< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

91/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : تمایز علوم به چیست ؟
 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
 بناشد در مقدمه اصول یک چند تا امری را متعرض بشویم مرحوم آخوند متعرض شده اند.
 امر اول راجع به موضوع هر علمی بود دیروز صحبت کردیم موضوع کل علم ما یبحث عن عوارض الذاتیه .
 بحث امروزمان راجع به موضوع علم اصول است که موضوع علم اصول چیست؟ اما قبل از آن که مرحوم آخوند این مسئله را متعرض بشوند با یک اشاره ای یک مطلبی فرموده اند و اگر این مطلب را یک مطلب مستقلی کرده بودند فرموده بودند الثانی از مقدمات بهتر بود و آن این است که تمایز علوم به چیست؟ ما علم صرف و نحو که یک شباهت خاصی به هم دارد از کجا بشناسیم آن علم صرف است آن علم نحو است ؟ یا علم ادبیت را از علم اصول از کجا بشناسیم آن علم ادبیت است آن علم اصول است ؟ یا علم اصول با علم فقه ما از کجا تشخیص بدهیم که این علم اصول است یا علم فقه است ؟ بسیاری از بزرگان گفته اند اصلا رسائل مرحوم شیخ انصاری همه اش فقه است اصول نیست فقه را ایشان آورده اند در اصول ، ما از کجا تشخیص بدهیم آیا این علم اصول است یا علم فقه ؟
 مرحوم آخوند می فرمایند که تشخیص به غرض است ببینیم برای چه تدوین شده این علم ؟ لذا اگر علمی را از علم دیگری بخواهیم بشناسیم مناط اغراض است .
 در مقابل دیگران مثل مرحوم صاحب فصول مثل مرحوم صاحب قوانین و دیگران گفته اند نه ، تشخیص به موضوع و محمول و غرض است ، هر علمی با علم دیگر موضوعش محمولش غرضش با هم متفاوت باشد دو تا علم است اگر متفاوت نباشد یک علم است .
 ظاهراً حق با دیگران است نه با مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه ، برای این که مثلا به مرحوم آخوند عرض می کنیم یک کسی غرضش هدفش این است می خواهد ملا بشود می خواهد مجتهد جامع الشرایط باشد چه باید بکند ؟ خب باید علم ادبیت خودتان در کفایه در جلد دوم کفایه آخر مرحوم آخوند تصریح می کنند که اجتهاد خیلی چیزها می خواهد یک ادبیت برای این که قرآن و روایات اهل بیت و کلمات فقهاء همه همه عربی است این باید ادبیتش صرف و نحو و معانی بیانش خوب باشد که یک وقتی اصفهان در قم مشهور شده بود که ادبیت اصفهان خوب است این امتیاز از بین رفته لذا این ادبیت خیلی چیز خوبی است خب یک مجتهد باید این ادبیت را پیدا بکند تا غرض حاصل بشود ، باید اصول بخواند به قول مرحوم آخوند اصول پایه فقه است بدون اصول می شود اخباری خیلی جاها روایت را نمی تواند معنا کند خیلی جاها مسئله متوقف بر علم اصول است پس اصول باید بخواند ، آن غرض اقتضا می کند این اصول بخواند ، غرض اقتضا می کند این فقه بخواند و این فقه دامنه دار ، یک عمر انسان صرف فقه بکند باز هم به جایی نمی رسد ملکه باید پیدا بشود در فقه بتواند استنباط بکند هر مسئله ای را به او بدهند بتواند استنباط بکند دیگر یک مقدار بالاتر از این ها باید آشنا به قرآن شریف به روایات اهل بیت باشد و بالاخره هفت هشت ده تا چیز غرض این را حاصل می کند در حالی که هفت هشت ده تا علم است و ما بگوییم تشخیص علوم به غرض است درست در نمی آید این هفت هشت ده تا علم را ما باید موضوعش را محمولش را درست بکنیم تا غرض که اجتهاد است بار بر آن بکنیم .
 غرض ، هدف یک امر ضروری است خب معلوم است بدون غرض بدون هدف آدم هیچ کار نمی تواند بکند و باید غرض داشته باشد برای هر چیزی حالا علم صرف باشد باید غرض داشته باشد برای این که بتواند کلمه را از نظر صرفی درست ادا بکند باید نحو داشته باشد بتواند کلمه را کلام را غلط نخواند معانی بیان فصاحت بلاغت داشته باشد بتواند قرآن را از غیر قرآن تشخیص بدهد لذا همه علوم غرض دارد غرض روی آن است بدون غرض نمی شود آن وقت همه این علوم موضوعاتشان با هم تفاوت دارد محمولهایشان هم با هم تفاوت دارد همین جامع المقدمات را ببین صرف میر با ملامحسن این هم غرضش جدای از هم است هم موضوعش جدای از هم است هم محمولش جدای از هم است حالا گاهی یک اشتراک پیدا می شود دیروز می گفتیم اشتراکها استطرادی است اما راستی تصریف توی همین جامع المقدمات با انموذج که جدا کتاب خوبی است توی همین جامع المقدمات این ها از نظر موضوع و محمول یک چیزند ؟ مسلم دو چیز است ، تشخیص هم به همین است موضوع یک چیز و محمول یک چیز و غرض یک چیز سوم .
 لذا این که مرحوم آخوند فرموده اند که تشخیص علوم به اغراض است ظاهراً اشتباه است ، غرض تبیینش هم موضوع و محمول و غرض و هدف سه چیزند می خواهد تبیین بکند صرف را غیر از آن جاست که می خواهد تبیین بکند ملا محسن را یعنی ادبیت را ، آن نظر دارد به آخر کلمات ، کلمه هم نه ، کلمات ، ادبیت مربوط به کلام است نه کلمه ، آن هم غرضش این است که کلمه را از نظر صرفی ضمه و فتحه و کسره تعیین بکند، موضوع آن علم صرف کلمه است یک حیث هم روی آن است من حیث اعرابی ، موضوع نحو کلام است حالا بگویید کلمه من حیث اعرابش من حیث این که فاعل واقع شود مفعول واقع شود مجرور واقع شود تا آخر ، نه آن ربطی به آن دارد نه آن ربطی به آن دارد ، بله خیلی جاها یک مشترکاتی مخصوصا در علومی که با هم شباهت دارد یک مشترکاتی پیدا می شود این ملا مطول انصافا ملا مطول است خیلی کتاب خوبی است این مطول خیلی خوب است خب این برای فصاحت و بلاغت است اما می بینیم یک دوره صرف توی آن است یک دوره نحو حسابی توی آن است می بینیم هم فصاحت هم بلاغت دارد یعنی علم فصاحت علم بلاغت توی آن است یک مشترکاتی هست ، اما مختصات مطول برای چیست ؟ تبیین شده برای فصاحت و بلاغت برای این که ما لا اقل اگر خودمان فصیح و بلیغ نمی شویم قرآن را از نهج البلاغه تمیز بدهیم بگوییم هر دو محتوی دارد محتوایش هم به اندازه ای که دیگر مثل این دوتا تا حال نیامده اما آن فصاحت و بلاغتی که قرآن دارد و با آن تحدی می کند این فصاحت و بلاغت را نهج البلاغه ندارد خب باید ما درس بخوانیم مطول بخوانیم توی مطول این را تشخیص بدهیم فصاحت و بلاغت را تا این که قرآن را از نهج البلاغه تمیز بدهیم حتی بعضی کسان ادعا کرده اند آدمهای خیلی بزرگی هم بوده اند می گفتند ما احتیاج به رجال نداریم ما روایت را از دلالت پی به سند می بریم خیلی ادعا بزرگ است اما امکان دارد روایات اهل بیت با حرفهای ابو حنیفه ، روایات صحیح السند مثل روایات زراره با روایت های جعال ابو هریره آدم وقتی که وارد روایات اهل بیت بشود می بیند راستی خیلی تفاوت دارد در حالی که زراره حالا زراره نه ، عالم بوده ، خیلی از روات ما خیلی علم نداشتند ثقه بودند مقید بودند این روایاتی که ما داریم الفاظ ائمه طاهرین علیهم السلام نیست الفاظ را می گرفتند می ریختند توی محتوی اما محتوای یک روایت شیعه با محتوای یک روایت سنی خیلی تفاوت دارد خب آدمی که فصاحت و بلاغت داشته باشد این طور می تواند تشخیص بدهد بگوید من اصلا روایت را از دلالت می فهمم ، استاد بزرگوار ما حضرت امام رضوان الله تعالی علیه راجع به جامعه کبیره همین را می گفتند ، می گفتند این جامعه کبیره تمام اسرار شیعه توی آن است الفاظ هم جوری است که هیچ دهانی غیر از امام هادی علیه السلام نمی تواند بگوید از دلالت پی می بریم به سند ، نه این که می خواستند بگویند روایت جامعه کبیره سند ندارد نه ، سندش خوب است صحیح السند است اما این فرمایش ایشان که از دلالت پی می بریم به سند ، بالاخره اگر کسی آشنا به فقه نباشد آشنا به پایه فقه یعنی اصول نباشد انصافا علم اصول از فقه از کجا تمیز داده بشود ؟ به مرحوم آخوند می گوییم آقای آخوند به قول شما اصول را نوشته اند برای فقه این مباحث اصولی هم خیلی فقهی است حالا یک کسی اصول را از فقه بخواهد تشخیص بدهد به غرض است فقط ؟ نه ، هم موضوع و هم محمول و هم غرض.
 موضوع فقط چیزی را درست نمی کند ، محمول فقط بدون موضوع اصلا پا بر جا نیست ، غرض فقط نمی تواند تشخیص علم از علم دیگر بدهد بر روی هم امتیاز علم از علم دیگر پیدا می شود غرض نباشد که این لغو است تدوینش اصلا معنا ندارد تبیین و تدوین بدون غرض نمی شود همین طور که مرحوم آخوند می گویند اما این تدوین این تبیین این کتاب نوشتن یک موضوعاتی می خواهد یک محمولاتی می خواهد این موضوعات این محمولات می شود هزارتا مسئله آن هزار تا مسئله یک موضوع علم پیدا می کند که روی آن صحبت کردیم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه می شود یک کتاب این کتاب را می دهد به طلبه ها می گوید غرض من این بوده شما بشوید ادیب ، آن وقت از شما سؤال می کنند امتیاز این کتاب از کتاب فقه چیست ؟ می گوید امتیازش این است موضوعش غیر از آن کتاب فقه است محمولش غیر از آن محمول فقه است غرضش هم پایه فقه است که معنای اصول باشد.
 مرحوم آخوند همین جوری که قطعا مطالعه کرده اید خیلی در مقام تفصیل قضیه نبوده اند اما در این مقدمات چهار پنج تا مقدمه ایشان فرموده اند خیلی فشرده مثلا این حرف دیروز را ببینید حرف فوق العاده مهم بود موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه حرف ابتکاری بود حرف خیلی مهم بود حرف در مقابل قوم و اشکالی که قوم کرده بودند و درمقابل حرف شیخ الرئیس و با یک جمله تمام شد ولش کردند مرحوم آخوند راجع به آن موضوع کل علم ما یبحث عن عوارضه الذاتیه خیلی باید حرف زده باشند اما ای بلا واسطه فی العروض تمام شد این حرف ابتکاری مرحوم آخوند حرف به این زیبایی را رمزی تمام کردند دو سه تا مقدمه ایشان دارند رمزی تمام کردند من جمله بحث امروز ما ، تشخیص علوم به اغراض است دیگر تمام شد اما به مرحوم آخوند می گوییم آقا نمی شود تشخیص علوم هر علمی به سه چیز است موضوع و محمول و غرض .
 غرض فقط علم درست نمی کند ، موضوع فقط اصلا کتاب درست نمی کند محمول فقط بدون موضوع نمی شود موضوع و محمول و غرض سه تا جمع می شوند یک کتاب فقه می شود یک کتاب اصول می شود یک کتاب اخلاق می شود تا آخر .
 ایشان می فرمایند که تو درست می گویی عالی می گویی برای این که هر کجا غرض باشد غرض متوقف بر موضوع و محمول است خیلی حرف خوبی است رد مرحوم آخوند است خیلی حرف خوبی است.
 بحث فردای ما راجع به موضوع علم اصول است مطالعه کنید تا فردا انشاء الله .
 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo