< فهرست دروس

درس تفسیر استاد محسن ملکی

1402/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تفسیر/معاد در قران/

 

تدبر قرانی ما پیرامون آیه شریفه " فاتاهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخره [1] " بود و مطالبی در ذیل این آیه مورد اشاره قرار گرفت . آیه ای است معادی بخاطر کلمه حسن ثواب الاخره .

حدود شش مطلب را در ذیل این آیه عنوان کردیم و ادامه آن :

هفتمین مطلب : اینست که این آیه شریفه شئون معاد و قیامت را با کلمه حسن معرفی میکند . این کلمه حسن که اضافه شده به ثواب الاخره بیان اوضاع و احوال قیامت است و به درد دنیا نمیخورد زیرا این حسن اضافه شده به ثواب و به آخرت اضافه شده است.

همانطور که در جلسه قبل گفتیم یک معنای ثواب رجوع است و یک معنای آن ثوب پوشانندگی از گرما و سرما است به اصطلاح یک منفعت رائجه است لذا این واژه برای بهره های دنیوی بکار برده شده است

انسان را پوشش و امنیت و آرامش میدهد.

چرا حسن به آخرت اضافه شده است ؟ هرچیزی که ماندگار و دائمی است به آن حسن مطلق گفته میشود .زیبایی یا نیکویی مطلق به چیزی گفته میشود که ناقص نباشد. خب در دنیا هر نعمتی را که تصور کنید

یک تلخی دارد و حسن ندارد و دائم نیست برای همین قران هم نگفت حسن ثواب الدنیا . پس باید حسن در جایی بکار برده شود که بهره های آن ماندنی و دائم باشد که بر اساس اطلاعات ما فقط معاد و قیامت اینچنین است که میتوانیم تصور کنیم ثواب های آن جاویدان و ماندگار است.

بنابراین حیات یعنی حقیقتی که در آن تأثیر و تأثر هست و از این تأثیر و تأثر بهره تولید میشود.خب کدام تاثیر و تاثری هست که هم بهره وری دارد و هم این بهره وری ماندگار است ؟ یقینا طبق اطلاعات ما قیامت است. چون حسن مطلق بکار برده شده و اضافه به اخرت شده دلالت میکند بر اینکه بهره وری های آخرتی همیشگی و دائم و استوار هستند و نقصی در آنها تصور نمیشود.

هشتمین مطلب : کلمه ثواب و حسن و احسان در این آیه کنار هم چیده شده اند. در لغت که نگاه میکنیم ثواب را خیلی از لغویون میگویند مترادف احسان است . این چینشی است در فن بدیع ،کنار هم قرار گرفتن الفاظی که برداشت های آنها متفاوت است اما واقعیتشان یکی است که این یکی از محسنات بدیع است. ثواب ،حسن و محسنین وقتی اینها کنار هم قرار میگیرند خود این کنار هم قرار گرفتن این سه تا در کجا میتواند تصور شود؟ شما احسان مطلق و ثواب مطلق و حسن مطلق را فقط در اخرت ومعاد میتوانید تصور کنید و فقط در آنجا جلوه میکنند. این چینش که در مغز احسان ثواب دیده شود خود حسن و محسنین هم از همان مقوله باشد حکایت میکند که زیبایی و نیکویی حقیقی در اخرت است و دنیا محل نیکویی نیست و اگر اتفاق میافتد نسبی و مثل خود دنیا کوتاه است. احسان مطلق ثواب مطلق و نیکوئی مطلق من مختصات الاخره.

میرویم سراغ آیه بعدی " سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب بما اشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطانا و مأوهم النار و بئس مثوی الظالمین [2] " این آیه را هم بخاطر کلمه مأواهم النار بعنوان یک آیه معادی و قیامتی میشناسیم.معاد محور تدبر ماهست لکن مباحث مختلف پیرامون یک آیه را مطرح میکنیم.

1. شأن نزول : این آیه در داستان جنگ احد نازل شده است که مشرکین مکه با سرپرستی ابوسفیان در جنگ احد که احساس پیروزی کردند در عالم بدمستی خود رفتند به طرف مکه و در یک منطقه 16 کیلومتری با مکه بنام همراء الاسد اردو زدند و جشن گرفتند که مسلمانها را کشتند و پیامبر را هم حتی کشتند یکمرتبه گفتند حال که اینطور است برویم و کل مسلمانها را در مدینه از بین ببریم نقل است در تاریخ که پیامبر مطلع شدند و تمام مسلمانان را بسیج کردند حتی مجروحین را که مسلمانان سالم آنها را کول میگرفتند بطرف همراء الاسد، تا ابوسفیان و قریش مکه از این مسأله خبر دار شدند به طرف مکه فرار کردند. این آیه میگوید سنلقی فی قلوب الذین کفروا الرعب یعنی علاوه بر اینکه اینها باخبر شدند که مسلمانان بطرف آنها میآیند خداوند هم امدادغیبی یعنی القاء رعب در دل این افراد انداخت یعنی نصف کاررا پیامبر انجام داد و نصف کار را خداوند.

از سنتهای الهی هست که در شرایطی که انسانهایی مقاوم باشند و پای کار بایستند در زمان و وقت خودش با امداد غیبی از آن صحنه ها وسختی ها بیرون میآیند.

نکته دوم : سین در سنلقی که برای آینده نزدیک بکار میرود حکایت از آن دارد که اگر انسان رفت به سمت

ایمان و عمل صالح به زودی نتیجه آن را میبیند یعنی تمام کسانی که در شرایط سخت اعتقاد و عمل خود را واقعی حفظ کرده اند نتیجه آن را دیده اند. شما تصور کنید امام راحل که اینقدر منسجم و مقاوم بود در آخر چه اتفاقاتی را در دنیا رقم زد که میفرمود اینها کار خداست، در کارهای شخصی هم همینگونه هست اگر در اعتقاد طلبگی مان جدی و مصمم باشیم نتیجه آن را بزودی میبینیم بافرض اینکه بدانیم ای دنیا لحظاتش تند میگذرد .

نکته سوم : بحث القاء هست سنلقی نلقی فعل مضارع باب افعال القی یلقی القاء حروف اصلی آن لقی هست بمعنای ارتباط و ملاقات .در باب افعال القا میشود یعنی انداختن یک شیء در شیء دیگر که این دو باهم ظرف و مظروف شوند. این لفظ در لغت وضع شده است برای امور طبیعی و امور مادی که عین خارجی دارند مانند انداختن پول در قلک که میشود القاء اما در اینجا استعمال کنایی و مجاز است که در امر معنوی بکار برده شده است هم قلوب که ظرف است امر معنوی هست هم رعب که مظروف است و این استعاره و کنایه و مجاز از باب تاکید بکار رفته است یعنی یک امر معنوی را میخواهیم کاملا شفاف کنیم که اتفاق افتاده است و بالعیان اینطور است مانند تشبیه معقول به محسوس که شبیه آن را در قران داریم مانند الق الالواح [3] و یا فالقوا حبالهم [4] اینها موارد طبیعی هستند وبرای مورد خودمان که مجازی باشد آیه والقیت الیک محبة منی [5] هم استعمال حقیقی در قران است و هم استعمال معنوی


[1] 1.سوره ال عمران آیه 148.
[2] 2.سوره ال عمران آیه 151.
[3] 3. سوره اعراف ایه 150.
[4] 4. سوره شعرا ایه 44.
[5] 5. سوره طه ایه 39.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo