< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1402/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /تنبیهات برائت، تنبیه سوم

 

تنبیه سوم: قاعده التسامح فی ادلة السنن

در روایاتی آمده شخصی که به او ثواب عملی رسیده باشد و او آن عمل را به جهت ثوابش انجام دهد، خداوند همان ثواب را به او می دهد،گرچه چنین حکمی در واقع نباشد. این بحث بین فقها مطرح شده که از این روایات چه استفاده می شود؟ آیا استفاده می شود که در باب مستحبّات، احراز شرائط وثاقت روات لازم نیست و شرائط حجّیت خبر در باب مستحبّات ملغی می شود؟ و یا اینکه به دست می آید بلوغ ثواب، استحباب شرعی عمل را به عنوان ثانوی ثابت می کند؟ یا آنچه از روایات به دست می آید این است که اتیان به فعل به داعی رسیدن به ثواب فقط موجب رسیدن به آن ثواب تفضلا خواهد شد؟. تحقیق بحث در این قاعده اقتضای بحث از جهات متعددی دارد:

جهت اول: وجه طرح این بحث در تنبیهات برائت چیست؟ گفته اند چون در تنبیه سابق این بحث مطرح شد که احتیاط در موارد دوران بین وجوب و غیر استحباب جا دارد یا نه؟ در اینجا یکی از راه های حل اشکال محذور احتیاط در عبادات مطرح شده و آن اینکه برای حسن احتیاط در عبادات از ترتّب ثواب بر فعل و لو به وسیله خبر ضعیف کشف و احراز امر مولوی می شود، لذا اشکالی بر حسن احتیاط در این موارد نیست چون احراز امر شده است. مرحوم نائینی می فرماید: هذا كله فيما إذا لم يكن المنشأ لاحتمال الوجوب هذه الرواية الضعيفة و اما في موردها فربما يقال باستحباب نفس العمل و لو لم يؤت به برجاء المحبوبية و بداعي احتمال الأمر نظرا إلى دلالة الاخبار التي دلت على ان من بلغه ثواب على عمل فعمله كان له أجر ذلك و ان كان رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله لم يقله على ذلك.[1] لذا در بعضی کتب این بحث در ذیل تنبیه متقدّم ذکر شده است و به صورت مستقل نیامده است.

جهت دوم: مدرک و مستند برای این قاعده، روایات متعددی است که مرحوم شیخ حرعاملی آنها را در وسائل الشیعه آورده است:

روایت اول::معتبره هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَيْ‌ءٍ فَصَنَعَهُ كَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَى مَا بَلَغَهُ.[2]

روایت دوم: عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ يُرِدِ اللّهُ أَنْ‌يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ قَالَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ بِإِيمَانِهِ فِي الدُّنْيَا إِلَى جَنَّتِهِ- وَ دَارِ كَرَامَتِهِ فِي الْآخِرَةِ- يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الثِّقَةِ بِهِ- وَ السُّكُونِ إِلَى مَا وَعَدَهُ مِنْ ثَوَابِهِ حَتَّى يَطْمَئِنَّ إِلَيْهِ الْحَدِيثَ.[3]

روایت سوم: عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ- عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‌ءٌ مِنَ الثَّوَابِ فَعَمِلَهُ- كَانَ أَجْرُ ذَلِكَ لَهُ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ.[4]

روایت چهارم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ عَنِ النَّبِيِّ ص شَيْ‌ءٌ مِنَ الثَّوَابِ- فَفَعَلَ ذَلِكَ طَلَبَ قَوْلِ النَّبِيِّ ص كَانَ لَهُ ذَلِكَ الثَّوَابُ- وَ إِنْ كَانَ النَّبِيُّ ص لَمْ يَقُلْهُ.[5] این روایت بخاطر محمد بن مروان، موید است چون او مشترک بین ثقه و غیر ثقه است..

روایت پنجم: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ بَلَغَهُ ثَوَابٌ مِنَ اللَّهِ عَلَى عَمَلٍ- فَعَمِلَ ذَلِكَ الْعَمَلَ الْتِمَاسَ ذَلِكَ الثَّوَابِ أُوتِيَهُ- وَ إِنْ لَمْ يَكُنِ الْحَدِيثُ كَمَا بَلَغَهُ.[6] این روایت نیز مویّد است چون از سه بعد مناقشه دارد:

1. محمد بن سنان که مورد اختلاف است.

2. عمران زعفرانی که مجهول است.

3. محمد بن مروان که مشترک بین ثقه و غیر ثقه است.

روایت ششم: عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ بَلَغَهُ شَيْ‌ءٌ مِنَ الثَّوَابِ عَلَى(شَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَيْرِ) فَعَمِلَهُ- كَانَ لَهُ أَجْرُ ذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَمْ يَقُلْهُ.[7] این روایت نیز مویّد است چون در سند علی بن موسی واقع شده که توثیق نشده است و فقط از مشایخ اجازه شیخ صدوق بوده است و مجرد مشیخه بودن، دلالت بر توثیق نمی کند. صاحب وسائل نُه روایت در این باب ذکر کرده است و روایات دیگری هم به این مضمون در کتب حدیثی دیگر موجود است. مرحوم آقای بروجردی در جامع الاحادیث[8] ، مرحوم آشتیانی در بحر الفوائد[9] نیز روایتی از عامه نقل می کنند که به جابر بن عبدالله انصاری منتهی می شود که ایضا جابر هم این مضمون را نقل کرده است. ما عن طرق العامّة عن عبد الرحمن الحلواني رفعا إلى جابر بن عبد اللّه الأنصاري قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: من بلغه من اللّه فضيلة فأخذ بها و عمل بها إيمانا باللّه و رجاء ثوابه أعطاه اللّه ذلك و إن لم يكن كذلك. لذا مرحوم آقای بروجردی در جامع الاحادیث می فرماید این روایات مسلم بین فریقین است یعنی هم عامه و هم خاصه آن را ذکر کرده اند. بناءً علی هذا این روایات اگر تواتر و استفاضه هم نداشته باشد، حجیت شرعیه می باشد چون حداقل دو روایت معتبره است و بقیه روایات مویّد خواهند شد. مرحوم نائینی در این باره میفرماید: و يغنى عن التكلم في سندها عمل المشهور بها و الفتوى على طبقها، مع أنّ بعضها من الصحاح، فلا إشكال من حيث السند.[10]

جهت سوم: در احتمالات و اقوال اصولیون در مستفاده از اخبار من بلغ می باشد ؟ در کلمات اصولیون در مجموع سه احتمال عمده در مستفاد از این روایات داده شده است:

احتمال اول: مفاد اخبار مَن بلغ، الغاء شرائط حجیت خبر در غیر الزامیات است که همان تسامح در ادله سنن می باشد، این دیدگاه به مرحوم شهید ثانی نسبت داده شده است به این تقریب که: مفاد اخبار من بلغ، ترتّب ثواب موعود بر عمل است و ترتّب ثواب بر عمل کاشف از وجود امر نسبت به عمل می شود یعنی با وجود اینکه خبر ضعیف است، استحباب شرعی مولوی عمل ثابت می شود که معنای آن الغای شرائط حجیت خبر در باب مندوبات است یعنی شرایطی که در حجیت خبر در اثبات الزامیات(واجبات و حرمات) معتبر است، آن شرایط در اثبات مستحبات معتبر نمی باشد، مثلا اثبات وجوب نماز جمعه به خبر واحد شرایطی دارد مثل اینکه عادل باشد، ثقه باشد، مسلمان باشد، امامی باشد، راوی ضبط داشته باشد و... ولی اگر به خبری بخواهیم اثبات استحباب شود(مثل زیارت جامعه)، این شرائط لازم نیست و به خبر ضعیف هم استحباب ثابت خواهد شد، کانّه از روایات برداشت شود که مطلق خبر در باب سنن و مستحبات حجت است. پس روایتی که می گوید شب اول ماه غسل مستحب است و لو راوی ضعیف باشد، با آن اثبات استحباب می شود چون این خبر مثل روایت صحیحه است که می گوید غسل مستحب است. مشهور بین علماء هم همین احتمال بوده است و لذا معروف شده به تسامح در ادله سنن.

بنابراین روایات در مقام جعل حجیت برای خبر ضعیف می باشد نحوه این برداشت به این است که گفته بشود و لو جمله خبریه در این روایات آمده است اما در مقام انشاء می باشد، "من عمله" یعنی "فلیعمل به" این جمله به دلالت مطابقیه، استحباب آن عمل را می رساند و به دلالت التزامیه، حجیت آن خبر را گفته است.

به این تقریب اشکال شده است که: این مفاد با ظاهر روایات سازگاری ندارد چون اعطای حجیت به خبر ضعیف، لسان خاصی لازم دارد مثلا بگوید احتمال خلاف در آن ملغی شده است یا در واقع تشکیک نکنید و حال اینکه در روایات، چنین لسانی وجود ندارد بلکه ممکن است حتی مؤدای خبر اصلا وجود خارجی نداشته باشد، روایات می گوید ثواب موعود داده می شود و لو اینکه خبر صادق نباشد. علاوه بر اینکه بودن جمله خبریه در مقام انشاء خود قرینه و دلیل احتیاج دارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo