< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله حسین مظاهری

90/04/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا برای نمازهای مستحبی می‌شود تیمم کرد؟

 

در مسئله 33 فرموده‌اند: فی جواز التیمم لضیق الوقت عن المستحبات الموقته اشکال فلو ضاق وقت صلاه اللیل مع وجود الماءو التمکن من استعماله یشکل الانتقال الی التیمم.

مسئله مسئله مشکلی است خیلی هم جرأت می‌خواهد کسی بگوید و آن این است که پا شده برای نماز شب اما جنب است مثلا بخواهد غسل بکند نماز شبش از بین می‌رود می‌فرماید نمی‌تواند نماز شب بخواند، تیمم کند و نماز شب بخواند نمی‌شود اما همین جای دیگر فرمودند این جا هم اشاره می‌کنند این‌که یک کسی اب برایش ضرر دارد و نمی‌تواند غسل کند آیا می‌تواند تیمم کند نماز شب بخواند یا نه؟ می‌فرمایند که آری، یا این‌که آب ندارد موقع نماز شبش است آب مثلا آب لوله بند آمده آب توی خانه نیست ایا این می‌تواند نماز شب بخواند یا نه؟ مسلم اری، اما ضیق وقت است می‌فرمایند که نمی‌تواند این اگر عدم تمکن باشد خب راجع به همه همین طور است اگر اصلاً این عدم تمکن مربوط به واجبات باشد همه مستحبات همین طور است دیگر حالا ما راجع به مستحبات موقته یک جا بگوییم آری یک جا بگوییم نه ظاهراً وجهی ندارد، اگر بخواهیم تمسک به روایت خصوص بکنیم نداریم، اگر هم بخواهیم با قواعد جلو بیاییم قاعده عدم تمکن است نه عدم وجدان الماء فلم تجدوا ماءً این بنا شد معنا کنیم فلا یتمکن من الوضوء فلا یتمکن من الغسل، این عدم تمکن هم در واجبات می‌اید هم در مستحبات، دیگر آن عدم تمکن منقسم بشود به 8 قسم که مرحوم سید منقسم می‌کنند آن 8 قسم را ما بر گرداندیم به 3 قسم آب نداشته باشد، آب برای او ضرر داشته باشد، یا وقت نداشته باشد، گفتیم با یک دقت دیگر سه قسمت ما هم برمی‌گردد به یک قسم و آن عدم تمکن لذا عدم تمکن یعنی فلم تجدوا ماء فلم تجدوا ماء یعنی عدم تمکن من الوضو او الغسل، حالا این عدم تمکن گاهی آب ندارد لا یتمکن من الوضوء او الغسل، گاهی اب دارد آب برای او ضرر دارد خب باز هم ولو آب دارد اما صدق لایتمکن من الوضو او الغسل دارد گاهی هم آب دارد ضرر هم ندارد وقت برای وضو گرفتن یا غسل کردن ندارد باز هم لم یتمکن من الماء لوضوئه او غسله، وقتی چنین شد دیگر فرقی بین واجبات و مستحبات نیست اگر یک کسی بگوید همه این‌ها مربوط به واجبات است خب راجع به نماز شب اب ندارد نماز شب نخواند، آب برایش ضرر دارد نماز شب نخواند، وقت ندارد نماز شب نخواند اگر بگویند نه هم واجبات را می‌گیرد هم مستحبات را دیگر تفصیل معنا ندارد خب این آقا آب ندارد نماز شب بخواند حتما باید تیمم بکند نماز شبش را بخواند این آقا، این خانم آب هست اما آب برایش ضرر دارد و نمی‌تواند وضو بگیرد نمی‌تواند غسل بکند خب وضو بگیرد غسل کند نماز شبش را بخواند همین طور که نماز صبحش را می‌خواند، این آقا این خانم آب دارد آب هم برایش ضرر ندارد تا می‌اید غسل بکند نماز شبش قضا می‌شود خب مثل ان جا که آب دارد آب هم برایش ضرر ندارد تا می‌اید غسل کند نماز صبحش قضا می‌شود همین طور که برای نماز صبح می‌گوییم برای نماز شب هم می‌گوییم اما بگوییم که این جا دیگر مختص به واجبات است ظاهراً هیچ وجه ندارد، لذا نمی‌شود این فرمایش مرحوم سید را درستش کرد فی جواز التیمم لضیق الوقت عن المستحبات الموقته اشکال مثل این‌که فرض کرده‌اند برای مستحبات که نه، مستحبات موقته ضیق وقت مربوط به مستحبات موقته می‌شود، اشکال فلو ضاق وقت صلاه اللیل مع وجود الماء و التمکن من استعماله یشکل الانتقال الی التیمم، باید به جای یشکل بگوییم که یجوز الانتقال الی التیمم همین طور که اگر اب ندارد یجوز الانتقال الی التیمم برای نماز شب همین طور که آب برایش ضرر دارد یجوز الانتقال الی التیمم لصلاه الللیل همین طور هم که وقت ندارد این هم باز یجوز الانتقال الی التیمم و نماز شبش را می‌خواند بعد از نماز شب می‌رود غسلش را می‌کند برای نماز صبحش، علی الظاهر این جور باید بگوییم هر چه انسان فکر می‌کند یک وجه موجهی که به مرحوم سید بخورد نمی‌شود پیدا کرد.

مسئله 34 ذیل مسئله می‌فرماید و اما لو تیمم باعتقاد ضیق الوقت فبان سعته بعد الصلاه فالظاهر وجوب اعادتها این نظیرش را سابقا فرمودند دو وجهش هم کردند اما حالا راجع به خصوص این‌که پا شد برای نماز صبح دید که نزدیک است آفتاب بزند اما اعتقاد داشت می‌تواند وضو بگیرد نماز بخواند اعتقاد داشت می‌تواند این کار را بکند در وقت نماز بخواند حالا وضو گرفت و نماز خواند بعد فهمید که آفتاب زده بوده آیا این نماز درست است یا نه؟ مرحوم سید می‌گویند نه، نمازش درست نیست سابقا ما گفتیم نظیرش را این مسئله اجزای توی اصول است که آیا حکم ظاهری کافی از حکم واقعی است یا نه؟ مشهور در میان اصحاب گفته‌اند راجع به قطع نه، همین که الان مرحوم سید می‌گویند راجع به امارات هم گفته‌اند نه، اما راجع به اصول اختلاف است مثل مرحوم آخوند در کفایه و استاد بزرگوار ما حضرت امام و خیلی‌ها می‌گویند که راجع به اصول اجزاء، راجع به استصحاب مخصوصا اجزاء و اما راجع به سایر اصول عدم اجزاء، عدم اجزاء هم گفته‌اند برای این‌که واقع را نیاورده وقتی که فهمیده واقع را نیاورده واقع را باید بیاورد، اماره حجت است آن جا که کشف خلاف نشود یا قطع شما حجت است آن جا که کشف خلاف نشود بفهمد جهل مرکب بوده، در باب اصولش هم که گفتند عدم اجزاء گفته اند که خب تعیین وظیفه در ظرف شک بوده حالا فهمیده که وظیفه نداشته، می گویند عدم اجزاء آنها که می‌گویند اجزاء می‌گویند که خب جمع بین حکم واقعی و ظاهری را شما چه جور می‌توانید بکنید؟ جمع حکم واقعی وظاهری را مشهور می‌گویند رفع ید از تکلیف مولا می‌داند که اگر قطع را حجت بکند امارات را حجت بکند اصول را حجت بکند خیلی از واقعیات از دست می‌رود اما دوران امر بین این‌که واقع را از دست بدهد یا اختلال نظام لازم بیاید می‌گوید نه واقع را از دست بدهم رفع ید می‌کنم از واقع و قطع را حجت می‌کنم اماره را حجت می‌کنم اصول عملیه را هم می‌اورم حجت می‌کنم که مشهور این است رفع ید از تکلیف، بعضی‌ها هم گفته اند آن جا که می‌شود تقبل ناقص به جای کامل شارع مقدس قبول می‌کند ناقص را به جای کامل در حالی که مثلا نماز خوانده بدون حمد و سوره حالت نسیان شرط ذکری اما شارع مقدس این را قبول می‌کند به جای نماز تام الاجزاء و الشرایط، چرا؟ برای این‌که اگر بخواهد بگوید نسیان را خلاف واقعش را طبقش عمل بکن لازم می‌اید اختلال نظام، لذا آنها که می‌گویند اجزاء همین را می‌گویند و ما قائل به اجزاء هستیم در اصول حتی راجع به قطع، می‌گوییم این با قطعش عملی را انجام داد بعد فهمید که خلاف واقع بوده اگر ما باشیم و قاعده خب واقع را نیاورده باید واقع را بیاورد اما از آن طرف این منت شارع مقدس، نه منت اگر این نباشد اختلال نظام لازم می‌اید اگر حجیت قطع نباشد اگر حجیت امارات اگر حجیت اصول نباشد اختلال نظام لازم می‌آید دیگر اصلا مردم نمی‌توانند زندگی بکنند، اصول عملیه ما نداشته باشیم اصول لفظیه ما نداشته باشیم اصلا یک شبانه روز هم نمی شود زندگی کرد قاعده ید نباشد، قاعده اصاله الصحه فی فعل الغیر نباشد قاعده فراغ نداشته باشیم مضیقه عجیبی درست می‌شود و حیث این‌که ما جعل علیکم فی الدین من حرج شارع مقدس این‌ها را امضا کرده ولو می‌داند خیلی از واقعیات را هم از دست می‌دهد می‌گوید بدهم، اهم و مهم است باید این‌ها حجت باشد ولو خیلی از واقعیات از دست می‌رود به قاعده اهم و مهم این‌ها را حجت می‌کند نمی‌شود حجت بکند بعد هم بگوید که اگر خلاف واقع درامد به جا بیاور خب معنای حجت یعنی این‌که به جا بیاوراگر خلاف واقع در آمد ما رفع ید از تکلیف می‌کنیم ما تقبل ناقص به جای کامل می‌کنیم، جمع بین حکم واقعی و ظاهری را هم شما فضلاء توی اصول همین جور فرمودید گفتید که باید ظواهر باشد باید واقعیت هم باشد آن وقت به قول این قبه لازم می‌اید تحلیل حرام، تحریم حلال شما جواب می‌دهید بله لازم می‌آید تحریم حلال تحریم حلال اما قانون اهم و مهم شارع مقدس رفع ید می‌کند از واقعیات به واسطه یک امر اهمی و آن این‌که اگر حجیت امارات نباشد اختلال نظام لازم می‌آید اگر حجیت اصول نباشد اختلال نظام لازم می‌اید، خب این مسئله ما همان است از باب اجزاء مرحوم سید قائل به اجزاء نیستند لذا می‌فرمایند نماز باطل است ما قائل به اجزاء هستیم می‌گوییم نماز صحیح است و اما لو تیمم باعتقاد ضیق الوقت فبان سعته نماز که خواند دید وقت دارد بعد الصلاه فالظاهر وجوب اعادتها این فالظاهر معلوم می‌شود که مرحوم سید جازم هم نیستند لذا ادعای ظهور می‌کنند این برای خاطر همین است که مشهور در اصول گفته‌اند اجزاء نه، مخصوصا راجع به قطع یک شهرت به سزایی هست در اصول که احکام ظاهریه اگر از راه قطع اثبات بشود اجزاء نه، روی آن قاعده مرحوم سید می‌فرمایند فالظاهر وجوب اعادتها یعنی عدم اجزاء، شخصی نه، کلی، شخصی که ممکن است اختلال نظام برای بعضی افراد نباشد، نه، حکم روی کلی می‌آید نه این‌که حالا شخص این یا مورد این، نه، مورد این می‌خواهد اختلال نظام لازم بیاید می‌خواهد نیاید، کلی، اگر شارع مقدس قطع را حجت نکند اگر شارع مقدس امارات را حجت نکند اگر شارع مقدس اصول لفظیه نداشته باشد اگر شارع مقدس اصول عملیه نداشته باشد اختلال نظام لازم می‌اید این جا را می‌گوییم، کلی، ممکن است برای افراد بعضی از افراد نه اختلال نظام لازم نمی‌اید دلش هم می‌خواهد خلاف واقع را بفهمد و دو دفعه و سه دفعه بیاورد و خوشحال هم هست آن مناط نیست. از خواب پا شده خیال می‌کرده که وقت دارد حالا استصحاب هم می‌کرده، استصحاب هم کرد و و ضو گرفت و نماز خواند حالا که وضو گرفت نماز خواند دید که نمازش یا غسلش هر دو در آفتاب واقع شده این نماز درست است یا نه؟ استصحاب می‌گفت آری مرحوم سید می‌گویند استصحاب، اجزاء نه، این صورت استصحابش هم هست، اگر هم قطع داشته باشد صورت قطعش است سابقا مسئله‌اش را گفتم که یک دفعه یقین دارد یک دفعه مظنه دارد یک دفعه شک دارد، یقین دارد وقت هست صورت قطعش است که آیا اجزاء هست یا نه؟ مظنه دارد آن صورت مظنه داشت که وقت دارد یک دفعه هم شک داشت گفتیم استصحاب یعنی مرحوم سید هم می‌گفتند استصحاب کند دیگر، گفتند اگر شک دارد که ایا وقت دارد یا نه؟ استصحاب کند نماز بخواند اما دیگر نگفتند اگر خلاف واقع شد چه؟ همان جا باید فرموده باشند آن جا را تتمه‌اش را این جا آورده‌اند که اگر استصحاب کرد و نماز خواند و بعد فهمید استصحاب بی‌خود بوده این جا چه؟ این جا دیگر اگر استصحاب بکند مشهور در اصول، اجزاء، یعنی همان کسانی که راجع به قطع نگفته‌اند آن کسانی که راجع به امارات، آن کسانی که راجع به اصول لفظیه نگفته‌اند خیلی‌ها من‌جمله مرحوم اخوند در کفایه راجع به استصحاب می‌گوید اجماع، دلیلشان هم این است استاد بزرگوار ما حضرت امام می‌فرمودنددلیلشان یک چیز است می‌گویند که این لسان دارد مؤدی را گذاشته جای واقع و چون مؤدی را گذاشته جای واقع لازمه‌اش اجزاء هشتم از چیزهایی که موجب تیمم می‌شود می‌فرماید عدم امکان استعمال الماء لمانع شرعی اب دارد آب هم برایش ضرر ندارد وقت هم دارد اما اگر بخواهد وضو بگیرد باید برود توی ملک غصبی مثلا ده قدمی آب است اما ملک مردم است آیا این چه باید بکند؟ باید تیمم بکند چرا؟ برای این‌که المانع الشرعی کالمانع العقلی، آن جا چه جور اگر آب نداشت باید تیمم کند حالا هم که آب ندارد شرعا برای این‌که برود در خانه مردم، برود در ملک مردم غصب است نمی‌شود بنابراین مانع دارد وقتی مانع داشت باید تیمم کند نماز بخواند خب معلوم است دیگر لذا مثال می‌زنند کما اذا کان الماء فی آنیه الذهب والفضه او کان فی آنیه مغصوب دیگر مثال زده بودند او کان فی ملک مغصوب خیلی بهتر بود برای این‌که آن آنیه معضوب و آنیه ذهب وفضه کم پیدا می‌شود اما آن رفتن مثلا توی صحرا توی ملک خودش است و آب توی ملک خودش نیست اما نگاه می‌کند مادی حسابی توی ملک دیگران باید برود در ملک دیگران تا آب بردارد می‌تواند یا نه؟ نه، برای این‌که تصرف در غصب حرام است وقتی تصرف در غصب حرام شد این مثل آن جاست که اب نداشته باشد المانع الشرعی کالمانع العقلی، این هم هشتم، دیگر مجوزات تیمم تمام شد.

اما باز هم این ایرادی که همیشه می‌کردیم این جا هم هست و آن این است که این خودشان این جا می‌فرمایند مانع شرعی مثل مانع عقلی است خب برمی‌گردد به فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا لذا ایرادی که هست نمی دانم روی آن فکر کرده‌اید یا نه؟ پذیرفته‌اید یا نه؟ با بی‌تفاوتی از آن رد شده‌اید یا نه؟

و آن این است که مرحوم سید فرمودند 8 جا مجوز تیمم هست بلکه مجوز هم نه وجوب تیمم هست ولی این 8 جا هم برگشت به سه جا یا آب نداردیا اگر آب دارد آب برای او ضرر دارد یا اگر آب دارد آب برایش ضرر ندارد ضیق وقت، این 8 تا به این سه بر می‌گردد آن سه تا را هم شما برگردانید به یکی بگویید که هر 8 تا یک چیزی را در بردارد و آن عدم تمکن من الماء، هر 8 تا مثل همین هشتم همین است که عدم تمکن من الماء چرا؟ لان المانع الشرعی کالمانع العقلی یک دفعه آب ندارد یک دفعه آب دارد توی چاه است که مثال زدم نمی‌تواند در بیاورد توی ملک خودش هم هست، یک دفعه آب دارد توی چاه هم نیست اما دو قدمی توی ملک مردم است خب چه فرقی می‌کند آب نداشته باشد یا دسترسی نداشته باشد یا دسترسی داشته باشد در ملک دیگران باشد هر سه می‌شود عدم التمکن من المانع فلم تجدوا هم که بنا شد معنا کنیم فلم تجدوا ماء لا یتمکن من الماء لذا این 8 قسم مرحوم سید ظاهراً بر می‌گردد به همان که قرآن فرموده و خیلی رسا اتفاقا آیه تیمم از آیاتی است که ازمحکمات هم هست خیلی رساست فقط چیزی که نتوانستیم از شما استفاده کنیم آن جمله فان کان منکم مرضی او علی سفر این را نتوانستیم درست بکنیم و الا آیه شریفه از محکمات است خیلی خوب دلالت دارد حالا من‌جمله فلم تجدوا ماءً فتیمموا صعیدا فلم تجدوا مراد فلم یتمکن من الماء فتیمموا صعیدا این منقسم می‌شود به 8 قسمی که مرحوم سید با فکر فقاهتی آن عدم تمکن را 8 قسم کرده‌اند.

مسئله 35 یک لغز است در حقیقت اما لغز فقهی، لغز سیدی با یک دقتی این معما را ایشان فرموده اند مسئله 35 اذا کان جنبا و لم یکن عنده ماء و کان موجودا فی المسجد، این توی خانه‌اش لوله قطع است آب ندارد همسایه مسجد است توی مسجد آب هست این حالا جنب است این چه بکند؟ اذا کان جنبا ولم یکن عنده ماء و کان موجودا فی المسجد فان امکنه اخذ الماء بمروره فی المسجد سابقا گفتیم که آدم جنب غیر مسجد الحرام و مسجد النبی اگر مسجد دوتا در داشته باشد می‌تواند از این در برود از آن در رد بشود می‌گویند اگر می‌تواند این کار را بکند در حالی که می‌رود کترش را هم آب بکند آفتابه‌اش را هم آب بکند به جوری که توقف نکند و رد بشود بعد برود خانه وضو بگیرد فان امکنه اخذ الماء بمروره فی المسجد وجب، واجب است این کار را بکند و ان لم یمکن الا بالمکث این اگر بخواهد برود توی مسجد وضو بگیرد خب معلوم است یک دقیقه دو دقیقه اگر وسواسی باشد یک ساعت این وضویش طول می کشد الا بالمکث فان امکنه الاغتسال فیه بالمرور وجب اگر می‌تواند در حال راه رفتن، نه راه رفتن دور مسجد تاب بخورد از این در به آن در آب را بریزد روی سرش و راه برود فان امکنه الاغتسال فیه بمروره وجب ذلک و الا اگر این‌ها نباشد وجب التیمم لاجل الدخول فی المسجد حالا تا این جاها خوب بود اما این حرف که واجب است تیمم بکند برود توی مسجد می‌شود این چنین چیزی؟ ایشان می‌فرمایند بله باید تیمم کند برود توی مسجد و الا وجب التیمم لاجل الدخول فی المسجد و هذا التیمم انما یبیح خصوص هذا الفعل این تیمم به هیچ درد نمی‌خورد جز وارد شدن توی مسجد مثل تیمم ضیق الوقت را که دیروز گفتند و ما قبول نداشتیم که ایشان می‌گفتند اگر تیمم برای ضیق وقت است این تیمم به هیچ درد نمی‌خورد حتی توی وسط نماز هم بخواهد دست روی قرآن بکشد نمی‌شود گفتند مختص به همان نمازی است که به ضیق وقت است این جا هم همین را می‌گویند انما یبیح خصوص هذا الفعل ای الدخول و الاخذ داخل در مسجد می‌شود آب را بر می‌دارد می‌آید بیرون غسلش را می‌کند لذا اگر حرف مرحوم سید را بتوانیم درست بکنیم دیگر موارد حسابی هم پیدا می‌شود و آن این است که یک کسی پا شده می‌بیند آب لوله کشی توی خانه‌اش نیست اما همسایه مسجد است آن حوض آب دارد تیمم می‌کند برای رفتن توی مسجد و می‌رود یک کتری آب یک آفتابه آب بر می‌دارد می‌اید خانه غسل می‌کند وضو می‌گیرد وضویش درست است غسلش هم درست است، این‌ها را می‌شود گفت؟ گفتم یک تمحل یک معما ایشان درست کرده، بعد هم جواب معما داده جواب معمایش هم این است که ان قلت آقا این یلزم من وجوده العدم این تیممی که شما می‌گویید تا به آب می‌رسد تیممش باطل می‌شود برای این‌که روایات داشتیم اگر آب پیدا کردی از چیزهایی که تیمم را باطل می‌کند آب است این آب پیدا می‌کند به مجردی که آب پیدا کرد تیمم باطل می‌شود می‌فرماید ولا یرد الاشکال به چه؟ بانه یلزم من صحته بطلانه چرا اشکال نکن؟ حیث انه یلزم منه کونه واجدا یلماء فیبطل این اشکال را نکن این اشکال وارد نیست می‌توانی بروی آب را بر داری بیایی بیرون وضو بگیری، خب این اگر بتوانی اصلش را درست بکنی اشکال وارد نیست ولی اصل مطلب آب توی مسجد است این به او بگویند تیمم کن برای این‌که بروی آب بیاوری برو آب بیاور نماز بخوان این‌ها علی الظاهر روایت که نداریم عرفیت ندارد این الان آب لوله‌کشی توی خانه‌اش قطع است وقتی قطع باشد فلم تجدوا ماء صادق است باید تیمم کند نماز بخواند اما تیمم کند برای این‌که برود توی مسجد آب بیاورد علی الظاهر نه روایت داریم نه عرفیت دارد، یک معماست مرحوم سید فرموده‌اند علی الظاهر عرفیت ندارد، حالا باز هم چون مرحوم سید فرموده و ما قبول نداریم اما یک معماست یک فکری بکنید تا روز شنبه اگر چیزی به نظرتان رسید که حرف من درست نیست حرف مرحوم سید درست است بگویید تا تکرار کنم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo