< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مرتضوی

99/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:وجوب مضی/شکوک در نماز/شک در رکعت/شکوک لا اعتبار بها/مورد چهارم

مسأله 3: «لا يجوز لكثير الشك الاعتناء بشكه،فلو شك في الركوع و هو في المحل لا يجوز أن يركع، و لو ركع بطلت صلاته، و الأحوط ترك القراءة و الذكر و لو بقصد القربة لمراعاة الواقع رجاء، بل عدم الجواز لا يخلو من قوة».[1]

در این مسئله دو فرع بیان شده است:

فرع اول: وجوب مضی برای کثیر الشک و عد اعتنا به مشکوک، رخصت است یا عزیمت؟

فرع دوم: بنا بر هر دو تقدیر، این حکم در تمام اجزاء صلات است یا اختصاص به بعضی از افعال صلات دارد. عدم الاعتنا مطلق أو مقید؟

در فرع اول غالب فقهاء گذشته قبل از عروه، طبق ما ذکرنا بحث را عنوان کرده اند.

مستند را ملاحظه کنید: «مقتضى الأمر بالإمضاء و النهي عن تعويد الخبيث في الأخبار: أنّ الحكم المذكور لكثير الشك و السهو حتم لا رخصة‌». [2]

در اینجا ایشان کلمه عزیمت را نیاورده اما حتمٌ به معنای عزیمت است، می توانید بگوئید وجوب مضی، رخصة أو عزیمة، حتم أو رخصة؟

این مسئله ذات قولین است:

نظریه اول: اکثر فقهاء می فرمایند وجوب المضی، حتمٌ و عزیمة، یعنی اگر کسی شک در رکوع دارد، نمی تواند بگوید یک بار دیگر بیاورم تا اطمینان پیدا کند، حق مرتبه ثانیه ندارد و لو در محل باشد، اگر کثیرالشک است در حال قیام است، نمی داند قیام بعد از رکوع است یا قبل از رکوع است، این نباید رکوع کند.

کثیرالشک است، شک در سوره دارد، نباید دوباره بخواند، شک در اتیان به سوره، شک در صحت سوره، حق دو مرتبه ندارد.

نظریه دوم: در این بین کما ذکرنا در هفته های قبل، جماعتی نظیر محقق اردبیلی و شهید در ذکری و محقق ثانی می فرمایند وجوب المضی، رخصةٌ. می تواند اعتنا به شک نکند و می تواند اعتنا به شک کند و رکوع به جا آورد.

دلیل بر نظریه اول: ادعا می کنند که اطلاق فتاوا و ظواهر روایات کثیرالشک، عزیمت را می گوید. قبلا روایات کثیرالشک را مفصلا خواندیم.

در این روایات دو جمله وجود دارد:

اول: فامض علی صلاتک

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ قَالَ: إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ السَّهْوُ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَدَعَكَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ الشَّيْطَانِ».[3]

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَكْثُرُ عَلَيْهِ الْوَهْمُ فِي الصَّلَاةِ فَيَشُكُّ فِي الرُّكُوعِ فَلَا يَدْرِي أَ رَكَعَ أَمْ لَا وَ يَشُكُّ فِي السُّجُودِ فَلَا يَدْرِي أَ سَجَدَ أَمْ لَا فَقَالَ لَا يَسْجُدُ وَ لَا يَرْكَعُ وَ يَمْضِي فِي صَلَاتِهِ حَتَّى يَسْتَيْقِنَ يَقِيناً الْحَدِيثَ».[4]

منها: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ حُكَيْمٍ‌ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ رَجُلٍ صَالِحٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَشُكُّ فَلَا يَدْرِي وَاحِدَةً صَلَّى أَوِ اثْنَتَيْنِ أَوْ ثَلَاثاً أَوْ أَرْبَعاً تَلْتَبِسُ عَلَيْهِ صَلَاتُهُ قَالَ كُلُّ ذَا قَالَ قُلْتُ: نَعَمْ قَالَ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ وَ يَتَعَوَّذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَذْهَبَ عَنْهُ».[5]

اینجا امر است و ظهور در وجوب دارد، بلکه اگر خبریه هم باشد، دلالت بر وجوب مضی دارد و معنا این می باشد باید اعتنا به این شک نکند و باید جزء بعدی را انجام بدهد و نماز را ادامه دهد و نماز را تمام کند.

پس المضی واجبٌ است، پس اگر دوباره رکوع کند یا سوره بخواند و... مضی نیست، با توجه به اینکه امر ظهور در وجوب دارد، کثیرالشک باید اعتنا به شک خود نکند، مشکوک فیه را دوباره انجام ندهد.

دوم: تقریبا می گوید حق ندارد دوباره بخواند و نهی از ثانیا شده است و لو عند الله مرتبه اول باشد. ممکن است عند الله قبل از رکوع باشد اما شک دارد که انجام داده یا خیر که روایت می گوید نباید رکوع کند و اگر این کار را کند اطاعت شیطان است، رکوع مشکوک، قرائت مشکوک، اطاعت شیطان است و معنایش این است که خواندن این حرام است، رکوع باشد، حرام است، تشهد باشد، حرام است چون اطاعت شیطان است.

منها: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‌ قَالَ: إِذَا كَثُرَ عَلَيْكَ السَّهْوُ فَامْضِ عَلَى صَلَاتِكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَدَعَكَ إِنَّمَا هُوَ مِنَ الشَّيْطَانِ».[6]

منها: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِي بَصِيرٍ جَمِيعاً قَالا قُلْنَا لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ كَثِيراً فِي صَلَاتِهِ حَتَّى لَا يَدْرِيَ كَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِيَ عَلَيْهِ قَالَ يُعِيدُ قُلْنَا فَإِنَّهُ يَكْثُرُ عَلَيْهِ ذَلِكَ كُلَّمَا أَعَادَ شَكَّ قَالَ يَمْضِي فِي شَكِّهِ ثُمَّ قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ خَبِيثٌ مُعْتَادٌ لِمَا عُوِّدَ فَلْيَمْضِ أَحَدُكُمْ فِي الْوَهْمِ وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ مَرَّاتٍ لَمْ يَعُدْ إِلَيْهِ الشَّكُّ قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ الْخَبِيثُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُمْ».[7]

در نتیجه این جمله ظهور در این دارد که اتیان به مشکوک فیه برای کثیرالشک عزیمة، حتمٌ و همه ظهور دارد که این را دوباره انجام نده و این کار را ترک کند و عبور کن.

نتیجه ما ذکرنا این است که دلیل بر نظریه مشهور که اکثرا می گویند و سیدنا الاستاد هم نیز می گوید عزیمت است، این است که هم فتاوا اطلاق دارد و هم روایات ما از دو نظر ظهور در عزیمت دارد:

1. امر به مضی.

2. امر به ترک اطاعت شیطان.

ادله نظریه دوم

دلیل اول: تخییر از صحیحه زراره به دست می آید: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ أَبِي بَصِيرٍ جَمِيعاً قَالا قُلْنَا لَهُ الرَّجُلُ يَشُكُّ كَثِيراً فِي صَلَاتِهِ حَتَّى لَا يَدْرِيَ كَمْ صَلَّى وَ لَا مَا بَقِيَ عَلَيْهِ قَالَ يُعِيدُ قُلْنَا فَإِنَّهُ يَكْثُرُ عَلَيْهِ ذَلِكَ كُلَّمَا أَعَادَ شَكَّ قَالَ يَمْضِي فِي شَكِّهِ ثُمَّ قَالَ لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ مِنْ أَنْفُسِكُمْ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَتُطْمِعُوهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ خَبِيثٌ مُعْتَادٌ لِمَا عُوِّدَ فَلْيَمْضِ أَحَدُكُمْ فِي الْوَهْمِ وَ لَا يُكْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلَاةِ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ مَرَّاتٍ لَمْ يَعُدْ إِلَيْهِ الشَّكُّ قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا يُرِيدُ الْخَبِيثُ أَنْ يُطَاعَ فَإِذَا عُصِيَ لَمْ يَعُدْ إِلَى أَحَدِكُمْ».[8]

در این روایت دو جمله آمده است:

جمله اول: سوال می کند کثیرالشک چه باید کند، حضرت جواب می دهند یعید. کلمه یعید واضح است که می گوید مشکوک فیه را انجام بده و این ظهور در وجوب اعاده دارد.

جمله دوم: «یمضی فی شکه»، اعتنا به این شک نکند و عبور کند و اتیان به این مشکوک نکند و این ظهور در عدم اعاده دارد، ظهور در وجوب مضی دارد، پس این مثل دو روایت متعارض است و قهرا باید جمع بین این دو روایت کرد و جمع به تخییر است.

پس جمع بین روایات اقتضا می کند که فرد مخیر است به شک اعتنا کند یا نکند بخاطر صدر و ذیل صحیحه زراره.

دلیل دوم: اساسا کلمه یمضی که در اغلب این روایات آمده است، دلالت بر وجوب ندارد، چون مقتضی قاصر است و معارض نمی خواهد، کلمه فامض امر است اما دلالت بر وجوب ندارد، چون این امر، امر عقیب الحظر است و امر عقیب الحظر نفی الزام می کند و ترخیص را می رساند و الزام را بر می دارد، به اینکه قواعد و روایات می گوید عبور از نماز واجب است الا در شکوک باطله و می دانیم قطع کردن نماز جایز نیست، پس یک حکم الزامی داریم، عبور از شک باید کرد به اینکه یا با بناء بر اکثر بگذار و عبور کن یا بدون بناء بر اکثر عبور کن. حال این روایات می گوید فامض، این باید بعد از یک نهی باشد و نهی این بود که عبور نکنید و این می گوید عبور کنید و امر عقیب الحظر، دلالت بر اباحه دارد و فرد مخیر است عبور کند یا نکند.

پس این فرد مخیر است حمد را بخواند یا نخواند، چون اگرچه روایات امر به وجوب مضی برای کثیرالشک دارد اما این امر عقیب الحظر است، اتمامی که به قاعده اشتغال و غیر آن قواعد واجب بوده است، در اینجا ترخیص شده است. یعنی فرد می تواند عبور کند و نماز را تمام کند و یا اتیان به مشکوک کند.

پس دلیل بر تخییر دو چیز است:

اولا: جمع بین صدر و ذیل صحیحه زراره، تخییر را می رساند.

ثانیا: امر به مضی در این روایات، امر عقیب الحظر است و دلالت بر عزیمت ندارد.

جواب از این دو دلیل از ما ذکرنا واضح است اما توضیح دفع این دو دلیل در جلسه بعد خواهد آمد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo