< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/11/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غفلت از شک باطل و مطابق بودن نماز با واقع / قطع صلات در شکوک صحیحه / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسئله 12: «لا يجوز في الشكوك الصحيحة قطع الصلاة و استئنافها‌بل يجب العمل على طبق وظيفة الشاك، نعم لو أبطلها يجب عليه الاستئناف و صحت صلاته و إن أثم للإبطال».[1]

فرع دوم: صحت نماز دوم در صورت باطل کردن نماز

سیدنا الاستاد می فرمایند: «نعم لو أبطلها يجب عليه الاستئناف و صحت صلاته و إن أثم للإبطال».[2]

فردی شک بین 3 و 4 کرد و نماز را باطل کرد و دوباره نماز را بخواند، مثلا استدبار به قبله کرد تا نماز اول باطل شود.

در اینجا چند حرف وجود دارد:

اول: این استدبار، عصیان است یا خیر؟

واضح است که این استدبار، عصیان است، چون قطع نماز حرام است و استدبار هم خود قطع نماز می باشد.

دوم: حال که این فعل حرام را انجام داد، آیا عوض نماز باطل شده واجب است یا خیر؟

واضح است که نماز جدید واجب است، چون امر به نماز ظهر هنوز نیامده است مثلا، چون نمازی که باطل شد، امر با آن نیامده است و نیاز به نماز جدید است.

سوم: نماز دومی که انجام می دهد، آیا صحیح است یا خیر؟

جواب این است که این نماز صحیح است، چون اتیان به مامور به کرده است و لو اینکه در این مامور به فعل حرامی هم انجام داده باشد.

پس در فرع دوم این سه نکته وجود داشت:

1. منافی صلات جایز نیست.

2. اتیان بعد از این بطلان به نماز جدید باید شود.

3. این شخص که نماز را قطع کرده است، عاصی است.

مسئله 13: «في الشكوك الباطلة إذا غفل عن شكه و أتم صلاته‌ثم تبيّن له موافقتها للواقع ففي الصحة و عدمها وجهان، أوجههما الصحة‌ ‌في غير الشك في الأوليين فإن الأحوط فيه الإعادة».[3]

در این مسئله بحث از این است که اگر فرد غفلت از شک باطلش کرد و نماز را تمام کرد و بعد از نماز یقین پیدا می کند که نماز انجام شده مطابق با واقع و مامور به بوده است، آیا این نماز صحیح است یا باطل است؟

در حکم این نماز سه نظریه است:

نظریه اول: این نماز را مطلقا صحیح است.

این نظریه را جماعتی از معلقین عروه مثل مرحوم فیرزآبادی[4] و جواهری[5] و... داده اند.

نظریه دوم: این نماز را مطلقا باطل است.

این نظریه را مرحوم آقای نائینی، خوانساری و بروجردی[6] داده اند.

نظریه سوم: تفصیل بین نماز صبح و مغرب و دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی و بین نماز عصر و ظهر و عشاء در دو رکعت آخر، به اینکه اگر این در نماز صبح و مغرب یا دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی باشد، نماز باطل و اگر در دو رکعت دوم نماز عصر و ظهر و عشاء باشد، صحیح است.

این نظریه را جماعتی از فقها مثل سیدنا الاستاد در تحریر و تعلیقه عروه[7] فرموده اند.

قبل از ورود در اقوال این این مسئله و ادله آنها، دو مثال را باید ذکر کنیم:

مثال اول: شکوک باطله، یکبار از قبیل نماز صبح و مغرب و دو رکعت اول نمازهای چهاررکعتی است. قبلا گفتیم اگر در نماز صبح یا مغرب یا دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی شک کند، نماز باطل است.

اگر زید در نماز صبح شک کرد که رکعت اول است یا رکعت دوم یا در نماز مغرب شک کرد رکعت دوم است یا سوم، نماز باطل است.

این قسم، جامع بین شکوک باطله است.

مثال دوم: فرد شک می کند نماز ظهری که می خواند، در رکعت دوم بعد از اکمال است یا در رکعت پنجم است. یعنی شک بین 2 و 5 می کند که گفتم این شک بعد از اکمال و قبل از اکمال دو، از شکوک باطل است.

فرق این مثال با مثال قبل این است که هر شکی که از قبیل مثال اول است، در ادله آنها سه کلمه به چشم می خورد:

اول: شک در نماز صبح باطل است حتی یستقن. یعنی نماز صبح باید یقین شود.

دوم: شک در نماز مغرب باطل است حتی یحفظ. یعنی نماز مغرب باید حافظ باشد.

سوم: و لا تمضی علی الشک.

در ادله قسم دوم و مثالهای آن، مثل 2 و 5 یا 3 و 6 یا 2 و 6 و... کلمه حتی یستیقن یا حتی یحفظ یا لا تمضی، ندارد.

این تقسیم بندی، که شکوک باطله بر دو قسم در نقل ادله تاثیر دارد:

قسم اول: شکوکی که در ادله آنها این کلمات حتی یستیقن، حتی یحفظ، لا تمضی دیده شده است.

قسم دوم: شکوک که در ادله آنها این کلمات دیده نشده است.

پس مثال قسم اول این شد که در نماز صبح یا مغرب یا دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی، شک بین 1 و 2 می کند و بعد غافل از این شک شد و بعد نماز خود را ادامه داد و نماز را تمام کرد. بعد مشخص می شود که مطابق مامور به نماز را انجام داده است. مثلا در نماز مغرب شک بین 2 و 3 می کند و بعد غافل می شود و بعد از تمام کردن نماز، امام صادق می فرماید که شما سه رکعت نماز خوانده ای و مطابق با مامور به بوده است.

مثال قسم دوم این است که در نماز ظهر، شک بین 3 و 4 می کند و غافل از آن شد و ادامه نماز را خواند و نماز تمام شد و بعد امام صادق به او فرمودند که نماز را چهار رکعتی خواندی و کامل شده است و اتیان به مامور به انجام شده است.

حال بحث در مساله 13 این بود که در نمازهایی که شک مبطله است، اگر در شکوک باطله، شاک غفلت از شک کرد و نماز را تمام کرد و بعد از نماز فهمید نماز مطابق با واقع است، در اینجا چه حکمی دارد؟

گفتیم سه نظریه است:

1. نماز باطل است مطلقا.

2. بسیاری از بزرگان می گویند این نماز باطل است.

3. اگر از قبیل قسم اول و مثال اول است، نماز باطل است و اگر از قبیل قسم دوم و مثال ودم است، نماز صحیح است.

سیدنا الاستاد با این عبارت اشاره به این مطلب می کنند: «في الشكوك الباطلة إذا غفل عن شكه و أتم صلاته‌ ثم تبيّن له موافقتها للواقع ففي الصحة و عدمها وجهان، أوجههما الصحة‌ ‌في غير الشك في الأوليين فإن الأحوط فيه الإعادة».[8]

فرد شک می کند و بعد غافل از شک می شود و نماز را تمام می کند، بعد امام فرمودند که نمازت را درست خواندی، در اینکه ماز صحیح است یا خیر، دو وجه است که بهترین وجه این است که اگر شک در رکعت سوم و چهارم بوده است، نماز صحیح است اما در نماز دو رکعتی یا سه رکعتی یا شک در دو رکعت نماز چهار رکعتی بوده است، باید بنا بر احتیاط واجب، دوباره نماز را بخواند.

ادله قول به صحت نماز مطلقا

دلیل بر صحت این نماز، این است که مقتضی صحت، موجود است و مانع از صحت هم مفقود می باشد. یعنی نماز صحیح است لوجود المقتضی و فقد المانع.

اما وجود مقتضی صحت: مقتضی صحت این است که انسان اتیان به مامور به کند و در ما نحن فیه هم مامور به انجام شده است، مثلا مامور به دو رکعتی بوده است و امام صادق هم فرمود که نمازی که خواندید، دو رکعتی بوده است.

در اینجا اتیان به مامور به شده است و در اصول خوانده اید اتیان به مامور به، مقتضی اجزاء می باشد.

اما عدم وجود مانع در جلسه بعد خواهد آمد.


[7] العروة الوثقی فیما تعم به البلوی (المحشّ?ی)، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص266..«أوجههما الصحّة في غير الشكّ في الأُوليين و في الشكّ فيهما الأحوط الإعادة»؛

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo