< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله حسین مظاهری

90/04/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ایا تیمم بر گل جایز است؟

 

فرموده‌اند که اگر زمین نباشد غبار هم یعنی لباس مغبر هم نباشد باید به گل تیمم کند اگر داشته باشد ان لم یکن له الغبار فلیتیمم بالطین روایات فراوانی در این باره هست، نوشته‌ام روایت 2 ، 3، 4، 5 تا 10 از باب 9 از ابواب تیمم صحیحه زراره عن ابی جعفر علیه السلام و ان کان فی حال لایجد الا الطین فلا بأس ان یتیمم به.

صحیحه ابی بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام اذا کنت فی حال لا تقدر الاعلی الطین فیتیمم به فان الله اولی بالعذر.

صحیحه ابن مغیره و ان کان فی حال لا یجد الا الطین فلا بأس بان یتیمم به. بنابراین به قول مرحوم سید این سه چیز به طور طولی اول خاک و بعد غبار و بعد گل.

اما بعضی از بزرگان گفته‌اند که اگر برف باشد اگر یخ باشد اگر می‌تواند به واسطه آن برف وضو بگیرد یا غسل کند گفته اند این کار را باید بکند بعضی هم فرموده اند اگر نمی‌شود تیمم بکند به برف، تیمم بکند به یخ.

مرحوم سید می‌فرمایند بعضی از علمائ این جور گفته‌اند و اما احتیاط مستحبی می‌کنند این‌که این کار بشود خوب است.

اما بعضی از محشین بر عروه من‌جمله استاد بزرگوار ما اقای بروجردی، حضرت امام و خیلی از محشین یا فتوی می‌دهند یا احتیاط وجوبی می‌کنند که این کار بشود بنابراین یک قسم دیگر هم پیدا می‌شود طولی اگر خاک یا مانند خاک یعنی زمین اگر خاک دارد خاک اگر ندارد غبار اگر نیست گل اگر نیست به برف یا به یخ، لذا بعضی از بزرگان که خیلی هم هستند مثل علامه نقل فرموده در قواعد، در منتهی آن هم از مثل شیخ طوسی از مثل صدوق و بعضی دیگر که این‌ها گفته‌اند که اگر می‌تواند به واسطه یخ یا به واسطه برف وضو بگیرد به طوری که آب جریان پیدا کند این کار را بکند و اگر نه گفته‌اند که تیمم بکند به یخ تیمم بکند به برف.

در مسئله دو سه تا روایت هم داریم روایت‌ها از نظر سند از نظر دلالت خوب است مرحوم سید می‌فرمایند قال بعض العلماء که مرادشان علامه در منتهی است و صدوق در مقنعه و شیخ در مبسوط و صاحب وسیله در وسیله که یک کتاب از همین کتابهای جوامع قدماست، نهایه مرحوم شیخ طوسی.

مرحوم علامه وقتی که نقل می‌کند این‌ها را می‌فرماید و هو الاقرب، مرحوم علامه در منتهی می‌فرماید هم روایت داریم هم قاعده میسور ما لایدرک کله لایترک کله، حالا قاعده میسور مشکل است این جا بیاید اما روایت‌ها را بخوانم ببینیم که چه اندازه دلالت دارد؟

روایات باب 10 از ابواب تیمم صحیحه محمد بن مسلم سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یجنب فی السفر لا یجد الا الثلج قال یغتسل بالثلج او ماء النهرکه اگر می‌تواند توی آن آب سرد غسل بکند بکند اگر هم می‌تواند بواسطه برف غسل بکند بکند، یعنی مثلا برفها را به جای آب بمالد به سر به عنوان سر و گردن، بمالد به سر، به عنوان طرف راست، به عنوان طرف چپ، یا مثلا برف را بمالد به صورت به عنوان شستن صورت، به دست راست به دست چپ، بعد هم مسح سر و مسح پاها وضو بگیرد به واسطه برف.

صحیحه معاویه بن شریح قال سئل رجل ابی عبدالله علیه السلام و انا عنده یصیبنا الدمق و الثلج دمق یعنی زمین یخی و نرید ان توضأ و لا نجد الا ماءً جامدا یعنی یخ فکیف اتوضأ؟ ادلک به جلدی؟ قال نعم، که یخ‌ها را بمالد به صورت بمالد به دست راست بمالد به دست چپ، حالا می‌خواهد آب جاری بشود می‌خواهد آب جاری نشود و بالاخره همین طور که به واسطه آب وضو می‌گیرد به واسطه یخ یا به واسطه برف وضو می‌گیرد.

مرحوم صاحب جواهر می فرمایند که معاویه بن شریح ضعیف است روایت‌ها هم اعراض اصحاب روی آن است و این فرمایش صاحب جواهر خیلی عجیب است گرچه بعدش هم مرحوم آقای خویی گفته‌اند اما راجع به معاویه بن شریح در همین روایت ابن محبوب از او روایت نقل می‌کند اجلای اصحاب از این معاویه بن شریح روایت نقل می‌کنند از نظر اعراض اصحاب هم الان گفتم صدوق و شیخ و ابی حمزه از قدماء علامه از متأخرین بسیاری از محشین بر عروه مثل حضرت امام و آقای بروجردی و امثال این‌ها، این‌ها عمل به روایت کرده‌اند، لذا فرمایش صاحب جواهر درست نیست روایت‌ها هم صحیح السند است هم ظاهرالدلاله اعراض اصحاب هم روی آن نیست و به روایت‌ها عمل کردن اشکال ندارد لذا این‌که مرحوم سید در عروه تبعا لصاحب جواهر می‌فرماید این فاقد الطهورین است حالا عجب هم هست می‌گویند فاقد الطهورین است نماز هم لازم نیست بخواند حالا ان مسئله بعدی است خیلی جرأت می خواهد در حالی که روایت‌ها هم صحیح السند است هم عمل اصحاب مثل شیخ طوسی آن هم در مسبوط که کتاب رساله است کتاب استدلالی نیست کتاب فتوایی است و ابی حمزه از قدماست همین‌ها که نقل کردم، بنابراین اعراض اصحاب روی روایت‌ها نیست روایت‌ها هم صحیح السند است عمل کردن به روایت‌ها هم بهتر از این است که بگوییم فاقد الطهورین است اصلا نماز نخوان، این‌که معلوم است خلاف احتیاط است دیگر، روایت معارض هم نداریم یعنی یک روایت معارض نداریم.

روایت ها این جوری است که مثبتات است یک دسته از روایات می‌گوید که علی وجه الارض مثل قرآن می‌فرماید و ان لم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا طیبا انحصار که نیست یک امر مثبتی است یک دسته روایات می گوید که اگر خاک نباشد به غبار، یک دسته از روایت‌ها هم می‌گوید که اگر خاک نباشد غبار هم نباشد به گل، خب یک دسته روایات هم می‌گوید اگر خاک نباشد اگر غبار نباشد اگر گل نباشد به برف، من نمی‌دانم اعراض اصحاب از کجا؟ چه؟ معارض چیست؟ یک روایت معارض نداریم عمل اصحاب هم که روی آن است روایت‌ها هم که صحیح السند است لااقل مثل اقای بروجردی احتیاط واجب بکنید اما این‌که ما بگوییم این فاقد الطهورین است اصلا نماز نخواند خیلی جرأت می‌خواهد دیگر، به صرف این‌که غیر مشهور است، به صرف این‌که بگوییم روایت معاویه بن شریح مثل مرحوم نجاشی تصحیحش نکرده خب یک روایت ودوتا روایت که نیست از نظر دلالت خوب است که می‌گوید که اگر آن سه تا نه به واسطه برف یا به واسطه یخ وضو بگیر یا غسل بکن حالا مخصوصا غسلش که ترکه می‌شود ما در غسل جریان آب هم نمی‌خواهیم که بگوییم که جریان آب نیست جریان آب نمی‌خواهیم همین روغن مالی می‌خواهیم سابقا گفتیم در باب غسل مثلا پارچه را بعد از آن‌که بدنش طاهر است پارچه را می‌زند توی اب در می‌اورد می‌مالد به سر سر و گردن غسل داده می‌شود دیگر هی مرتب دو سه مرتبه پارچه را می‌برد به دست راست و به دست چپ همین جور تا طرف دست راست بعد طرف دست چپ.

قرآن می‌گوید که به خاک اما امام علیه السلام تفسیر می‌کند می‌گوید اگر خاک نباشد به غبار، دو دفعه امام علیه السلام تفسیر می‌کنند می‌فرماید اگر غبار نباشد به گل، دو دفعه دفعه چهارم امام علیه السلام تفسیر می‌کند می‌فرماید اگر غبار نباشد اگر گل نباشد به برف، نمی‌گوید به برف تیمم کن، به برف تیمم کن آن مرتبه پنجم است حالا عرض می‌کنیم می‌گوید به واسطه یخ وضو بگیر اگر می‌توانی، به واسطه برف وضو بگیر، گفتم غسلش که روغن مالی کفایت می‌کند حسابی می‌شود اگر قدرت داشته باشد بتواند خب به واسطه برف روغن مالی می‌کند خودش را می‌شوید غسل جریان هم نمی‌خواهد حتی اگر آدم نترسد می‌گوید که این مقدم بر مغبر هم هست حتی این مقدم بر همه چیز است اصلا می‌تواند وضو بگیرد اگر بتواند آب را جریان بدهد مرحوم سید یک جمله دارند می‌گوید اگر بتواند برف را فشار بدهد آبکی بشود آب‌ها جریان پیدا کند اگر این باشد که اصلا از خاک هم مقدم می‌شود برمی‌گردد به این‌که باید با آب وضو بکند اگر یخ را می‌تواند آب بکند که باید آب کند اگر نمی‌تواند آب برف را فشار بدهد روی دست وقتی فشار داد از جلوی آن برف‌ها آب می‌اید بیرون خب هیچ اصلا مقدم بر همه چیز می‌شود ولی روایت‌ها این حرف مرحوم سید را فرض نکرده‌اند، لذا اگر بتوانیم آب را جریانش بدهیم که اصلا نوبت به تیمم نمی‌رسد حالا اگر آب را جریان بدهیم می‌توانیم برف را بمالیم به صورت بمالیم به دست راست بمالیم به دست چپ مسح روی سر بکنیم با دستمان مسح روی پاها خب این روایت می‌گوید بکن، من نمی‌دانم این روایت کجایش اشکال دارد؟

سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یجنب فی السفر لا یجد الا الثلج قال یغتسل بالثلج این روایت کجایش اشکال دارد؟ چه جور است؟ خب حضرت فرمودند که با همین برف‌ها اگر می توانی غسل بکن اگر ما بگوییم که به واسطه برف روغن مالی هم می‌شود که دیگر اصلا درست غسل است غسل بالماء است و مثل آن جا که آب داشته باشد.

حالا تعجب است نمی‌دانم چرا؟ نمی‌دانم مطالعه کرده‌اید یا نه؟ معاویه بن شریح بگویید که اشکال دارد اما صحیحه محمد بن مسلم چه اشکال دارد؟ مرحوم صاحب جواهر پافشاری دارد روی معاویه بن شریح، روایتش خیلی خوب است سئل رجل اباعبدالله علیه السلام و انا عنده لصیبنا الدمق و الثلج و نرید ان نتوضأ و لا نجد الاماء جامدا، ماء جامدا یعنی یخ، فکیف اتوضأ ادلک به جلدی؟ قال نعم دلالتش خیلی خوب است حالا معاویه بن شریح اشکال داشته باشد که ندارد آن محمد بن مسلم که دیگر اشکال ندارد و هر دو روایت باز هم هست می‌گوید که با یخ وضو بگیر یا با برف وضو بگیر می‌خواهد آب جریان داشته باشد می‌خواهد نداشته باشد بر می‌گردد به این‌که تیمم اگر خاک است خاک اگر نه غبار، اگر نه گل، اگر نه با برف تیمم کن یا با برف وضو بگیر، و روایت‌ها هم سندش خوب است هم دلالتش اعراض اصحاب نیست سند هم هم روایت محمد بن مسلم درست است هم روایت معاویه بن شریح که می‌گوید که حتی یک کسی جرأت کند، جرأت هم نمی‌خواهد یک کسی بگوید دوتا روایت می‌گوید که با یخ وضو بگیر یا غسل بکن اصلا آب است اگر هم خاک داشته باشد باز هم باید با آن برف، برف را می‌زند به صورت به قول مرحوم سید یک فشار می دهد به برف داغ میشود آب از پای برف توی صورت جریان پیدا می‌کند جریان پیدا می‌کند صورت شسته می‌شود و همچنین دیگرآن روغن مالی که حسابی یخ را برف را می‌گذارد روی سرش یک فشار می دهد روغن مالی می‌کند تر می‌کند سر را، ترمی‌کند سر را روغن مالی کفایت می‌کند و این‌ها یک چیزهایی است که باید بگوییم اشکال هم ندارد حالا آن که اشکال دارد این است مرحوم سید همین جا می گوید این فاقد الطهورین است بعد می‌گویند حالا که فاقد الطهورین شد اصلا نماز نخواند و نمازش را قضا بکند بگذارد همین جوری نمازش از بین برود حالا دوران امر بین این که اصلا نماز نخواند یا نماز بخواند نماز برفکی نماز آبکی کدام بهتر است؟ خب دیگر معلوم است نماز بخواند آبکی برفکی و علی کل حال همین طور که مرحوم صدوق و مرحوم شیخ طوسی و مرحوم ابی حمزه و این‌ها از قدمایند و خیلی جلالت قدر دارند بعد هم مرحوم علامه و هو الاقرب و بعد هم بعضی از محشین بر عروه مثل استاد بزرگوار ما حضرت امام و استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که احتیاط وجوبی می‌کنند فتوی نمی‌دهند، آنها فتوی می‌دهند بگوییم مرتبه چهارم هم هست، مرتبه پنجم هم هست و آن‌چه؟ به یخ تیمم بکند به برف تیمم بکند، عبارت مرحوم علامه را بخوانم ببینید که علامه چه می‌فرمایند؟ قال العلامه فی القواعد لولم یجد الا الثلج فان تمکن من وضع یده علیه باعتماد حتی ینتقل من الماء ما یسمی به یجب و قدمه علی التراب که مرحوم علامه می‌گوید اصلا این باید همان صورت اول اگر می‌تواند این برف را فشار بدهد با دست به صورت و دست آب در زیر این برف جاری بشود که اصلا باید این کاررا بکند ولو خاک هم داشته باشد نوبت به تیمم نمی‌رسد خیلی حرف خوبی است انصافا، و قدمه علی التراب والا یتیمم به بعد فقد التراب و الا تیمم بکند به همین برف بعد از آن که خاک نباشد، من نوشته‌ام و نقل ذلک فی مفتاح الکرامه عن الشهید الاول فی البیان و عن صاحب المراسم و عن السید فی المصباح و قبله بقوله اذا لم یتمکن من الغسل بالثلج یتیمم‌به، مرحوم صاحب مفتاح الکرامه، این مفتاح الکرامه خیلی کتاب خوبی است این را استاد بزرگوار ما آقای بروجردی زنده‌اش کردند.

این مفتاح الکرامه خوب نقل اقوال می‌کند لذا آقای بروجردی اصلا دستور دادند مفتاح الکرامه چاپ بشود و توزیع در میان طلبه‌ها بشود در میان فضلا بشود حالا این مفتاح الکرامه این‌ها را از آقایان از شهید اول و از صاحب مراسم و از سید مرتضی و این ها را که نقل می‌کند خودشان قبول می‌کنند می‌فرمایند اذا لم یتمکن من الغسل بالثلج یتیمم‌به، اگر نمی‌تواند به واسطه برف آن صورت اول که الان گفتم صورت چهارم اگر نمی‌تواند به خود برف تیمم بکند.

یک روایت صحیح السند ظاهرالدلاله هم داریم روایت خیلی خوب است روایتش را بخوانم روایت 9 از باب 9 از ابواب تیمم صحیحه محمد بن مسلم عن رجل اجنب فی السفر ولم یجد الا الثلج او ماء جامدا این ماء جامد یعنی یخ فقال علیه السلام هو بمنزله الضروره یتیمم‌به حضرت فرمودند تیمم بکند به همین برف، صورت ضرورت است چاره‌ای ندارد تیمم بکند به برف، بعد حضرت فرمودند و لا اری ان یعود الی هذه الارض التی طوبق دینه.

فرمودند آخر آدم که از این مسافرتها نمی‌کند که برسد به آنجا که نمازش از بین برود.

مرحوم صاحب جواهر می بینند روایت از نظر سند خیلی خوب است از نظر دلالت خیلی خوب است یک جمله مرحوم صاحب وسائل گرفته‌اند این جمله را ایشان یتیمم‌به یعنی یتیمم بالتراب نمی‌دانم یعنی چه؟ فرموده‌اند که مراد این یتیمم‌به یعنی یتیمم بالتراب، اصلا می‌شود این جور روایت را معنا کرد؟ روایت را بخوانم ببینیم می‌شود؟ صاحب وسائل گرفته‌اند می‌فرمایند عن رجل اجنب فی السفر ولم یجد الا الثلج او ماء جامدا فقال علیه السلام هو بمنزله الضروره یتیمم‌به یعنی به ثلج، مرحوم صاحب جواهر می‌گویند یتیمم بالتراب، یتیمم بالتراب یعنی چه؟ کجا تراب توی روایت بود که ما ضمیر به را به تراب بزنیم؟ لذا یتیمم بالثلج بعد هم حضرت فرمودند بابا از این مسافرتها نکن، مسافرتی که بخواهد تو را به این جاها برساند از این مسافرت‌ها نکن و لا اری ان یعود الی هذه الارض التی طوبق دینه اصلا مسافرتی که دین آدم را از بین ببرد نماز آدم را قضا بکند نماز آدم قضا بشود این مشهد برود چکار؟ همین الان این ماشین‌ها که من یادم نمی‌رود آن وقت‌ها با همین ماشین‌ها اول اذان صبح توی این 45 نفر 5 نفر نماز خواندند مشهد هم رفتند مشهد هم به حضرت رضا می‌گویند آقا امام رضا ع حاجاتمان را بده بعد هم می‌آید می‌گوید هرچه ما به امام رضا ع گفتیم حاجتمان را نداد حضرت می‌فرماید اصلا مشهد نرواگر می‌خواهد نمازت از بین برود خب روایت سندش که عالی است دلالتش هم که مثل الان این‌ها را مرحوم صاحب جواهر می‌گوید اعراض اصحاب روی روایت است نمی‌دانم اعراض اصحاب روی روایت است یعنی چه؟ برای این‌که قال العلامه فی القواعد لو لم یجد الا الثلج فان تمکن من وضع یده علیه باعتماد حتی ینتقل من الماء ما یسمی‌به غسلا یجب فقدمه علی التراب و الا یتیمم‌به بعد فقد التراب این را مرحوم علامه می‌گوید مفتاح الکرامه این عبارت را نقل می‌کند بعد می‌فرماید شهید در بیان شهید اول فرموده صاحب مراسم از قدماء فرموده سید در مصباح فرموده من صاحب مفتاح الکرامه هم قبولش می‌کنم و می‌گویم روایت محمد بن مسلم دلالت دارد لذا نه اعراض اصحاب روی آن است نه روایت اشکال دارد، نمی‌دانم مطالعه کرده‌اید یا نه؟ مرحوم اقای خویی یک دو سه صفحه درست می‌کنند برای این‌که همه این حرفهای من را خرابش بکنند و بالاخره قبول نمی‌کنند برای خاطر این‌که روایت اعراض اصحاب روی آن است البته از صاحب جواهر گرفته، بنابراین ما فتوی روی ان می دهیم می‌گوییم که تیمم اول به زمین علی وجه الارض، اگر نباشد به لباس مغبر، اگر نباشد به گل اگر نباشد که خیلی واقع می‌شود اگر نباشد به واسطه برف وضو بگیرد اگر نباشد یا نمی‌تواند، تیمم بکند به برف، مثل این‌که تیمم به خاک تیمم به برف، هم راجع به صورت چهارم روایت داریم خیلی، هم راجع به صورت پنجم روایت داریم روایت صحیح السند ظاهر الدلاله واین جمله یتیمم‌به را نمی دانم حالا صاحب وسائل در حالی که اخباری است بعضی اوقات چرا این قدر توجیه‌گر می‌شود؟ اما بدتر این صاحب جواهر همین را گرفته بعد هم از صاحب جواهر مثل مرحوم اقای حکیم و آقای خویی و امثال این‌ها ضمیر یتیمم به به تراب می‌خورد، چه داعی داریم این حرفها را بزنیم؟ بهتر این‌که بگوییم مثلا اعراض اصحاب روی آن است؟ بنابراین روایت صحیح السند ظاهرالدلاله است اعراض اصحاب هم روی آن نیست ولی این جمله را هم فراموش نکنید اگر حرف من را نزنید باید بگویید فاقد الطهورین است فردا در فاقد الطهورین صحبت می‌کنیم من عقیده دارم فاقد الطهورین نماز نمی‌شود از بین برود نماز بخواند اما مشهور من جمله مرحوم سید در عروه همین جا می‌فرماید این فاقد الطهورین است اصلا نماز نخواند شاید هم مثلا ایشان بگوید حرام است نماز بخواند اصلا نماز نخواند آن وقت آیا قضایش را بخواند یا نه؟ مشهور باید قضا بخواند والا فردا صحبت می‌کنیم اگر راستی نباید نماز بخواند به چه دلیل دیگر قضا بکند؟ حالاحرف من بهتر است یا این‌که بگوییم اصلا نماز نخوان؟ ظاهراً حرف من بهتر است آنها بهتر از ما هستند خیلی اما حرف ما خيلي بهتر از آنهاست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo