درس تفسیراستاد مروارید
90/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه خواص النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) :
به مناسبت بحث نکاح به این بحث رسیدیم که فقها در کتابشان یک بحث به نام خواص النبی دارند و اختصاصات پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را در بحث نکاح مورد بحث قرار دادند و بعد فقها بحث را تعمیم دادند و به اختصاصات ایشان درغیر نکاح هم سرایت دادند و به صلاه الیل و ...هم اشاره کردهاند اما عمدتا مباحث نکاح و ... است وما هم به تبع چون همین مباحث را که دنبال میکردیم یکی از اختصاصات ایشان را میگوییم. یک امتیاز را قبلا عرض کردیم و الان امتیاز ثانی را متعرض میشویم .
خصوصیت دوم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم):
تحریم زوجاته علی غیره، بعد رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ازدواج همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بر غیر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حرام است مستند این حکم آیه 53 سوره احزاب است، خود این آیه کریمه مشتمل بر مسائل دیگری هم در مورد پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هست لذا این آیه را میخوانیم ولو اینکه فعلا همین مبحث فقهی ازدواج پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است، اما در شان نزول و بعضی از روایات در هر حال یک بحث جدایی را میطلبد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا ( الأحزاب : 53 )
در صدر آیه ی کریمه خطاب به اهل ایمان است که به خانههای پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وارد نشوید اما اگر به شما اجازه دادند میتوانید به داخل بروید.
إِلَى طَعَامٍ تا ایشان برای شما یا برای صرف غذا ولی منتظر آمدن وقت غذا هم نباشید، چون آنها(یاران ایشان) گاهی زودتر میآمدند و وارد خانه پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میآمدند و بعد منتظر بودند که غذا آماده شود زودتر خانه را اشغال میکردند.
غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ اینطور نباشد که زودتر بیایید و منتظر وقت طعام بشوید، همان وقت طعام با اذن وارد شوید و زود غذا بخورید و خارج شوید، در حالیکه وقت طعام را انتظار نکشید و منتظر نشوید.
وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا: هر گاه که خوانده شدید وارد شوید و لکن اذا دعیتم و و قتی که تناول کردیم متفرق شوید نه اینکه مشغول بحث و صحبت با پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باشید و یا خودتان گعده بگیرید .
وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ: طلب انس نکنید که با رسول خدا آنجا بنشینید.
إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ
و حضرت با ملاحظه ی حیا نمیگویند که خارج شوید، اما منِخدا میگویم وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ .
وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ :بعد در دنبال آیه هست که وقتی از در وارد میشوید و از زنان پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چیزی میخواهید از پشت پرده از آنها سوال کنید و در حالیکه آنها پشت پرده هستند و این کار برای قلوب شما و قلوب خوشان اطهر است .
وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا:
بیشتر شاهد مال این قسمت است که نکاح ازواج ایشان بعد ایشان تحریم شده است .
شان نزولش اگر چه با اختلاف ذکر شده است این است اما بهر حال آمده است برخی میگویند که در تفسیر قرطبی است و مرحوم طبرسی تعرض کردهاند و ... ما از تمام اینها یکی را انتخاب کردیم بقیه را شما بنگرید چرا که این اصح سندا است و در کتب امامیه است، سایر نقلها شاید در همین جهت باشد و تفاوت چندانی ندارد، شان نزولی که در کتب ما آمده است جهاتی را در بر دارد که وارد میشودیم :
شان نزول آیه :
[1]
از ابن بابویه نقل کردهاند که قال:حدثنا محمد بن الحسن ابن الولید، محمد بن حسن از بزرگان است قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن محمد ابن احمدبن عیسی، اینها هم توثیق شدهاند عن الحسین السعید (که دو برادرند و کتاب ثلاثین را تالیف کردهاند اما چون حسن زود وفات کرد و حسین ماند و بیشتر کتب ثلاثین به اسم حسین نقل شد) عن الحسین ابن اعوان زیدی بوده و توثیق شده است و نسبتِ غلو هم به او داده شده است عن سلیمان ابن مهران است که هم عامه و خاصه اورا قبول دارند و محدثی بوده است و مرحوم خویی هم توثیف کردهاند و شخصیتی داشته است، این فرد از اسدی نقل کرده که :
رسول خدا با زینب ازدواج کردند و یک ولیمه تهیه کردند و آن ولیمه خرمایی بود که هسته اش را خارج کرده بودند و با کشک و روغن قاطی کرده بودند و بصورت خمیر در آمده بود .با توجه به اینکه منزلشان زیاد وسعت نداشت، و کانت یدعو عشره عشره لذا مردم را ده نفر ده نفر دعوت میکردند، وقتی که غذا تمام میشد آنها میخواستند که بعد از غذا با ایشان صحبت نمایند و فرصت را غنیمت میشمردند و میخواستند به وجه حضرت نگاه کنند، و کان رسول الله ص یشتهی ان یخففوا عنه فیخلوا عن منزل و حضرت میل باطنی داشتند که آنها بروند و زوجه تازه به منزلشان آمده بود، نو عروس در منزل بود و انتظار زن هم مسئله ای است و حضرت دوست داشتند که احساسات زن را هم رعایت نمایند : فانزل الله عزوجل: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنْكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمًا ( الأحزاب : 53 )
در این زمان آیه نازل شد، و از زمان نزول آیه به بعد هر وقت صحابه و یاران حضرت میخواستند وارد منزل حضرت شوند ادب را رعایت میکردند و از پشت، حجاب میرفتند و حرفشان را میزدند و میرفتند .اینکه من این روایت را انتخاب کردم بخاطر این است که در مناقب حضرت علی(علیه السلام) است، بعد از مدتی رسول خدا بمدت هفت شب در منزل زینب بودند، بعد به منزل ام سلمه رفتند زنی که تعریف ایشان زیاد شده است، و امیر المومنین به منزل ایشان رفتند و با پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کاری داشتند.فدق دقا خصیصا،و طریقه ی در زدن حضرت به نوعی بود که پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) این نوع در زدن را میشناختند، و به ام سلمه فرمودند که برو و درب را باز کن، ام سلمه در مقابل ایشان گفت : چه کسی در میزند که من بروم برایش درب را باز کنم؟ در حالیکه در باره ی ما(زنان پیامبر )آیه نازل شده است که از وراء حجاب با ما سخن بگویند، اگر من بروم و درب را بگشایم او به محاسن و معایبم آشنا میشود، رسول خدا ناراحت شدند و فرمودند چیزی که من میگویم انجام بده و کسی که درب میزند وقتی که تو درب را بگشایی تا صدای قدمهای تو مخفی نشود او وارد نمیشود، او کسی است که خدا و رسولش او را دوست دارند، بعد ام سلمه رفت تا درب را بگشاید و میگفت چه کسی است که خدا و رسولش او را دوست دارند ؟ فمشت نحو الباب و تقول بخٍ بخٍ برجلٍ یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله بعد ام سلمه درب را باز کرد و رفت حضرت علی (علیه السلام) دستانشان را بر روی چوبههای درب گذاشتند تا صدای پای ام سلمه قطع نشد حضرت وارد نشدند، ام سلمه وارد خانه شد و پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند او را شناختی ؟ ام سلمه گفت بله، او علی ابن ابی طالب(علیه السلام) است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند بله درست میگویی لحمه من لحمیدمه دمیاو بمنزله ی هارون است برای موسی، شهادت میدهم که او سید اوصیاء است، هرکسی که بخواهد بر من وارد شوند باید از باب او بیایند و او خلیفه ی بعد از من است و برادر من در دنیا و آخرت است او با ناکثین و مارقین و قاسطین میجنگد، این روایت را ابن عباس نقل کرده است .
در هر حال این شان نزول آیه بود که شان نزول وقتی که نقل میشود و آیه را در مورد زینب توضیح دادهاند در تفاسیر دیگر هم این چنین است . تفسیر اصل آیه که محل بحث ماست نسبت به حرمت ازدواج با ازواج پیامبر در جلسه ی آتی .
[1] تفسیر برهان است ج سوم ص 332