< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم اجمالی / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسئله 15: «لو شك و هو جالس بعد السجدتين بين الاثنتين و الثلاث و علم بعدم إتيان التشهد في هذه الصلاة‌فالأقوى وجوب المضي بعد البناء على الثلاث و قضاء التشهد بعد الصلاة، و كذا لو شك و هو قائم بين الثلاث و الأربع مع علمه بعدم الإتيان بالتشهد، فيبني على الأربع و يمضي و يقضي التشهد بعدها». [1]

در این مسئله دو فرع بیان شده است که هر دو فرع از فروع علم اجمالی می باشد که در همه علم اجمالی ها این دو فرع مورد یازدهم از آنها می باشد و ما هم این فرع را مفصلا در علم اجمالی ذکر کردیم.

مرحوم سید صاحب وسیله این دو فرع را در باب خلل آورده اند. سیدنا الاستاد هم این دو فرع را در مسئله 15 از خلل ذکر کرده اند.

فرع اول: مصلی نماز ظهر می خواند و در حال جلوس شک می کند که آیا جلوس رکعت دوم است یا جلوس بعد از سجده رکعت سوم است، در هر صورت، شک بعد از سجده دوم است و اگر رکعت دوم باشد، باید تشهد بخواند و اگر سوم است نباید تشهد بخواند.

در اینجا چند بحث باید روشن شود:

اولا: حکم مصلی نسبت به رکعات چیست؟

ثانیا: این تشهدی که یقین دارد نیامده است، این را باید چه کند؟

در رابطه با بحث اول که این مصلی نسبت به رکعات چه کند، جوابش این است که فرد شک بین 2 و 3 دارد و باید احکام آن را انجام بدهد که بناء بر اکثر باشد، چون اطلاق ادله ای که می گوید فابن علی الاکثر، این مصلی را شامل می شود. گاهی در تشهد شک ندارد و علم به عدم آوردن تشهد دارد.

در نتیجه نسبت به مطلب اول که مصلی چه کند، باید بناء را بر اکثر بگذارد.

و لذا این حکم اتفاقی است و اشکالی در آن نیست که مصلی باید بناء را بر اکثر بگذارد بخاطر اطلاق ادله.

بحث دوم در اینجا مهم است که مصلی می داند تشهد را نیاورده، حال چه باید کند:

نظریه اول: اکثر فقهاء می فرمایند این مصلی بناء را بر سه می گذارد و بلند می شود و رکعت سوم را انجام می دهد و قضاء تشهد را بعد از نماز انجام دهد.

سیدنا الاستاد می فرمایند: «فالأقوى وجوب المضي بعد البناء على الثلاث و قضاء التشهد بعد الصلاة».[2]

این حرف یکی از اقوال و معروف ترین آنها در مسئله می باشد.

نظریه دوم: در این فرض که فرد یقین دارد تشهد نخوانده، این شخص باید الان تشهد را بخواند و بعد حرکت کند و نماز را تمام کند.

نتیجه این است که آیا تشهد در اثناء این نماز واجب است یا خیر؟

اکثر فقهاء می گویند این تشهد در اثناء نماز واجب نیست و بعضی می فرمایند این تشهد واجب است.

دلیل بر قول اول: مفاد ادله فابن علی الاکثر که در روایات عمار در باب 8 از خلل بود، این است که این بنای بر 3، مثل سه واقعی است و تمام احکامی که سه واقعی داشت، سه بنائی هم همان احکام را دارد، اگر یقین دارد در رکعت سوم است، یقینا تشهد ندارد، کما اینکه رکعت سوم واقعی تشهد ندارد، کذلک رکعت سوم بنائی هم تشهد ندارد.

در رکعت سوم واقعی اگر بعد از رکوع یادش بیاید تشهد نخوانده، بادی قضا کند، در ما نحن فیه هم ثلاثه بنائیه تشهد ندارد و از طرف دیگر این فرد می داند تشهد رکعت دوم نخوانده، پس باید تشهد منسی را بعد از نماز قضاء کند.

سیدنا الاستاد قضاء تشهد منسی را احتیاط واجب دارد و در اینجا هم بر این اساس می فرمایند قضای منسی لازم است.

پس در اینجا بخاطر ادله وجوب بناء بر اکثر، در نماز نباید تشهد بخواند و بعد از نماز قضاء آن را به جا می آورد، چون رکعت سه بنائی مثل سه واقعی است و نباید تشهد را بخواند.

دلیل بر قول دوم: این فرد باید تشهد را الان بخواند.

راه اول: این نظریه از مرحوم کاشف الغطاء در تعلیقه عروه ظاهر می شود: «بل الأقوى وجوب الإتيان في الأثناء لاستصحاب عدم الإتيان بالثالثة الموجب لفوات محلّ تداركه».[3]

دلیل بر قول بناء بر آنچه که در این حاشیه آمده است (اگر درست آمده است)، استصحاب عدم الاتیان به رکعت سوم است، به اینکه آنچه موجب فوت تشهد، احتمال بودن در رکعت سوم است که این را استصحاب عدم اتیان به رکعت سوم بر می داریم. این فرد در حال جلوس، شک دارد که رکعت سوم را آودره یا خیر، می فرمایند استصحاب عدم اتیان به رکعت سوم می کنیم و این فرد در حال جلوس است، پس در رکعت دوم است که محل تشهد می باشد و باید تشهد را بخواند.

اشکال: اگر این عبارت درست باشد، این استدلال صحیح نیست، چون:

اولا: این استصحاب حالت سابقه ندارد و این باید مبتنی بر استصحاب عدم ازلی باشد که مشکله دارد.

ثانیا: این استصحاب دارای معارض است و آن استصحاب عدم اتیان به رکعت دوم می باشد، مصلی نمی داند رکعت دوم را آورده است یا خیر که استصحاب عدم اتیان می کند و این با استصحاب عدم اتیان به رکعت سوم تعارض دارد.

ثالثا: بر فرض ادله بناء بر اکثر که می گوید این نماز تشهد ندارد، دیگر نوبت به استصحاب عدم اتیان دوم و سوم و استصحاب بقاء محل تشهد نمی رسد.

در نتیجه نظریه حق، نظریه اول است که می گویند در اثناء این نماز، تشهد واجب نمی باشد و عدم وجوب تشهد در این فرض، فرق ندارد که بگوئیم تشهد منسی قضاء دارد یا خیر و بنا بر هر دو نظریه، تشهد در این فرض واجب نمی شود.

راه دوم: از بعضی از حواشی استفاده می شود که وجوب تشهد در این فرض از باب علم اجمالی است، به اینکه ما می دانیم یک تشهد بر این فرد واجب است اما نمی دانیم داخل نماز است که اداء باشد و یا خارج نماز باشد که قضاء باشد و مقتضای علم اجمالی این است که هم در اثناء و هم در بعد از نماز این تشهد انجام شود.

توضیح این راه و بررسی آن جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo