< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌
 
 در مسئله سیزده فرمودند: إذا قصد غایة فتبین عدمها بطل، و إن تبین غیرها صح له إذا کان الاشتباه فی التطبیق وبطل إن کان على وجه التقیید، این مسئله را مرحوم سید در چندین جا تکرار کردند. در همین باب تیمم هم دارند. در باب وضو و غسل هم داشتند. در باب غسل مثال میزدند و یا برایشان مثال زده میشد که یک کسی به حمام رفته به تخیل اینکه هنوز آفتاب نزده اما معلوم شد که غسلش بعد از آفتاب واقع شده یعنی آفتاب زده بوده، آیا این غسل درست است یا نه؟ مرحوم سید گفته بودند نه. مشهور در محشین بر عروه هم گفته بودند نه. الاّ اینکه آن غسلی که میکند اشتباه در تطبیق باشد. به معنای اینکه این غسل میکند، آفتاب زده باشد یا نه، مثلاً آفتاب زده باشد برای کوه علی الطهاره و یا آفتاب نزده باشد برای نماز. گفتند اگر این در نظرش باشد، غسل صحیح است اما اگر علی وجه التقیید باشد، غسل باطل است به معنای اینکه اگر میدانست آفتاب زده غسل نمیکرد. مثلاً غسلش را میگذاشت بعد از آنکه خودش را تمیز کرد و کیسه کشید که به دلش بچسبد. مخصوصاً آدمهای وسواسی. گفتند اگر علی وجه التقیید باشد، یعنی غسل به شرط اینکه برای نماز و حالا که برای نماز نشد، غایتی در نظر ندارد و نیست و غسلش باطل است. این را هم در اینجا فرمودهاند که قصد غایة فتبین عدمها، تیمم کرد برای نماز بعد دید که آفتاب زده است، این تیمم باطل است. اما اگر تیمم کرد و آفتاب زده باشد برای نماز و زده نباشد، مثلاً برای دخول در مسجد یعنی کونه علی الطهاره، فرمودند این درست است اما به شرطی که اشتباه در تطبیق باشد. یعنی نظرش این باشد که اگر آن نشد، آنگاه آن یکی و اگر نگفته برای نماز، تخیلش این بوده که آفتاب نزده است و الاّ اگر میدانست آفتاب زده، تیمم میکرد از برای کونه علی الطهاره و یا برای دخول علی المسجد و برای خواندن قرآن. امااگر تیمم کرد علی وجه التقیید، یعنی برای نماز فقط، که اگر برای نماز نه، تیمم نه، میفرمایند این تیمم باطل است. در اینکه باید برای غایتی باشد چون روی فتوای مرحوم سید واجب غیری است پس باید تیمم من حیث هو تیمّم، وجوب نفسی ندارد و استحباب نفسی ندارد و لذا چون غیری است پس باید برای چیزی باشد. بنابراین اگر همینطور تیمم کند، تیممش باطل است. این هم میخواسته تیمم کند برای نماز و حالا آفتاب زده و نمازی نیست، پس تیمم باطل است. و اما اگر غایت دیگری باشد و این در نظر نداشته باشد. این اشتباه در تطبیق همان علم اجمالی است که در اصول است. در نظرش هست که حالا که نماز نشد مثلاً میخواهیم به مسجد برویم یا میخواهیم با طهارت باشیم، میگویند تیمم صحیح است اما اگر علی وجه التقیید شد اینکه برای نماز و اگر نماز نه، تیمم نه؛ آنگاه میگویند تیمم باطل است.
 ایرادی که همه جا به مرحوم سید هست، اینست که آیا تخیل انسان، قصد انسان، میتواند تیمم را لاتیمّم بکند یا نه؟ فرض ما اینست که این تیمم غایت دارد یعنی حالا که برای نماز نیست، برای چیز دیگری هست. حال این میگوید برای آن نه و برای این آری. این تخیلش و تقیّدش، آیا تیمم ما هو علیه را که برای رفع حَدَث است از بین میبرد یا نه؟
 مرحوم سید مدعی هستند که تخیل و توهم ما، قصد ما، تیمم را لاتیمم میکند. و اما اگر کسی بگوید که تیمم را بگویید برای غایتی و همینطوری تیمم بکند نمیشود بلکه باید برای غایتی باشد. فی نفس الامر والواقع هم این غایت موجود است. حال من باید قصد آن را هم بکنم به معنای اینکه بگویم تیمم برای نماز و اگر نه هیچ. این قصد من تیمم واقعی را باطل بکند و تیمم را لاتیمم بکند. ما مدعی هستیم که بنابر اینکه تیمم واجب غیری باشد آن غیر باید موجود باشد. این قصد بکند یا قصد نکند، لذا مثلاً در همان نماز، تیمم برای رفع جنابت برای اینکه نماز بخواند اما از این قصد دوم غفلت کرده. این تیمم برای نماز، آن نماز موجود است حال این قصد بکند یا نکند. اگر کسی بگوید قصد غایت دخالت در صحت تیمم دارد، حرف مرحوم سید درست میآید و آن اینست که اگر بگوید تیمم برای نماز و اگر نه ولو غایت دارد ولی من میخواهم برای آن نباشد، این تیمم باطل است. اما اگر کسی بگوید که واجب غیری است، یعنی باید برای چیزی باشد. علاوه بر اینکه باید برای رفع حَدَث باشد، باید برای چیزی باشد. حال آن چیز باید مُتوجه الیه باشد یا اگر در نفس الأمر و واقع موجود است، آن تیمم برای آن واقع میشود، حال این قصد بکند یا نکند و بخواهد یا نخواهد. لذا اگر کسی این حرف ما را بزند، باید اینطور بگوییم که اگر تیمم بکند برای نماز و بعد معلوم شود که نمازی در کار نبوده و آفتاب زده است، این تیمم باطل است برای اینکه غایت نداشته است. فی نفس الامر والواقع، غایت نداشته است. اما اگر تیمم کرده برای اینکه به مسجد برود و حالا آفتاب زده. برای در مسجد تصمیم گرفته و یا قصدش کون علی الطهاره بوده اما غفلت از این قصد دارد. تیمم وَقَعَ، هم برای رفع جنابت و هم برای آن چیزی که این تیمم کرده و حال این میخواهد قصد بکند یا قصد نکند. این دائر مدار فتوای شما و فهم شماست. گفتم که مرحوم سید چهار پنج جا این اشتباه در تطبیق و تقیید را آوردند و به عبارت دیگر مرحوم سید میخواهند بگویند که اگر غایتی در کار باشد، اما این تیمم برای این غایت نکند، این تیمم باطل است. برای اینکه تیمم باید برای غایت متوجهٌ الیها بشود و اما ما مدعی هستیم که تیمم دو تا قصد میخواهد؛ یکی مثلاً برای رفع جنابت یعنی جُنُب است و برای رفع جنابت و اگر فهمید که جُنُب نیست، تیمم نیست و یکی هم برای غایة یعنی قصد الغایة و این غایت یک دفعه نیست و چون واجب غیری است پس تیمم پیدا نشده است و اما اگر بگوییم که آن قصد غایت لازم نیست و خود مغیا باید باشد. اگر هست تیمم صحیح است و اگر نیست تیمم باطل است. و ما همه جا مدعی هستیم که این دیگر قصد نمیخواهد. ولو اینکه قصد عدم هم بکند، نمیتواند این غایت را از بین ببرد. تیمم واقع شد و غایتش هم موجود بود مثلاً برای نماز، حال این مثلاً میخواهد نماز نخواند. یا مثلاً میگوید من تیمم میکنم برای اینکه به مسجد بروم و میخواهم نماز نخوانم، مرحوم سید میگویند این تیمم باطل است برای اینکه تیمم برای نماز را گفته نه و ما میگوییم این تیمم برای نماز، چون نماز در وقت است و آفتاب نزده، این تیمم مطابق آن میشود و برای غایت میشود. حال این میخواهد توجه به غایت داشته باشد یا نداشته باشد.
 این یک حرف است. باز یک حرف هم ما داریم، اینکه طهارات ثلاثه یعنی وضو و غسل و تیمم، مستحب نفسی هستند. واجب غیری است اما مستحب نفسی است. لذا تیمم برای نماز اما خود این تیمم برای نماز، یکی از مستحبات است. و دلیل ما هم که سابقاً صحبت کردیم، اینکه قصد قربت میخواهد. همینطور که وضو قصد قربت میخواهد، تیمم هم قصد قربت میخواهد. قصد قربت یعنی وجوب نفسی و یعنی استحباب نفسی و در باب غسل، مرحوم سید این استحباب نفسی را قبول کردند و در باب تیمم قبول ندارند و چون قبول ندارند این مسئله سیزدهم جلو آمده است. اما اگر کسی قبول کند و بگوید قصد قربت میخواهد، قصد قربت دلیل بر اینست که درحالی که غیریت دارد، نفسیّت هم دارد. لذا تیمم برای رفع جنابت، استحباب نفسی دارد. وقتی استحباب نفسی دارد، تیمم کرده برای رفع جنابت و تیمم موجود شده و آنگاه دیگر میخواهد غایتی قصد بکند یا نکند. که ما اصلاً مسئله غایت را سالب بانتفاع موضوع میدانیم. میگوییم که این تیمم باید برای رفع جنابت، برای رفع آن خباثت حیض، برای آن رفع مس میّت و امثال اینها باشد اما وقتی تیمم کرد مثل اینکه دو رکعت نماز خوانده است. حال یک کسی دو رکعت نماز بخواند و بگوید نماز صحیح، اوله تکبیر و آخره تسلیم و بعد از نماز بگوید به دلم نچسبید و میخواهم این نماز، لانماز باشد. از این افراد هستند و سؤال هم میکنند. میگوید من نماز را خواندم و نمازم هم درست است و اشکال هم ندارد اما به دلم نمی چسبد و این نماز، لا نماز و میخواهم یک نماز دیگر بخوانم، آیا میشود یا نه؟ میگوییم نه. برای اینکه آن نماز اول معطی به، مأمورٌ به را ساقط کرده است و این بخواهد یا نخواهد مأمورٌ به ساقط شد و حالا دوباره بخواهد نماز بخواند به عنوان معطی به مطابق با مأمورٌ به، و حالا مأمورٌ به نداریم که این معطیٌ به موافق با آن باشد. لذا اگر کسی استحباب نفسی بداند که بعضی از بزرگان از قدماء و مـتأخرین من جمله مرحوم آقای خوئی، همین جا این تیمم را مستحب نفسی میدانند. اگر کسی مستحب نفسی بداند، این مسئله سیزدهم مرحوم سید میشود سالب به انتفاع موضوع.
 لذا در صلاة معاده اگر دلیل خاص نداشتیم، میگفتیم جایز نیست حتی فُرادایش. اینهم مسئله سیزده. تقاضا دارم روی اینها مقداری فکر کنید و مبنا درست کنید و اینها از مسائل مشکل در فقه است.
 مسئله چهارده : إذا اعتقد کونه محدثاً بالحدث الأصغر فقصد البدلیة عن الوضوء فتبین کونه محدثاً بالأکبر.
 این خیال میکرد که جُنُب نیست، تیمم بدل از وضو برای نماز کرد و حالا معلوم شد که جُنُب است. آیا آن تیمم کفایت میکند یا نه؟
 مرحوم سید همان حرفی که در مسئله سیزده زدند در اینجا هم میگویند. فإن کان على وجه التقیید بَطَلَ، وإن أتى به من باب الاشتباه فی التطبیق أو قصد ما فی الذمة صحّ ، وکذا إذا اعتقد کونه جنباً فبان عدمه وأنه ماسٌ للمیت مثلا.
 در صدر و ذیل مسئله مشکل است که ملتزم شویم. این تیمم بدل از وضوء کرده و حالا دیده که جُنُب است. آیا این تیمم بدل از غسل میشود یا نه؟ دیروز میگفتند نه. حتی مثلاً دیروز اگر یادتان باشد مثال میزدند به جنابت و حیض و میگفتند این باید بگوید که غسل برای رفع جنابت و اگر تیمم نکند برای رفع جنابت، تیمم واقع نمیشود که ما میگفتیم در باب غسلش هم همین را میگوییم که باید علت ذکر شود برای اینکه حَدَث جنابت با حَدَ مس میّت، دو حَدَث است. مرحوم سید میفرماید که اگر تیمم بکند بدل از وضوء، اعتقد کونه محدثاً بالحدث الأصغر فقصد البدلیة، میگویند تیمم صحیح است ولو جُنُب باشد. فتبین کونه محدثاً بالأکبر، میگویند این تیمم صحیح است برای رفع جنابت. آنوقت خودشان دیروز میگفتند رفع جنابت، قصد میخواهد. که ما به مرحوم سید میگفتیم در باب غسلش نگفتید و در این جا فرمودید و درست فرمودید و ما هم همین را تبعاً از شما میگوییم که اگر بخواهد تیمم کند باید بگوید برای چه چیز. برای رفع جنابت یا برای رفع حیض یا برای مس میّت و امثال اینها. و این الان تیمم کرده برای رفع حَدَث اصغر، درحالی که حدث اصغری هم در کار نبوده و این جُنُب بوده است و قصد رفع جنابت نکرده است إذا اعتقد کونه محدثاً بالحدث الأصغر فقصد البدلیة عن الوضوء، یعنی تیمم بدل از وضوء، فتبین کونه محدثاً بالأکبر، این را میگوید درست است الاّ اینکه آن تقیید و اینها را جلو میآورند. فإن کان على وجه التقیید بَطَلَ، وإن أتى به من باب الاشتباه فی التطبیق أو قصد ما فی الذمة صحّ، این علی وجه التقیید را که میفرمایند بَطَلَ، سابقاً میفرمودند که اگر جُنُب بوده و نمیدانسته و یا اینکه میدانسته اما برای رفع جنابت تیمم نکرده، آنگاه میفرمودند که تیمم باطل است. در اینجا میفرمایند تیمم باطل است به شرطی که علی وجه التقیید باشد. آنجا میگفتند تیمم مطلقاً باطل است، حال علی وجه التقیید باشد یا نباشد. آنگاه مخصوصاً بعد که تعارض حسابی پیدا میکند میفرمایند: وکذا إذا اعتقد کونه جنباً فبان عدمه وأنه ماسٌ للمیت مثلا. میگویند علی وجه التقیید، این تیمم باطل است و علی وجه الاشتباه در تطبیق را میفرمایند تیمم طوری نیست. بله اگر مافی الذمه باشد، حرف دیگری است. لذا این تیمم باید برای چیزی باشد، یعنی آن حدَث را رفع کند و اگر بخواهد آن حدث رفع شود، نمیشود که قصد نکند. مثل همان قصد غایت که اگر واجب غیری باشد، نمیشود قصد غایت نکند. قصد هدف و قصد علت هم همین است و نمیشود که قصد نکند، بلکه باید قصد باشد ولو به طور اجمال و مافی الذمّه. یعنی مثلاً نمیداند جُنُب است یا نه و تیمم میکند علی ما فی الذمّه، که این خوب است و تیمم صحیح است برای اینکه اگر محدث به حدث اصغر است که تیمم کرده و اگر محدث به حدث اکبر است باز هم قصد کرده و تیمم علی ما فی الذمّه یا علی نحو الاجمال، صحیح است. میخواهم تیمم کنم اگر حدث اصغر است که حدث اصغر از بین برود و اگر حدث اکبر است، حدث اکبر از بین برود. اینها را انسان خوب میتواند درست کند، اما اینکه میخواهم تیمم کنم برای وضو و عقیده دارد که جُنُب نیست و لذا تیمم کرده برای رفع حدث اصغر و حالا فهمیده که حدث اصغری در کار نبوده، آنگاه باید بگوییم تیمم باطل است برای اینکه باید آن متوجهٌ الیه باشد و تیمم برای آن بکند. گفتم مگر اینکه فرمایش مرحوم سید را اینطور درست کنیم که در اینجا هم دارند که أو قصد ما فی الذمة که این صحَّ است، اما اگر لاقَصَد و لا اجمالاً و لاتفصیلاً و بخواهیم بگوییم که تیمم واقع شد، سابقاً میگفتند که تیمم واقع نمیشود و ما هم میگفتیم که تیمم واقع نمیشود برای اینکه حدث جنابت غیر از حدث حیض است و اگر بخواهیم رفع شود، قصد میخواهد و از عناوین قصدیه است و قصد میخواهد. لذا چهار پنج مسئله هست و از یک باب است و شمایید و قبول مبنایتان و طبق آن مبنای خودتان جلو بروید. اگر مبنایتان این باشد که تیمم لازم نیست برای چه چیز باشد و همین که تیمم کند خود به خود رفع حدث میشود که مرحوم سید در باب غسل میگفتند و اینجا نمیگویند، اینجا خوب است و بگوییم تیمم صحیح است و اما تیمم برای چه، یعنی چرا میخواهم تیمم کنم، یعنی باید هدف معلوم شود این فرمایش مرحوم سید درست در نمیآید که این تیمم کرده برای وضو و حالا بگوییم این تیمم واقع میشود برای جنابت. دیگر بالاتر از این نیست که سابقاً میگفتند تیمم کرده برای جنابت و حیض هم بوده، حالا آیا این رفع حیض هم شده یا نه؟ میگفتند نه. نمیدانم یکی از فضلا از حضرت امام نقل میکردند که اصلاً دو تا تیمم میخواهد و شاید ایشان اشتباه بکنند که اگر کسی هم جُنُب است و هم حیض است و پاک شده است، این باید دو تا تیمم بکند، یکی تیمم برای جنابتش و یکی تیمم برای حیضش. علی کل حالٍ آنچه مرحوم سید گفتند، اینکه یک تیمم و دو تا قصد کفایت میکند و میشود دو تا تیمم اما شرطش اینست که قصدش را بکند و تا قصد نکند تیمم برای او واقع نمیشود. لذا این هم در اینجا تیمم کرده برای وضو و تیمم باطل است برای اینکه جُنُب بوده است. آن بدلیت که در اینجا نبوده و جُنُب هم بوده و برای جُنُب باید قصد کند و نکرده است. ما قصد لم يقع و ما وقع لم يقصد.
 یک قدری روی این مسئله فکر کنید و ببینید که آیا میشود حرف مرحوم سید را درست کنید یا نه. ظاهراً نمیشود؛ حال باز روی این فکر کنید.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo