< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

98/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کسی که باید تکتف بکند ولی تکتف نکند، آیا نمازش صحیح است؟ آیا گناه کرده است؟/ مبطلات نماز‌/ کتاب الصلاة// نکته‌ی اخلاقی

 

مسئله‌ی آخری که در باب تکتّف گفته شده، اینست که اگر کسی خلاف آنچه گفتهاند عمل کند، یعنی اهمیت به تکتّف ندهد؛ درحالی که باید اهمیت بدهد. مثل اینکه در وضع فعلی در مسجدالحرام و در مسجد النبی، تکتّف نمیکند. ولو مخالف با عامه است، اما اهمیت نمیدهد، و یا اینکه روی مهر نماز میخواند، و درحالی که نماز خواندن روی مهر در مثل مسجد رسول الله یا در مکه‌ی معظمه، منکر است، اما این اهمیت نمیدهد و در مقابل آنها روی مهر نماز میخواند. آیا نمازش باطل است یا نه؟! آیا کار حرامی کرده است یا نه؟!

مرحوم سیّد نتوانستند فتوا بدهند، لذا «مشکلٌ» از مسئله گذشتند. در میان محشین بر عروه هم مسئله اختلافی است، چنانچه در میان علما در فقه ما، مسئله اختلافی است.

بعضی میگویند اگر آنجا که باید تقیه کند، نکرد؛ نمازش باطل است. میگویند به این دلیل که وظیفه‌ی او نماز بدون مهر بوده و وظیفه‌ی او نماز با تکتّف بوده و این خلاف وظیفه مثل آنجاست که نماز صبح را باید بلند بخواند و آهسته بخواند. همانطور که آنجا به عنوان ولی نماز باطل است، این را هم باید به عنوان ثانوی باید تکتّف را اضافه کرده باشد اما نکرده و مثل اینست که باید نماز صبح را بلند خوانده باشد اما نخوانده است. پس اگر خلاف تقیه آمد، علاوه بر اینکه حرام است، به وظیفه عمل نکرده و وظیفه‌ی او نماز با تقیه بوده است و اما نماز بدون تقیه خوانده، لذا نماز باطل است. اما کسانی که میگویند نماز باطل نیست، برای اینکه تقیه یک منت است که بر سر شیعه گذاشته شده و گفتهاند نظیر قاعدۀ رفع و نظیر قاعدۀ لاتعاد، به او گفتند تو میتوانی تکتّف داشته باشی. تو میتوانی بدون مهر نماز بخوانی. این اگر با مهر نماز خواند و اگر تکتّف نکرد، نماز را خوانده، برای اینکه نماز واقعی او همین بوده است، اما عمل به وظیفهاش نکرده است؛ لذا گفتند علاوه بر اینکه باطل نیست، کار حرامی را انجام نداده است. مسئله هم در حالی که اختلافی است، انصافاً هم باید بگوییم مسئله مشکل است و اگر مثلاً کسی الان به حج برود و مخالف سنیها عمل نکند، نماز را بدون تکتّف بخواند و یا مهر بگذارد و با مهر نماز بخواند؛ مشکل است که بگوییم نمازش صحیح است؛ برای اینکه اگر بخواهید بگویید نمازش صحیح است، باید بگویید نماز او در تقیه، نماز با تکتّف است؛ لذا نماز با تکتّف نماز اوست و اگر نماز با تکتّف را نخواند، مثل اینست که نماز بدون حمد و سوره بخواند و یا عمداً نماز صبح را آهسته بخواند. همینطور که آن نماز باطل است، این نماز هم باطل است و اما اگر بگوید تقیه امتنانی است و نه اینکه تغییر هویت بدهد. نماز باید بدون تکتّف باشد و نماز باید «ما یصحّ السجود علیه» داشته باشد. مثلاً به آدم مریضی که نمیتواند بلند نماز بخواند، اجازه دادند و گفتند نماز را آهسته بخوان، کفایت میکند و اینطور نیست که نماز مریض یک نماز باشد و نماز دیگری یک نماز دیگر باشد. این تقیه مدارایی است؛ یعنی منت گذاشتند بر سر شیعه برای اینکه مبتلا به ظلم سنی نشود به او گفتند مهر نداشته باشد و تکتّف داشته باش. حال شخصی میخواهد به این وظیفه عمل نکند. تکتّف که جزء نماز نیست و نماز بدون مهر در تقیه نماز واقعی نیست؛ بنابراین این نماز باطل است، برای اینکه واقع را نیاورده است. کسانی که میگویند صحیح است، میگویند واقع را آورده و به وظیفه عمل نکرده است؛ لذا اگر مطالعه کرده باشید، میبینید که مرحوم سید نتوانستند جازم در مسئله باشند، محشین بر عروه هم اختلاف دارند و خیلی از آنها نتوانستند جازم در مسئله شوند. اما ظاهراً میتوان گفت که تقیه که روی آن هم خیلی سفارش شده و ثواب زیادی هم بر آن بار شده است، همه‌ی اینها وظیفه است. در روایات داریم به نماز اینها بروید و نماز اینها مثل اینست که پشت سر پیغمبر اکرم نماز خوانده باشید و ثواب زیادی بر آن بار شده است. سفارش شده آنچه مخالف با آنهاست انجام ندهید «والتقیة دینی و دین آبائی».

خود ائمه‌ی طاهرین «سلاماللهعلیه» هم تقیه میکردند، هم در نماز و هم در کارهای دیگرشان؛ و امر به شیعه میکردند که با اینها مدارا کنید. اصلاً اسم این را تقیه‌ی مدارایی گذاشتند. مدارا کردن با اینها خیلی خوب است. نه اینکه وقتی نماز با تکتّف میخواند نماز واقعی و نفس الامری باشد یا وقتی نماز بدون مهر میخواند، نماز واقعی شود. یعنی آنهایی که در محیط سنیگری هستند یک نماز دارند و کسانی که در محیط سنی گری نیستند یک نماز دیگر دارند. انصافاً گفتن این خیلی مشکل است. باید بگوییم نماز، نماز است «أوله التکبیر آخره التسلیم» بر طبق آنچه ائمه‌ی طاهرین «سلاماللهعلیهم» فرمودند، نه ذرهای کم و نه ذرهای زیاد. اما به خاطر اینکه برای شیعه سخت نشود و در تقیه برای اینکه گرفتار دشمن نشود، به او اجازه دادند بر این نمازت تقیه را اضافه کن. و یا اجازه دادند که این نماز را بدون مهر بخوان. حتی به او گفتند این کار واجب است. حال اگر لجبازی کند و این واجب را به جا نیاورد، اینطور نیست که اقتضای این باشد که این واجب را به جا نیاورد نماز باطل باشد. میخواهند نماز را «اوله التکبیر و آخره التسلیم» و طبق روش ائمه‌ی طاهرین بخواند و این هم نماز را خوانده و حرامی هم در نماز به جا آورده است. حتی بعضی میخواهند بگویند حرام هم نیست. اما این مشکل است، برای اینکه ائمه‌ی طاهرین روی تقیه خیلی اصرار داشتند و میگفتند ما باید با اینها مدارا کنیم.

یکی از تعصبهای من اینست که در نظام جمهوری اسلامی ما خیلی داد وحدت زده میشود و تا بتوانند به این وحدت عمل میکنند، همه‌ی فقها هم میگویند باید به این وحدت عمل کنید. مخصوصاً در این چهل ساله، ما خیلی به این وحدت اهمیت داده و میدهیم، اما متأسفانه هرچه ما به این وحدت اهمیت میدهیم، سنی به اختلاف اهمیت میدهد. در این چهل ساله اینها ذرهای کوتاه نیامدند و رسیده است به آن کشت و کشتارها و رسیده به آنجا که الان یکی از نوکرهای سرسخت آمریکا، سعودیها هستند. رسیده است به آنجا که به قول آمریکا، اینها را مثل گاو میدوشند و پاداشش اینست که با ما مخالفت کنند و به آنها بارک الله بگویند که ما نوکر تو هستیم.

علی کل حالٍ آنچه مسلّم در شیعه است، اینست که باید این وحدت را حفظ کنیم. حال اگر آنها حرف ما را نمیشنوند و برخلاف حرف ما عمل میکنند، مطلب دیگری است، بلکه ما باید به وظیفه عمل کنیم. در زمان ائمه‌ی طاهرین «سلاماللهعلیهم» همینطور بود. ائمه‌ی طاهرین میگفتند به نماز اینها بروید و به تشییع جنازۀ آنها بروید و با آنها خرید و فروش داشته باشید و در میانشان باشید و مواظب باشیم مرام تشیع را نکنید و تقیه‌ی مدارایی داشته باشید. آنها هم داشتند و ما هم الحمدلله در این چهل ساله عالی داشتیم؛ اما اگر به اینجا برسیم که بگوییم تقیه تغییر ماهیت تکلیف میدهد و اگر کسی نماز را درحالی که باید تقیه کند، اما نکرد و نماز خواند، نمازش باطل است، گفتن این خیلی مشکل است. ممکن است به عنوان ثانوی بگوییم حرام است و اما مشکل است که بگوییم برای نماز، حرام به جا آورده است. آنچه میتوان گفت، اینست که شیعه همیشه و مخصوصاً در این چهل ساله، باید وحدت داشته باشد و وحدت داشتن او اینست که در مکه به نماز آنها برود و آنطور که آنها عمل میکنند، عمل کند و این تقیه مطلوب ائمه‌ی طاهرین است و اما این تقیه نمیتواند حرمت تکلیفی یا حرمت وضعی بیاورد. و اما بسیاری از بزرگان گفتند که تغییر ماهیت میدهد و کسی که مثلاً در مکه است، باید نماز را بدون مهر بخواند و اگر در میان جمعیت با مهر خواند، نمازش باطل است. الان هم بعضی از محشین بر عروه این را میگویند.

 

درس اخلاق:بحث ما دربارۀ خواندن قرآن بود و بعد هم بحث قرآنی مشترک شد با فرمایش مرحوم سیّد در تعقیبات نماز. خواندن قرآن مراتبی دارد:

مرتبه‌ی اول، خواندن قرآن است؛ خواه معنایش را بداند یا معنایش را نداند، خواه توجه به معنا داشته باشد و خواه توجه نداشته باشد، باید قرآن بخواند ﴿فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنَ اَلْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضىٰ وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي اَلْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اَللّٰهِ وَ آخَرُونَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنْهُ﴾.

گفتم این آیه از نظر تأکید، نمره اول در قرآن است. میفرماید تا میتوانی قرآن بخوان. برعکس این، آیهای داریم که آن هم از نظر تأکید کم نظیر است، برای کسی که قرآن نخواند. ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌﴾؛ اگر کسی در زندگی خواندن قرآن نباشد، اول مصیبتش اینست که یک زندگی ناخوشی دارد. زندگی توأم با غم و غصه و توأم با اضطراب خاطر و توأم با تسلّط دشمن دارد و بالاخره یک زندگی سختی دارد؛ و این در روز قیامت، کور وارد صف محشر میشود. با خدا درد و دل می‌کند ﴿قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا﴾، خدایا! من که چشم داشتم پس چرا در اینجا کورم؟ خطاب میشود: ﴿قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ کَذلِکَ الْيَوْمَ تُنْسي﴾، تو در دنیا به قرآن پشت پا زدی و کوردل بودی و اینجا هم کور ظاهری هستی. لذا از نظر اثبات، بالاترین فضائل، سر و کار داشتن با قرآن و خواندن قرآن است؛ و خطرناکتر از همه چیز، پشت پا زدن به قرآن است، معنا بداند یا نداند؛ ﴿قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ کَذلِکَ الْيَوْمَ تُنْسي﴾. این مرتبه‌ی اول در خواندن قرآن و سر و کار داشتن با قرآن است.

مرتبه‌ی دوم، تدبّر در قرآن است. همه باید جلسه‌ی تفسیر داشته باشند. زمان در اول انقلاب، سر و صدایی شد و حافظ قرآن خیلی فراوان شد و جلسات قرآن در میان زن و مرد خیلی بالا بود و بالاخره تدبّر در قرآن از نظر ترجمه و تفسیر و از نظر معنا بود و همینطور که باید روان باشد در خواندن قران و خیلی قرآن بخواند، باید در تفسیر قرآن هم روان باشد، مخصوصاً ما طلبهها. الان اگر فاضلی در جلسه‌ی ما هست و از او آیهای را سوال کنند و نتواند جواب دهد، مسئول است. این تفسیر قرآن و جلسه‌ی قرآن و تدبّر در قرآن، اختلاطها در قرآن و حتی انتخابات در قرآن خیلی واجب و لازم است. این هم یک آیه دارد و این آیه هم نمره اول در قرآن است، برای کسی که تدبر در قرآن نداشته باشد؛ ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾، مگر قفل بدبختی بر دلت زده شده است که تدبر در قرآن نداری. شما باید برنامه‌ی شخصی و برنامه‌ی جزئی و برنامه‌ی درسی روی قران داشته باشید. از نظر ترجمه روان باشید، از نظر اختلاف بین سنی و شیعه، در قرآن روان باشید، از نظر معنا هم در قرآن روان باشید تا برسد به جاهایی، برای اینکه قرآن خودش را معرفی می‌کند و میگوید من همه چیز دارم ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾ و هیچ چیز نیست که در قرآن نباشد ﴿وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾. بنابراین ما باید از قرآن چیزها بیرون بکشیم، ما باید تفسیر قرآن داشته باشیم و بالاخره تدبر قران برای همه و مخصوصاً برای ما طلبهها از همه چیز واجبتر و لازمتر است و متأسفانه این تدبر در قرآن و تفسیر در قرآن خیلی کمرنگ شده است.

حضرت امام میفرمودند یک نفر سنی که خیلی بالاست، میگوید هفتصد تفسیر بر قرآن نوشته شده اما هنوز قرآن، بکر است. حضرت امام میفرمودند بعد از این هم، همین مقدار تفسیر بر قران نوشته شده اما هنوز قرآن بکر است؛ ﴿مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ﴾، ﴿وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo