< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدمحمد میراحمدی

1402/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: نفسیر موضوعی/تکبر /ملحقات مساله تکبر در روایات

 

تتمه و تکمله روایات باب تکبر

تکمله ای در روایت دوم باقی بود و آن این ست که مثقال مقدار محاسبه مادیات است. خب کبر که امر مادی نیست بلکه غیر مادی و از مقوله صفات است. پس چرا با واحد اندازه گیری مادیات بیان شده؟ جواب : علت این است که این تعبیر کنایه است. مقصود این است که مثقالی از خردل چقدر کم و ناچیز است؟ به همان مقدارهم اگر کبر باشد ، مجوز ورود به بهشت صادر نمی شود. در واقع مقصود، بیان این قلت و کم بودن است.

نکته دیگر این است که روایت تتمه ای دارد که معنا را مختص به کبر در مقابل مقام ربوبیت می داند.

قَالَ فَاسْتَرْجَعْتُ‌ فَقَالَ مَا لَكَ تَسْتَرْجِعُ قُلْتُ لِمَا سَمِعْتُ مِنْكَ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا أَعْنِي الْجُحُودَ إِنَّمَا هُوَ الْجُحُودُ.[1]

اما این تتمه با بیان گذشته ما منافات ندارد چرا که طبق مطالب و مبانی گذشته که در جلسات سابق بیان کردیم ، انسان با کبر در مقابل بندگان و معصیت وارد بهشت نمی شود و معصیت و خودبرتربینی در برابر خلائق کهمورد نهی پروردگار است ، نوعی تکبر در مقابل ذات مقدس ربوبی است.

حکم عقل به مفسده تکبر

تا کنون آیات و روایات در مذمت و نهی از تکبر و کبر را بیان کردیم. اما مطلب دیگر این است که قوه عقل سلیم هم (بدون در نظر گرفتن نقل) می تواند درک کند که تکبر چیز خوبی نیست.

بیان ذلک : همه ما انسان ها آفریده یک خدا هستیم و در این خلق یکسان هستیم و معنا ندارد که در مقابل هم فخر فروشی کنیم ، اگر هم مساله اضافه ای هست از من نیست ، خدا داده است. و چنین چیزی باید موجب خضوع من باشد.

مطلب دیگر این که جدای از این ، در وجدان پاک آدمی که به نفس خودش پی برده است ، می فهمد که چقدر ضعیف هستیم و اصلا جای تکبر ندارد.

چند نمونه از ضعفهای نوع انسان را که در همه مشترک است را بیان میکنیم تا تذکری باشد برای نفس خودمان :

1) انسان آنقدر ضعیف است که گاهی قدرت دور کردن یک پشه از خود را ندارد.

2) کوچک تر از پشه همین میکروب و ویروس که انسان را عاجز می کند مثل همان ویروس کرونا که دنیا را زیر و رو کرد.

3) دمای هوا که گرما و سرمای آن غیر قبل تحمل برای انسان است.

4) فشار خون در انسان که یک درجه نرمال دارد ، اگر بالا پایین شود ، وضع سلامتی تغییر می کند.

5) بی اطلاعی از سرنوشت خودمان. کسی که تصادف می کند ناقص می شود ، در حال و هوای مناسب خودشان بودند و از یک دقیقه بعد خودشان اطلاع نداشتند.

6) آسیب دیدن از نزدیک ترین افراد خودش. برای فرزندش زحمت ها کشید و در نایت همین فرزند با تهدید اموال پدر ر بالا کشید.

7) بیماری های سرطانی که کم کم از طریق ویروس تبدیل به غده می شود.

در روایتی در نهج البلاغه از امیرالمومنین علیه السلام اینگونه نقل شده که می فرماید :

مِسْكِينٌ ابْنُ آدَمَ مَكْتُومُ الْأَجَلِ مَكْنُونُ‌ الْعِلَلِ مَحْفُوظُ الْعَمَلِ[2]

چه مقدار بیچاره است آدمیزاد که اجل و انتها عمر خود را نمی داند. انتها دوران حیات خودش را خبر ندارد.

از اسباب بیماری های خود بی خبر است. چه بسا افرادی که گرفتار بیماری هایی می شوند که به راحتی قابل درمان است اما به جهت ندانستن علت بیماری ، دچار آسیب و اذیت هستند. علت این ندانستن هم ممکن است عوامل مختلف باشد از جمله تنبیه یا تذکر.

و در مرحله سوم عملش در نزد شاهد و بصیر و مالک یوم الدین محفوظ و بایگانی است چه خیر باشد و چه شر باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo