< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله حسین مظاهری

90/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اگر استعمال آب ضرر دارد

 

بحث در باره این بود که اگر وضو، غسل برایش ضرر دارد و می‌تواند تیمم کند و نماز بخواند، اگر تیمم نکرد و تحمل ضرر کرد تحمل مشقت کرد وضو گرفت، غسل کرد ایا این وضو و غسل باطل است یا نه؟

مشهور در میان فقهاء می‌گویند این وضو باطل است این غسل باطل است و اگر هم غسل کرده اگر هم وضو گرفته باطل بوده و این نمازش را باید اعاده کند، و اگر هم وقت گذشته باید قضا کند و این را دیگر نگفته‌اند باید بگویند این‌که حالا در وقت می‌خواهد نماز را اعاده کند چه جوری اعاده کند؟ خب دیگر باید تیمم کند نماز بخواند این مشهور در میان اصحاب است.

مرحوم سید این جا البته همه جا نه، این جا فرق گذاشته‌اند بین قاعده ضرر و قاعده حرج می‌فرمایند اگر وضو برایش ضرر داشته غسل برایش ضرر داشته و تیمم نکرده تحمل ضرر کرده وضو گرفته یا غسل کرده این غسل باطل است این وضو باطل است لذا باید نماز را اعاده کند قضا کند دیگر نگفته‌اند آن را هم دیگر ظاهراً به وضوح باقی گذاشته‌اند همین که غسل کرده باید تیمم بدل از غسل بکند و نماز بخواند اگر در وقت است اگر هم در خارج وقت است اگر می‌تواند غسلش را بکند و نمازش را قضا بکند، نه، تیمم کند نمازش را قضا کند دیگر این‌ها را ظاهراً به وضوح باقی گذاشته‌اند، اما بالاخره مشهور من‌جمله مرحوم سید گفته‌اند اگر وضو برای کسی ضرر داشت یا غسل برای کسی ضرر داشت این باید تیمم کند نماز بخواند اگر غسل کرد یا وضو گرفت غسلش باطل است نمازش هم باطل است اما مرحوم سید می‌گویند قاعده حرج این جور نیست اگر آب برای او حرجی بود نه ضرر، مثال هم می‌زنند این‌که مثلا برود در یک آب سردی در زمستان تحمل مشقت بکند و این غسل بکند می‌فرمایند غسلش درست است.

بعد هم دلیل می‌آورید چرا فرق گذاشتیم بین قاعده ضرر و قاعده حرج؟ می‌فرمایند برای این‌که قاعده ضرر عزیمت است قاعده حرج رخصت است البته این جمله دیگر به درد عموم مردم نمی‌خورد برای شما فضلا خوب است یعنی این دیگر فتوی نیست این دیگر یک اظهار نظر طلبگی است برای شما که اگر شماها بگویید که آقا چه فرقی می‌کند؟ قاعده ضرر قاعده حرج اگر باطل است هر دو باطل است اگر صحیح است هر دو صحیح است برای ما طلبه‌ها می‌فرمایند که فرق است بین قاعده حرج و قاعده ضرر، قاعده ضرر عزیمت است قاعده حرج رخصت است این خلاصه حرف مرحوم سید.

آن جمله فرق بین قاعده حرج و قاعده ضرر را کنار بگذاریم فتوای مرحوم سید در عروه یک فتوای مشهوری است مشهور در میان اصحاب همین را گفته‌اند.

ما دیروز می‌گفتیم این‌که می‌فرمایند قاعده ضرر عزیمت است ما این را قبول نداریم قاعده ضرر مثل قاعده حرج رخصت است نه عزیمت، می‌گفتیم برای این‌که دلیل امتنانی است وقتی دلیل امتنانی شد با عزیمت نمی‌سازد باید رخصت باشد و این را در اصول گفته‌اند پذیرفته‌اند این‌که قواعد امتنانی نمی‌تواند تحمیل بکند مثلا اگر یادتان باشد در اصول در برائت مرحوم شیخ فرموده‌اند مرحوم آخوند در کفایه فرموده‌اند دیگران هم گفته‌اند این‌که قاعده رفع نمی‌تواند وضع تکلیف بکند باید رفع تکلیف بکند اگر یک جایی پیدا کردیم برائت بخواهد برای ما تکلیف‌آور باشد گفته‌اند این برائت جاری نیست دلیلش هم همین که من عرض می‌کنم مرحوم آخوند در کفایه در همین قاعده برائت ان قلت این‌که این فرمایش شما که گفتید چرا برائت جاری نباشد؟ برائت جاری است ایشان جواب می‌دهند مثل این‌که قضیه را مفروغ عنه می‌گیرند لذا جواب می‌دهند می‌گویند قاعده رفع چون امتنانی است نمی‌تواند برای ما تکلیف‌آور باشد فقط کاری که می‌تواند بکند برای ما رفع تکلیف بکند باز دلیل هم همین را می‌آورند می‌فرمایند برای این که دلیل امتنانی است با وضع تکلیف نمی‌سازد بنابراین قاعده رفع باید رفع تکلیف بکند نه وضع تکلیف، همان حرف را که در اصول زده‌اندما در قاعده ضرر می‌زنیم می‌گوییم قاعده ضرر امتنانی است چون امتنانی است نمی‌تواند تکلیف برای ما درست بکند فقط می‌تواند به ما بگوید که تو می‌توانی تیمم کنی، این امتنان است اگر غسل برایت ضرر دارد می‌توانی تیمم بکنی، اگر وضو برایت ضرر دارد می‌توانی تیمم کنی و اما این‌که حرام است بر این‌که غسل بکنی بر این‌که وضو بگیری، این خلاف امتنان است نمی‌شود مرحوم سید هم همین جا همین را می‌فرمایند می‌فرمایند قاعده حرج امتنانی است بیش از رخصت نمی‌تواند بگوید بنابراین در قاعده حرج اگر کسی وضو گرفتن برایش مشقت است حرج است ما جعل علیکم فی الدین من حرج می‌گوید می‌توانی تیمم کنی اما حرام باشد غسل بکنی وضو بگیری نه پس اگر غسل بکند اگر وضو بگیرد وضویش درست است غسلش درست است، چرا؟ برای این‌که قاعده حرج بیش از رخصت نمی‌تواند بگوید چون دلیل امتنانی است بیش از رخصت نمی‌تواند بگوید، خب به مرحوم سید عرض می‌کنیم آقا قاعده حرج مثل قاعده ضرر، قاعده ضرر مثل قاعده حرج اگر امتنانی است هر دو امتنانی است رخصت می‌شود اگر هم عزیمت است اگر وضو بگیرد یا غسل بکند باطل است اما قاعده ضرر عزیمت است و قاعده حرج رخصت است این معنا ندارد لذا محشین بر عروه هم بعضی من‌جمله استاد بزرگوار ما حضرت امام استاد بزرگوار ما آقای بروجردی همین جا ایراد می‌کنند به مرحوم سید که آقا این تفصیل شما جا ندارد کسی هم نگفته، اگر امتنانی است خب لاضرر ولاضرار مثل لا حرج ولا مشقه فی الاسلام، ما جعل علیکم فی الدین من حرج ، ان الله یرید بکم الیسر و لایرید بکم العسر اگر رخصت است آن لاضرر هم رخصت است اگر عزیمت است هر دو نهی است هر دو باید مثل هم باشد اما فرق بین قاعده ضرر قاعده حرج این دیگر نمی‌شود درست کرد.

علی کل حال ما قائلیم به این‌که قاعده ضرر قاعده حرج هر دو این‌ها امتنانی است بیش از رخصت نیست عزیمتی در کار نیست و اگر کسی تیمم باید بکند نکرد، وضو گرفت غسل کرد کار حرامی نکرده وقتی کار حرامی نکرده باید بگوییم که وضویش درست است غسلش هم درست است ولو این‌که می‌توانسته تیمم بکند.

ایشان می‌ فرمایند فرق است بین قاعده حرج و ضرر آن رخصت است آن عزیمت، خب سید هم همین را می‌گوید، چرا؟ ما می‌گوییم فرق نیست برای این که یا عزیمت است هر دو یا رخصت است هر دو، رخصت است هر دو پس همین‌طور که در قاعده حرج می‌گویید که غسل درست است وضو درست است در قاعده ضرر هم می‌گوییم غسل درست است وضو درست است ولو این‌که ضرر هم داشته ، اشکال ندارد حرام نیست.

هر دو همین‌طور است حسابی یک کسی حرج را به خود بخرد مردم می‌گویند چرا این چنین می‌کنی؟ چرا صدمه به خودت می‌زنی؟ آن هم می‌گوید من دلم نمی‌نشیند من باید این کار را بکنم در ضررش هم همین است ضرر را به خود می‌خرد به او می‌گویند نکن چرا این چنین می‌کنی؟ ان الله یرید بکم الیسر و لایرید بکم العسر خدا گفته برو تیمم بکن تو چرا این چنین می‌کنی؟ این وسواسی‌گری‌ها چیست؟ این احتیاط‌گری‌ها چیست؟ اما این می‌گوید من ضرر را به خود می خرم من حرج را تحمل می‌کنم دلم می‌خواهد وضو بگیرم دلم می‌خواهد غسل بکنم،

لذا یک قاعده کلی می دهم من الطهاره الی الدیات لذا باب روزه هم همین است دیگر فرق نمی‌کند، لذا هر کجا دلیل داریم چشم، به قول حضرت امام، امام صادق علیه السلام فرموده، فضولی موقوف هر کجا دلیل داریم بر عزیمت چشم هر کجا دلیل نداریم بر عزیمت قاعده اقتضا می‌کند فرقی بین حرج و ضرر نیست همه‌اش رخصت است حالا در باب وضو باشد، در باب تطهیر باشد قاعده حرج این برایش وقتی می رود بول بکند غایط بکند حرج است این‌که خودش را بشوید و راستی مشقت است راستی تحملش نمی‌شود اما در حالی که نمی‌شود این می‌گوید که من که با حال نجس نمی‌توانم بیایم بیرون حتما من باید زحمت و مشقت و ضرر را به خود بخرم، هرچه میگویند این تطهیر کردن برایت ضرر دارد می‌گوید من نمی‌توانم من باید خودم را تطهیر خودم من باید با پاک نماز بخوانم دیگر حالا چیزی نداریم دیگر حالا همین‌هاست تکرار است دیگرو دیروز گفتم امروز هم گفتیم، امروز که تکرار کردم تا این جا برای حرفهای بعد است و الا دیگرچیزی نداریم، هر کسی قبول بکند دیگر همین است دیگر دائر مدار قبول کردن شماست قبول کنید وضو درست است غسل درست است قبول نکنید وضو باطل است و غسل هم باطل است.

حالا اگر کسی قبول نکند و بگوید که قاعده لاضرر عزیمت است بگوید هر کسی غسل بکند غسلش باطل است هر کسی وضو بگیرد وضویش باطل است، می‌گویم خیلی خوب حرام است اما چرا باطل است؟ یعنی الان این یک کار حرام انجام داده این کار حرام که انجام داده می‌شود اجتماع امرو نهی یک امر دارد این‌که نماز بخوان یک نهی دارد این‌که وضو نگیر حالا چرا باطل؟ این هم دائر مدار آن حرف اصول است که شما در باب اجتماع امر و نهی بگویید که ما امتناعی هستیم، نهی آمده روی این وضو دیگر امر نمیتواند بیاید به قول آقای بروجردی مبعد مقرب نمی تواند باشد پس وضو باطل است غسل باطل است و اما اگر کسی توی اصول درست کرده باشد مجوزی بگوید مانعی ندارد در حالی که وضو حرام است اما من‌ جهه حرام باشد چون عنوان ضرر روی آن است لاضرر دارد من جهه مأموربه باشد برای این‌که اذا اقمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق دوتا با هم جمع شده یک جا، می‌شود اجتماع امر و نهی و حیث این‌که ما در اصول مجوزی هستیم مرحوم سید هم خیلی‌ها مجوزی هستند باید بگویند این وضو صحیح است ولو حرام به‌جا اورده این غسل صحیح است ولو حرام به‌جا آورده این دیگر دائر مدار آن مسئله در اصول می‌شود و شما توی اصول چه مبنائی انتخاب کرده باشید اگر مبنا انتخاب کرده باشد مثل مرحوم آخوند در کفایه این‌که آقا نمی‌شود یک چیز هم مأموربه باشد هم منهی عنه و جانب نهی مقدم است یا مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی بگویید مبعد نمی‌تواند مقرب باشد و نمی‌شود به واسطه حرام امتثال پیدا بشود دیگر خواه ناخواه باید بگویید که این حرام که آمده این وضو حرام است این غسل حرام است پس بنابراین غسل باطل است یا وضو باطل است، توی اصول معمولا دقیق‌ها اجتماع امر ونهیی‌ هستند اما وقتی بیایند توی فقه مثل این‌که جرأت فتوی دادن به این‌که اجتماع امر و نهی هم حرام باشد هم عمل درست باشد نبوده لذا بین اعلام یک اختلافی پیدا شده در اصول در فقه من‌جمله همین مرحوم سید در عروه، مرحوم سید در عروه توی اصول اجتماعی هستند در باب اجتماع امر و نهی اما وقتی بیایند توی فقه موارد فرق می‌کند مثل این جا امتناعی می‌شوند و می‌فرمایند که قاعده لاضرر عزیمت است وقتی عزیمت شد این وضو این غسل حرام است وقتی حرام شد باطل است بنابراین این جا می‌فرمایند که چون قاعده لاضرر عزیمت است پس وضو باطل است غسل باطل است اما همین مرحوم سید توی عروه بعضی اوقات مجوزی می‌شوند این سببش هم همین است که مرحوم سید از نظر قاعده اصولی توی ذهن مبارکشان است این‌که مجوزی، یعنی به عبارت دیگر مانعی ندارد یک چیزی هم منهی عنه باشد هم مأموربه باشد ولی وقتی می‌ایند توی فقه بعضی اوقات جرأت ندارند این فتوی را بگویند من‌جمله این جا جرأت پیدا نشده رفته‌اند روی یک مسئله دقی دیگر فرموده‌اند که اگر این ضرر در مقدمات باشد وضو باطل است اگر در ذی المقدمه باشد وضو صحیح است که سابقا می‌گفتم این هم یک فرد خیلی نادری است مثلا این جور فرض کنیم این آقا حالا که رفته توی اب دارد خودش را تطهیر می‌کند هنوز غسل نکرده دیگر سینه پهلویش را کرد تمام شد دیگر حالا توی آب ماندن و غسل کردن برایش طوری نیست مرحوم سید می‌گویند اگر این جور باشد غسلش درست است اگر ضرر در مقدمات باشد نه، در مؤخرات یا نه در ذی المقدمه این سببش همین است که در ذهن مبارک مرحوم سید این است که در اجتماع امر و نهی باید مجوزی بشویم اما می‌ایند در فقه، در فقه سختشان است که بگویند مانعی ندارد یک چیزی که جهه مبعد است مقرب بشود، یک چیزی که مقرب است مبعد بشود، من جهه مبعد است من جهه مقرب است و طوری نیست.

سابقا اگر یادتان باشد از مرحوم استاد بزرگوار ما اقای داماد نقل می‌کردم مرحوم آقای داماد مجوزی بودند و ایشان مدعی بودند قدماء قضیه را مفروغ عنه گرفته‌اند این‌که عملی که حرام است مأموربه است آن عمل درست است از فضل بن شاذان یک جمله نقل می‌کردند که فضل بن شاذان قضیه را مفروغ عنه گرفته این‌که قدماء، قدمای اصحاب می‌گویند نماز در دار غصبی نماز درست است اما آن غصبش موجب کتک خوردنش است و مانعی ندارد یک چیزی من جهه مقرب باشد من جهه مقرب باشد.

اگر کسی این حرف دوم را هم نپذیرفت گفت خیر این هم درست نیست ما باید امتناعی بشویم حرف سوم می‌آید جلو و آن حرف سوم حرف مرحوم آخوند در کفایه است علیه مرحوم شیخ بهایی که مرحوم شیخ بهائی این جاها فرموده‌اند آقا امر ندارد نمی‌شود یک چیزی که حرام است مأموربه باشد وقتی امر نداشت پس چیزی که امر ندارد باطل است وضویی که امر ندارد این وضو باطل است غسلی که امر ندارد این غسل باطل است، مرحوم آخوند چون خودشان امتناعی هستند این حرف را قبول نکردند در حالی که امتناعی هستند گفته‌اند که خب امر نداشته باشد ملاک دارد و ملاک کفایت می‌کند و این حرف یک چیز مشهوری شده در اصول دیگر بعد از مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه این‌که ما امر نمی‌خواهیم در اوامر و نواهی، ما ملاک می‌خواهیم مثلا مثال می‌زنند می‌گویند بچه افتاده توی حوض دارد غرق می‌شود و کسی نگفته این بچه را بگیر امر منجز ندارد می‌گویند خب نداشته باشد ملاک دارد دیگر، ملاک امر این جاهست و آن این‌که عقل ما می‌گوید واجب است انقاذ غریق بکنی بعضی اوقات امر نیست ملاک هست همان ملاک برای ما کار می‌کند حتی مثلا دیگر بعد از مرحوم آخوند یک قدری بیشتر آمده‌اند جلو گفته اند که این اوامر این‌ها همه‌اش عبره است اصلا این اوامر من حیث هی اوامر هیچ دخالت ندارد این عبره است این نشانه است از این‌که مولا می‌خواهد لذا گفته‌اند مقام اقتضای تکلیف را ببین مقام انشای تکلیف را ببین، مقام فعلیت، تنجیز اگر تنجیز نیست آن فعلیت هست می‌شود بلکه بالاتر اگر انشاء هم نیست آن اقتضا هست این کفایت می‌کند در این‌که ما اوامر و نواهی را بیاوریم، حتی یک مقدار بالاتر البته جازم نمی‌شدند اما استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه توی درس بعضی اوقات می‌فرمودند اصلا اوامر ونواهی اخبار است نه انشاء، اخبار به چه؟ به مصلحت نفس الامری، می‌گفتند این اوامر خبر می‌دهد مصالح نفس الامری هست نواهی خبر می‌دهد مفاسد نفس الامری هست آن اوامر مستحبی خبر می‌دهد مصالح تامه ملزمه نه اما مصلحت هست.

نهی چه حرام چه مکروه اخبار از آن ملاک است بنابراین این جور می‌شود که در مسئله ما مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه که فرمودند حرف آقای بروجردی را حالا خیلی نمی‌خواهم بنشانم همان که استادشان مرحوم آخوند در کفایه دارند این است به مرحوم شیخ بهائی مرحوم آخوند میفرمایند آقا در اوامر و نواهی ما امر که جلو بیاید و آن بگوید بکن یا نکن این را لازم نداریم ما ملاک می‌خواهیم اگر ملاک را به دست آوردم دیگر باید اگر واجب است به‌جا بیاورم اگر حرام است ترکش بکنم و در اجتماع امر و نهی این حرف هم هست که آقا بر فرض هم این قاعده ضرر این قاعده حرج شما بفرمایید که امر هست و حرام هست و امثال این‌ها خیلی خوب اما از آن طرف آن اذاقمتم الی الصلوه فاغسلوا می‌گویید اذاقمتم الی الصلوه فاغسلوا نمی‌تواند کار بکند نتواند، آن ملاکش، ملاک چیست؟ این ‌که محبوبیت انسان با وضو نماز بخواند این هم حرف سوم است.

یک کسی بگوید که آقا ملاک نیست خب آن یک مسئله دیگر می‌شود بگوید در باب اوامر و نواهی وقتی که مزاحم پیدا کرد دیگر مصلحت هم نیست به عبارت دیگر این وضو برای این‌که ضرر دادرد نه، این وضو چون ضرر دارد اصلا مصلحت ندارد یک کسی بتواند این را بگوید آن وقت ملاک را می‌زند می‌گوید در وقتی که امری توی کار باشد نهیی توی کار باشد دیگر همین جور که امر منجز روی مطلب نیست دیگر ملاک هم نیست وقتی ملاک نشد دیگر وضو در وقتی که ضرری باشد حرجی باشد نه فقط حرام است برای ضررش، اصلا این کار حرام است و وقتی حرام شد این جور می‌شود که نهی است بدون امر دیگر اصلاً اجتماع امر و نهی هم نیست، اگر یک کسی بتواند این حرف را بزند که اصلاً ملاک را بزند بعضی از بزرگان رد مرحوم آخوند در کفایه همین را گفته‌اند گفته‌اند آقا در وقتی که نمازدر دار غصبی است این نماز من حیث هی هی لیس بمطلوب نه این‌که چون که توی غصب است و چون معارض نهیی دارد نه، اصلا صلاه در این ظرف لیس بمطلوب،

آقا دارند تایید می‌کنند می‌گویند بله در وقتی که نماز در دار غصبی شد نماز اصلا مطلوب نیست، بعضی از بزرگان گفته‌اند رد مرحوم آخوند اما گفتنش انصافا مشکل است دیگر، حالا اگر این حرف سوم را هم نزنیم ترتب و این ترتب یک چیز خیلی خوبی است البته مرحوم آخوند اگر یادتان باشد توی کفایه در مقدمات واجب خیلی این طرف و آن طرف زدند این ترتب را ردش بکنند این ترتب مال کاشف الغطاست حرف خوبی هم هست و آن این است که مثلا در ما نحن فیه به ما این جور می‌گوید، می‌گوید تیمم کن و ان عصی وضو بگیر می‌گوید که تیمم کن برای غسل اما اگر نه و گناه کردی حالا که گناه می‌کنی پس بنابراین غسلت را بکن به آن می‌گویند ترتب، در خانه غصبی نماز نخوان اگر عصیان کردی نمازت صحیح است نمازت درست است و ان عصی آن امر زنده می‌شود به عبارت دیگر این جور می‌شود اول نهی بالفعل منجز وقتی که ببیند مولا زیر پا می‌گذارد به آن عمل نمی‌کند امر دوم منجز می‌اید اما علی سبیل طولی به‌طور ترتب، مرحوم کاشف الغطا رضوان الله تعالی علیه گفته‌اند خیلی از بزرگان این ترتب را قبول کرده‌اند ما هم در اصول این ترتب را قبول کرده‌ایم و خیلی جاها به درد می‌خورد یک حرف سیالی هم هست من الطهاره الی الدیات من جمله در مسئله ما و آن این است که اگر ما همه این چیزها را زیر پا بگذاریم اما ترتب توی مسئله ما هست به این می‌گویند که واجب است رخصت هم نه، عزیمت واجب است تیمم بکنی، اما حالا اگر عصیان بکنی اگر وضو گرفتی دیگر وضویت صحیح است و ان عصی فتوضأ، این جور می‌شود که تیمم کن و ان عصی وضو بگیر، این هم توی اصول دیگر مبنائی است اگر شما مبنای ترتب را در اصول قبول بکنید که ما کردیم این جا همان ترتب می‌اید اگر شما توی ترتب اشکال بکنید که اگر یادتان باشد مرحوم آخوند از جاهای مشکل کفایه حتی از نظر لفظ همین جاست دیگر خیلی این طرف و آن طرف می‌زنند ترتب را رد بکنند و بالاخره با ان قلت قلت‌ها مرحوم آخوند ترتب را قبول نمی‌کنند و ما آن جا ترتب را قبول داریم حرفهای مرحوم آخوند را قبول نداریم ما نحن فیه که یک مسئله سیالی است من‌جمله ما نحن فیه می‌گوییم آقا همه این حرف‌های شما درست ولی ترتب به ما می‌گوید که حالا که گناه می‌کنی اقلا وضویت را بگیر حالا که گناه می‌کنی اقلا غسلت را بکن، تیمم کن و ان عصی غسل بکن و ان عصی وضو بگیر.

این هم برمی‌گردد به اصول تا مبنای شما در اصول چه باشد؟

این خلاصه این مسئله است و ما قائلیم به این‌که اگر کسی وضو بگیرد اگر کسی غسل بکند در حالی که غسل برایش ضرر دارد در حالی که وضو برایش حرجی است چه در مقدمات حرج باشد چه در ذی المقدمه چه در مقدمات ضرر داشته باشد چه در ذی‌المقدمه این وضو درست است این غسل درست است اشکال ندارد، مرحوم سید در عروه می‌فرماید اگر در مقدمات باشد وضو درست است غسل درست است محشین بر عروه هم دیدم همه آنها این حرف مرحوم سید را قبول دارند و اما اگر در ذی‌المقدمه باشد در خود وضو ضرر داشته باشد خود غسل ضرر داشته باشد باطل است اما اگر حرج باشد طوری نیست چرا؟ برای این‌که قاعده حرج می‌فرمایند که دلالت بر حرمت ندارد اما قاعده ضرر دلالت بر حرمت دارد لذا با یک جمله رسا می‌فرمایند برای این‌که قاعده حرج رخصت است اما قاعده ضرر عزیمت است.

آن مسئله دیروز را هم فراموش نکنید روی آن کار بکنید مسئله روز است اگر کسی چیزی داشته باشد به من بگوید اضافه بر آن‌چه دیروز گفتم اگر هم راستی چیزی برای ردش داشته باشد بگوید و آن قضیه پیوند اعضا که الان یک مسئله دنیا شده یک مسئله روز شده و آیا پیوند اعضا می‌شود یا نه؟ که ما دیروز می‌گفتیم اشکال ندارد و بنا شد شما روی آن فکر بکنید ایرادهایتان را به من بگویید.

حالا باز هم تقاضا دارم این دو سه روز که تعطیل است و روز شنبه هم تعطیل است برای خاطر ایام البیض یک قدری روی این پیوند اعضا فکر بکنید کتاب هم نوشته شده مقالات در این باره زیاد نوشته شده آن مقالات و آن کتابها را مطالعه کنید شاید بتوانیم از شما عزیزان استفاده بکنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo