< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محسن مرتضوی

1403/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاحتياط /نظرات در مورد اصاله الاحتیاط

 

تقریب و توضیح نظریه اول: در رابطه با نظریه اول، مرحوم آخوند در بحث واجب تخییری فرمود: متعلّق وجوب فرد است مثل وجوب تعیینی، منتها وجوب تعیینی سنخ وجوبی است که لا یجوز ترکه ولی سنخ وجوب تخییری وجوبی است که یجوز ترکه إلی بدل است و متعلق وجوب تخییری عنوان احدهما نیست. بله علم که از صفات حقیقیه نفسانیه است، می تواند به فرد مردد تعلق بگیرد لذا متعلق علم اجمالی فردد مردد است. بله بعث و امر مولا نمی تواند به فرد مردّد تعلق بگیرد بلکه باید به فرد معلوم تعلق بگیرد. فلا وجه في مثله للقول بكون الواجب هو أحدهما لا بعينه مصداقا و لا مفهوما، كما هو واضح إلاّ أن يرجع إلى ما ذكرنا فيما إذا كان الأمر بأحدهما بالملاك الأوّل من أنّ الواجب هو الواحد الجامع بينهما.[1]

نسبت به این تقریب در کلام محقق اصفهانی اشکال شده که متعلق علم اجمالی نمی تواند فرد مردد باشد چون فرد مردد در هیچ ظرفی وجود ندارد، فرد مردد نه وجود خارجی دارد و نه وجود ذهنی(ماهیّت). اما وجود خارجی ندارد چون وجود در خارج همراه با تشخص و تمیز است لذا مردد تحقق خارجی ندارد و ماهیت و وجود ذهنی هم نخواهد داشت چون تحقق در وعاء ذهن نیز با تشخص و تعیّن همراه خواهد بود و تردید معنا ندارد. پس فرد مردّد اساسا نه قابليت تحقق در خارج و نه در ذهن را دارد زيرا لازمه ى وجود(اعم از ذهنى و خارجى) تشخّص است(الشئ ما لم يتشخّص لم يوجد)، پس چطور ممكن است امر معدوم متعلّق علم قرار بگيرد. به عبارت دیگر لازمه ى فرد بودن(برخلاف كلّى) تشخّص و لازمه ى ترديد، عدم تشخّص است. پس طبيعتا اين دو قابل جمع نخواهند بود. مضافا به اينكه نه تنها معلوم بالعرض علم اجمالى در عالم خارج نمى تواند فرد مردّد باشد بلكه معلوم بالذات صورت ذهنیه لدی العالم نيز نمى تواند فرد مردّد قرار بگيرد زيرا لازمه وجود در هر عالمى تشخّص مى باشد. ما مرّ مرارا ان المردد بما هو مردد لا ثبوت له ذاتا و وجودا، ماهية، و هوية، فلا يعقل تقوّم العلم الاجمالي به.[2]

در منتقی الاصول این طور به اشکال محقق اصفهانی اشاره شده است: ان الفرد المردد لا ثبوت له في أيّ وعاء لا ذهنا و لا خارجا، لا ماهية و لا هويّة، لأن كل شيء يفرض يكون معينا و هو هو لا مرددا بينه و بين غيره، و لا هو أو غيره و إذا كان الفرد المردد كذلك لم يكن قابلا لتعلق العلم به، بل يمتنع تعلقه به.[3]

سپس در منتقی الاصول از اشکال محقق اصفهانی جواب داده و فرموده می توان تعلق علم به فرد مردد را تصوّر کرد، به این تقریب که متعلق علم فرد خارجی است و به لحاظ وجودش در خارج تردد و ابهام ندارد و آنچه که ابهام دارد به لحاظ عالم و نزد عالم است به لحاظ علم عالم تردد وجود دارد، از جهت علم عالم قابلیت انطباق بر این فرد یا آن فرد را دارد. به تعبیر دیگر ایشان می گوید: مراد صاحب کفایه رحمه الله فرد مردد لنا است نه فرد مردد واقعی و فرد مردد لنا محذور ندارد. فان متعلق العلم - بالنحو الّذي ادعيناه - فرد واقعي متعين في نفسه لا تردد في وجوده، و إنما التردد لدى العالم به في أنه أي الشخصين، فلم نلتزم بثبوت المردّد في الواقع، بل التزمنا بثبوت التردد لدى العالم لجهله بالخصوصية المميزة، و هذا أمر ممكن بلا كلام، ففرق بين التردد لدى العالم و التردد في الواقع. و إيراده ناش من خلط الترديد في الواقع مع الترديد لدى العالم...و جملة القول: انه لا مانع من تعلق العلم الإجمالي بالفرد المردد، بمعنى ان المعلوم بالإجمال أمر متعين واقعي خارجي مردد بين طرفين أو أكثر لدى العالم نفسه.[4]

و مرحوم آخوند هم این معنا را می گوید: تردد و ابهام در نظر عالم و علم عالم می باشد نه در واقع و عالم خارجی، خود ایشان در بحث مطلق و مقید به این معنا اشاره کرده است: هو الفرد المعيّن في الواقع، المجهول عند المخاطب، المحتمل الانطباق على غير واحد من أفراد الرجل.[5]

و بعید است که مراد مرحوم آخوند رحمه الله وجود فرد مردد در خارج باشد. بلکه مراد ایشان این است که در مرحله‌ی انکشاف نزد عالم، انکشاف نسبت به یکی از این دو فرد تعین ندارد ،مثلا اگر فردی از دور می آید که مردد بین زید و عمرو است علم و رویت عالم تعلق به فرد و شخص خارجی گرفته است که مردد بین دو شخص است.

علی ایّ حال اشکال به نظریه اول این است که مشهور تعلق علم اجمالی به فرد مردد خارجی را تصدیق نکرده اند و نفس تردید را با علم سازگار ندانسته اند و گفته اند عرفا مصداق و فرد مردد در خارج نداریم، نه تنها معلوم بالعرض علم اجمالى در عالم خارج نمى تواند فرد مردّد باشد بلكه معلوم بالذات و صورت ذهنیه نيز نمى تواند فرد مردّد قرار بگيرد زيرا لازمه وجود در هر عالمى تشخّص مى باشد.همچنین گفته شده این تقریب فرد مردد که مقصود تردید نزد عالم باشد با فرمایش خود مرحوم آخوند در رساله وقف سازگاری ندارد.

مرحوم شهید صدر نیز در این باره می فرماید: و قد استشكل عليه المشهور بان هذا مستحيل لأن الفرد المردد مستحيل خارجا و ذهنا و على أساس هذا البرهان انصرف المشهور عن هذا المسلك.[6]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo