< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

1400/03/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:نماز واجب بالعرض و بالاصل / مورد ششم / شکوک لا اعتبار بها / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسأله 5: «النوافل التي لها كيفية خاصة أو سورة مخصوصة‌كصلاة ليلة الدفن و الغفيلة إذا نسي فيها تلك الكيفية فإن أمكن الرجوع و التدارك يتدارك، و إن لم يمكن أعادها، نعم لو نسي بعض التسبيحات في صلاة جعفر قضاه متى تذكر في حالة أخرى من حالات الصلاة، و لو تذكر بعد الصلاة يأتي به رجاء».[1]

امر سوم که در بیان این بود که مراد از نافله، نافله بالجعل و بالذات است یا نافله بالعرض است یا هر دو؟

این بحث تقدم الکلام هم اقوال و هم ادله آن.

همچنین در فرائض که مراد از فرائض، فرائض بالذات است یا بالعرض است یا باهم است که تقدم الکلام.

جهت چهارم: ثمره بحث

در این امر بحث از این است که این مباحث در کجا اثر دارد؟

حدود ده مورد برای ثمره این بحث بیان شده است، البته بعضی هفت مورد، بعضی هشت مورد و... ثمره ذکر کرده اند که مجموع آن حدود ده مورد می باشد.

در این جهت این ده مورد باید ملاحظه شود از دو جهت:

جهت اول: تطبیق سطحی این ده مورد بر ما ذکرنا.

جهت دوم: ملاحظه عمیق تر از اینکه اولا اینها کدامشان نوافل بالذات هستند و کدام نوافل بالعرض هستند که گفتارها مختلف است . کدام فرائض بالذات است و کدام فرائض بالعرض است از این جهت باید این ده مورد نگاه شود.

کما اینکه از جهت ثانیه دقیق تر از این هم باید لحاظ شود و آن این است که آیا این ده مورد از قبیل مطلب سوم است یا خیر و سر بی صاحب تراشیدن است؟

شما ثمره به اینها می خواهید، عده ای می گویند اینها ارتباط به مطلب سوم ندارد.

در نتیجه این ده مورد به سه ملاحظه باید نظر شود:

ملاحظه اول: تطبیق سطحی این ده مورد بر ما ذکرنا که از واضحات است اگر کسی مسائل فقه را بداند:

مورد اول: نماز عید فطر و عید قربان که می گویند این بحث ثمره دارد، از این جهت که نماز عید قربان واجب بالجعل و واجب بالاصل است، این نمازی که واجب بالاصل است، نافله بالعرض می شود، همین نمازی که واجب بالاصل است در زمانی که امام معصوم یا نایب او نباشد، وجوب ندارد و مستحب است.

این مورد از قبیل واجب بالاصل و نفل بالعرض است.

مورد دوم: نمازی که انسان دوباره اعاده می کند مثل نماز جماعت، زید نماز ظهر را خوانده است و بعد امام جماعت حاضر می شود، در اینجا می گویند اقتدای زید که نماز خودش را خوانده است به این جماعت، مستحب است. این اقتدا نافله است. چون نماز واجبش را خوانده است و این را که دوباره می خواهد بخواند، قهرا داخل در نفل بالعرض است و واجب بالذات است اما نفل بالعرض است.

حال اقوال گذشته در اینجا ثمره اش ظاهر می شود.

مورد سوم: کل مواردی که احتیاط مستحبی در اعاده نماز است. مثلا زید نماز ظهرش را خوانده است و بعد فهمیده در کل این نماز، حواسش جای دیگر بوده است، انسان اگر می خواهد نماز با حال بخواند، مستحب است که این نماز را دوباره بخواند.

اعاده این نماز مستحب است، نافله است. این زید اگر در این نماز شک کرد، شک بین 1 و 2 کرد، چه کند؟ احکام فرض را بار کند یا احکام نفل؟

کسی که می گویند مناط نفل فعلی است، اعتنا به شک نمی کند و بقیه طبق مسلک خود باید عمل کنند.

مورد چهارم: نماز آیات، ماه گرفته است و بعد از شروع نماز آیات را شروع می کند و بعد که نماز آیات تمام شد، فهمید هنوز ماه گرفتگی باز نشده است، این زمان که قبل از انجلاء است، فتوا می دهند که مستحب است نماز را دوباره بخواند. اعاده این نماز آیات قبل از انجلاء ماه یا خورشید، مستحب است. حال این نماز آیات به حسب جعل اولی واجب است و به حسب حکم ثانوی مستحب است، آیا نافله که اعتنا نکند، این نماز دوم را شامل می شود یا خیر؟ بگوئید لا سهو فی النافله، این نماز آیاتی که مرتبه دوم می خواند، فرض بالذات، نفل بالعرض است.

قبلا گفتیم اگر مناط اولی است، این فرض اولی است و احکام فرض پیدا می شود و اگر گفتیم مناط فرض فعلی است، این فرد اگر شک بین 1 و 2 کرد، اعتنا نمی کند.

مورد پنجم: فردی یک طواف مستحبی انجام می دهد که این طواف مستحبی و لو اتمامش واجب باشد، دو رکعت نماز طواف آیا احکام نفل را دارد یا احکام فرض را دارد؟ این را مثال برای نفل بعد از فرض می زنند. در این مورد به حسب طبع اولیه واجب است و به حسب طبع ثانویه مندوب است و نمازش هم مندوب است، در نماز طواف شک می کند که رکعت اول است یا دوم است؟

اگر بگوئید مناط نفل بالذات است، این نفل بالذات نیست و اگر گفتید نفل بالعرض مناط است، این نفل بالعرض است و طبق اول نماز باطل است و طبق دوم نباید به شک اعتنا کنند.

مورد ششم: زید برای رفیقش می خواهند چهار رکعت نماز ظهر تبرعا بخواند، در این نماز، شک بین 1 و 2 می کند، این احکام شک بین 1 و 2 را جاری کند چون اول این نماز واجب بوده است یا احکام نفل را جاری کند، این نیابت زید از عمرو مستحب است، تبرعا نماز از اموال بخواند، رفیقش بوده است، شاگردش بوده، استادش بوده است و... می خواهد دو رکعت نماز صبح احتیاطا بخواند، این فرض بالذات است اما نفل بالعرض است، چون بر عمرو واجب بوده است اما بر زید واجب نبوده است.

بحث اینجا ثمره دارد چون نافله بالفعل و فریضه بالاصل است، آیا مناط نفل فعلی است یا نفل ذاتی؟ اینجا باید ثمره بگیرید، کسی که نفل ذاتی را می گوید مثل جواهر و حاج آقا رضا و مستمسک و سید، می گویند این نماز باطل است، چون در نماز فریضه است و شک بین 1 و 2 است و نماز باطل است.

کسی که تقلید از شهید و بعضی دیگر می کند که می گویند مناط نفل بالعرض است، این می گوید به این شک اعتنا نمی شود، چون این کارش مستحب بوده است و نفل فعلی است.

مورد هفتم: در کتابها، اجاره معاطاتی آمده است، مثلا زید اجیر شد که نماز پدر عمرو را بخواند اما اجاره معاطاتی بود، می گویند اجاره معاطاتی، لزوم ندارد و مستحب است. این نماز بر عمرو واجب است و نمازی که زید می خواند، مستحب است، در اینجا این بحث می گویند فایده دارد و ثمره اقوال در اینجا هم پیاده می شود.

این هم مواردی که در اینجا ذکر شده است.

هفت مورد در کلام مرحوم نائینی آمده است.

مورد هشتم: زید اجیر شده است که نماز جعفر طیار بخواند و اجاره هم اجاره صحیح بوده است، در این نماز شک می کند که رکعت اول است یا رکعت دوم است، اجاره صحیحه بوده است، ما چه بگوئیم؟ بگوئیم این نماز حضرت جعفر که مندوب بالاصل است و اگر این اجاره شده است، فرض است، و اعتنا به شک کند و یا اینکه مناط بالاصل است که اعتنا نکند.

مورد نهم: نمازی که بچه 12 ساله پسر می خواند. زید نماز ظهر می خواهد بخواند، علی الاکثر یا علی المشهور می گویند عبادات صبی شرعی است، این نماز مشروع است، این نمازی که این بچه 12 ساله می خواند، در نماز ظهر، شک بین 1 و 2 کرده است، نماز صبی می گوئید مستحب است، نافله است، اصلش می گوئید نماز چهار رکعتی واجب است، این صبی اعتنا نکند چون نماز مستحب است و یا اینکه نماز باطل است چون اصلش واجب بوده است.

مورد دهم: پدری به فرزندش امر کرده است که نافله صبح را باید بخواند، فعل این نافله بالاصل نفل است و بعد از امر والد، فرض می شود، این فرض بعد از نفل است، آیا این نمازی که خوانده و شک کرده است، رها کند و یا اینکه اعتنا نکند، اگر مراد نفل بالفعل باشد، این نماز باطل است و اگر مراد نفل بالاصل باشد، به شک اعتنا نمی کند.

مورد یازدهم: نماز جمعه در زمان حضور واجب است و در زمان غیب مستحب است، اگر شروع کرد و شک بین 1 و 2 کرد، اگر مناط، اصل است، باید به شک اعتنا کند و اگر مناط، فعل است، در این صورت نباید اعتنا به شک کند.

این ملاحظه اول که موارد را گفتیم و شاید موارد بیشتر هم باشد که ثمره جهت سوم در این موارد باید پیاده شود و اقوال ثلاثه باید در این موارد پیاده شود. مناط اصل است نه فرع، مناط فرع است نه اصل و یا مناط اصل و فرع است.

ملاحظه دوم: کدامیک از این امثله از قبیل نفل بعد از فرض است و یا از قبیل فرض بعد از اصل است؟

این ملاحظه جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo