موضوع: آیا تیمم در تنگی وقت طهارتآور است یا فقط مبیح للصلوه است
در مسئله 30 فرمودهاند: التیمم لاجل الضیق مع وجدان الماء لا یبیح الا الصلوه التی ضاق وقتها فلا ینفع لصلاه اخری غیر تلک الصلوه بل لو فقد الماء فی اثناء الصلوه الاولی لا تکفی لصلاه اخری، و ان کان یحتمل الکفایه.مسئله مشهور در میان اصحاب است و آن این است که تیمم برای تنگی وقت این به درد هیچ چیزی نمیخورد جز همان نماز.
اصل مسئله مشهور است و اما دلیلی برای این مسئله نیست، گفتهاند که دلیلش این است که راجع به چیزهای دیگر وجدان الماء است مرحوم صاحب جواهر و دیگران فرموده اند، مرحوم سید هم با ضرس قاطع میفرمایند، در مسئله 30 و 31 این است که این تیممی که میکند مبیح للصلوه است و به درد چیز دیگری نمیخورد لذا این جا در مسئله 30 میفرماید که اگر تیمم کرد برای ضیق وقت و بخواهد نماز دیگر با آن بخواند نمی شود در مسئله بعدی هم می فرماید حتی مثلا اگر بخواهد آن آیههای سجدهدار را بخواند دست روی خط قرآن بکشد نمیشود و این تیمم فقط برای نماز است حالا چرا؟ مرحوم صاحب جواهر میفرمایند برای اینکه راجع به چیزهای دیگر وجدان الماء است این تمکن ندارد برای وضو برای نمازی که وقتش تنگ است اگر بخواهد وضو بگیرد آفتاب میزند و اما راجع به خواندن قرآن راجع به رفتن توی مسجد راجع به نماز دیگر که وجدان الماء است پس فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا این را نمیگیرد.
ایرادی که ما به صاحب جواهر داریم این است که این ایا این تیممی که کرده برای هرچه آیا وقع فی محله یا نه؟ خب مسلم این تیمم را برای ضیق وقت کرده وقع فی محله، شده طاهر مثل این است که غسل کرده باشد مثل این است که وضو گرفته باشد خب وقتی که طاهر است میتواند با این نماز بخواند میتواند کارهای دیگر هم که شرط برای طهارت است کارهای دیگر هم انجام بدهد و ما بگوییم که این موجب طهارت نیست مبیح للصلوه است دلیل ندارد ما بگوییم این طهارتآور برای نماز است که میخواهد بخواند معنا ندارد، این طهارت حاصل شد یا نه؟ دیگر طهارت حیثی که نداریم.
این راجع به ضیق وقت فلم تجدوا ماء است خب تیمم کرد طهارت حاصل شد حالا بگوییم طهارت حیثی این دیگر خیلی دلیل محکم میخواهد حتی اباحه اش هم اگر کسی بگوید که اصلا تیمم طهارتآور نیست مبیح للصلوه است اگر کسی بگوید خب باز هم میگوییم این بالاخره این تیمم یک حالتی به این داد دیگر وقتی این حالت به این پیدا شد که ما میگوییم طهارت وقتی طهارت است چه جور آن جا که آب نداشت یا مریض بود تیمم کرد خب برای خاطر مرضش است اما همه کار میتواند بکند یا مثلا کاری که آن 7 قسمی که فرمودند جایز است تیمم، برای یک چیزی تیمم کرد خب وقتی برای آن چیز تیمم کرد این تیمم مجوز برای این است جایز است این تیمم را بکند میشود به جای وضو، میشود به جای غسل، همین طور که اگر وضو گرفت برای نماز همه کار میتواند بکند حالا تیمم کرده برای نماز همه کار میتواند بکند راجع به غسل و وضو هم همین است دیگر، غسل و وضو را برای نماز، که خب مشهور در میان اصحاب است اینکه اگر کسی وضو گرفت قبل از وقت وضویش باطل است باید وضو بگیرد برای نماز، حالا این وضو گرفته برای اینکه نماز صبح بخواند خب با این وضو همه کار میشود کرد حالا هم تیمم کرده برای اینکه نماز بخواند با این تیمم همه کار میشود کرد الا اینکه برای ظهر و عصر اگر واجد الماء باشد آن آب میآید تیمم باطل میشود آن یک حرف دیگر است اما الان همین مثال را بزنیم که واجد الماء راجع به این تیممی که کرده نیست یعنی برای ضیق وقت تیمم کرده حالا مثل این است که وضو گرفته برای نماز غسل کرده برای نماز خب طهارت حاصل شد وقتی طهارت حاصل شد با این هر کار بخواهد می تواند بکند لذا این نماز را میخواهد برود توی مسجد بخواند ، حتی میخواهد برود امام جماعت بشود، میخواهد سورههای سجدهدار بخواند وهمچنین کارهای دیگر و اینکه ما طهارت موقته درست بکنیم بگوییم این چون برای نماز است دیگر هیچ کار نمیشود کرد برای اینکه راجع به چیزهای دیگر واجد الماء است بله اگر ضیق وقت نبود و اجد الماء بود اصلا نمیتوانست تیمم بکند اما یک وجهی برای تیمم درست میکنیم دیگر، یعنی می گوییم این مریض است واجد الماء هم هست این مریض است تیمم میکند وقتی تیمم کرد با این تیمم همه کار میشود کرد این اب ندارد اصلا آب ندارد تیمم میشود کرد با آن تیمم طهارت پیدا میشود همه کار میشود کرد حالا هم تیمم کرده برای اینکه وقت ندارد طهارت حاصل میشود با آن طهارت همه کار میشود کرد جای وضو جای غسل را میگیرد، لذا ما بگوییم چون واجد الماء است راجع به مثلا توی مسجد رفتن چون واجد الماء است راجع به آن سورههای عزائم را خواندن پس نمیتواند، میگوییم که خب بله اگر تیمم نکرده بود نمیتوانست چون واجد الماء است اصلا نمیتواند تیمم بکند مثل کسی که ضیق وقت ندارد و واجد الماء است میخواهد تیمم بکند برای اینکه قرآن بخواند خب نمیشود چون واجد الماء است، واجد الماء است میخواهد برود توی مسجد نمیشود، اما واجد الماء است برای ضیق وقت تیمم می شود وقتی تیمم پیدا شد طهارت پیدا میشود وقتی طهارت پیدا شد با آن طهارت میتواند برود توی مسجد نمازش را بخواند، لذا هر کجا که واجد الماء است و نمیتواند تیمم بکند خب نمیتواند اما هر کجا که واجد الماء است و می تواند تیمم بکند مثل ما نحن فیه مثل آن جا که مریض است واجد الماء است و میتواند تیمم بکند لذا راجع به مرضش خب همه گفتهاند، این مریض است در حالی که واجد الماء است تیمم می کند با آن تیمم میتواند برود توی مسجد، بعد میآییم بحثش را میکنیم روایت هم داریم میتواند برود نماز جماعت بخواند امام جماعت متیمم است اما مریض است نمیتواند وضو بگیرد میتواند با همان تیمم برود امام جماعت بشود لذا ما این را میخواهیم مجوز برای تیمم حالا این مجوز برای تیمم یکی از 8 چیز است که مرحوم سید گفتهاند که همه اش برمیگردد به عدم تمکن، بالاخره یکی از این 8 چیزی که مرحوم سید فرمودند این مجوز برای تیمم است آن وقت راجع به همه بگوییم که در حالی که واجد الماء است وقتی تیمم کرد با این تیمم همه کار می شود کرد اما وقتی به ضیق وقت میرسیم بگوییم که این واجد الماء است تیمم باید بکند اما برای خصوص این نماز.
