< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: غفلت از شک باطل و مطابق بودن نماز با واقع / قطع صلات در شکوک صحیحه / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسئله 13: «في الشكوك الباطلة إذا غفل عن شكه و أتم صلاته‌ثم تبيّن له موافقتها للواقع ففي الصحة و عدمها وجهان، أوجههما الصحة‌ ‌في غير الشك في الأوليين فإن الأحوط فيه الإعادة».[1]

دلیل بر نظریه اول، وجود المقتضی و عدم المانع بود. وجود مقتضی را گفتیم.

اما عدم المانع: اینکه در اینجا برای صحت مانعی وجود ندارد، متوقف بر بیانن موانع صحت است که سه مانع می باشد:

مانع اول: شک در نماز مانند حدث در بین نماز است، کما اینکه حدث در بین نماز مبطل است، شک در نماز مبطل است مگر دلیلی بر صحت باشد که این دلیل وجود ندارد.

جواب از مانع اول: قبلا گفتیم اگرچه بعضی از فقهاء فرموده اند که الشک کالحدث و لکن قبلا گفتیم این حرف اساسی ندارد. توضیح این حرف را قبلا ذکر کردیم.

مانع دوم: قاعده اشتغال می گوید این نماز باید دوباره خوانده شود، چون یقین به فراغ ذمه نداریم، چون مثلا در شک بین 2 و 5 برای یقین به فراغت، دو راه وجود دارد: یا بناء بر 2 بگذارد و یا بناء بر 5. اگر بناء را بر 2 بگذارد، احتمال نقیصه است و اگر بناء را بر 5 بگذارد، احتمال زیاده است و اصول مومّنه هم ساقط است، چون در شکوک باطله است و شک عدم زیادی نداریم و استصحاب به کلی ساقط است. حال با احتمال نقصان، یقین به فراغ نمی آید و با احتمال زیادی هم یقین به فراغ نمی آید و قاعده اشتغال می گوید اکتفاء به این نماز جایز نمی باشد.

جواب از مانع دوم: این کلام، در ما نحن فیه، حرف علمی نمی باشد چون در قاعده اشتغال، شک در فراغ است اما در ما نحن فیه، یقین به فراغ است و شکی نیست تا قاعده اشتغال جاری شود. وقتی یقین به مطابق بودن عمل با واقع داریم، شکی نداریم که بخواهیم قاعده اشتغال جاری کنیم.

مانع سوم: قبلا گفتیم در بعضی از روایات این جمله بود: «و لا تمض علی الشک»[2] که قبلا اینگونه معنا کردیم که با شک، حق عبور از نماز ندارید، اگر شک دارید دو رکعت است یا پنج رکعت، حق ندارید رکوع انجام بدهید، چون رکوع با شک آمده است و باطل است.

بناءا علی هذا به مقتضای این جمله از روایات، باید گفت این خواندن منهی عنه است و نماز باطل است.

در نتیجه به مقتضای این روایت معتبره، نهی از قرائت سوره یا رکوع بعد از آمدن شک داریم و نباید رکوع و قرائت انجام بدهد و نماز باطل است.

پس مانع سوم از صحت، باطل بودن نماز است و این نماز وجهی ندارد برای صحت.

جواب از مانع سوم: ظاهرا والله العالم این هم مانعیت ندارد، چون این روایت شامل ما نحن فیه نمی شود، این روایت، قرائت و رکوع در مورد بحث را شامل نمی شود، چون قرائت در حال شک منهی عنه است و در ما نحن فیه قرائت در حال شک نداریم. فرض این است که بعد از حمد، شک کرد و بلا فاصله غافل شده است، پس قرائت سوره در حال شک نیست یا اینکه بعد از سوره، شک بین 2 و 5 کرد و بعد شک غافل شد، حال که رکوع می رود، رکوع با شک نیست، چون این فرد غافل است و شک ندارد.

این روایات نهی از قرائت و رکوع و هر فعلی در حال شک دارد و این فرد در ما نحن فیه غافل است و شک ندارد.

در سطر اول رسائل این می باشد: «اعلم: أنّ المكلّف إذا التفت إلى حكم شرعيّ، فإمّا أن يحصل له الشكّ فيه، أو القطع، أو الظنّ».[3]

یقین به دنبال التفات است و غیر ملتفت که یقین ندارد، یقین بر دو قسم نیست که یا از التفات است یا از غیر التفات، قطع از امور وجدانیات است و مترتب بر التفات می باشد. ظن و شک هم اینگونه است.

در ما نحن فیه شک از امور وجدانیه است نه از امور واقعیه و امور وجدانیه متوقف بر التفات است، شک مترتب بر التفات است، در مورد غفلت که شکی نیست، سوره را که خوانده، شکی ندارد در واقع، چون التفات ندارد، شک در اینجا طریقی است و از امور واقعی نیست که تبدیل به التفات و غیر التفات شود.

حال مانع سوم این بود که این نماز چون با نهی از انجام آن آمده است، باطل است چون نهی از شک دارد، جواب این شد که موضوع در اینجا منتفی است، چون فرض ما این است که از شک غافل شده است و شک طریقی شده است.

پس هیچکدام از موانع سه گانه دلالت بر بطلان این نماز نمی کند.

لذا کما ذکرنا بگوئید این نماز صحیح است لوجود المقتضی و فقد المانع.

این ادله کسانی که می گویند نماز مطلقا صحیح است.

اما ادله نظریه دوم (نماز مطلقا باطل است):

قائلین به این نظریه، مرحوم نائینی، مرحوم بروجردی و مرحوم اصفهانی می باشند.

دلیل اول: موانع ثلاثه بالا باعث بطلان نماز می شود.

اشکال: در بالا گفتیم این موانع، نمی تواند نماز را باطل کند.

دلیل دوم: در روایات در جهت بطلان، دو طائفه وجود دارد:

طائفه اول: روایاتی که «و لا تمض علی الشک» دارد که جواب آن گذشت.

طائفه دوم: روایاتی که می گوید عبور، متوقف بر یقین است و قرائت سوره متوقف بر یقین رکعت است، روایاتی است که می گوید حتی یستیقن، از این قبیل است روایاتی که می گوید باید حافظ رکعات باشد، حتی یحفظ دارد، حفظ رکعات و یقین به رکعات مجوز عبور می باشد.

این روایات را قبلا و به طور مفصل بیان کردیم:

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ‌ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْواً فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعاً وَ فِيهِنَّ الْوَهْمُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ قِرَاءَةٌ فَمَنْ شَكَّ فِي الْأُولَيَيْنِ أَعَادَ حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْمِ».[4]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي وَ لَا يَدْرِي وَاحِدَةً صَلَّى أَمْ ثِنْتَيْنِ قَالَ يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَتَيَقَّنَ أَنَّهُ قَدْ أَتَمَّ وَ فِي الْجُمُعَةِ وَ فِي الْمَغْرِبِ وَ فِي الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ».[5]

منها: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَهَوْتَ فِي الْأَوَّلَتَيْنِ فَأَعِدْهُمَا حَتَّى تُثَبِّتَهُمَا».[6]

ما از هر دسته یک روایت را خواندیم اما روایات زیادی وجود دارد.

از این روایات معلوم می شود که قطع موضوع حکم قرار گرفته است و یقین به رکعات یا حفظ رکعات لازم است حال در ما نحن فیه در زمان رکوع، یقین ندارد و این فرد حافظ نیست و غافل محض است، پس این نماز باطل است.

این هم دلیل دوم برای کسانی که می گویند نماز مطلقا باطل است.

جواب این دلیل در رد نظریه سوم خواهد آمد.

نظریه سوم: سیدنا الاستاد و بعضی می گویند در نماز صبح و مغرب و دو رکعت اول نمازهای چهاررکعتی، نماز باطل است و در دو رکعت آخر نمازهای چهار رکعتی، صحیح است.

دلیل این نظریه:

اما صحت در بعضی از موارد: در این موارد مقتضی موجود است و مانع هم مفقود است کما اینکه در نظریه اول گفتیم.

اما بطلان در بعضی از موارد: در روایات ما، یقین اعتبار شده است و یقین موضوع حکم قرار گرفته است و این عنوان در نماز صبح، مغرب و دو رکعت اول از نمازهای چهار رکعتی موجود است.

مثلا حدیث 1 باب 1، رکعتین را موضوع حکم قرار داده است نه مطلق نماز را: «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قَالَ‌ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْعِبَادِ عَشْرَ رَكَعَاتٍ وَ فِيهِنَّ الْقِرَاءَةُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ وَهْمٌ يَعْنِي سَهْواً فَزَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَبْعاً وَ فِيهِنَّ الْوَهْمُ وَ لَيْسَ فِيهِنَّ قِرَاءَةٌ فَمَنْ شَكَّ فِي الْأُولَيَيْنِ أَعَادَ حَتَّى يَحْفَظَ وَ يَكُونَ عَلَى يَقِينٍ وَ مَنْ شَكَّ فِي الْأَخِيرَتَيْنِ عَمِلَ بِالْوَهْمِ».[7]

یا حدیث 7 رکعت اول و دوم را موضوع قطع قرار داده است: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي وَ لَا يَدْرِي وَاحِدَةً صَلَّى أَمْ ثِنْتَيْنِ قَالَ يَسْتَقْبِلُ حَتَّى يَتَيَقَّنَ أَنَّهُ قَدْ أَتَمَّ وَ فِي الْجُمُعَةِ وَ فِي الْمَغْرِبِ وَ فِي الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ».[8]

یا حدیث 15 که دو رکعت اول را موضوع قرار داده است: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا سَهَوْتَ فِي الْأَوَّلَتَيْنِ فَأَعِدْهُمَا حَتَّى تُثَبِّتَهُمَا».[9]

در صور ثمانیه گفتیم که فقط چهار صورت دلیل خاص دارد و بقیه را گفتیم صحیحه صفوان می گوید نماز باطل است که این موارد را شامل نمی شود.

پس باید تفصیل قائل شد که در نماز صبح و مغرب و دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی اگر غافل شد، نماز باطل است، چون موضوع شک نیامده است.

پس ظاهرا این نظریه بد نباشد که تفصیل دهیم.

حال با این حرف معلوم می شود به این روایات برای نظریه بطلان قائل شد، چون این روایات اختصاص به موارد خاصه یعنی نماز صبح، مغرب و دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی دارد.

با این حرف، مسئله 13 به پایان می رسد.

این مسئله یک بحث مفصل تری دارد که در رسائل گفتیم و آن این است که یقین، موضوع حکم است.

خوانده اید که یقین بر دو نوع است:

1. یقینی موضوعی

2. یقینی طریقی

و یقین موضوعی، یا صفتی است یا طریقی است.

حال بحثی بیان شده که این روایات می گوید یقین موضوعی است یا طریقی است.

فردا به مناسب وجود پر برکت حضرت زهرا سلام الله علیها که به دنیا آمده است، بحث تعطیل می باشد.


[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص226، أبواب الخلل الواقع، باب15، ح2، ط آل البيت..« وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: إِذَا شَكَكْتَ فَلَمْ تَدْرِ أَ فِي ثَلَاثٍ أَنْتَ أَمِ اثْنَتَيْنِ أَمْ فِي وَاحِدَةٍ أَمْ فِي أَرْبَعٍ فَأَعِدْ وَ لَا تَمْضِ عَلَى الشَّكِّ»؛

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo