< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله حسین مظاهری

90/03/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اگر کسی در طلب آب نرود تا وقت تنگ شود و با تیمم نماز بخواند آیا نماز صحیح است؟

در مسئله 9 فرموده‌اند اذا ترک الطلب حتی ضاق الوقت عصی لکن الاقوی صحه صلاته.

اصل مطلب مطلب واضحی است و آن این‌که کسی که باید تفحص بکند این تفحص نکرد برای پیدا کردن آب تا این‌که وقت تنگ شد دیگر نوبت تفحص نیست چه باید بکند؟ معلوم است باید تیمم بکند نماز بخواند الا این‌که در این کار گناه کرده است، اگر ما تفحص را یک امر مستقل بدانیم گناه کرده است و الان موقع تیمم است و اگر تیمم نکند وقت داخل می‌شود یا وقت خارج می‌شود یک گناهی انجام داده اگر هم آن تفحص را شرط برای صحت بدانیم که مشهور در میان فقهاء هم همین است شرط برای صحت، اما الان آن شرط تمام شده یعنی الان نوبت رسیده به آن جا که موقعیت ندارد این شرط را انجام بدهد خب الان نوبت بدل اضطراری است از بدل اختیاری باز تیمم صحیح است نماز صحیح است اما این گناه کرده حالا اسمش را بگذارید گناه تجری، بالاخره در هر دو صورت چه شرط باشد این تفحص چه شرط نباشد نماز اشکال ندارد و باید تیمم بکند نماز بخواند این مسئله در جاهای دیگر هم خیلی هست مثلا حتی در ماه مبارک رمضان این باید طاهر وارد اذان صبح بشود این یک دفعه مثلا خجالت می‌کشد برود غسل بکند و این غسل نمی‌کند تا قبل از اذان صبح یا این‌که آب هم دارد عمداً غسل نمی‌کند تا اذان صبح یا غیر ماه رمضان صبح باید برود غسل بکند عمدا غسل نمی‌کند تا قبل از اذان صبح یا قبل از نماز خواندنش خب باید تیمم بکند و نماز بخواند نماز صحیح است یا نه؟ آری چرا نماز صحیح است؟ برای این‌که الان دیگر لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا به او می‌گوید که تیمم کن وارد اذان صبح بشو یا تیمم بکن نماز بخوان اما بدل اضطراری جای بدل اختیاری یعنی تیمم جای وضو جای غسل، نماز درست است اما گناه کرده برای این که می‌تواند برود غسل بکند نرفته تا وقت تنگ شده می‌توانسته وضو بگیرد نگرفته عمدا تا وقت تنگ شده، مأمور به را از دست داده مأموربه اختیاری حالا الان نوبت مأموربه اضطراری است به آن می‌گویند بدل اضطراری جای بدل اختیاری خب بدل اضطراری را باید به‌جا بیاورد باید بماز را با تیمم بخواند نماز هم صحیح است اما گناه کرده و نظیرش در فقه ما زیاد پیدا می‌شود که گاهی بدل اضطراری جای بدل اختیاری بدون این‌که این کوتاهی کرده باشد اما گاهی کوتاهی می‌کند بدل اختیاری را از دست می‌دهد نوبت می‌رسد به بدل اضطراری باید بدل اضطراری را بیاورد نماز هم درست است اما معلوم است کتک دارد برای این‌که مأموربه اختیاری را از دست داده باید نماز بخواند با غسل، باید وارد اذان صبح بشود در باب روزه با غسل اما نکرده تا رسیده به بدل اضطراری اگر بدل اضطراری را انجام ندهد مثل همان که وارد اذان صبح بشود روزه‌اش باطل است یعنی تیمم نکند و وارد بشود اگر تیمم نکرده نماز بخواند معلوم است نمازش باطل است و اما اگر نمازش را بخواند با بدل اضطراری که به موقع واقع شود یا وارد اذان صبح بشود با بدل اضطراری نماز درست است روزه درست است اما معلوم است بدل اختیاری را عمدا از دست داده کتک دارد لذا مرحوم سید این فرمایششان اذا ترک الطلب حتی ضاق الوقت عصی لکن الاقوی صحه صلاته، نمی‌دانم مرادشان لکن الاقوی یعنی چه؟ اقوی دیگر نیست این مسلم است که این نمازش درست است مسلم است در باب روزه روزه‌اش درست است کتکش را می‌خورد اما بدل اضطراری جای بدل اختیاری و احتمال بدهیم بدل اضطراری جای بدل اختیاری تا بگوییم اقوی ظاهراً این احتمال نیست بنابراین نباید بگویند که لکن الاقوی صحه صلاته باید بگویند اذا ترک الطلب حتی ضاق الوقت عصی لکن تصح صلاته، لکن الاقوی صحه صلاته به جایش باید بگویند لکن تصح صلاته.

مسئله بعدی می‌فرماید اذا طلب الماء بمقتضی وظیفته ولم یجد فیتییمم فصلی ثم تبین وجوده فی محل الطلب صحت صلاته ولا یجب الاعاده او القضاء این هم همان مسئله است دیگر، تفحص کرد و آب نیافت حالا تیمم کرد و نماز خواند بعد دید رفقایش مثلا گفتند آن جا که تو رفتی آب بود و تو پیدا نکردی خب این الان باز بدل اضطراری جای بدل اختیاری گناه هم نکرده برای این‌که تفحص خودش را هم کرده یا مثلا در همان غسل این خیال می‌کرد نمی‌تواند برود غسل بکندو دیگر رسید به بدل اضطراری بدل اضطراری یعنی تیمم را انجام داد بعد فهمید که نه می‌توانسته برود غسل بکند نرفته باز در این جا صحت صلاته چرا؟ بدل اضطراری جای بدل اختیاری.

بله یک صورت پیدا می‌شود که آن صورت یک مقدار مشکل می‌شود و آن این است که در همین مسئله ما حالا یا در این تفحص یا غیر تفحص مثل این‌که مثلا ساعت را دید دید ساعت 4 است بخواهد برود غسل بکند دیگر با حال جنابت وارد اذان صبح می‌شود یا مثلا دید الان ساعت 6 است اگر بخواهد وضو بگیرد نمی‌شود و تیمم کرد نماز خواند بعد دید ساعت 3 بوده بعد دید ساعت مثلا 5 بوده اشتباه کرده می‌توانسته برود غسل بکند نرفته، می‌توانسته برود وضو بگیرد نگرفته آیا این نمازش که با تیمم خوانده درست است یا نه؟

این مسئله برمی‌گردد به مسئله اجزاء در اصول، در اصول می‌دانید یک بحث فوق‌العاده مهم مشکل هست به نام بحث اجزاء و بحث اجزاء این است که ایا اوامر ظاهریه کافی از اوامر واقعیه است یا نه؟ ایا اگر کسی به اماره عمل کرد به اصلی از اصول عمل کرد بعد فهمید که اماره مخالف با واقع بوده است یا اصلی که جاری کرده مخالف با واقع بوده است آیا اعمالی که به‌جا آورده مجزی است یا نه؟

مشهور در میان اصحاب می‌گویند عدم اجزاء می‌گویند که واقع را نیاورده باید واقع بیاید تا مأمور به ساقط بشود این مأموربه هم که آورده این نمی تواند مأموربه واقعی را ساقط بکند بنابراین چیزی نیاورده الان مأموربه اگر موجود است که باید بیاورد باید قضا بکند لذا در اصول مشهور در میان اهل اصول این است که اوامر ظاهریه مکفی از اوامر واقعیه نیست، اوامر ظاهریه مأمور‌به را نمی تواند ساقط بکند، عذر است اما این مأموربه ساقط باشد نه، لذا اگر وقت دارد باید مأمور به را بیاورد اگر نه باید قضایش را بکند.

مرحوم شیخ انصاری در کتاب اجتهاد و تقلید می ‌فرمایند که در باب اجتهاد و تقلید باید بگوییم اجزائ ادعای اجماع هم می‌کنند می‌فرمایند برای این‌که اگر نگوییم اجزائ اختلال نظام لازم می‌آید مثلا یک کسی از یک مجتهدی تقلید می‌کرده اعمالی را به‌جا آورده حالا مجتهد مرده به یک مجتهد دیگر مراجعه می‌کند اختلاف فتوی با آن زیاد است و اگر بگوییم که این باید نمازهایش را قضا بکند اختلال نظام لازم می‌اید و چون اختلال نظام لازم می‌اید پس در باب اجتهاد و تقلید مطلقا می‌گوییم اجزاء،

اما همین شیخ انصاری در اصولشان در باب الفاظ مطلقا می‌گویند عدم اجزاء مرحوم اخوند در کفایه راجع به اصول، اصل عملی می‌گویند اجزائ راجع به امارات می‌گویند عدم اجزاء، ما قائلیم به اجزاء چه در باب امارات چه در باب اصول ودلیلمان هم همین است که اوامر ظاهریه آن اوامرواقعیه را یعنی به جای اوامر واقعیه می‌نشیند و بالاخره آن چه به جا آورده آن تکلیف را ساقط می‌کند ولو مخالف با واقع، به عبارت دیگر همان حرف مرحوم شیخ انصاری که می‌فرماید اگر قائل به اجزاء نشویم لازم می‌آید اختلال نظام ادعای اجماع هم می‌کنند همان حرف را می‌گوییم اصلا این فرمایش مرحوم شیخ یک تهافتی در مسئله هست برای این‌که اگر در باب اجتهاد و تقلید گفتیم اجزاء دیگر چیزی باقی نمی‌ماند دیگر همه جا باید بگوییم اجزاء، اگر مجتهد یک فتوی داد باید بگوییم این فتوی آن مأموربه واقعی را ساقط می‌کند ولو مخالف با واقع، اگر این مقلد عمل کرد به فتوای مجتهد مأموربه را ساقط می‌کند ولو مخالف با واقع برای این‌که امارات، اصول هم همین است امارات، اصول قاعده‌اشان این است که جای واقع می نشیند وقتی جای واقع نشست به قول مرحوم آخوند در جمع بین واقعی و ظاهری اگر مطابق واقع شد فمنجز اگر مخالف با واقع شد عذر است لذا این اماره را که شارع مقدس حجت کرده معنایش این است این اماره حجت است اگر مطابق با واقع شد مأموربه را آورده، اگر مخالف با واقع شد مأموربه نیامده اما تو معذوری نه اعاده دارد نه قضا، لذا فرقی بین امارات و اصول نیست حتی در مسئله ما مسئله قطع است ما می‌گوییم که فرقی بین قطع و امارات و اصول نیست همین جور که در باب اصول بعضی از بزرگان مثل مرحوم آخوند، استاد بزرگوار ما حضرت امام در باب اصول می‌گویند اجزاء همان حرفشان را ما در باب امارات می‌گوییم، می‌گویند امارات لسان ندارد و استصحاب مثلا لسان دارد می‌گوییم اگر بریزیم همان اماره را در لسان اصول می‌شود بالاخره معنای حجیت امارات همین است که اگر موافق با واقع شد منجز تکلیف است اگر مخالف با واقع شد عذر است و در باب قطع هم ما همین را می‌گوییم می‌گوییم این کسی که مطابق قطعش عمل کرده شارع مقدس این را پذیرفته، پذیرفته این حجت برای توست وقتی حجت باشد برایش معنای حجت همین است که اگر مخالف با واقع است عذر است اگر مطابق با واقع است منجز تکلیف است یعنی ساقط کرده تکلیف را، از این جهت این فرمایش مرحوم سید اذا طلب الماء بمقتضی وظیفته یعنی مثلا باید یک کیلو دو کیلو راه برود رفته فلم یجد آب پیدا نکرد فتیمم و صلی ثم تبین وجوده فی محل الطلب، نمازش را که خواند به او گفتند آن جا آب بوده تو نتوانسته‌ای پیدا بکنی می‌فرمایند صحت صلاته ولا یجب الاعاده او القضا این را چه جور می‌شود درستش کرد؟ با همان اجزائی که دارم عرض می‌کنم یعنی این باید یک کیلو دو کیلو راه رفته باشد رفته آب پیدا نکرده الان نباید تیمم بکند واقعا، تیمم کرده نماز خوانده نمازش درست است حتی اعاده ندارد قضا ندارد چرا؟ بدل اضطراری جای بدل اختیاری، بدل اضطراری آن مأموربه را ساقط کرده، یعنی نماز با غسل نماز با وضو از او ساقط شده نماز با تیمم به جای آن نشسته و صورت قطعش هم هست صورت اماره هم نیست صورت اصل عملی هم نیست صورت قطع است یعنی رفته دو کیلو راه رفته آب پیدا نکرد اما بعد دید اشتباه کرده و با قطع به این‌که آب نیست تیمم کرد نماز خواند بعد دید آب هست سید می‌فرمایند نمازش درست است می‌فرماید ولا یجب الاعاده او القضا این همان اجزائی است که ما در اصول گفته‌ایم و گفته‌ایم هم امارات و هم اصول و حتی هم قطع اوامر ظاهری به جای اوامر واقعی و همین جور که اوامر واقعی مسقط تکلیف است اگر آوردیم این اوامر ظاهری هم ولو تکلیف را نیاورده اما همان که مرحوم آخوند در کفایه می‌گویند عالی است ان طابق الواقع منجز ان خالف الواقع فعذر، البته در اصول این را نگفته‌اند ولی مرحوم سید این جا در حالی که مرحوم سید هم انصافا مرد اصولی است اصول ایشان خیلی بالاست ایشان این جا فرموده‌اند.

اما چیزی که مسئله را مشکل می‌کند در ذیل مسئله 12 این مسئله که خواندیم ذیل مسئله 12 می‌فرماید و اما اذا ترک الطلب باعتقاد عدم الماء فتبین وجوده و انه لوطلب لعثر فالظاهر وجوب الاعاده او القضا این یعنی چه؟ یک تهافت حسابی در مسئله پیدا می‌شود آن مسئله 11 می‌فرماید اگر تفحص کرد آب پیدا نکرد و بعد فهمید تفحصش غلط بوده با جهل مرکب تیمم کرد نماز خواند گفته‌اند نماز درست است اعاده ندارد قضا ندارد در مسئله دوم می‌فرماید با جهل مرکب اگر نماز خواند نمازش اعاده دارد قضا دارد فقط فرقش این است که آن تفحصش را کرده با جهل مرکب نماز خوانده این تفحصش را نکرده با جهل مرکب نماز خوانده اگر اجزاء نه در هر دو صورت باید بگوییم اجزاء نه، اگر اجزاء آری که ما می‌گوییم اجزاء آری باید در هم مسئله 9 که خواندیم هم ذیل مسئله 12 در هر دو صورت مرحوم سید باید بفرمایند که اعاده ندارد قضا هم ندارد اما در مسئله آن جا که تفحص کرده باشد و با جهل مرکب تیمم کرده باشد می‌فرمایند اعاده ندارد قضا ندارد اما در ذیل مسئله 12 آن جا که تفحص نکرده اما نه کوتاهی کرده باشد یقین کرد که تفحص فایده‌ای ندارد یقین کرد این جاها آب نیست تیمم کرد نماز خواند بعد به او گفتند در دامنه کوه آب بود باید رفته باشیی، یا در مسئله‌ای که به دردبخور است مثل همین مثالی که زدم خیال کرد ساعت قبل از اذان صبح است و برود غسل بکند غسلش فایده‌ای ندارد یعنی آفتاب می‌زند یا این‌که طلوع فجر می‌شود این یقین را داشت حالا تیمم کرد وارد اذان صبح شد خب با جهل مرکب وارد اذان صبح شده باید مرحوم سید به قاعده آن مسئله گفته باشند که روزه‌اش درست است می‌گویند روزه‌اش را قضا کند یا آفتاب زده می‌گویند نمازش را اعاده کند علی الظاهر دوتا فرع هیچ فرق با هم ندارد یک دفعه تقصیر دارد آن یک مسئله دیگر است که در آن مسئله قبل گفتیم تقصیر هم داشته باشد و تفحص اگر می‌کرد اب پیدا می‌کرد یا این‌که می‌داند اگر برود می‌تواند غسلش را بکند نرفت تا قبل از اذان صبح آن جا مرحوم سید فرمودند الاقوی صحه صلاته.

تفحص کرده آب پیدا نکرده بعد معلوم شده آب بوده، صورت دوم این‌که تفحصش را نکرده برای این‌که یقین داشته تفحص کردن فایده ای ندارد حالا شما مسئله را بیاورید آن جا که خیلی فایده‌ای داشته باشد و آن این‌که قبل از اذان صبح است تفحص نکرده برای این‌که می‌دانست قبل از اذان صبح است نمی‌تواند وضو بگیرد نمی‌تواند غسل بکند نمازش را خواند یا وارد اذان صبح شد در حال جنابت، یک دفعه تفحص کرده به جایی نرسیده یک دفعه تفحص نکرده یقین داشته تفحص فایده‌ای ندارد باید در هر دو صورت بگوییم نمازش درست است روزه‌اش درست است اما مرحوم سید این جا آن که تفحص کرده و آب نیافته است و آب بوده با جهل مرکب تیمم کرده می‌گویند نماز درست است اعاده ندارد قضا ندارد و اما در صورتی که یقین دارد اب نبوده تفحص نکرده می دانسته تفحص فایده‌ای ندارد حالا وضو گرفته نماز خوانده یا وارد اذان صبح شده می‌فرماید اعاده دارد قضا دارد نمی‌دانم چه جوری باید درستش کرد

مسئله را تکرار کنم ببینم که شما می‌توانید درستش بکنید؟ مسئله‌ای که خواندیم مسئله 11 بود اذا طلب الماء بمقتضی وظیفته فلم یجد تیمم وصلی ثم تبین وجوده فی محل الطلب صحت صلاته ولا یجب الاعاده او القضا، گفتیم درست است روی قاعده اجزاء درست است اگر قاعده اجزائ نباشد باید بگوییم که یجب الاعاده او القضا ولی با قاعده اجزاء لا یجب الاعاده ولا القضا، این مسئله 11 بود گفتیم درست است و مرحوم سید این جا از آن افرادی شدند که می گویند اجزاء همان اجزای در اصول، احکام ظاهریه جای احکام واقعیه، اوامر ظاهریه جای اوامر واقعیه خیلی عالی در می‌آید، اما صورت قطعش است که در اصول گفته نشده و ما می‌گوییم، مرحوم سید گفته اند.

اما همین مرحوم سید در مسئله 12 ذیل مسئله 12 می‌فرماید و اما اذا ترک الطلب باعتقاد عدم الماء گناهی چیزی نبوده ولی اعتقاد داشته که آب نیست ترک الطلب باعتقاد عدم الماء گفتم اگر مثال هم بخواهید روی تیممش چون مثالش خیلی نادر است مثال بخواهید بزنید برای این که خیلی زیاد واقع می‌شود این‌که از خواب پا شد و خیال کرد که الان آفتاب می‌زند یا در ماه مبارک رمضان خیال کرد الان وارد اذان صبح می‌شود و این تیمم کرد و نماز خواند اما یک وقت دید که خلاف واقع است یعنی مثلا ساعت 4 نیست ساعتش اشتباه بوده ساعت 3 است ایا نماز درست است یا نه؟ مرحوم سید می‌فرماید نه و اما اذا ترک الطلب باعتقاد عدم الماء فتبین و جوده و انه لو لعثر فالظاهر وجوب الاعاده او القضا تفحص را ما واجب نفسی بگیریم اعاده و قضا ندارد شرط بگیریم اعاده و قضا ندارد و فرقی بین جهل مرکب به این‌که تفحص کرده باشد و با جهل مرکب نماز خوانده یا این‌که تفحص نکرده با جهل مرکب نماز خوانده هر دو صورت یک حکم دارد در یک صورتش بگوییم اعاده و قضا دارد در یک صورتش نه، ظاهراً وجهی برای مسئله پیدا نمی‌شود، از فضلای جلسه تقاضا دارم یک فکری روی آن بکنید ببینید ایا می‌شود بین این مسئله 11 و ذیل مسئله 12 را درست بکنیم اگر توانستید بگویید تا دو دفعه تکرار کنم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo