< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/06/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات / شک در رکعت / شکوک در نماز

 

مسئله 1: «لا حكم للشك المزبور بمجرد حصوله إن زال بعد ذلك‌و أما لو استقر فهو مفسد للثنائية و الثلاثية و الأوليين من الرباعية، و غير مفسد بل له علاج في صور منها بعد إحراز الأوليين منها الحاصل برفع الرأس من السجدة الأخيرة، و أما مع إكمال الذكر الواجب فيها فالأحوط البناء و العمل بالشك ثم الإعادة، و إن كان الأقوى لزوم الإعادة و مفسديته‌».[1]

 

برای نظریه اول که محقق شیروانی کما فی الجواهر، حدود 20 روایت دلالت دارد.

 

گفتیم در این این روایات سه کلمه به کار رفته است که مفاد آنها این است که شک در نماز مغرب، مثل حدث است، برخی از این کلمات در چندین روایت آمده است و ما از هر یکی از این کلمات یک روایت می خوانیم:

 

کلمه اعاده در بعضی از روایات است:

 

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ لَا يَدْرِي وَاحِدَةً صَلَّى أَمْ ثِنْتَيْنِ قَالَ يُعِيدُ الْحَدِيث‌».[2]

 

این روایت صحیحه است و سوال در آن این است که شک در رکعت کرده است، حضرت فرمودند یعید و تقریب آن گذشت که اینجا معنای ارشادی است و کالعدم است.

 

کلمه یستقبل و استقبل در بعضی از روایات است:

 

منها: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ رَبِيعِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا عُرِجَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص- نَزَلَ بِالصَّلَاةِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ فَلَمَّا وُلِدَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ع- زَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعَ رَكَعَاتٍ إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِنَّمَا يَجِبُ السَّهْوُ فِيمَا زَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص- فَمَنْ شَكَّ فِي أَصْلِ الْفَرْضِ الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ اسْتَقْبَلَ صَلَاتَهُ».[3]

 

شک در رکعات کرده است که امام می فرمایند یستقبل و از سر بگیرد.

 

کلمه استئناف در بعضی از روایات آمده است:

 

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَاصِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ شَكَّ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى قَالَ يَسْتَأْنِفُ».[4]

 

همان سوال مطرح شده است که حضرت می فرمایند یستامر.

 

پس این روایات می گوید اگر شک در رکعات مثلا نماز مغرب شد، نماز باطل است.

 

نظریه دوم که صاحب جواهر و اغلب فقها می گویند این است که معنای مفسد این است که در حال شک هیچ حرکتی و قولی صورت نگیرد. به عبارت دیگر مفسد یعنی عدم المضی و عدم الاتیان در حال شک.

 

برای این نظریه به روایات معتبره و غیر معتبره استدلال شده است و در آنها چهار کلمه آمده است که مفاد آنها این است که در صورت شک در نماز مغرب، حق عبور و اتیان ندارید و نماز صحیح می باشد اما حق ادامه نماز با وجود این شک نداری.

آن چهار کلمه از این قرار است:

1. حفظ الرکعة؛ یعنی اگر یقین داری که رکعت چندم هستی ادامه نماز را انجام بده و الا انجام نده.

2. مع الثبت؛ اگر رکعت ثابت است، انجام بده و الا اگر مشکوک است انجام نده.

3. کلمه یستیقن؛ با یقین نماز مغرب را تمام کن اما اگر یقین نداری، ادامه نباید داد و باید صبر کن.

4. کلمه و لا تمض؛ این از همه اوضح است که امام می فرمایند اگر شک در رکعات کردی، لا تمض که معنایش این است نماز صحیح است و باید صبر کند تا ببیند چه نتیجه ای می گیرد.

پس مفاد این کلمات این است که مضی در حال شک صورت نگیرد.

 

در اینجا هم روایات زیاد است اما برای هر کلمه یک روایت می خوانیم:

 

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ‌ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْواً فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعاً وَ فِيهِنَّ الْوَهْمُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ قِرَاءَةٌ فَمَنْ شَكَّ فِي الْأُولَيَيْنِ أَعَادَ حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْم‌».[5]

 

حضرت می گویند باید استقبال نماز صورت بگیرد تا بداند رکعت چندم است.

 

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي وَ لَا يَدْرِي وَاحِدَةً صَلَّى أَمْ ثِنْتَيْنِ قَالَ يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَتَيَقَّنَ أَنَّهُ قَدْ أَتَمَّ وَ فِي الْجُمُعَةِ وَ فِي الْمَغْرِبِ وَ فِي الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ».[6]

 

حضرت می گویند از سر گرفته شود اگر یقین ندارد.

 

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَهَوْتَ فِي الْأَوَّلَتَيْنِ فَأَعِدْهُمَا حَتَّى تُثَبِّتَهُمَا».[7]

 

حضرت می گویند نماز اعاده بشود تا ثابت شود رکعت چندم است.

 

منها: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادٍ «2» عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: إِذَا شَكَكْتَ فَلَمْ تَدْرِ أَ فِي ثَلَاثٍ أَنْتَ أَمِ اثْنَتَيْنِ أَمْ فِي وَاحِدَةٍ أَمْ فِي أَرْبَعٍ فَأَعِدْ وَ لَا تَمْضِ عَلَى الشَّك‌».[8]

 

حضرت در جواب شک در رکعات می فرماید فاد و لا تمض علی الشک که دو احتمال دارد:

 

1. به شک اعتنا نکن.

2. در حال شک، عبور نکن و مضی انجام نده.

 

بر این اساس مفاد این روایت این است که نماز شما صحیح است اگر یقین به رکعت باشد و کالعدم است اگر یقین به رکعت نباشد.

 

پس موضوع صحت، یقین به رکعت است و موضوع بطلان، عدم یقین به رکعت است و این حکم عبور و عدم عبور، دائر مدار موضوع است که اگر یقین است، عبور جایز است و الا عبور جایز نیست.

 

حال وقتی این روایات با روایات طائفه اول می سنجیم می بینیم که آن روایات می گویند مطلقا نماز باطل است و کالحدث است و این روایات می گویند بدون یقین کالحدث است. حال به نظر می رسد که نسبت بین دو طائفه از روایات، حکومت است، یعنی طائفه دوم حکومت بر طائفه اول دارد، چون برخی می گویند حکومت شرح اللفظ می کند و دلیل حاکم باید شارح دلیل محکوم باشد.

 

در ما نحن فیه، طائفه دوم حاکم است چون در برخی کلمه یستیقن بعد از کلمه استقبل آمده است و این یستیقن ناظر به کلمه استقبل است و دارد آن را شرح می دهد، یعنی حضرت می گویند دوباره خوانده شود اگر یقین نباشد.

یا در حدیث اول آمده است حتی یحفظ که ناظر به کلمه قبل یعنی اعاده است و این می شود حکومت.

 

جواهر می فرمایند: «إنما الذي يظهر من ملاحظة الأخبار إرادة تحصيل اليقين بهما الذي لا ينافيه مجرد وقوع الشك و إن زال».[9]

 

می گوید مفاد روایات این است که یقین پیدا کن و تا یقین پیدا نشده، حق عبور نداری.

 

پس ما افاده سیدنا الاستاد که مجرد شکوک باطله، مثل حدث نیست، بخاطر حکومتی که بین روایات است.

 

این نسبت به اصل کلمه مفسد که مثل حدث نیست و حق عبور ندارید.

 

با توجه به این مطلب، چهار سوال به وجود می آید که جلسه بعد خواهد آمد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo