درس خارج فقه آیتالله حسین مظاهری
90/03/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اگر استعمال آب ضرر دارد؟
اذا تحمل الضرر و توضا او اغتسل فان الضرر فی المقدمات من تحصیل الماء و نحوه وجب الوضو او الغسل و صح، و ان کان فی استعمال الماء فی احد هما در غسل یا وضو بطل، و اما اذا لم یکن استعمال الماء مضرا بل کان موجب للحرج و المشقه کتحمل الم البرد او الشین مثلا فلا تبعد الصحه و ان کان یجوز معه التیمم لان نفی الحرج من باب الرخصه لا العزیمه خیلی عبارت رساست چنانچه یکی از امتیازهای بزرگ مرحوم سید در عروه یا در کتابهای استدلالیشان مثل شرح مکاسب اینکه عبارات خیلی رسا خیلی گویا، خب خلاصه حرف ایشان این است اگر کسی اب برایش ضرر داشت و این غسل کرد یا وضو گرفت میفرمایند گاهی تحمل ضرر میکند در مقدمات اما در وضو دیگر ضرری نیست آب برایش ضرر دارد حسابی اما وقتی که رفت توی آب دیگر از آب بیرون آمدن غسل کردن آن دیگر برایش ضرر ندارد میفرماید اگر چنین است این وضو یا این غسل صحیح است، تراخمی است آب برای چشمهایش ضرر دارد نباید به چشمها آب بریزد اما ریخت دیگر آن آخر کار که شستشو کرد یک مشت آب هم به عنوان وضو زد به صورت می فرمایند طوری نیست وضو صحیح است ولو کار حرامی کرده اما وضو صحیح است اما اگر همان غسل هم برایش ضرر دارد همان وضو هم برایش ضرر دارد میفرمایند این وضو این غسل باطل است، هذا کله اگر وضو یا غسل ضرری باشد. اما یک دفعه ضرر ندارد حرج است توی زمستان انسان برود یخ بشکند برود توی آب فرض کنید ضرر نداشته باشد اما خب تحمل این مشقت است حرج است مشقت شدید است میفرماید اگر این کار را بکند این حرام نیست و غسل هم معلوم است وقتی حرام نباشد غسل هم صحیح است وضو هم صحیح است، بعد هم دلیل میاورند میفرمایند فرق بین لاضرر و لا حرج این است که لاضرر عزیمت است اما لا حرج رخصت است یعنی به او میگویند که اگر آب برایت حرج است میتوانی تیمم بکنی ولی اگر وضو گرفتی یا غسل کردی حرام نیست وضو درست است غسلت هم درست است که فرق میگذارند بین قاعده حرج و قاعده ضرر، قاعده ضرر را عزیمت میدانند یعنی اگر کسی تحمل ضرر بکند میگویند حرام است اما قاعده حرج را عزیمت نمی دانند رخصت می دانند میگویند اگر کسی تحمل مشقت بکند این حرام نیست وقتی حرام نشد وضویش هم درست است غسلش هم درست است این خلاصه حرف مرحوم سید است.
لذا ما میگوییم اجازه دادهاند حسابی هم اجازه دادهاند فقط دلیل شما لاضرر است لا ضرر رخصت است نه عزیمت، و این یک امر عقلایی هم هست شاید ضرورت عقلاء هم باشد شارع مقدس هم هیچ جا ردع نکرده یک جا پیدا کنید شارع مقدس ردع کرده باشد اینها که هی مرتب می گویند میگویند شارع مقدس ردع کرده کجا ردع کرده؟ کجا ردع کرده یک کسی کلیه اش را بدهد دیگری کلیهدار بشود، دلیل بیاورید دیگر لذا این چنین دلیل نداریم فقط قاعده لاضرر است قاعده لاضرر هم رخصت است نه عزیمت برمیگردد به اینکه موارد تفاوت میکند مثل مال است هیچ تفاوت ندارد جان و مال و عرض همه مثل هم است انسان باید در مقابل ناموسش حسابی بیاید جلو ولو اینکه بکشندش در مقابل ناموسش خب مسلم همه میگویند، اسلام هم میگوید، همه میگویند اگر در مقابل ناموست کشته شدی شهید شدی، ضرر است اما میگویند طوری نیست چرا طوری نیست؟ میگویند برای اینکه در مقابل ناموس است برمیگردد به یک امراهم و مهم و برمیگردد به یک امر اینکه کجا ببینیم اسراف است تبذیر است، اسراف و تبذیر در مال میاید در عرض میآید در ناموس میاید همچنین در جان هم میآید، اسراف و تبذیر مربوط به مال فقط نیست لذا انسان مالش را آتش بزند خب معلوم است حرام است اما مالش را بدهد در راه خدا فقیر بماند حرام نیست خیلی عالی است خیلی خوب است و اگر هم شما بگویید بد است برمیگردد باز به اینکه عزیمت نیست رخصت است آدم همه مالش را بدهد توی خانه بماند، نه، این کار را نکند یک قدری مالش را بدهد یک قدری هم برای خودش بماند برمیگردد همه ببینیم عقل ما، نه آن عقل دقی فلسفی، عقل فقهی، ببینیم عقل فقهی ما چه میگوید هرچه عقل فقهی، عقلا میگویند بر طبقش عمل میکنند ردعی نشده لاضرر نمیتواند ردعش بکند چنانچه مرحوم سید می گویند لاحرج نمیتواند ردعش بکند خب همین جور که لا حرج نمیتواند امتنانی است لا ضرر هم نمیتواند امتنانی است.
روایت باب 17 از ابواب تیمم مرحوم صاحب وسائل تیتر زدهاند اذا اجنب نفسه متعمدا یجب علیه الغسل ولو کان ضرر یا عنوان این جور زدهاند آن وقت توی این باب 17 چند تا روایت نقل میکنند من دوتا از این روایتها را برایتان بخوانم یکی صحیحه ابی بصیر و عبدالله بن سلیمان عن ابی عبدالله علیه السلام انه سئل عن رجل کان فی ارض بارده توی زمستان ایران که سرد است حسابی تتخوف ان هو اغتسل ان یصیبه عنت من الغسل سرما میخورد سینهپهلو میکند کیف یصنع؟ قال یغتسل و ان اصابه ما اصابه فرمودند باید غسل بکند مرحوم صاحب وسائل هم قبول کردهاند گفتهاند که اگر میداند آب ندارد و خودش را جنب کرده این باید هم غسل بکند حتی قاعده لاضرر را مرحوم صاحب وسائل تخصیص داده حالا ما تخصیص نمیدهیم ما میگوییم اصلا قاعده لاضرر نمیاید برای اینکه رخصت است نه عزیمت، مرحوم صاحب وسائل تخصیص داده قاعده لاضرر را و روی این روایتها فتوی داده اما آنچه خیلی تعجبآور است این است امام صادق علیه السلام میفرماید که کان لی وجعا شدید الوجع فاصابه جنابه نمیشود که بگوییم امام صادق محتلم شده، خودشان را جنب کردند دیگر حالا کاری به آن نداریم برای ما فرق نمیکند و هو فی مکان بارد و کانت لیله شدیده الریح بارده فدعوت الغلمه فقلت لهم احملونی فاغسلونی فقالوا انا نخاف علیک فقلت لهم لیس بد فحملونی و وضعونی علی خشبات ثم صبوا علی الماء فغسلونی، روایت را چکار کنیم؟ هم صحیح السند است یکی هم نیست هم ظاهرالدلاله، که امام صادق علیه السلام در حالی که آب برایشان ضرر داشت حسابی غسل کردند اصلا غسلشان دادند این قدر حالشان بد بود هوا هم این قدر سرد بود که هی غلامها میگفتند که اقا اب برایتان ضرر دارد بعضیها گفتهاند روایت اعراض اصحاب است اما همان که گفته اعراض اصحاب است خودش فرموده است که مفید و صدوق و شیخ و فاضل هندی و صاحب وسائل بر طبقش فتوی دادهاند دیگر میشود بگوییم اعراض اصحاب است؟ مرحوم صاحب وسایل همین جور روی آن قواعد آمدهاند جلو گفتهاند این قاعده لاضرر این جا میاید نباید غسل بکند، مرحوم صاحب وسائل از همان عزیمتیها هستند گفتهاند عزیمت است رخصت نیست نباید غسل بکند و خود صاحب جواهر میفرماید پس این روایتها را چکار میکنی؟ میگویند اعراض اصحاب است خود صاحب جواهر قبل از آنکه وارد بحث بشوند فرمودهاند که طبق این روایتها یعنی لاضرر رخصت است نه عزیمت گفتهاند مفید و صدوق و شیخ و فاضل هندی و صاحب وسائل بر طبقش فتوی دادهاند و بعضی از محشین بر عروه هم همین جورها فتوی دادهاند دیگر و ما بخواهیم بگوییم قاعده لاضرر رخصت نیست عزیمت است باید یک دلیل حسابی بیاوریم برای ردع بنای عقلا و بنای عقلاء را که همین جور نمیشود ردع کرد، نمیدانم با یک اجماعی و با یک قاعده لاضرر، ما باید برویم توی بنای عقلاء، بنای عقلاء ببینیم چیست؟ اگر ردعی برای بنای عقلا داریم خب ردعشان بکنیم ولی اگر نداریم طبق بنای عقلاء لااقل با عدم ردع، لذا عقلاء میپذیرند اینکه انسان آب برایش ضرر دارد یا مشقت دارد میگویند میتوانی تیمم بکنی شارع مقدس گفته لم تجدوا ماء فتیمموا میتوانی تیمم کنی، این مثل امام صادق علیه السلام میگوید نه میخواهم غسل کنم خب عقلاء میگویند غسل کن، میگوید ضرر دارد میگوید خب ضرر داشته باشد تحمل ضرر میکنم.
اگر بخواهد غسل کند میمیرد خب این جا را نگویید برای اینکه جانش را بیخودی برای خاطر یک غسل جان خودنش را داده ، نگویید، اتفاقا روایت هم داریم توی همین باب 17 روایت هم داریم که آمد گفت که این جرب داشت آب برایش ضرر داشت ما غسلش دادیم مرد حضرت فرمودند آدم کشی کردید خب جاهل بودید چرا تیممش ندادید؟ یک دفعه این جوری است خیلی خوب اما همین جا یک دفعه برای یک غسل خودش را میکشد خب عقلاء میگویند نه لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه اما یک دفعه برای یک مرجع تقلید خودش را میکشد عقلاء همه میگویند بارک الله خیلی خوب است یک دفعه برای پسرش خودش را میکشد، خودش را میکشد به این معنا که قلبش را میدهد،
لذا عقلاء آدم برای یک غسل بخواهد خودش را بکشد میگویند نه، برای یک غسل سرما بخورد فردا خوب میشود عقلاء میگویند بخواهی غسل کنی طوری نیست، یک دفعه خودش را همین جوری میکشد و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه یک دفعه نه دم مرگ میگوید من را بکشید برای اینکه چهار پنج تا را زنده کنم همه عقلاء میگویند آری، حالا این جا بگوییم و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه، و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه یک ارشاد است این تعبد که نیست و ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه درست است یا نه؟ بله همین جور که آدم کشی حرام است خودکشی هم حرام است مثل هم میبیند شاید بدتر هم باشد برای اینکه آدم کشی ممکن است بعد هم توبه کند اما خودکشی دیگر معلوم نیست بتواند توبه کند لذا خودکشی شاید بدتر از آدم کشی باشد ولی بالاخره فرقی نیست بین اینکه خودش را بکشد یا دیگران را بکشد اینها معلوم است اما حالا یک داعی عقلایی امده جلو برای خودکشی مثل این مثالهایی که میزنم، دم مرگ است خب این یک ساعت دیگر میمیرد این همین جوری بخواهد بگوید من را خفه کنید ، نمیشود، یک کسی بگوید خب این مثل الان هستند دیگر که دکتر میداند این میمیرد حالا میتواند بکشدش؟ نه، مسلم نمیشود، بله آن مرگهای مغزی که دیگر مرگش حتمی است مرده است در واقع آن جاها اگر آن چیزی که در دهانش است بردارند ما میگوییم طوری نیست این آدمکشی نیست اما چهار پنج روز زنده میماند زنده است راستی هیچ دکتری ولو متدین هم نیست، دهری هم هست اما قسم خورده وجدان پزشکیاش میگوید یک روز هم اگر این زنده بماند من حق کشتن این را ندارم اسلام هم میگوید بله حق کشتن این را نداری تا خودش بمیرد خب این به قاعده قضیه طبیعیه درست است ولی همین که یک روز بیشتر نمیماند میبیند که چهار پنج تا را میتواند زنده نگه بدارد میگوید من را مثله کنید دستم را بدهید به آن، پایم را بدهید به آن، قلبم را بدهید به آن، کلیهام را بدهید به آن، جگرم را بدهید به آن، هفت هشت ده نفر به واسطه من زنده بشوند یک ساعت زودتر بمیرد تا هفت هشت ده نفر زنده بمانند خب معلوم است این کار و لا تلقوا بایدکم الی التهلکه این را نمیگیرد معلوم است این کار خیلی عالی است فقط چیزی که هست فقهاء میگویند که اجازه خودش یا اجازه ورثه؟ ما میگوییم اجازه خودش کفایت میکند، بهتر از این اجازه حکومت، مجتهد جامع الشرایط اجازه بدهد چونکه آن حکومت بر جان و اموال و عرض و همه دارد، حالا آن خیلی اهمیت ندارد هرکه اجازه بدهد ولی اصل مطلب یک مطلب ضروری است اصل مطلب یک مطلب فوقالعاده مهم خوبی است و ما بگوییم آقا این پیرمرد بگذارید یک ساعت زنده بماند هفت هشت نفر مردند به درک که مردند خب معلوم است نمیشود گفت این را، نه عقل میتواند بگوید نه شرع میتواند بگوید، یا بگذارید یک ساعت این زنده بماند وقتی که مرد با تشریفات بروید دفنش بکنید حسابی غسلش بدهید کفنش بکنید حتی مثلا اگر پایش جدا شده نه در مسئله ما همین جوری پایش جدا شده پایش را غسل بدهید کفن بکنید، میگوییم اقا این تشریفات خوب است اما این تشریفات را بهجا نیاوریم ولی هفت هشت نفر را، یکنفر را زنده کنیم آیا این جایز است یا نه؟ بخواهیم بگوییم و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه میگوید جایز نیست ظاهراً درست نیست، حالا این چون که بحث خیلی مهمی است اجازه بدهید باز هم فردا در باره اش حرف بزنیم، بگردید دلیل پیدا کنید علیه من اگر دلیل پیدا کنید علیه من آن وقت یک خدمت خوبی هم به من کردهاید حالا سه چهارتا دلیل دیگر هم برای جواز دارم برای فردا انشاءالله.