گفتم قول مشهور است اما انصافا دلیل هم ضعیف است ولی مرحوم سید این جا با ضرس قاطع فرموده اند که التیمم لاجل الضیق مع وجدان الماء لایبیح الا الصلاه التی ضاق وقتها فلا ینفع لصلاه اخری غیر تلک الصلاه بل لو فقد الماء فی اثناء الصلوه الاولی لا تکفی لصلاه اخری و ان کان یحتمل الکفایه همه این ها وجهش همین است که میگویند که راجع به چیزهای دیگر واجد الماء است راجع به این نمازی که میخواهد بخواند چون تنگی وقت است واجد الماء نیست پس بنابراین تیمم مختص این نماز است به درد چیزهای دیگر نمیخورد چرا؟ راجع به آنها واجد الماء است و راجع به این چون ضیق وقت است می تواند تیمم بکند اما مختص به این ضیق وقت است، فرمایششان درست است به شرطی که بگوییم که تیمم طهارت آور نیست بگوییم تیمم مبیح للصلوه است آن هم حیثی وقتی که تنگی وقت است تیمم میکند میتواند فقط نماز بخواند آن حدث اصغر و حدث اکبرش به حال خود باقی است و این تیمم برایش اباحه آورده اما اباحه برای خصوص این نماز، یک دلیل محکمی میخواهد که ما بگوییم تیمم مبیح للصلوه است اولا، بعد هم بگوییم این تیمم حیثی است، طهارت حیثی، طهارت برای این نماز، اما طهارت برای چیزهای دیگر نه، یک دلیل خیلی محکمی میخواهد و الا ما باشیم و فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا میفرماید که وقتی تمکن از آب نداری تیمم بکن یکی از این 8 تا منجمله ضیق وقت تیمم بکن وقتی تیمم کردی دیگر به جای وضو به جای غسل می نشیند هر کاری که از غسل بر بیاید از وضو بر بیاید از این تیمم هم بر میآید.
مرحوم سید از عبارتشان فهمیده میشود در جاهای دیگر نمیگویند از این جا فهمیده میشود میگویند مبیح للصلوه است برای اینکه عبارت مرحوم سید این است التیمم لاجل الضیق مع وجدان الماء لایبیح الا الصلاه التی ضاق وقتها، میگوییم این با مبنای شما که جور نمیاید باید بگویید لاتتطهر الا الصلاه التی ضاق وقتها، این میشود طهارت حیثی، طهارت حیثی ما دیگر نداریم بگوییم که مثلا وضو گرفته برای نماز، حیثی است دیگر، این وضو که باید همین جور اقایان میگویند نیت بکند برای غایه من الغایات در باب وضو میگویند که توجه به غایت باید باشد باید وضو بگیرد برای نماز میگویم خیلی خوب حالا وضو گرفت برای نماز طهارت حیثی پیدا میشود یا طهارت مطلق؟ آن جا میگویند طهارت مطلق، دیگر وقتی که وضو را گرفت با این وضو هر کاری میخواهد میتواند بکند یا مثلا غسل برای نماز خیلی خوب غسل کرد برای نماز آیا طهارت پیدا شد یا نه؟ طهارت حیثی که معنا ندارد بگوییم جنب است راجع به توی مسجد رفتن اما جنب نیست طاهر است راجع به نماز خواندن آن جاها هیچ کس نگفته، نمیشود هم گفت، لذا این جمله مرحوم سید این جور باید بشود التیمم لاجل الضیق مع وجدان الماء این یتطهر این آقا، وقتی یتطهر هر کاری بخواهد انجام بدهد میتواند نماز باشد یا غیر نماز.
مسئله 31 هم همین است نمی دانم چرا دوتا مسئلهاش کردهاند؟ می فرمایند که لا یستباح بالتیمم لاجل ضیق الوقت غیر تلک الصلوه من الغایات الاخر این نمیشود حتی فی حال الصلاه فلا یجوز له مس کتابه القران ولو فی حال الصلاه و کذلا یجوز له قرائه العزائم و ان کان بدلا عن الغسل هیچ کار نمیتواند بکند به غیر نماز لذا توی وسط نماز بخواهد دست روی قرآن بکشد نمیتواند، این نماز را برود توی مسجد بخواند نمیتواند و بالاخره هیچ کاری از این تیمم نمیآید مگر همین خواندن این نماز وقتی هم نماز را خواند خود به خود این تیمم باطل میشود، توی رسالهها این جور نوشتهاند، مشهور هم هست که چه چیزی است که تیمم را باطل می کند؟ میگویند تیمم برای ضیق وقت، خود نماز تیمم را باطل میکند وقتی میگوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته تیممش باطل میشود اینها همه دلیل میخواهد دلیل محکم هم میخواهد که ما طهارت حیثی درست بکنیم، وقتی نتوانیم طهارت حیثی درست بکنیم این نمازش را نماز مثلا در تنگی وقت نماز صبح را جنب است نماز صبح را نمیتواند برود غسل بکند اما وجدانالماء است خب باید تیمم بکند تیمم میکند طهارت پیدا میشود وقتی طهارت پیدا شد نماز را میتواند بخواند دیگر کارهای دیگر هم هر چه باشد میتواند بکند حتی میتواند برود مسجد امام جماعت هم بشود وقتی هم چیزهای دیگر میخواهد بهجا بیاورد آنها اگر وجدان الماء است که بهجا میآورد اگر وجدان الماء است تیمم نه،تیمم میکند برای آن برای اینکه وجدان الماء است و اگر هم وجدان نیست فقدان الماء است با همان تیمم همه کار می تواند بکند.
حالا باز هم روی این فکر بکنید اما اگر مطالعه نکردهاید بدانید که دلیلی نیست به غیر همین فرمایش صاحب جواهر و دیگران که فرموده اند برای اینکه راجع به غیر نماز واجد الماء است وقتی واجد الماء شد تیمم برایش فایدهای ندارد میگوییم بله واجد الماء است راجع به همه چیز جز این نماز اما این تیمم جایز است یا نه؟ تیمم جایز است وقتی تیمم کرد جای غسل است مثل آن جا میشود که غسل کرده، وضو گرفته برای نماز همینطور که با آن غسل و وضو همه کار میتواند بکند با این تیمم هم همه کار میتواند بکند حتی رفتن در مسجد و امام جماعت شدن.
همه حرفها برمیگردد به اینکه طهارت حیثی ما داریم یا نه؟ آقایان میگویند بله میگویند طهارت حیثی داریم راجع به غسل و وضو میگویند نه، راجع به غسل و وضو طهارت حیثی نداریم اما راجع به تیمم طهارت حیثی داریم، کجا؟ آن که در تنگی وقت آب دارد آب هم برایش ضرر ندارد وقت تنگ است برای تنگی وقت تیمم میکند تیمم بدل از وضو یا تیمم بدل از غسل میگویند این طهارت حیثی است طهارت برایش پیدا میشودیا اباحه اباحه حیثی است برایش پیدا میشود راجع به خصوص این نماز چرا؟ باز دلیل هم همین ببینید چرا حیثی است؟ برای اینکه راجع به چیزهای دیگر واجد الماء است علی کل حال این خیلی ان قلت قلت ندارد آن کسی که مسئله 30 و مسئله 31 را می گوید میگوید ما طهارت حیثی داریم یا اباحه حیثی داریم، آن کسی که میگوید نه میگوید ما طهارت حیثی نداریم به واسطه تیمم طهارت حاصل میشود مثل آن جاست که وضو بگیرد چه جور اگر وضو گرفت برای غایه من الغایات وضو گرفت برای نماز غسل کرد برای نماز دیگر طهارت پیدا میشود وقتی طهارت پیدا شد با آن طهارت هر کار میخواهد میتواند بکند اگر حیثی بگوییم میگوید این طهارت مختص این نماز است دیگر با این تیمم که برای این نماز است غیر این نماز هیچ کار نمیتواند بکند دلیل چیست که هیچ کار نمیتواند بکند؟ گفته اند برای اینکه واجد الماء است راجع به خواندن قرآن، راجع به رفتن مسجد راجع به نماز دیگر واجد الماء است نمیتواند و ردش هم این است که آقا این واجد الماء است اما این تیمم به این طهارت داد یا نه؟ اگر طهارت داد دیگر با این طهارت همه کار می تواند بکند اگر طهارت نداد فقط طهارت برای نماز داد حرف درست است هیچ کار نمیتواند بکند و ما میگوییم تیمم به جای غسل است چه جور در غسل اگر برای غایه من الغایات اگر غسل کرد طهارت مطلق پیدا میشود اگر هم تیمم کرد طهارت مطلق پیدا میشود شما مجوز برای تیمم درست بکن طهارت مطلق درست میشود وقتی طهارت مطلق درست شد با آن طهارت همه کار میشود کرد.
همین مثال مرحوم سید را ببینید این تیمم کرد برای تنگی وقت حالا الان که این تیمم کرد طهارت پیدا شد طهارت پیدا شد خب می تواند برود توی مسجد دیگر جنب نیست میتواند توی مسجد نماز بخواند میتواند دست بکشد روی قرآن شریف مرحوم سید میگویند نه، توی مسجد نمیتواند برود دست هم روی خط نمیتواند بکشد حتی توی وسط نماز هم نمیشود این فقط برای این نماز است میگوییم ایا این غایت اصلا قاعده علت غایی آیا غایت منحصر میکند آن ذی الغایه را؟ اگر بتواند غایت از این کارها بکند باید راجع به وضو و غسل هم بگویید، وضو میگیرد برای نماز ظهر و عصر حالا با این وضو دیگر نمیشود کار کرد؟ غایت که نمیتواند مختص باشد غایت میتواند بگوید این وضو را بگیر برای این کار این هم وضو گرفته برای این کار وقتی وضو گرفت دیگر طهارت مطلق برای او پیدا میشود.
حالا باز هم روی ان فکر بکنید ببینید غیر از اینکه من گفتم ایا چیز دیگر میشود گفت یا نه؟
مسئله 32 میفرمایند: یشترط فی الانتقال الی التیمم ضیق الوقت عن واجبات الصلاه فقط فلو کان الوقت کافیا للواجبات دون المستحبات وجب الوضو والاقتصار علی الواجبات تا این جاها خب معلوم است مثل اینکه اگر مستحبات را به جا بیاورد این نمیتواند وضو بگیرد آفتاب میزند و اما اگر واجبات را بهجا بیاورد میتواند وضو بگیرد خب معلوم است باید وضو بگیرد برای اینکه وقت مقدم است بر اینکه مستحبات به جا بیاوریم و مسلم است باید وضو بگیرد و مستحبات را به جا نیاورد مثلا نماز بخواند بدون اقامه، نماز بخواند در رکوع و سجده صلوات نفرستد و بالاخره مستحبات را بیندازد واجبات را به جا بیاورد تا بتواند وضو بگیرد نوبت به تیمم نمیرسد تا این جاها خوب است اما یک مثال میزنند آن مثالش دارای اشکال است میفرمایند حتی مثلا سوره اگر نماز بدون سوره بخواند میتواند وقت را درک بکند اگر نماز با سوره بخواند وقت را نمیتواند درک بکند میگویند سوره را بینداز، و این مشکل است مثل آن جاست که اگر حمد و سوره بخواند نمی تواند وقت را درک بکند باید تیمم کند اما اگر حمد و سوره نخواند بگوید الله اکبر برود به رکوع این میتواند نماز بخواند حالا چکار بکند؟ دوران امر بین اینکه حمد و سوره را بیندازد یا وقت؟ خب نه دیگر مسلم باید حمد و سوره را بخواند ولو نماز قضا بشود لذا این دائر مدار این است که کسی سوره را مستحب بداند، بعضیها هستند گفتهاند که سوره مستحب است مثل همان سنیها آنها سوره را واجب نمیدانند بلکه اگر هم بگویند میگویند یک ایه دو آیه بخوان کفایت میکند اما شیعه مشهور در میان شیعه این است که سوره واجب است و چون سوره واجب است مثل حمد میبیند همینطور که دارالامر بین اینکه حمد نخواند وقت را درک بکند یا حمد بخواند نماز قضا بشود باید حمد بخواند نماز قضا بشود کسی تا حال نگفته که نه حمد را نخوان بگو الله اکبر برو به رکوع، یک سبحان الله، بلند شو دو تا سجده را بهجا بیاور دو دفعه پا شو بگو الله اکبر برو به رکوع، حمد و سورهها را نخوان تا بتوانی وقت را درک بکنی، هیچ کس نگفته، اما راجع به سوره آن کسانی که سوره را واجب میدانند میگویند مثل حمد است دارالامر بین اینکه سوره از بین برود یا وقت، میگویند که وقت از بین برود، سوره را بخوان به هر کجا رسیدی یک مقدار نماز این طرف وقت، یک مقدار آن طرف وقت طوری نیست اما اگر سوره را مستحب بدانی مثل اقامه مثل اذان، اذان و اقامه نگو برای اینکه همه نماز توی وقت واقع بشود این خیلی خوب است، اما سوره نخوان برای اینکه همه نماز در وقت واقع بشود اگر سوره مستحب باشد بله، نه نه، مرحوم سید سوره را واجب میداند یعنی در مقابل آن کسانی که سوره را مستحب میدانند توی نماز ایشان واجب میداند البته در نماز مستحبی میگوید سوره لازم نیست، و اما مثلا یک کسی نماز مستحب میخواند بخواهد حمد را نخواند خب نمیشود دیگر، این مسئله دائر مدار آن است.
یک روایت است این روایت تمسک به این کردهاند برای اینکه سوره مستحب است این روایت را بخوانیم ببینیم که آیا از این روایت می توانیم استفاده بکنیم یا نه؟ عمده آن کسانی که سوره را مستحب میدانند این روایت است.
روایت 2 از باب 2 از ابواب قرائت جلد 5 وسائل روایت از نظر سند صحیح السند است عن الحلبی عن الصادق علیه السلام لابأس بان یقرء الرجل فی الفریضه بفاتحه الکتاب فی الرکعتین الاولتین کی لابأس؟ اذا ما اعجلت به حاجه او تخوف شیئاً سوره لازم نیست اگر عجله داشته باشی، اگر بترسی، اینها گفتهاند خب ببین میگوید اگر عجله داشته باشی سوره را میتوانی ترک بکنی در مسئله ما هم مرحوم سید فرمودند خب این عجله دارد دیگر، عجله دارد برای اینکه وقت را میخواهد درک بکند عجله دارد پس سوره را بیندازد اما خود مرحوم سید و دیگران این عجله و خوف را یک معنای دیگر برایش کردهاند گفتهاند عجله معنایش این است که بخواهد نماز بخواند نماز با سوره قافله میرود عجله این جوری یا توی بیابان است گرگ میخوردش خوف این جوری، اما عجله دارد مثل 95 درصد مردم عجله دارند توی نماز خواندن برای اینکه برود سر کاسبیاش این عجله که نمیتواند مجوز چیزی باشد یا اینکه میترسد از اینکه مشتریش از دست برود، همین بازاریها دنبال یک امام جماعتی هستند که در عرض 5 دقیقه نماز مغرب و عشا را بخواند میگویند چرا؟ میگویند میترسیم مشتریها از دست برود، اینها نه، خوفی باید درست بکنیم که بتواند این خوف سوره را بیندازد و آن خوف از اینکه اگر توی بیابان است بخواهد سوره بخواند گرگ میخوردش این جاها، به عبارت دیگر اضطرار است این اعجلت او تخوفت یعنی اذا اضطر الیه و الاعجله که مرحوم سید میگویند ظاهرا این جاها را نمیگیرد این دائر مدار همین است که صدق عجله بکند آن وقت دارالامر بین اینکه سوره را بیندازد یا وقت را؟ بگوییم سوره را بینداز برای اینکه وقت را به دست بیاوری، وقت اهم است خب مرحوم سید راجع به حمد که نمیتوانند بگویند بگویند حمد را بینداز برای اینکه وقت را به دست بیاوری نمیشود گفت، اگر کسی سوره را مثل حمد نداند که ما میدانیم باید حتما سوره را بخواند نمیشود سوره را بیندازد وقت را به دست بیاورد اگر نه میشود سوره را بیندازد وقت را به دست بیاورد.