< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

1400/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نوافل دارای کیفیت خاص / مورد ششم / شکوک لا اعتبار بها / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسأله 5: «النوافل التي لها كيفية خاصة أو سورة مخصوصة‌كصلاة ليلة الدفن و الغفيلة إذا نسي فيها تلك الكيفية فإن أمكن الرجوع و التدارك يتدارك، و إن لم يمكن أعادها، نعم لو نسي بعض التسبيحات في صلاة جعفر قضاه متى تذكر في حالة أخرى من حالات الصلاة، و لو تذكر بعد الصلاة يأتي به رجاء».[1]

بقی الکلام در چهار مطلب نسبت به شک در نوافل که سیدنا الاستاد در این باب به اینها اشاره نکرده است:

مطلب اول: زیادی حکم در نمازهای مستحبی چه حکمی دارد؟ مبطل است یا خیر؟

مطلب دوم: زیادی رکعت در نوافل موجب بطلان می شود یا خیر؟

مطلب سوم: مدار در نوافل، علی الاصل است یا علی الوصف است؟

مطلب چهارم: ملاحظه چندین مورد که مترتب بر بحث سوم است.

ما اگر بتوانیم باید در چهار جلسه این بحث را جمع کنیم.

اما مطلب اول: حکم زیادی رکن در نوافل

مثلا فردی نافله صبح می خواند و داخل رکوع می شود، یادش می آید که سوره نخوانده است، اگر گفتیم زیادی رکن مبطل است که مشکلی نیست و نماز باطل است و اگر گفتیم زیادی رکن مبطل نیست، شک در محل می شود و باید برگردد و سوره بخواند و دوباره رکوع انجام بدهد.

این مسئله دارای دو احتمال بلکه دارای دو قول است:

قول اول: زیادی رکن مبطل نافله است.

این قول از صاحب مدارک حکایت شد.

دلیل برقول اول: دلیل این قول، اطلاق ادله مبطلیت زیادی است، مثلا در صحیحه ابو بصیر دارد من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة، این اطلاق دارد که فریضه باشد یا نافله.

قول دوم: اکثر فقهاء می گویند زیادی رکن در نافله مبطل نمی باشد.

برای این نظریه دو دلیل ذکر شده است:

دلیل اول: اصل، عدم مبطلیت زیادی رکن در نافله می باشد.

این دلیل خوبی است اما متوقف بر مقدمه ای است که آن مقدمه این است که شکی نیست که در زیادی ارکان، روایات مطلقه داریم که مفاد اطلاق این است که اگر در فرائض باشد، مبطل است و در نوافل هم باشد، مبطل است و همچنین شکی نیست که در این روایات کلماتی وجود دارد که مبطلیت زیادی رکن، به فرائض اختصاص پیدا می کند.

حال آن کلمات سه کلمه است که به عنوان سه قرینه ذکر می شود و این قرائن باعث می شود که مبطلیت رکن مختص به نمازهای واجب باشد که در سه باب آمده است:

قرینه اول: در روایات من زاد، کلمه «فریضة» آمده است، صلاة فرض یا صلاة فریضه آمده است که این کلمه به وضوح، ظهور در اختصاص مبطلیت رکن به فرائض دارد.

این روایات زیادی است که از باب نمونه چند روایت را ذکر می کنیم:

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: مَنْ قَرَأَ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ فَإِذَا خَتَمَهَا فَلْيَسْجُدْ إِلَى أَنْ قَالَ وَ لَا تَقْرَأْ فِي الْفَرِيضَةِ اقْرَأْ فِي التَّطَوُّعِ».[2]

این روایت می گوید در نمازهای فریضه سوره سجده دار نخوانید.

منها: «عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقْرَأُ فِي الْفَرِيضَةِ سُورَةَ النَّجْمِ- أَ يَرْكَعُ بِهَا أَوْ يَسْجُدُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَقْرَأُ بِغَيْرِهَا قَالَ يَسْجُدُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَقْرَأُ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ- وَ يَرْكَعُ (وَ ذَلِكَ زِيَادَةٌ فِي الْفَرِيضَةِ) وَ لَا يَعُودُ يَقْرَأُ فِي الْفَرِيضَةِ بِسَجْدَةٍ».[3]

در این حدیث هم سه بار کلمه فریضه آمده است که می گوید سوره سجده دار در فرائض نخوانید چون زیادی می شود.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِي حَدِيثِ شَرَائِعِ الدِّينِ قَالَ: وَ التَّقْصِيرُ فِي ثَمَانِيَةِ فَرَاسِخَ وَ هُوَ بَرِيدَانِ وَ إِذَا قَصَّرْتَ أَفْطَرْتَ وَ مَنْ لَمْ يُقَصِّرْ فِي السَّفَرِ لَمْ تُجْزِ صَلَاتُهُ لِأَنَّهُ قَدْ زَادَ فِي فَرْضِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».[4]

موارد دیگر هم زیادی است که ظهور در این دارد که در نمازهای واجب، زیادی رکن مبطل است.

قرینه دوم: کلمه مکتوبه که در روایات آمده است که مراد از آن فرائض است:

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: لَا تَقْرَأْ فِي الْمَكْتُوبَةِ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْعَزَائِمِ- فَإِنَّ السُّجُودَ زِيَادَةٌ فِي الْمَكْتُوبَةِ».[5]

این روایت، زیادی مبطل را به نمازهای واجب اختصاص می دهد.

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي الرَّجُلِ يَسْمَعُ السَّجْدَةَ فِي السَّاعَةِ الَّتِي لَا تَسْتَقِيمُ الصَّلَاةُ فِيهَا قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ وَ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَقَالَ لَا يَسْجُدْ وَ عَنِ الرَّجُلِ يَقْرَأُ فِي الْمَكْتُوبَةِ سُورَةً فِيهَا سَجْدَةٌ مِنَ الْعَزَائِمِ- فَقَالَ إِذَا بَلَغَ مَوْضِعَ السَّجْدَةِ فَلَا يَقْرَأْهَا وَ إِنْ أَحَبَّ أَنْ يَرْجِعَ فَيَقْرَأَ سُورَةً غَيْرَهَا وَ يَدَعَ الَّتِي فِيهَا السَّجْدَةُ فَيَرْجِعُ إِلَى غَيْرِهَا الْحَدِيثَ».[6]

در این روایت هم کلمه مکتوبه آمده است که مراد از آن نمازهای واجب است.

در این روایت یک اختلافی بین فقهاء وجود دارد که نهی از مطلق سوره دارای آیه سجده دار است یا فقط نهی از آیه سجده دار است.

نتیجه ما ذکرنا این می شود که به برکت کلمه مکتوبه باید گفت زیادی رکن در نمازهای واجب، موجب بطلان نماز است.

البته باید توجه داشت که این روایت، زیادی یک سجده را هم می گوید موجب بطلان است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ بُكَيْرٍ ابْنَيْ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا اسْتَيْقَنَ أَنَّهُ زَادَ فِي صَلَاتِهِ الْمَكْتُوبَةِ رَكْعَةً لَمْ يَعْتَدَّ بِهَا وَ اسْتَقْبَلَ صَلَاتَهُ اسْتِقْبَالًا إِذَا كَانَ قَدِ اسْتَيْقَنَ يَقِيناً».[7]

قرینه سوم: روایاتی که در آنها کلمه اعاده آمده است:

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ».[8]

وجوب اعاده اختصاص به نمازهای واجب دارد و در نماز نافله اعاده واجب نیست.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ ع عَنْ رَجُلٍ صَلَّى وَ هُوَ مُسَافِرٌ فَأَتَمَّ الصَّلَاةَ قَالَ إِنْ كَانَ فِي وَقْتٍ فَلْيُعِدْ وَ إِنْ كَانَ الْوَقْتُ قَدْ مَضَى فَلَا».[9]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَيْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ (عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَنْسَى فَيُصَلِّي فِي السَّفَرِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ قَالَ إِنْ ذَكَرَ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ فَلْيُعِدْ وَ إِنْ لَمْ يَذْكُرْ حَتَّى يَمْضِيَ ذَلِكَ الْيَوْمُ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ».[10]

پس ما سه طائفه قرینه داریم که مفاد آنها این است که مبطلیت زیادی رکن، اختصاص به فرائض دارد. پس این روایات موجب می شود که روایات مطلقه هم تقیید می خورد و باید گفت که زیادی رکن در نمازهای واجب مبطل است.

حال که تا به اینجا روشن شد، نتیجه این می شود که دلیل اول بر عدم مبطلیت رکن، قصور المقتضی است و وقتی مقتضی قاصر باشد، اصل عدم آن است.

شاید این بهترین دلیل بر عدم مبطلیت زیادی رکن در نوافل باشد.

دلیل دوم: استدلال به دو روایت که در جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo