< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

1400/03/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نوافل دارای کیفیت خاص / مورد ششم / شکوک لا اعتبار بها / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسأله 5: «النوافل التي لها كيفية خاصة أو سورة مخصوصة‌كصلاة ليلة الدفن و الغفيلة إذا نسي فيها تلك الكيفية فإن أمكن الرجوع و التدارك يتدارك، و إن لم يمكن أعادها، نعم لو نسي بعض التسبيحات في صلاة جعفر قضاه متى تذكر في حالة أخرى من حالات الصلاة، و لو تذكر بعد الصلاة يأتي به رجاء». [1]

در رابطه با نماز جعفر طیار (جعفر بن ابی طالب)، تحریر اینگونه فرموده است: «نعم لو نسي بعض التسبيحات في صلاة جعفر قضاه متى تذكر في حالة أخرى من حالات الصلاة، و لو تذكر بعد الصلاة يأتي به رجاء».[2]

در رابطه به نماز حضرت جعفر که به آن صلات التسبیح به خاطر تسبیحات کثیره در آن می گویند و به آن نماز حضرت جعفر می گویند بخاطر اینکه رسول خدا این نماز را به جعفر بن ابی طالب تعلیم کرده است. همچنین به این نماز، صلاة الهبوه هم گفته می شود.

در این رابطه صاحب حدائق و جواهر نقل می کنند که برخی از منحرفین گفته اند که این جریان مربوط به عموی پیامبر، عباس بوده است و بعضی از روایات در احادیث عامه است، ترمزی عین این جریان را در روایتی نقل می کند که رسول خدا به عموی خود عباس این جریان را فرموده و آموخته است.

سیوطی در بعضی از کتبش علی ما فی الحدائق و غیره می گوید که این روایات جعلی است.

اما بین شیعه اتفاقی است که این جریان در روز فتح خیبر اتفاق افتاد که دو بشارت به حضرت داده شده است یکی فتح خیبر و یکی آمدن جعفر از سفر که حضرت فرمودند کدامیک بیشتر موجب سرور من است.

اینها بخاطر ناراحتی که از حضرت ابوطالب دارند اینکار را می کنند. سالهای قبل فردی از عامه کتابی به نام ابوطالب مومن قریش نوشت که واهابی ها می خواستند او را به قتل برسانند.

پس شبهه ای نیست که رسول خدا این نماز را به حضرت جعفر بن ابی طالب تعلیم فرمود.

این سه تسمیه که صلاة جعفر گفته می شود چون حضرت رسول اکرم به جعفر بن ابی طالب آموزش داده است و اکسیر اعظم است و یا گفته می شود صلاة التسبیح بخاطر اینکه 300 تسبیح دارد و یا گفته می شود صلاة الهبوه بخاطر اینکه هدیه رسول خدا به جعفر ابی طالب بوده است.

طریحی در مجمع البحرین در ماده منح این حدیث شریف را نقل می کند و بعد می فرماید گفته شده است که هبوه گفته می شود به معنای عطیه و عطیه در این روایت آمده است اما به معنای هدیه است و منح آمده است که به معنای اعطاء می شود.

نمازی که رسول اعظم به عنوان یک هدیه پربرکت به جعفر بن ابی طالب تعلیم فرموده است.

در همین روایت دارد که این کلمات را پیامبر به جعفر هدیه کرد، همه فکر کردند که پیامبر می خواهند هدیه مادی به جعفر بدهد و بعد رسول اعظم فرمود این عمل را انجام بده که خیر دنیا و آخرت در این نماز است و برای برآورده شدن حوائج نماز حضرت جعفر خیلی موثر است.

بحث ما در این بود که اگر این تسبیحات فراموش شد کما ذکرنا بعد از قرائت و قبل از رکوع، 15 مرتبه باید تسبیح بگوید، این داخل در رکوع شد و بعد یادش آمد که 12 مرتبه گفته است یا یادش آمد که 14 مرتبه گفته است، چه کند؟

و همچنین تسبیح بعد از رکوع را گفت و داخل سجده شد و یادش آمد که 8 مرتبه گفته است و کمتر از ده مرتبه گفته است، این فرض را یکبار با قطع نظر از روایات صحبت می کنیم که تقدم الکلام به اینکه رکن در نوافل مبطل نیست و باید برگردد و انجام می دهد.

و یکبار به ملاحظه روایاتی که در این زمینه وارد شده است، دنبال می کنیم.

فتوای فقهاء این است که هر وقت یادش آمد، انجام بدهد، مثلا اگر در رکوع یادش آمد که 14 مرتبه را گفته است، می گویند در رکوع یکبار دیگر را انجام بدهد یا اگر در سجده یادش آمد، در سجده انجام بدهد و بعضی گفته اند اگر بعد از نماز یادش آمد، بعد از نماز انجام بدهد.

سیدنا الاستاد بعد از نماز را می گوید رجاءا انجام بدهد نه به عنوان استحباب.

کل این جریان متوقف است بر ملاحظه روایاتی که در خصوص ترک تسبیحات در نماز حضرت جعفر آمده است.

برای این فتوا به دو طائفه از روایات استدلال شده است:

طائفه اول: روایاتی که در باب 8 از نماز حضرت جعفر وارد شده است که مفاد آنها این است که اگر کسی شروع به نماز جعفر کرد و عجله دارد، چه کند؟ در این روایات آمده است که نماز را بدون تسبیحات بخواند و در حال رفتن به درس و بعد از نماز، تسبیحات را بگوید.

این طائفه را دو روایت تشکیل می دهد.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ كَانَ مُسْتَعْجِلًا يُصَلِّي صَلَاةَ جَعْفَرٍ مُجَرَّدَةً ثُمَّ يَقْضِي التَّسْبِيحَ وَ هُوَ ذَاهِبٌ فِي حَوَائِجِهِ».[3]

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ ع قَالَ: إِذَا كُنْتَ مُسْتَعْجِلًا فَصَلِّ صَلَاةَ جَعْفَرٍ مُجَرَّدَةً ثُمَّ اقْضِ التَّسْبِيحَ».[4]

تقریب روایت: از اینکه ترک تسبیحات با کار جزئی و عجله، جایز است، از این فهمیده می شود که تسبیحات جزء مقوم نماز نیست و الا نمی شود که به ادنی مناسبة این تسبیحات ترک شود.

حال که فهمیدیم که جزء مقوم نیست، در مورد مثال باید به طریق اولی بگوئیم مانعی نداریم و اگر مقوم می شد، با عجله ترک آن جایز نبود و جواز ترک با عجله کاشف از عدم مقومیت تسبیحات برای نماز جعفر است. حال که مقوم نیست در مورد نسیان باید گفت هر وقت یادش آمد انجام بدهد چه در حال دیگری از نماز باشد و یا بعد از نماز باشد.

اشکال: استدلال به این روایات فی غایة الاشکال است، چون در روایت اول، محسن بن احمد آمده است که توثیق ندارد و روایت ضعیفه است.

و روایت دوم هم طریق مرحوم صدوق به ابوبصیر ضعیف است.

در نتیجه نمی توان در حالت طبیعی به این دو روایت استدلال کرد مگر اینکه یکی از دو راه را بگوئیم:

راه اول: مشهور به این روایات عمل کرده اند و این ضعف سند را جبران می کند.

اشکال: این طریق صحیح نیست، چون اگرچه جواهر از بعضی از فقهاء مثل صاحب حدائق و محقق اردبیلی و... نقل کرده است که این فتوا را داده اند اما اشکالش این است که با چند نفر مشهور ثابت نمی شود، عمل مشهور جابر است نه چند نفر.

صاحب جواهر می فرمایند: «و حكي العمل به عن ظاهر جماعة و صريح مجمع البرهان و مصابيح الظلام و الحدائق، و لا بأس به و إن كان الأحوط له قضاؤه بعد الفراغ مع ذلك، و أحوط منه استئنافها جديدا، و الله أعلم».[5]

این عبارت می رساند که اطمینانی برای صاحب جواهر نیست که به آن عمل کنیم و لذا دو احتیاط بعدش آورده است.

راه دوم: همانگونه که در رسائل خوانده اید، به قاعده تسامح در ادله سنن تمسک شود و گفته شود که مفاد آن این است که این عمل مستحب است.

اشکال: در اصول مفصل خوانده شده است که مفاد قاعده تسامح، استحباب نفس العمل نیست.

در نتیجه به این طائفه از روایات، این فتوا فی غایة الاشکال است.

طائفه دوم: روایاتی که در خصوص فرض، به دلالت مطابقی دلالت دارد و لازم نیست کشف از عدم مقومیت کنیم و فرض را بیان می کند.

این طائفه هم دو روایت است:

منها: «أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الطَّبْرِسِيُّ فِي كِتَابِ الْإِحْتِجَاجِ قَالَ مِمَّا وَرَدَ مِنْ صَاحِبِ الزَّمَانِ- إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ- فِي جَوَابِ مَسَائِلِهِ حَيْثُ سَأَلَهُ عَنْ صَلَاةِ جَعْفَرٍ- إِذَا سَهَا فِي التَّسْبِيحِ فِي قِيَامٍ أَوْ قُعُودٍ أَوْ رُكُوعٍ أَوْ سُجُودٍ وَ ذَكَرَهُ فِي حَالَةٍ أُخْرَى قَدْ صَارَ فِيهَا مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ هَلْ يُعِيدُ مَا فَاتَهُ مِنْ ذَلِكَ التَّسْبِيحِ فِي الْحَالَةِ الَّتِي ذَكَرَهُ أَمْ يَتَجَاوَزُ فِي صَلَاتِهِ التَّوْقِيعُ إِذَا سَهَا فِي حَالَةٍ مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ ذَكَرَهُ فِي حَالَةٍ أُخْرَى قَضَى مَا فَاتَهُ فِي الْحَالَةِ الَّتِي ذَكَرَهُ».

«وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ فِي كِتَابِ الْغَيْبَةِ بِالْإِسْنَادِ الْآتِي‌».[6]

در این روایت اگر تسبیح را فراموش کند و در حال دیگری یادش آمد، که حضرت می گویند در همان حالت بخواند.

این روایت در حالت دیگر را دارد اما بعد از نماز را ندارد.

اشکال: استدلال به این روایت اشکال دارد، چون روایت مرحوم طبرسی در احتجاج مرسله است و روایت مرحوم شیخ طوسی در غیبت وقتی به طریق شیخ مراجعه می شود، معلوم می شود که در این طریق نوبختی است که شاید مجهول باشد.

پس اگرچه این دو روایت بالمطابقه حکم ما نحن فیه را بیان می کند اما هر دو ضعف سندی دارد.

منها: «فِقْهُ الرِّضَا، ع وَ إِنْ نَسِيتَ التَّسْبِيحَ فِي رُكُوعِكَ أَوْ فِي سُجُودِكَ أَوْ فِي قِيَامِكَ فَاقْضِ حَيْثُ ذَكَرْتَ عَلَى أَيِّ حَالَةٍ تَكُون».[7]

این روایت بهتر از روایت قبل است چون ای حالة تکون دارد.

اشکال: اصل کتاب فقه الرضا ثابت ندشه است.

پس به این روایات این مسئله تمام نمی شود.

لذا اگر کسی می خواهد به واقع برسد، رجائا انجام بدهد، اگر در سجده یا رکوع یادش آمد که مثلا یک مرتبه یادش رفته است، همانجا رجائا انجام بدهد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo