درس خارج فقه استاد مقتدایی
1401/09/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب النكاح/أحكام العقد /ادله استحباب نکاح
تذکر مناسبتی: ایام عزیز فاطمیه را پشت سر گذاشتیم؛ مناسب بود در باب فضائل و مناقب آن حضرت مطالبی عرض شود؛ إن شاء الله یک جلسه در باب بیان فضائل و مناقب آن حضرت اختصاص خواهد یافت؛ از طرفی امروز چهارشنبه است و طبق روال چهارشنبهها مباحث اخلاقی مطرح میشد به جهت این که درس فقهی ما در خصوص ادله استحباب نکاح است و قابل تطبیق با مباحث اخلاقی میباشد، چند روایت در این باب مطرح مینماییم:
روایاتِ فضیلتِ نکاح:
روایت اول: «مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِيدِ عَنْ سُكَيْنٍ اَلنَّخَعِيِّ: وَ كَانَ تَعَبَّدَ وَ تَرَكَ اَلنِّسَاءَ وَ اَلطِّيبَ وَ اَلطَّعَامَ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَمَّا قَوْلُكَ فِي اَلنِّسَاءِ فَقَدْ عَلِمْتَ مَا كَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلنِّسَاءِ وَ أَمَّا قَوْلُكَ فِي اَلطَّعَامِ فَكَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَأْكُلُ اَللَّحْمَ وَ اَلْعَسَلَ.»[1] ابراهيم بن عبد الحميد میگويد: سكين نخعى مدام به عبادت مشغول بود و زنان را ترك گفته و از بوى خوش و غذاى خوب كناره گرفته بود؛ در اين مورد به امام صادق عليه السّلام نامهاى نوشت تا نظر آن حضرت را بپرسد، امام عليه السّلام در پاسخ او مرقوم فرمود: امّا اينكه در مورد زنان مىگويى، به راستى كه از تعداد زنان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آگاه هستى. در مورد غذا، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله گوشت و عسل ميل مىفرمود.
بیان استاد: بنا بر این اگر کسی میخواهد در مقامات معنوی پیش رفت داشته باشد و به گمان خود با ترک ازدواج و ترک ما یحتاج زندگی مانند خوردن و آشامیدن و دوری از لذتهای مباح مانند استعمال بوی خوش میتواند به مقامات بالا دست یابد چنین شخصی دچار توهم شده است و سیره و روش پیغمبر(ص) را نادیده گرفته است و به همین جهت امام صادق(ع) در جواب این روش غلط مطالبی مرقوم فرمودند که یادآور سیره رسول خدا(ص) در میل به ازدواج و دارا بودن همسران و به کار بردن بوی خوش و بهرهمندی از نعمتهای متداول دیگر از قبیل گوشت و عسل بود.
روایت دوم: «رسولُ اللّه ِصلى الله عليه و آله: مَن أحَبَّ أن يَلقَى اللّه َطاهِرا مُطَهَّرا فَلْيَلْقَهُ بزَوجَةٍ[2] .»[3] هر كه دوست دارد كه پاك و پاكيزه خدا را ديدار كند، با داشتن همسر به ديدارش رود؛
این روایت در کتاب المقنعة شیخ مفید وارد شده است؛ بنا بر این تصور این که کسی بخواهد با ترک ازدواج و آلوده نشدن در مسائل زناشوئی در نهایت پاکی باقی بماند و با چنین طهارت توهمی به دیدار خدا نائل شود دچار اشتباه شده است بلکه اگر به دنبال پاکی و طهارت است یکی از اسباب اساسی آن اقدام به ازدواج است و با چنین سپری میتواند بسیاری از آلودگیها را از خود دور کند.
روایت سوم: «قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ مِنْ زَوْجَةٍ فَقَالَ لاَ فَقَالَ أَبِي مَا أُحِبُّ أَنَّ لِيَ اَلدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ إِنِّي بِتُّ لَيْلَةً وَ لَيْسَتْ لِي زَوْجَةٌ ثُمَّ قَالَ لَرَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا رَجُلٌ مُتَزَوِّجٌ أَفْضَلُ مِنْ رَجُلٍ عَزَبٍ يَقُومُ لَيْلَهُ وَ يَصُومُ نَهَارَهُ ثُمَّ أَعْطَاهُ أَبِي سَبْعَةَ دَنَانِيرَ فَقَالَ لَهُ تَزَوَّجْ بِهَذِهِ ثُمَّ قَالَ أَبِي قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِتَّخِذُوا اَلْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَكُمْ.»[4] امام صادق فرموده است،مردى به حضور پدرم آمد. پدرم از او پرسيد آيا زن دارى؟ گفت: نه، فرمود: دوست ندارم كه دنيا و هر چه در آن است از من باشد و شبى را بدون همسر به صبح بياورم و سپس فرمود دو ركعت نمازى كه مرد داراى زن بگزارد برتر از آن است كه شخص بدون همسر تمام شب را نماز بگزارد و روز را روزه بگيرد. سپس پدرم هفت دينار به او بخشيد و فرمود با اين پول ازدواج كن و فرمودهاند: همسر بگيريد كه مایهی افزونى روزى شماست.
بیان استاد: این امتیازی که برای یک مرد متأهل گفته شد فقط مربوط به جایی نیست که زن و شوهر کنار هم باشند بلکه اگر مردی به جهتی مدتی کنار همسر خود هم نباشد باز هم در همان مدت دوری از همسر نیز عنوان متأهل بر او اطلاق میشود و بهرهمند از این برکات خواهد بود.
روایت چهارم: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ لاَ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.»[5] عمرو بن جميع گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اينكه مرد به همسرش بگويد:«من تو را دوست دارم» هيچگاه از قلب همسرش بيرون نخواهد رفت.
روایت پنجم: «محمد بن علي بن الحسين قال: مر رسول الله صلىاللهعليهوآله على نسوة فوقف عليهن ثم قال: يا معشر النساء، ما رأيت نواقص عقول ودين أذهب بعقول ذوي الالباب منكنّ، إنّي قد رأيت انكن أكثر أهل النار ( عذابا ) فتقربن إلى الله ما استطعتن، فقالت امرأة منهن: يا رسول الله، ما نقصان ديننا وعقولنا؟ فقال أما نقصان دينكن فالحيض الذى يصيبكنّ، فتمكث إحداكن ما شاء الله لا تصلي ولا تصوم، وأما نقصان عقولكن فشهادتكنّ، إنّما شهادة المرأة نصف شهادة الرجل.»[6]
بیان استاد: رسول خدا بر جمعي از زنان عبور كرد و خطاب به آنان فرمود: اي زنان از شما ناقص عقل تراني كه عقل عاقلان را مي برند، نديدم یعنی با این که زنان خودشان دارای عقل ناقص هستند ولی میتوانند بین صاحبان عقل از قبیل سایر زنان و یا بین زن و شوهرها و یا بین پدر و پسرها اختلاف ایجاد کنند؛ در ادامه میفرماید: من مي بينم كه شما (زنان) بيشترين اهل جهنم هستيد پس تا مي توانيد به خدا تقرب بجوييد. زني پرسيد: نقصان دين و عقل ما چگونه است؟
حضرت فرمود: نقصان دين شما اين كه هر كدام از شما در ايام حيض تا آن گاه كه خدا بخواهد نماز نميخواند و روزه نمي گيرد؛ در مقابل نماز و روزه مردان که مردان موظف هستند تمام سال را نماز بخوانند و تمام ماه رمضان را روزه بگیرند ولی زنها به جهت ایام عادت از برخی نمازها و روزهها با احکامی که دارد معاف میشوند و نقصان عقل شما اين كه شهادت يك زن برابر نصف شهادت مرد است؛ در شهادت مردها شهادت دو مرد کافی است ولی در شهادت زن باید به جای یک مرد دو زن شهادت دهد.
روایت ششم: «وَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّ لِي زَوْجَةً إِذَا دَخَلْتُ تَلَقَّتْنِي وَ إِذَا خَرَجْتُ شَيَّعَتْنِي وَ إِذَا رَأَتْنِي مَهْمُوماً قَالَتْ مَا يُهِمُّكَ إِنْ كُنْتَ تَهْتَمُّ لِرِزْقِكَ فَقَدْ تَكَفَّلَ بِهِ غَيْرُكَ وَ إِنْ كُنْتَ تَهْتَمُّ بِأَمْرِ آخِرَتِكَ فَزَادَكَ اَللَّهُ هَمّاً فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَشِّرْهَا بِالْجَنَّةِ وَ قُلْ لَهَا إِنَّكِ عَامِلَةٌ مِنْ عُمَّالِ اَللَّهِ وَ لَكِ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَجْرُ سَبْعِينَ شَهِيداً وَ فِي رِوَايَةٍ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُمَّالاً وَ هَذِهِ مِنْ عُمَّالِهِ لَهَا نِصْفُ أَجْرِ اَلشَّهِيدِ.»[7] مردى نزد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمد و عرض كرد: من همسرى دارم كه هرگاه به خانه مىروم به استقبال من مىآيد و هرگاه بيرون مىروم مرا بدرقه مىكند و هرگاه مرا اندوهگين ببيند مىگويد: چه چيز تو را اندوهگين ساخته؟ اگر براى روزى خود ناراحتى، كه كسى غير از تو عهدهدار آن است و اگر نگران آخرت خود هستى كه خداوند غم تو را افزون كند.رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: او را به بهشت بشارت بده و به او بگو: تو يكى از كارگزاران خدايى و در هرروز پاداش هفتاد شهيد از آن تو خواهد بود و در روايت ديگر اينگونه آمده: خداوند عز و جل كارگزارانى دارد و اين زن از آنهاست و نصف پاداش شهيد را دارد.