< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1402/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة البراءة /تنبیهات برائت، ادامه تنبیه سوم

 

نسبت به شمول اخبار من بلغ در موارد نقل فضائل و مصائب اشکالاتی شده است:

اشکال اول: عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به محرمات و قبائح

بزرگان فرمودند(بلکه شاید اجماع بر آن داشته باشند): اخبار من بلغ شامل محرمات و قبائح نمی شود و از آنجا که نقل اخبار غیر معتبر دال بر مناقب و مصائب ممکن است حرام یا قبیح باشد به همین دلیل مشمول اخبار من بلغ نمی شود، برای حرام بودن یا قبیح بودن نقل این اخبار وجوهی را می توان ذکر نمود:

وجه اول: حرمت قول به غیر علم

محقق خویی«ره» فرموده: این موارد شامل اخبار من بلغ نمی شود چون مستلزم حرام است با این توضیح که: آنچه که به دلالت التزام موجب ثواب می شود، نقل قول معصوم(ع) است اما در مواردی که سند صحیح نیست، ثابت نیست که نقل خبر، نقل قول معصوم(ع) باشد بلکه مصداق قول به غیر علم است و قول به غیر علم نیز حرام می باشد پس نمی توان به دلالت التزامی، حکم به ثواب نمود چون اجماع بر عدم جواز قول به غیر علم داریم على انه لو فرض وروده لم‌ ينفع‌ في‌ المقام‌، فان القول بغير علم محرم‌ شرعا، و لا يمكن رفع اليد عن دليل الحرمة بالخبر الضعيف على ما ستعرف، فلا بد لمن أراد نقل ما لم يثبت صحته من أن يكون نقله بعنوان روي و نحوه لئلا يكون من القول بغير العلم المحرم.[1]

چند روایت به عنوان نمونه به عنوان ادله حرمت قول به غیر علم نقل می شود: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اللَّهِ حَقَّهُ.[2] و عنه عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ مُهْلِكَتَيْنِ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ وَ أَنْ تَقُولَ مَا لَا تَعْلَمُ.[3] و روایتی نیز به طور مکرر از امیرالمومنین نقل شده که می فرماید: لاتقل ما لا تعلم.[4]

وجه دوم: حرمت کذب

گفته شده در مواردی که موضوع اخبار فضائل و مصائب باشد، فعل مناسب با این موضوعات، نقل کردن آنها می باشد، نقل فضائل و نقل مصائب که از سنخ اقوال است، اگر گوینده اخبار بدهد در حالی که اعتقاد به واقع بودن آن نداشته باشد، جایز نیست و مصداق کذب مخبری می شود که حرام است یعنی خبر بدهد از امری که اعتقادی به آن ندارد و احراز نکرده است مطابقت آن را با واقع، قول مشهور این است که کذب اعم است از خبر دادن به چیزی که معلوم است مخالف با واقع می باشد و همچنین خبر دادن از چیزی که مخالف یا موافق با واقع بودن آن مشکوک است، بر این اساس در مانحن فیه گفته می شود نقل جزمی آن منقبت دروغ می شود چون مثلا کسی که می گوید حضرت امیر علیه السلام فلان منقبت را دارد، علم وجدانی به آن منقبت ندارد و چون فرض این است که سند صحیح نیست پس علم تعبدی نیز به آن ندارد، به همین دلیل نقل آن دروغ می باشد. لذا نمی توان حکم کرد به جواز اخبار از فضائل و مصائب به واسطه اخبار من بلغ. محقق اصفهانی در این باره می فرماید: و لا بد من تقديم مقدمة، و هي أن الخبر عن الموضوع بما هو لا يراد منه إلا العمل المتعلق به إلا أن العمل:تارة: يكون من غير مقولة القول، كما فيما إذا قام الخبر على أن هذا الموضع الخاص مدفن نبي من الأنبياء(عليه السلام) أو مسجد، فان الثابت به استحباب الحضور عنده و زيارته، و استحباب الصلاة فيه، و هذا في نفسه لا محذور فيه.و اخرى: من مقولة القول المتصف بالصدق و الكذب.و لا بد حينئذ من تنقيح أن الكذب القبيح عقلا و المحرم شرعا ما ذا؟لا ينبغي الريب في أن الصدق الخبري و الكذب الخبري لا حكم لهما عقلا و لا شرعا، و إنما المناط في الحسن و القبح و الجواز و الحرمة بالصدق و الكذب المخبريين.و لا ريب في أن الصدق المخبري هو القول الموافق للواقع بحسب اعتقاد المخبر، إلا أن الكلام في الكذب المخبري المقابل للصدق المخبري، هل بينهما التقابل بالتضاد أو بنحو العدم و الملكة‌؟ بمعنى أن الكذب المخبري هو القول الذي يعتقد أنه خلاف الواقع، أو القول الذي لا يعتقد أنه موافق للواقع فما لا ثبوت له في ظرف وجدان المخبر كذب و لا ينحصر الكذب فيما يعتقد أنه ليس كذلك في الواقع.و التحقيق: أن التقابل بينهما بنحو العدم و الملكة، و هو المعبر عنه في لسان الشرع بالقول بغير العلم، فما لا علم به و لا حجة عليه يندرج الحكاية عنه في الكذب القبيح عقلا و المحرم شرعا.و عليه فنشر الفضيلة التي لا حجة عليها و ذكر المصيبة التي لا حجة عليها قبيح عقلا و محرم شرعا، فكيف يعمهما أخبار من بلغ‌؟.[5]

 

اشکال دوم: عدم صدق بلوغ بر مدالیل التزامی

مدلول مطابقی اخبار ضعیف نقل فضائل و مناقب و مصائب اهل بیت(ع)است و لذا در این موارد یا بلوغ ثواب صادق نیست و یا صدق عنوان بلوغ مشکوک است چون مخبر بیش از دلالت مطابقی و نقل فضائل، چیزی نمی گوید اما چون اطلاع داریم که نقل فضائل و مناقب اهل بیت(ع) مستحب است بین نقل این خبر و استحباب و ثواب ملازمه می بینیم و بر این مدالیل التزامی کلام، عنوان بلوغ صادق نیست، به همین دلیل این موارد مشمول اخبار من بلغ که موضوع آنها بلوغ ثواب است، نمی شود.

اشکال سوم: ظهور اخبار من بلغ در ثواب خاص

دلیل دیگر بر عدم شمول اخبار من بلغ نسبت به موارد ذکر فضائل و مناقب این است که مدلول اخبار من بلغ ثواب خاص است نه مطلق ثواب، در حالیکه اخبار دال بر مناقب نهایتا دلالت بر مطلق ثواب دارند نه ثواب خاص.

فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ، وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ، وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ.[6]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo