< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملاک در کثیر الشک / مورد چهارم / شکوک لا اعتبار بها / شک در رکعت / شکوک در نماز

مسأله 1: «المرجع في كثرة الشك الى العرف،و لا يبعد تحققه فيما إذا لم تخل منه ثلاث صلوات متوالية، و يعتبر في صدقها أن لا يكون ذلك من جهة عروض عارض من خوف أو غضب أو همّ و نحو ذلك مما يوجب اغتشاش الحواس».[1]

در این مسئله، دو فرع بیان شده است:

فرع اول: سیدنا الاستاد می فرمایند: «المرجع في كثرة الشك الى العرف،و لا يبعد تحققه فيما إذا لم تخل منه ثلاث صلوات متوالية».[2]

فرع دوم: سیدنا الاستاد می فرمایند: «و يعتبر في صدقها أن لا يكون ذلك من جهة عروض عارض من خوف أو غضب أو همّ و نحو ذلك مما يوجب اغتشاش الحواس».[3]

مهم فرع اول است.

در تعریف کثیرالشک، تعاریف متعدده ای ذکر شده است، یکی از تعاریف این است که اگر فردی در سه نماز پشت سر هم شک کند، کثیرالشک است، مثلا نماز صبح را خوانده شک کرده است، نماز ظهر را خوانده، شک کرده است، با این سه شک، فرد کثیرالشک می شود.

یکی از تعاریف این است که اگر در یک نماز سه بار شک کند، فرد کثیرالشک است، مثلا اول شک می کند که حمد خوانده یا نه بعد شک می کند که رکوع کرده است یا خیر و بعد شک می کند سجده انجام داده یا خیر که فرد کثیرالشک می شود.

در تعریف دیگر آمده است که فرد در اکثر از نمازهای یومیه، شک کند، یعنی در سه نماز از نمازهای یومیه، شک کند تا کثیرالشک شود.

بعض می گویند کثرت شک، یکی از حالات مصلی است که کاشف از آن این است که سه نماز پشت سر هم شک کند یا در سه نماز از نمازهای یومیه شک کند یا در یک نماز سه بار شک کند. پس کثرت شک حالتی است که به مصلی دست داده است که نمی تواند سه نماز بخواند و شک نکند.

بعضی بلکه اکثر می گویند مرجع شناخت کثیرالشک، عرف است، یعنی اگر عرف می گوید فرد کثیرالشک است، احکام بار می شود و اگر می گوید کثیرالشک نیست، احکام بار نمی شود.

صاحب ریاض می فرماید: «و المرجع في الكثرة إلى العرف، وفاقا للأكثر».[4]

عرف اگر می گوید در یک نماز سه شک کند، کثیرالشک است، احکام بار می شود، اگر می گوید سه نماز پشت سر هم شک کند، کثیرالشک است، احکام بار می شود و...

محقق نائینی می گویند کثرت شک، حالت است.

علی ما ببالی که حدائق می گوید عرف مختلف است و نمی تواند مرجع کثرت شک را به عرف احاله داد.

به نظر می رسد رجوع به عرف بهترین وجه باشد.

احتمالات دیگر را مرحوم حاج آقا رضا همدانی می گوید بعضی از آنها قائل ندارد، اما حدائق [5] و مستند[6] قائلین را ذکر کرده اند و بعضی را به ابن ادریس نسبت می دهند و بعضی را به ابن حمزه نسبت می دهند.

پس حق قول آخر است و فرق ندارد سایر اقوال، قائل داشته باشد یا نداشته باشد. هرجا عرف گفت کثرت شک است، احکام بار می شود و الا احکام بار نمی شود.

البته در اینجا یک شرط دارد و آن این است که شارع تصرفی نکرده باشد و حقیقت شرعیه در معنای خاصی نشده باشد و الا مثلا اگر شارع بگوید ملاک در کثرت شک، سه نماز است، دیگر به عرف مراجعه نمی شود. پس اگر جایی بود که موضوعات احکام شناخته نمی شد، باید به عرف مراجعه کرد.

پس شکی نیست که نظریه سیدنا الاستاد به تبع ریاض که مفهوم کثیرالشک به دست عرف است، تمام است.

لذا صاحب ریاض می فرماید: «و المرجع في الكثرة إلى العرف، وفاقا للأكثر؛ لأنه المحكّم فيما لم يرد به بيان من الشرع». [7]

اگر از طرف شارع بیان نرسیده باشد، عرف باید نظر دهد که موضوع چیست و شاید این مقدم بر لغت باشد.

اشکال: در خصوص کثیرالشک، شارع بیان دارد و نمی توان به عرف رجوع کرد. پس رجوع به عرف، موضوع ندارد.

در روایت صحیحه ای داریم که این ملاک را بیان کرده است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ أَنَّ الصَّادِقَ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الرَّجُلُ مِمَّنْ يَسْهُو فِي كُلِّ ثَلَاثٍ فَهُوَ مِمَّنْ كَثُرَ عَلَيْهِ السَّهْوُ». [8]

محمد بن ابی حمزه ثقه است.

حضرت می فرمایند اگر کسی در سه نماز شک کند، کثیرالشک است.

مستشکل می گوید این صحیحه مفهوم دارد، این جمله می گوید اذا کان الرجل ممن یسهو، حال مفهومش این است که اگر در 4 نماز شک کرد یا در 5 نماز شک کرد یا در ده نماز شک کرد، کثیرالشک نیست و مفهومش این است که اگر یک شک کرد یا دو شک کرد یا در یک نماز سه بار شک کرد، کثیرالشک نیست.

پس اشکال می گوید شارع گفته است کثیرالشک باید سه نماز باشد و دو نماز و چهار نماز و پنجم نماز را شامل می شود و کل اقوال از درجه اعتبار ساقط می شود و جای رجوع به عرف نمی باشد.

جواب اول: این جمله مفهوم ندارد، چون اگر مفهوم داشته باشد، تناقض صدر و ذیل است، به اینکه اگر در چهار نماز شک کرد، کثیرالشک نباشد، تناقض است.

بحث در این است که آیا روایت، انحصار کثیرالشک در مصداق را می گوید کما اینکه مستشکل این را می گوید یا اینکه احد المصادیق را می گوید و دیگر روایت مفهوم ندارد و الا تناقض صدر و ذیل پیش می آید.

کسانی که می گویند یکی از مصادیق است، از کلمه «من» استفاده می کنند. اگر بگوید ان کان شک فی ثلاث مرات فهو کثیرالشک، در این صورت انحصار می شود اما در روایت از کلمه «ممن» استفاده کرده است و «من» برای تبعیض است و معنای روایت این می شود اگر کسی در سه نماز شک کرد، این از کسانی است که کثیرالشک است، یعنی از مصادیق کثیرالشک است اما اینکه همه کثیرالشک این باشد، روایت دلالت ندارد.

پس بعضی از افراد کثیرالشک این است که در سه نماز شک کرده است.

پس این روایت صحیحه است و واضح است که یکی از مصادیق را بیان می کند.

جواب دوم: این روایت اجمال دارد، چون روایت می گوید «فی کل ثلاث»، حال این ثلاث، در سه نماز است، این سه نماز در یک روز باشد یا در یک هفته باشد یا یک سال باشد یا در عمر است؟

رد جواب دوم: این احتمال خلاف ظاهر است جدا و متبادر از فی کل ثلاث، سه نماز پشت سرهم است یا سه جزء پشت سر هم است و همه خلاف ظاهر است و ظاهر روایت هیچ اجمالی ندارد.

با این حرف، فرع اول مسئله 1 تمام می شود.

فرع دوم در جلسه بعد ذکر خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo