< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

90/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : اگر عام و مطلق با هم متعارض باشند؟
  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
  بحث تعادل و تراجیح تمام شد الا این که مرحوم آخوند تبعا لمرحوم شیخ چهار پنج تا مسئله این جا متعرض شده‌اند مربوط به تعادل و تراجیح نیست حالا چرا این مسائل را این جا آورده اند مخصوصا مرحوم آخوند که بنایشان بر ایجاز است؟ نمی‌دانم و این مسائل جا دارد معمولا هم در باب عام و خاص آن جا بحثش را کرده‌اند همین مرحوم آخوند بحثش را کرده‌اند و این جا تکرار هم هست من خیال می‌کنم که مرحوم آخوند دیدند که بحث تعادل و تراجیح را به همین اندازه بحث بکنند مختصر می‌شود خیلی برای خاطر این که خیلی مختصر نشود باب تعادل و تراجیح این چهار پنج مسئله را هم تبعا لمرحوم شیخ ایشان متعرض شده‌اند.
  حالا تقاضا دارم از همه شما مخصوصا فضلای جلسه فکر بکنید ببینید که برای چه مرحوم آخوند این مسائل را این جا ذکر فرموده‌اند؟
  مسئله اول این است اگر یک عامی داشته باشیم یک مطلقی با هم نسازند آیا تخصیص بدهیم به واسطه مطلق عام را یا این که نه به واسطه عام آن مطلق را تقییدش بکنیم ؟ دوران امر است بین تخصیص و تقیید دوران امر است این که عام را از کار بیندازیم یعنی متخصصش بکنیم یا مطلق را از کار بیندازیم یعنی تقییدش بکنیم کدام این‌ها مقدم است مثلا گفته است اکرم العلماء لاتکرم فاسقا خب این اکرم العلماء یعنی همه آنها فاسق باشد یا غیر فاسق لاتکرم فاسقا همه آنها چه عالم باشند چه غیر عالم باشند حالا آیا ما بیاییم با اکرم العلماء لاتکرم فاسقا را تقیید بکنیم و بگوییم مرادش فاسق غیر عالم است با لاتکرم فاسقا اکرم العلماء را تخصیص بزنیم بگوییم که اکرم العلماء الا الفساق منهم.
  مرحوم شیخ و دیگران فرموده‌اند که معلوم است عام مقدم است باید تخصیص بزنیم به عبارت دیگر باید آن مطلق را تقییدش بکنیم عام مقدم است چرا؟ گفته‌اند عموم عام تنجیزی است و امام اطلاق مطلق تنجیزی نیست احتیاج به مقدمات حکمت دارد بگویید مولا در مقام بیان مراد است قید ذکر نکرده پس مطلق اراده کرده تا می‌گویید قید ذکر نکرده اکرم العلماء می‌گوید من قیدم لذا با اکرم العلماء لاتکرم فاسقا را تقییدش می‌کنیم پس اذا دار الامر بین تخصیص و تقیید، تقیید مقدم است به این معنا که به واسطه عام مطلق را قید به آن می‌زنیم تقییدش می‌کنیم، حرف خیلی حرف متینی است و مرحوم شیخ فرموده‌اند و دیگران هم فرموده‌اند و مرحوم آخوند هم اصل مطلب را قبول دارند که عموم عام تنجیزی است اطلاق مطلق لابیانی است احتیاج به عدم بیان دارد و اقتضا و لا اقتضا با هم جنگ ندارند اقتضا مقدم بر لااقتضا، اصلا یک مقدار بیشتر بگوییم که احتیاج به تقیید هم نداریم وقتی عام باشد اصلا مقدمات حکمت جاری نمی‌شود، دیگر احتیاج به این که تقییدش هم بکنیم ندارد مولا در مقام بیان مراد است قید ذکر نکرد ه آن اکرم العلماء می‌گوید من قیدم خب اصل مطلب در جاهای دیگر درست است مرحوم آخوند هم قبول دارند الا این که این جا یک شبهه دارند و این شبهه را در باب مطلق و مقید هم فرموده‌اند و آن شبهه این است که می‌گویند مقدمات حکمت در مقام تخاطب جاری می‌شود و اما مقام تخاطب تمام بشود دیگر مطلق جان می‌گیرد وقتی مطلق جان گرفت ما نحن فیه همین است یک مطلق داریم که مقدمات حکمت در آن جاری شده است و در مقام تخاطب هم نبوده است و یک عام داریم و آن عام هم الان موجود است لذا یک تعارض می‌شود بین اطلاق مطلق و بین عموم عام و می‌شود عامین من وجه وقتی عامین من وجه شد دیگر ما بخواهیم تقیید بکنیم بخواهیم تخصیص بدهیم هیچ کدام جایز نیست، این فرمایش مرحوم آخوند است این جا.
  اما این فرمایش مرحوم آخوند که چندین مرتبه توی کفایه تکرار شده مقدمات حکمت که می‌خواهند جاری کنند می‌گویند مولا در مقام بیان است در مقام تخاطب ، قرینه ذکر نکرده پس مطلق اراده کرده، این فرمایش مرحوم آخوند نمی‌دانیم چه می‌خواهند بگویند نمی‌شود درستش کر د ولو این که چندین مرتبه این حرف را ایشان زده‌اند که مقدمات حکمت را در مقام تخاطب جاری می‌کنیم وقتی مقام تخاطب تمام شد دیگر مطلق جان می‌گیرد و اگر معارضی باشد دیگر با آن اطلاق مطلق تعارض می‌کند نمی‌دانیم مرادشان چیست؟ مثلا یک مثال بزنم ببینم که مرحوم آخوند قبول می‌کنند؟ گفته است لاتکرم فاسقا همین مثال ما در مقام بیان خصوصیت هم هست ،تشریع نیست ، نه، در مقام بیان خصوصیات است خب می‌گوییم که مولا در مقام بیان مراد است قید ذکر نکرده پس مطلق اراده کرده حالاعمل به مطلق بکنیم یا نکنیم ؟ فردا مولا می‌گوید که اکرم العلماء من الفساق قید می‌زنیم یا نه؟ در حالی که مقام تخاطب تمام شده اما با همین قید منفصل مسلم قید می‌زنیم یعنی مسلم مطلق دیروز ما مقید می‌شود به تقیید امروز ما که اسمش را می‌گذاریم قید منفصل.
  گفته لاتکرم فاسقا کار به عام هم نداریم بعد این لاتکرم فاسقا را گفته است که اکرم العلماء فاسقین بلکه تصریح کرده گفته اکرم الفساق من العلماء کار به عام هم نداریم این جا قید آمده، اکرم زیدا الفاسق آیا قید می‌زنیم یا نه؟ لذا مقام تخاطب که مرحوم آخوند می‌گویند مولا در مقام ببان تخاطب این تمام شد حالا می‌گوییم مولا در مقام بیان مراد است قید ذکر نکرده پس هر فاسقی را باید اکرام نکرد یا گفته اکرم عالما در مقام بیان است تخاطب در مقام بیان است می‌گوییم مولا در مقام بیان است گفته عالما این جنس را آورده قریه ذکر نکرده پس اکرم عالما هم هر عالمی فاسق باشد یا غیر فاسق این مطلب تمام شد فردا یک قید آمد گفت اکرم عالما یک قید آمد گفت که لاتکرم زیدا الفاسق یا لاتکرم علماء از فاسقین قید می‌خورد یا نه ؟ روی فرمایش مرحوم آخوند باید قید نخورد چرا؟ برای این که مولا در مقام بیان مراد بوده آن تخاطبش تمام شده وقت حاجتش هم تمام شده حالا الان یک قید آمده منفصل بخواهیم بگوییم که قید نزنید برای این که معارض است این خاص ما این مقید ما با آن مطلق ما، می‌تواند مرحوم آخوند بگوید؟ لذا این مقام تخاطبی که مرحوم آخوند هم آن جا گفته هم این جا می‌گوید که وقتی مقام تخاطب درست شد مطلق درست می‌شود این را ما قبول نداریم قبول نداریم به این معنا که اصلا دیروز می‌گفتم رسم مقنن این است که اول مطلق را می‌گوید 10 سال بعد قیدش را می‌گوید اول عام را می‌گوید یک سال بعد خاصش را می‌گوید خب همه همه می‌گویند که این عام ما این مطلق ما تخصیص می‌خورد تقیید می‌خورد به این منفصل‌ها ولو وقت حاجت هم تمام شده خب مسلم است آن مطلق ما قید می‌خورد، آن عام ما تخصیص می‌خورد و یک کسی بگوید که نه مطلق ما تقیید نمی‌خورد برگشت حرف به این است که اصلا مطلق ما قیدش مختص به متصل است نه منفصل ، خود مرحوم آخوند می‌تواند ملتزم بشود؟
  لذا اصل این مطلب مرحوم آخوند که چه در نظر مبارکشان بوده؟ این حرف من هم نیست، نفهمیدگی، خیلی‌ها گفته‌اند گفته‌اند نمی‌دانیم مرحوم آخوند مرادشان از این که مقدمات حکمت را جاری می‌کنند می‌گویند مولا در وقت تخاطب ، در مقام بیان بوده قید ذکر نکرده پس مطلق اراده کرده، می‌گوییم این تخاطبش را ول کن بگو مولا در مقام بیان مراد است قید ذکر نکرده پس مطلق اراده شده مطلق جان می‌گیرد.
  اما یک سال دیگر قید می‌آید می‌فهمیم اراده استعمالی بوده نه جدی، می‌فهمیم که باید با این قید آن مطلق را تقییدش بکنیم حالا تقییدش بکنیم بنابر قول خود مرحوم آخوند و امثال این‌ها ،اراده استعمالی بوده نه جدی بنابر قول دیگران خب بالاخره قید می‌خورد حالا مجاز بگویید، بگویید می‌فهمیم حقیقت نبوده مجاز بوده اما در این که با قیودات منفصل با خصوصات منفصل ما عام را تخصیص می‌زنیم مطلقمان را تقیید می‌کنیم این یک امر مسلم است این که نمی‌شود در این باره شک بکنیم در این باره شبهه کنیم لذا این قضیه در موقع حاجت هم مسئله بعد ماست می‌آییم حرفش را می زنیم که خب وقت حاجت تمام شده مثل این که مثلا در قرآن عام داریم در قرآن مطلق داریم صد سال هم به آن عمل شده وقت حاجتش هم تمام شده حالا الان امام صادق علیه السلام هی تخصیص می‌ زنند هی تقیید می‌کنند قرآن را این تقییدها غلط است ؟ مثل این که مرحوم آخوند می‌خواهند بگویند این ها همه نسخ است می‌شود گفت که این چیزها این تخصیص‌ها این تقییدها در کلمات ائمه طاهرین علیهم السلام این‌ها که نمی‌توانیم بگوییم نسخ است این‌ها که نمی‌توانیم بگوییم معارض با آن اطلاق است معارض با آن عام است ، نه، مسلم است خود ائمه طاهرین هم فرموده‌اند یک اجماع و ضرورت هم الان در میان اسلام در میان مسلمانها هست نه در شیعه این که ما به واسطه روایات تخصیص می زنیم عوم کتاب را، تقیید می‌کنیم اطلاق کتاب را، چه جوری هم درستش می‌کنیم؟ همان که دیروز گفتم یعنی قرآن عام را گفته ضربا للقانون ، اراده استعمالی است نه جدی مطلق را گفته به اراده استعمالی ، ضربا للقانون معنای ضربا للقانون هم این است که برای این که بعد تخصیص‌ها که در لسان ائمه طاهرین علیهم السلام می‌آید درد سر درست نشود دیروز گفتم اصلا همه دنیا الان همه دنیا قانون را وضع می‌کند می‌گوید کلیاتش تصویب شد این بعضی مطلق است بعضی عام است کلیات تصویب شد یک روز بعد دو روز بعد یک سال بعد هی تبصره تبصره، تبصره 64 این تبصره 64 یعنی قید 64 یعنی تخصیص 64، تبصره این معنایش است دیگر، 60 تا تخصیص 60 تا تقیید به این عام خورد این‌ها نسخ نیست این‌ها مجاز نیست این‌ها یک قاعده است بنای عقلاء که شارع مقدس هم از همین بنای عقلاء استفاده می‌کند عام را می‌گوید بعد از آن که عام تمام شد تخصیص متصل خیلی کم است تخصیص ها تقییدها همه همه منفصل هستند بعد از آن که تقیید آمد می‌فهمیم اراده خب روی این تقیید است پس عام چه بوده؟ اسمش را می‌گذاریم اراده استعمالی، این‌ها را آخوند یاد ما داده اسمش را می‌گذاریم اراده استعمالی نه اراده جد اسمش را می‌گذاریم این لفظ مال کفایه است به قول آخوند اسمش را می‌گذاریم عموم ما ضربا للقانون بوده نه واقعی، کلی گفته شده برای این که آسان بشود بعد قیوداتش را بیاوریم بعد خصوصاتش را بیاوریم این‌ها هیچ کدام نه مجاز است نه نسخ است نه چیز دیگری بلکه طبق ضربا للقانون بنای عقلاء بر این است عام را اول بگویند خصوصات بعد وقتی خصوصات آمد ما باید عمل به خصوصات عمل به قیودات بکنیم نه به آن کلی، آن کلی هم به حال خود باقی است ، آن کلی گویی برای عمل نبوده اسمش را می‌گذارند اراده استعمالی ، آن کلی گویی اسمش را می‌گذارند ضربا للقانون اصلا برای عمل نبوده پس چه برای عمل است ؟ قیودات ، چه برای عمل است؟ خصوصات ، لذا هر خاصی آمد به آن خاص باید عمل کنیم و خاص‌ها هم با هم تعارض هم دارند اما تعارض نمی بینیم هی مرتب به این خصوص به آن خصوص این سال آن سال، گفتم که بعضی اوقات توی همین عرفیات هست تبصره 50 ، تبصره 42 یعنی این عامی که اول گفته شد اسمش را می‌گذارند کلیات تصویب شد، کلیات تصویب شد یعنی ضربا للقانون اصلا آن کلیات به آن عمل نمی‌شود هیچ وقت نمی‌دهند دست اجراء از همین جهت هم ما می‌گوییم اصلا قرآن بدون اهل بیت حجت نیست روایت ثقلین هم همین را می‌گوید روایت ثقلین می‌گوید که قرآن منهای ولایت حجت نیست انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکتم بهما فلن تضلو ابدا لذا عمومات عام کی حجت است؟ وقتی که بگردیم در کلمات ائمه طاهرین خصوصات را پیدا کنیم، بگردیم قیودات را پیدا بکنیم، ائمه طاهرین نمی‌خواهند نسخ قرآن بکنند، نه، ائمه طاهرین می‌خواهند بیان قرآن بکنند، بیان قرآن چیست؟ بیان عام، بیان مطلق ها، آن مطلق در قرآن را ائمه طاهرین مبین می‌کنند آن عام عمومات در قرآن را ائمه طاهرین مبین می‌کنند و انزلنا علیک الکتاب لتبین للناس ما نزل الیهم بنابراین این مقام تخاطب که ایشان می‌فرمایند که وقتی مقام تخاطب تمام شد دیگر مطلق ها جان گرفته قابل تقیید نیست اگر قید آمد نسخ است این خیلی حرف عجیبی است ، حرف عجیب در مقابل حرفهای خود مرحوم آخوند.
  و علی کل حال حالا امروز این را عرض می ‌کنم روی آن فکر بکنید تا فردا بحث‌مان باز همین است اذا دار الامر بین تخصیص و نسخ بین تقیید و نسخ آیا نسخ مقدم است یا تقیید؟ که باز این جا مرحوم آخوند حرفها دارد می‌خواهند ایشان بگویند نسخ مقدم است در حالی که سابقا یاد ما دادند گفتند که بابا نسخ اصلا یا کم است یا نیست تقیید زیاد است تقیید مقدم بر نسخ است حالا این بحث فردا است مطالعه کنید خیلی و این بحث امروز را یک فکری روی آن بکنید این حرف مولا در مقام تخاطب در مقام بیان است این حرف مرحوم آخوند یعنی چه؟ امیدواریم فردا از شما استفاده کنیم انشاء الله.
 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo