درس خارج فقه استاد مرتضی مقتدایی
97/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الزكاة/زكاة الأنعام الثلاثة /شرائط زکات انعام ثلاثة
بحث اخلاقی: از کتاب «سنن النبی» که نوشته مرحوم طباطبائی است مطالبی راجع به خصوصیات اخلاقی رسول گرامی اسلام بیان کردیم، امید است که سیره رسول خدا(ص) الگو برای همه ما قرار بگیرد و عملا در زندگی خودمان مجری این سیره باشیم.
روایت اول: در این کتاب مرحوم علامه نقل میکند: «وفي الفقيه: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): لو دعيت إلى كُراع لأجبت، ولو اهدي إلي كراع لقبلت.»[1] کُراع به معنای پاچه گوسفند است و به کار بردن این کلمه گویا کنایه از یک پذیرایی ساده و کم رغبت است ولی حضرت با آن تواضع و محبتی که به خلق الله داشتند به صراحت فرمودهاند که به دعوت محبین خود پاسخ میدهند ولو در پذیرایی چنین دعوتی از پاچه گوسفند استفاده شود، معمولا چنین پذیراییهای سادهای از خانوادههای کم بضاعت و سطح پائین جامعه انتظار میرود ولی رسول خدا(ص) با کمال محبت و بزرگواری چنین دعوتهایی را هم میپذیرفتند و در ادامه میفرمایند ولو این که کسی به اندازه پاچه گوسفند برای من هدیهای بیاورد قبول میکنم، این منش، کمال بزرگواری رسول خدا(ص) را میرساند همان کسی که شخص اول عالم و نبی گرامی اسلام است.
این سنت رسول خدا(ص) از یک جهت تواضع آن حضرت را میرساند که دعوت پائینترین اقشار جامعه را با رغبت تمام قبول میکردند و از جهت دیگر روحیه ساده زیستی و گریز از تشریفات در آن حضرت را به اثبات میرساند.
در این روزگار مخصوصا در این قبیل امور، حساسیت زیادی وجود دارد و مردم مخصوصا رفتار روحانیت را به دقت رصد میکنند؛ رفتار متکبرانه با مردم و زندگی تشریفاتی و مسرفانه هرگز با تعالیم والای اسلامی سازگار نیست مخصوصا در زمانی که بسیاری از مردم در تنگی معیشت به سر میبرند مشاهده میشود برخی خانوادهها مثلا به همان اندازه مصرف یک وعده غذای روز خود به میزان حداقل ممکن گوشت خریداری میکنند و این قبیل خریدها نشانه تنگی معیشت برخی افراد جامعه است با این اوصاف اگر یک مسئول یا یک روحانی در یک سفره تشریفاتی و رنگارنگ بنشیند و از طرفی رسانههای مختلف این تصاویر را در سطح جامعه انعکاس دهند قطعا نتیجه منفی و ناامید کنندهای در جامعه خواهد داشت و نارضایتی مردم را در پی خواهد داشت.
بنا بر این ما باید از این سیره رسول خدا(ص) الگو بگیریم و اگر به جایی دعوت شدیم و مشاهده کردیم که سفرهی رنگارنگ و مسرفانهای پهن کردهاند یا در چنین سفرههایی حاضر نشویم و یا تذکر دهیم تا آن را اصلاح کنند و چنان نباشد که با اشتیاق تمام در چنین مجالسی حاضر شویم و با رفتارمان مشوق و مروّج تشریفات در جامعه باشیم.
خاطره استاد: مرحوم نجفی مرعشی عالمی بسیار مقید به أنس با مردم و محبت به آنان بودند، ما با داماد ایشان آیت الله عمید زنجانی هم بحث بودیم و تا حد مجاز از زندگی داخلی ایشان من را مطلع میکرند و میگفتند که منش آیت الله مرعشی چنان است که با مردم بسیار صمیمانه و متواضعانه برخورد میکند و هر جا دعوت شوند اجابت میکند حتی برخی موارد دعوت شام دو مراسم را میپذیرند و در هر دو مجلس حاضر میشوند و حتی در هر دو مجلس از غذای آماده شده تبرکا میل میکنند به نحوی که صاحب مجلس و میزبان متوجه نمیشود که حضرت آقا در جای دیگر شام میل کردهاند این در حالی بود که عادت آقا این بود که همیشه قبل از نماز مغرب شام خود را میل میکردند و هیچ وقت شام نخورده در مهمانیها حاضر نمیشدند.
در آن زمان ما به همراه آیت الله عمید زنجانی در مدرسه خان حجره داشتیم و آیت الله علوی گرگانی نیز روبروی حجره ما حجره داشتند ساختمان مدرسه قدیمی و نامناسب بود و به همین جهت بنای قدیمی تخریب شد و بنای فعلی ساخته شد در آن زمان چنین امکاناتی برای همه طلاب بسیار جذاب بود و همه مشتاق بودند در چنین مدرسهای حجره داشته باشند به همین جهت مسئولین مدرسه ناچار شدند آزمون ورودی بگیرند و کسانی که بالاترین نمره را آورده باشند بپذیرند اتفاقا ما هم در این آزمون حاضر شدیم و نمره قبولی را به دست آوردیم؛ این مدرسه بر خیابان اصلی بود و ما رفت و آمد مرحوم مرعشی را میدیدیم و میدانستیم که بسیاری از این رفت و آمدها در اجابت دعوتهایی است که مردم از ایشان انجام دادهاند حتی ممکن بود ایشان در یک شب به دو جا دعوت میشدند و ایشان در هر دو حاضر میشدند و وانمود میکردند که از غذای آماده شده استفاده میکنند و کسی متوجه نمیشد که ایشان چندان میلی به غذا ندارند و به شکل نمادی خود را در حال غذا خوردن نشان میدادند و غذای خود را به آرامی بین کسانی که نزدیک او نشسته بودند تقسیم میکردند اولین کسی که سر سفره مینشست ایشان بودند و آخرین کسی که سر سفره برمیخواست ایشان بودند این منشِ یک مرجع تقلید است که از سیره رسول خدا(ص) الگو گرفته است که این چنین دعوت مردم را قبول میکند و آداب مخصوص آن را نیز رعایت میکند.
علی أی حال رفتار چنین بزرگانی را از نزدیک دیدیم یکی دیگر از برنامههای همیشگی مرحوم آیت الله نجفی این بود که به مدت شصت سال اول زائر حرم حضرت معصومه(س) بودند به نحوی که قبل از اذان صبح در پشت درب حرم منتظر میشدند و نماز شب خود را نیز همان جا اقامه میکردند و در وقت اذان صبح که درب حرم باز میشد اولین کسی بودند که وارد حرم میشدند.
ایشان میفرمودند هر وقت لباسی میخرم ابتداء آن را به ضریح حرم حضرت معصومه(س) متبرک میکنم و بعد، از آن استفاده میکنم، ایشان عادت داشتند قبل از این که بالای منبر بروند آن منبر را میبوسیدند و این چنین رفتارهای متواضعانه مختلف از ایشان مشاهد میشد،
به خاطر دارم که ایشان شصت سال پیش یک قرآن به من هدیه دادند و تا کنون آن قرآن را من نگه داشتهام و هر وقت این قرآن را قرائت میکنم به یاد ایشان میافتم.
روایت دوم: مرحوم طباطبائی در فرازی از کتاب سنن النبی روایت دیگری را مطرح میکند: «وفي الكافي: بإسناده عن علي بن جعفر عن أخيه (عليه السلام): أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) كان إذا أتاه الضيف أكل معه، ولم يرفع يده من الخوان حتى يرفع الضيف يده»[2] در این روایت نقل شده است که رسول خدا(ص) زمانی که مهمانی بر ایشان وارد میشد به همراه مهمان غذا میل میکردند و حضرت شروع میکردند و از سر سفره کنار نمیرفتند تا زمانی که مهمان دست از غذا خوردن میکشید؛ بزرگانی مانند مرحوم نجفی مرعشی الگوی رفتاری خودشان را از پیغمبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) اخذ نمودهاند.
روایت سوم: در کتاب احیاء علوم الدین، غزالی این روایت را از رسول خدا(ص) نقل میکند: «إن من سنة الضيف أن يشيع إلى باب الدار»[3] یعنی یکی از سنتهایی که رسول خدا(ص) داشتند این بود که مهمان را تا دم در مشایعت میکردند؛ همه ما باید از این روش پیروی کنیم اطاعت کنیم همانطور که أئمه ما علیهم الصلاة و السلام رعایت این جهات را میکردند همان روش پیامبر اکرم(ص) را ائمه اطهار علیهم الصلاة و السلام داشتند؛ احترام برای مهمان قائل بودند.
روایت چهارم: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَغْدَادِيِّ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ قَالَ: نَزَلَ بِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع ضَيْفٌ وَ كَانَ جَالِساً عِنْدَهُ يُحَدِّثُهُ فِي بَعْضِ اللَّيْلِ فَتَغَيَّرَ السِّرَاجُ فَمَدَّ الرَّجُلُ يَدَهُ لِيُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع ثُمَّ بَادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ إِنَّا قَوْمٌ لَا نَسْتَخْدِمُ أَضْيَافَنَا.»[4] راوى نقل میکند: مهمانى خدمت امام رضا عليه السّلام شرفياب شد. شبى در خدمت حضرت امام عليه السّلام نشسته بود و با حضرت گفتوگو مىكرد، ناگهان نور چراغ متغيّر شد، مهمان دست خود را دراز کرد تا چراغ را درست كند. امام عليه السّلام او را از اين كار بازداشت سپس خود به اين كار مبادرت نمود و آن را درست كرد. سپس به مهمان فرمود: ما قومى هستيم كه مهمانان خود را به خدمت نمىگيريم.
این یک درسی از آیین مهمانداری است که ما در مخیل خودمان برنامهای از به کار گرفتن مهمان نداشته باشیم و فقط در صدد خدمت و اکرام به مهمان باشیم.
روایت پنجم: «نزل على أبي عبد الله الصادق (عليه السلام): قوم من جهينة فأضافهم، فلما أرادوا الرحلة زودهم ووصلهم وأعطاهم، ثم قال لغلمانه: تنحوا لا تعينوهم. فلما فرغوا جاءوا ليودعوه، فقالوا له: يا بن رسول الله، لقد أضفت فأحسنت الضيافة، وأعطيت فأجزلت العطية، ثم أمرت غلمانك أن لا يعينونا على الرحلة؟ فقال (عليه السلام): إنا أهل بيت لا نعين أضيافنا على الرحلة من عندنا»[5] جماعتى از قبیله جُهينه بر امام صادق عليه السلام وارد شدند و حضرت عليه السلام از آنها پذيرايى كرد و چون قصد رفتن كردند حضرت عليه السلام براى آنها توشه گذارد وصله و عطايشان داد و به غلامان خود فرمود: از آنها كناره بگيريد و ياريشان نرسانيد. چون ميهمانان از كارشان آسوده شدند براى خداحافظى خدمت امام رسيدند و به ايشان عرض كردند. اى فرزند رسول خدا! پذيرايى كردى و نيكو ميهمان نوازی و بخشش فراوان كردى، آن گاه به غلامانت دستور دادى ما را در [آمادگى براى] رفتن يارى نرسانند! حضرت عليه السلام فرمود: ما خاندانى هستيم كه ميهمانانمان را، در رفتن از نزد خود يارى نمى رسانيم.
این روایت نیز یک آیینی دیگر از آیین مهمان نوازی را میآموزد که طوری رفتار نکنیم که مهمان در رفتنش رغبتی در میزبان احساس کند این امور ظریف نکاتی است که از رسول خدا(ص) و ائمه هدی به ما رسیده است و همه مسلمین مخصوصا طلاب لازم است این گونه آداب مهمان داری را بیاموزند و اجرا کنند تا حق مهمان نوازی واقعی ادا شود.
رسم علماء و مراجع عظام این است که در ایام باقی مانده به ماه رمضان و قبل از تعطیلی دروس به طلابی که آماده اعزام شدن به مراکز تبلیغاتی در شهرها و روستاها هستند توصیههایی انجام میدهند از جمله در یکی از این سالها مرحوم آیت الله گلپایگانی توصیههایی نسبت به طلاب انجام دادند و فرمودند گمان نکنید تبلیغ شما فقط در بالای منبر خلاصه میشود بلکه از همان زمان حرکت به طرف محل تبلیغی این رسالت تبلیغی شما شروع میشود در همان اتوبوسی که نشستهاید و در کنار شما مردی نشسته است میتوانید با او انس بگیرید و به مرور از تعالیم گوناگون او را بهرهمند کنید و در محل تبلیغی وقتی وارد منزل میزبان میشوید از احکام و آداب مختلف سخن به میان آورید.
بحث فقهی: در بحث نصاب انعام ثلاثة سؤال این بود که آیا رئوس معیوب و مریض از انعام ثلاثه در شمار تکمیل کننده حد نصاب قرار میگیرند یا این که فقط رئوس صحیح و سالم باید در تکمیل حد نصاب لحاظ گردند؟ در جواب این سؤال گفتیم که بلا شبهه تمام رئوس صحیح و سالم و معیب و مریض در این مسأله یکسان میباشند و در شمار تکمیل کننده حد نصاب لحاظ میگردند منتهی در این که آیا آن رأسی که مریض و معیب است میتوان به عنوان زکات از بین سایر رئوس اخراج کرد؟ گفتیم که سه صورت دارد یک وقت مثلا همه این چهل گوسفندان صحیح و سالم و بیعیب هستند در این فرض گفتیم که جایز نیست که از گوسفند معیب و مریض زکات این گوسفندان صحیح را اداء کرد صورت دوم آن است که همه این گوسفندان مریض و معیب هستند در این فرض جایز است که از همان گوسفندان یکی عزل گردد و به عنوان زکات اداء شود صورت سوم آن است برخی گوسفندان صحیح و سالم باشند و برخی معیب و مریض در این فرض باید تقسیط قائل شد تا نه در حق مالک اجحاف شود و نه در حق مستحقین زکات به نحوی که مثلا اگر بیست گوسفند صحیح و سالم باشند و بیست گوسفند دیگر معیب و مریض قیمت یک صحیح و یک معیب حساب میشود و قیمت متوسط هر دو به عنوان زکات پرداخت میگردد مثلا اگر قیمت صحیح ده درهم است و قیمت معیب پنج درهم، قیمت میانگین آنها با جمع هر دو قیمت و تقسیم بر دو که میشود هفت و نیم درهم به دست خواهد آمد هر چند علمایی همچون مرحوم امام و مرحوم سید در عروة فرمودهاند احتیاط آن است که اگر از بین این گوسفندان بناست زکات پرداخت گردد از آن گوسفندان سالم که وضعیت متوسطی دارد این زکات عزل گردد.
در این مرحله از بحث دو روایت که یکی صحیحه و دیگری موثقه است نقل میکنیم که مضمون این روایات این است که نمیتوان برخی عناوین گوسفندان را به عنوان زکات پرداخت نمود؛ لازم است بدانیم مراد از این عناوین چه عناوینی هستند و وجه این که میفرماید این عناوین را جزء زکات نیاورید چیست؟
روایت اول: صحیحه عبدالرحمن بن حجاج: «محمّد بن علي بن الحسين بإسناده عن عبد الرحمٰن بن الحجّاج، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: ليس في الأكيلة ولا في الربّى ـ التي تربي إثنين ـ ولا شاة لبن ولا فحل الغنم صدقة.»[6] در این روایت از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند در گوسفندی که جهت طعمه کنار گذاشته شده و یا جهت خوردن آماده شده و همچنین در گوسفندی که مخصوص شیردادن و حفاظت از حداقل دو گوسفند تازه به دنیا آمده شده است و گوسفند شیری و گوسفند نری که به عنوان سرگیر و ضرب الفحول سایر گوسفندان ماده است زکات نیست.
بیان استاد: البته مقصود این نیست که این گوسفندان در شمار حد نصاب قرار نمیگیرند بلکه مقصود این است که در زمان انتخاب گوسفندی که به عنوان زکات اخراج میگردد این قبیل گوسفندان انتخاب نشوند و از سایر گوسفندان این عزل صورت پذیرد چنانچه مرحوم صاحب وسائل در ذیل این روایت گفته است: «أقول: حمله جماعة على نفي الاخذ في الزكاة لا العدّ، وهو جيّد لما يأتي»[7] یعنی جماعتی از علماء حمل کردهاند این روایت را بر این که این چهار عنوان از گوسفندان به عنوان زکات عزل نگردند نه این که در شمار تکمیل کنندگان حد نصاب قرار نگیرند.
روایت دوم: موققة سماعة: «وعن محمّد بن يحيى، عن أحمد بن محمّد، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، عن أبي عبد الله عليهالسلام قال: لا تؤخذ أكُولة ـ والأكولة الكبيرة من الشاة تكون في الغنم ـ ولا والدة، ولا الكبش الفحل.»[8]
بیان استاد: در این روایت سه عنوان از گوسفندان در اخذ به عنوان زکات استثناء شدهاند و یک مورد که گوسفند شیری است در این روایت نیامده است.
اگر بخواهیم تصور لغوی بهتری نسبت به این چهار عنوان از گوسفندان استثناء شده در زکات داشته باشیم میگوییم:
الأکولة: در صحاح اللغة آمده است: «و الْأَكُولَةُ: الشاةُ التى تُعْزَلُ للأكل و تُسَمَّنُ. و يُكْرَهُ للمصدِّق أخذُها.»[9] یعنی اکولة همان گوسفندی است که برای خوردن و پروار در نظر گرفته شده و کراهت دارد که به عنوان زکات از بین گوسفندان عزل شود. در ادامه آمده است: «وأمَّا الأَكيلَةُ فهي المَأكولَةُ. يقال: هي أكيلَةُ السَبُعَ.»
شاید وجه این امتناع از پرداخت چنین گوسفندی به عنوان زکات آن است که چنانچه این گوسفند پرواری به عنوان زکات پرداخت شود موجب ضرر به صاحب گوسفند خواهد بود و آن هزینه و علوفهی مخصوصی که صرف این گوسفند کرده بود تا از آن سودی عایدش شود از دست خواهد داد. در روایت دوم از کلمه «کبیرة» استفاده شده است، این کلمه به معنای گوسفند پیر نیست بلکه به معنای گوسفند پروار و بزرگ و درشت از جهت جسمی است.
الرُبّی: در صحاح آمده است: «والرُبَّى بالضم على فُعْلَى: الشاةُ التي وضَعَتْ حديثاَ، وجمعها رُبابٌ بالضم والمصدر رِبابٌ بالكسر، وهو قُرْبُ العَهْدِ بالولادة،»[10] ربّی بر وزن فضلی مقصود آن گوسفندی است که در زمان پرورش بچههای خود قرار گرفته است مخصوصا آن پانزده روز اول به دنیا آمدن این بچهها. در این زمان نیز جدا کردن چنین مادری از بچههایش موجب اذیت و یا حتی آسیب به آن بچهها خواهد شد.
إن شاء الله اصطلاحات بعدی در جلسه آینده.