاده و مرده مگر اینکه او را زنده بیابی و ذبح کنی.
تذکیه فعل انسان شمرده شده است و اگر ازهاق روح حیوان خودبخود یا توسّط حیوانی انجام شود میته است. ذبح مکانیزه گویا ذبح انسان نیست و با ظاهر کتاب و سنّت و عرف سازگاری ندارد.
سؤال دوّم: جنس آلت ذبح
در ذبح ماشینی آیا تیغ دستگاه، آهنی است یا ممکن است جنس دیگری باشد؟ یا مثلاً از برق یا اشعه برنده استفاده شود؟
سؤال سوّم: کیفیّت تسمیه
انسان وقتی دستگاه را روشن میکند تا وقتی حیوان ذبح میشود فاصله است لذا تسمیه مقارن با ذبح نیست؛ این اشکال ندارد؟
سؤال چهارم: استقبال
استقبال الی القبله را اگر شرط بدانیم چگونه توسّط دستگاه محقق میشود؟
سؤال پنجم: قطعکردن سر حیوان
در روایات آمده است که سر حیوان را به یکباره قطع نکن؛ اوداج اربعه را قطع کن و صبر کن تا خون کاملاً تخلیه شود سپس سر را کامل قطع کن؛ ولی در ذبح با دستگاه، سر حیوان سریع قطع می شود؛ بنابراین ذبح مکانیکی با ادلهی شرعی سازگار نیست؛ آیا این جائز است؟
با جواب دادن به این سؤالات، حکم شرعی ذبح مکانیزه مشخّص خواهد شد. ابتداء سؤال آخر را بررسی میکنیم.
جواب سؤال پنجم
باید ببینیم آیا نبریدن سر حیوان بطور کامل، بعد از قطع اوداج اربعه، واجب تکلیفی و وضعی است؟ و قطع کردن تمام سر یکباره، حرام تکلیفی و وضعی میباشد؟
آنچه از روایات استفاده میشود فقط نهی است و نهی، ظهور در حرمت تکلیفی دارد؛ یعنی قطع سریع و یکباره سر حیوان، مورد نهی قرار گرفته است.
صحیحه محمد بن مسلم
عن الصادق علیه السلام: لَا يَقْطَعُ الرَّقَبَةَ بَعْدَ مَا يَذْبَحُ.[7]
وقتی ذبح کردی یعنی اوداج اربعه را قطع کردی، تمام گردن را قطع نکن.
علوم تجربی روز میگوید فلسفهی این بیان شریعت این است که اگر تمام گردن یکباره قطع شود، نخاع قطع میشود در نتیجه قلب حیوان از کار میافتد و پمپاژ نمیکند و خون داخل رگها کامل تخلیه نمیشود؛ و اگر خون بطور کامل تخلیه نشود هم غیربهداشتی است و هم طعم گوشت خراب میشود.
بر اساس همین روایت شهید در الروضة البهیة میفرماید:
یکره إبانة الرأس عمدا حالة الذبح للنهي عنه «في صحيحة محمد بن مسلم عن الباقر علیه السلام قال: لاتنخع و لاتقطع الرقبة بعد ما تذبح»
نظر شهید این است که این کار مکروه است؛ سپس نظر شیخ طوسی را نقل میکند:
و قيل و القائل الشيخ في النهاية و جماعة بالتحريم لاقتضاء النهي له مع صحة الخبر و هو الأقوى؛ و عليه هل تحرم الذبيحة؟ قيل نعم لأن الزائد عن قطع الأعضاء يخرجه عن كونه ذبحا شرعيا فلا يكون مبيحا و يضعف بأن المعتبر في الذبح قد حصل فلا اعتبار بالزائد.
شیخ میفرماید: بعضی گفتهاند حرام است چون نهی، مقتضی حرمت است و همین اقوی است؛ بنابراین (یعنی بنابر حرمت ابانهی راس) آیا ذبیحه هم حرام میشود؟ (یعنی حرمت تکلیفی مستلزم حرمت وضعی است یا نه؟) بعضی گفتهاند بله حرام میشود؛ چون ذبح شرعی، قطع اوداج اربعه است و اگر بیشتر از این قطع شود دیگر ذبح شرعی نیست؛ ولی این استدلال ضعیفی است زیرا مقدار واجب شرعی انجام شده و مقدار اضافی، زائد بر واجب است.
شهید دو دلیل دیگر اضافه میکند و میفرماید:
و قد روى الحلبي في الصحيح عن الصادق علیه السلام: حيث سئل عن ذبح طير قطع رأسه أ يؤكل منه قال نعم و لكن لايتعمد قطع رأسه» و هو نص و لعموم قوله تعالى فَكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ فالمتجه تحريم الفعل دون الذبيحة.[8]
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: اگر پرندهای را که ذبح میکنند سرش کامل قطع شود حلال است یا نه؟ حضرت فرمودند: نباید عمداً این کار را انجام دهد ولی پرنده حلال است؛ و این نصّ در این مطلب است. (شهید از عبارت لايتعمد قطع رأسه کراهت را استفاده کرده است) و در قرآن بصورت مطلق میفرماید: فَكُلُوا مِمّٰا ذُكِرَ اسْمُ اللّٰهِ عَلَيْهِ؛ پس متّجه آن است که این کار حرام است ولی ذبیحه حرام نیست (یعنی حرمت تکلیفی دارد ولی حرمت وضعی ندارد)