درس خارج فقه استاد مقتدایی
97/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زکات: چیزهائی که زکات به آن تعلق میگیرد: فصل اول زکات انعام ثلاثه، نصاب زکات شتر(ابل):
گفتیم که در زکات ابل شرط اول وجوب زکات این است که به حد نصاب برسد و در زکات ابل 12 نصاب بود که به تفصیل بیان شد. همچنین گفته شد در نصاب 12 که 121 شتر بود یک قاعده کلی بیان شد و از قول امام(ع) «فَإِنْ زَادَتْ عَلَى الْعِشْرِينَ وَ الْمِائَةِ وَاحِدَةٌ- فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُونٍ»[1] اگر بر تعداد 120 شتر یک شتر اضافه شد یعنی به 121 شتر رسید در هر 50 شتر یک حقه زکات دارد و در هر چهل شتر یک بنت لبون زکات دارد. از این کلام امام(ع) دو گونه برداشت شده است که سبب پیدایش دو قول شده است.
قول اول تخییر مطلقا: جمعی گفتند مطلقا تخییر را میفهمیم ولو اینکه در مواردی تعدادی از شترها زکات نداده باقی بماند.
قول دوم استیعاب حتی المقدور: قول دیگر در برداشت از کلام امام(ع) این است که مراد امام(ع) این است که بگونهای بشمارد که تمام شترها را فرا بگیرد و شتری زکات نداده نماند و الا هرکدام که بیشتر شترها را فرا میگیرد همان متعین است، و در مورد قول دوم مرحوم شهید ثانی در مسالک توضیح دارد و میفرماید: «و أن التقدير بالأربعين و الخمسين ليس على وجه التخيير مطلقا، بل يجب التقدير بما يحصل به الاستيعاب»[2] تقدیر به اربعین و خمسین بیانگر تخییر نیست بلکه مراد این است که بگونهای بشمار که تمام شترهای موجود را بگیرد و تخییر هم در بعضی موارد است مانند عدد 200 که با هرکدام بشمارد استیعاب حاصل است، البته باید گفت امام(ع) در مقام بیان حد نصاب است، و اگر رخصت مطرح باشد در نیّف رخصت مطرح است و مرحوم شهید ثانی در مسالک میفرماید امام(ع) در مقام بیان زکات است و لذا، استدلال میکند که تخییر نیست، بنابراین باید حداکثر استیعاب رعایت شود.
دلیل قول اول (تخییر): 1- اطلاق و ظاهر روایت زراره[3] تخییر را میفهماند.
معارضه روایت زراره با دو رایت دیگر و بیان راه حل: دو صحیحه دیگر داریم که فقط خمسین را میگوید، صحیحه عبدالرحمن و صحیحه ابی بصیر که در صحیحه ابی بصیر دارد «فَإِذَا كَثُرَتِ الْإِبِلُ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ الْحَدِيثَ»[4] . و در صحیحه عبدالرحمن دارد «فَإِذَا كَثُرَتِ الْإِبِلُ فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ[5] .
دو روایت باید جمع شود درحالیکه اگر به قول قبلی میخواستیم عمل کنیم باید پنجاه پنجاه و یا چهل چهل میشمردیم ولی این دو صحیحه فقط پنجاه پنجاه را گفته و این روایت معارض با اجماع و صحاح دیگر میشود پس استدلال به این صحیحه درست نیست.
جواب تعارض: 1- در این روایت فقط یکی از راهها بیان شده است، یعنی یکی از راههای محاسبه زکات شمارش پنجاه تا پنجاه تا است و با آن دو روایت که هردو راه محاسبه را بیان کردهاند تنافی ندارد.
2- یک ردی هم صاحب مصباح الفقیه بر شبهه تعارض دارد و میفرماید: باید از ظاهر این دو روایت رفع ید کنیم چون معارض با روایات قبلی که صحاح هستند و تخییر را بیان میکنند میباشد. علی ایحال عدهای از علماء استظهار کردند تخییر را از ظاهر روایت در حالیکه ظاهر روایت این نیست زیرا امام(ع) در مقام بیان است.
مرحوم امام(ره) هم قول دوم را قبول دارند و بعد از نقل روایت که فرمود: «فَفِي كُلِّ خَمْسِينَ حِقَّةٌ وَ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ ابْنَةُ لَبُونٍ»[6] میفرماید: «بمعنى وجوب مراعاة المطابق منهما»[7] یعنی ببینید با کدام تطبیق میکند.
ادامه بحث برای فردا انشاءاله.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.