موضوع: تفسیر موضوعی/تکبر /تفسیر آیات مربوط به قارون و جناب موسی

بحث در آیات مرتبط با فتنه قارون بود. این نکته حائز اهمیت است که ریشه این فتنه ، حب مال و ثروت بوده است. چراکه قارون شخصیتی مال پرست بود و اموال بسیاری هم در دست داشت کما اینکه در جلسه گذشته بیان شد که در آیه شریفه 76 سوره مبارکه قصص مقدار ثروت او را به حدی بیان کرده بودند که کلید های خزائن مال ، یا به قول بعضی از جمله استاد محترم نفس خزائن ثروت ، توسط عصبه و گروه های توانمند حمل می شد.

نکته مهم دیگر که لازم است بیان شود اینست که هر انسانی نقطه نفوذ و نقطه ضعفی دارد که دشمن برای تسلط بر انسان برای پیش برد اهداف ناصحیح خود ، بر روی شخصیت انسان مطالعه می کند و دقیقا از همین نقاط نفوذ می کند و انسان را به راه شقاوت و بد بختی می برد. لذا مومن باید اهل کتمان باشد. نباید تمام خُلقیات و خصوصیات حودش را بروز و ظهور بدهد.

محل کسب در آمد قارون :

این سوال مطرح است که قارون این مقدار از ثروت را چگونه به دست آورده است؟

در جواب دو نظریه مطرح شده است.

نظریه اول : قارون در دستگاه طاغوت و تحت امر فرعون و هامان فعالیت می کرد و به نوعی مسئولیت مالی داشت و لذا در مدت حضور در دستگاه فرعون ، اموالی برای خودش جمع کرد و آن ثروت عجیب را فراهم کرد.

نظریه دوم : بر اساس آیاتی ، قارون علمی می دانسته که طبق آن قدرت جمع آوری ثروت داشته است.[1]

استاد محترم در جمع بین دو نظریه می فرماید : نظریه دوم به واقع نزدیکتر است چرا که این حجم بسیار زیاد و عجیب از ثروت ، با فعالیت مخفی در دستگاه طاغوت امکان پذیر نیست هرچند منکر این نیستیم که ممکن از بخشی از اموال از آن طریق حاصل شده باشد اما نظریه دوم با این مقدار عجیب ثروت که در آیه شریفه بیان شده تناسب بهتر و بیشتری دارد.

سوال دیگر اینست که چه شد که قارون به این وضعیت و فتنه دچار شد.

بعد از فرعون و هامان ، جایگاه قارون بالا رفت و از طرفی هم شخصیت بسیار ثروتمندی بود. دستور زکات از جانب باری تعالی نازل شد. به حسب برخی روایات اینگونه به دست می آید که زکات در تمام ادیان بوده است ، اما خب اقلا می توان گفت در بسیاری از شرایع تشریع شده است و از جمله در شریعت جناب موسی علیه السلام ولکن در جزئیات آن علم نداریم. بعد از ابلاغ زکات توسط جناب موسی علیه السلام ، قارون در ابتدا وعده پرداخت داد. اما اندک اندک وساوس شیطان آغاز شد و از طریق حس ثروت دوستی و مال پرستی در وجود قارون نفوذ کرد و با وساوس شیطان ، قارون از پرداخت زکات پرهیز کرد و منکر حکم زکات شد. از اینجا جدایی بین قارون و موسی علیه السلام آغاز شد اما این پایان کار نبود بلکه قارون در بین جمیعت و مردم بنی اسرائیل که تعداد زیادی هم بودند شروع به تیلیغ علیه موسی کرد.