< فهرست دروس

درس تفسیراستاد مروارید

91/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجادِلُكَ فِي زَوْجِها وَ تَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ يَسْمَعُ تَحاوُرَكُما إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ.
 الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسائِهِمْ ما هُنَّ أُمَّهاتِهِمْ إِنْ أُمَّهاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَ إِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ
 وَ الَّذِينَ يُظاهِرُونَ مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ.
 فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً ذلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيم
 صحبت در آیات اول سوره مبارکه مجادله در ارتباط با ظهار بود.
 شأن نزول آیه شریفه را مطرح نمودیم.
 ظهار در جاهلیت از اموری مرسوم بوده. اما در صدر اسلام از آن جلوگیری شد.
 در این آیات شریفه که در ارتباط با ظهار است به جهاتی اشاره گردیده.
 اول اینکه با خواندن یک صیغه (انت علیّ کظهر امی) تکویناً همسر مادر نمی گردد. بلکه مادر اختصاص دارد به کسی که میزاید. اما اگر بخواهید حکم مادر را با این صیغه بر همسر بار کنید این نیز حرف منکر و زوری است.
 اما در عین حال که حرمت ابدی نفی گردیده، به دلیل یکسری آثار تربیتی و امثال ذلک برای این قول احکامی جعل گردیده:
 اول: حرمت ظهار. (که فقهاء هم به آن فتوی داده اند).
 در اثبات این جهت به جمله لَيَقُولُونَ مُنْكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَ زُوراً استشهاد گردیده. قول منکر و زور مناسب با حرمت است. و همچنین جمله انه لغفور رحیم که ممکن است از روی جهالت این قول ذکر گردیده باشد. و همچنین اگر عمد باشد با توبه و کفاره برطرف می گردد. البته به همین جمله فان الله لعفو غفور استشهاد شده به اینکه این گناه از گناهان صغیره است، لکن این مطلب خیلی روشن نیست.
 دوم: در آیه بعد والذین یظاهرون ... حکم دیگری که قابل استفاده می گردد، حرمت تماس است. یعنی وطی زن تا هنگام پرداخت کفاره، جایز نخواهد بود.
 حال بحث در این است جمله یعودون لما قالوا ...به چه معناست.
 اهل تفسیر برای این جمله چهار پنج وجه ذکر نموده اند [1] .
 اول: الذین یظاهرون من نسائهم ثم یعودون لما قالوا ... کسانی که در جاهلیت عادت ظهار داشته اند و بعد در اسلام هم این کار را تکرار نموده اند باید رقبه آزاد نمایند. حال آن روایتی که در جلسه قبل در شأن نزول آیه تعرض گردید، در ادامه اش جمله ای مطرح گردیده که ممکن است شاهدی برای این وجه باشد :
 و كره الله ذلك للمؤمنين بعد، فأنزل الله عز و جل: وَ الَّذِينَ يُظاهِرُونَ منكم مِنْ نِسائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِما قالُوا يعني لما قال الرجل لامرأته: أنت علي حرام كظهر أمي قال: فمن قالها بعد ما عفا الله و غفر للرجل الأول، فإن عليه: فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا يعني مجامعتها ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً فجعل الله عقوبة من ظاهر بعد النهي هذا، و قال: ذلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فجعل الله عز و جل هذا حد الظهار [2]
 »
 کسی که ظهار می کنند و خدا ایشان را عفو می نماید اما باز به آن عادت سابق بازگشت می کنند، فان علیه فتحریر رقبة ... مراد از یعودون لما قالوا امت اسلام است که اگر بازگشت به قبل کنند (زمان جاهلیت) باید رقبه آزاد نمایند.
 وجه دوم: یعودون لما قالوا ... مردانی که بعد از ظهار اراده عود به همسرشان می نمایند. لما قالوا کنایه از مقول فیه است. یریدون العود الی مقول فیه.
 در مجمع مرحوم طبرسی بعد از نقل این قول عبارتی دارند که کمی کار را مشکل می نماید:
 و أما ما ذهب إليه أئمة الهدى من آل محمد ص فهو أن المراد بالعود إرادة الوطء و نقض القول الذي قاله فإن الوطء لا يجوز له إلا بعد الكفارة و لا يبطل حكم قوله الأول إلا بعد الكفارة «فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ» أي فعليهم تحرير رقبة «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا» أي من قبل أن يجامعها فيتماسا...
 در اینکه کفاره مطلقا واجب است یا اینکه کفاره قبل از تماس واجب است فیه اختلاف. در بین امامیه معروف این است که برای تحلیل تماس، کفاره واجب است. لذا چون این مطلب مسلم بوده بعضی یریدون را عود به زن معنا نموده اند. اما ممکن است گفته شود اینکه کفاره قبل از تماس لازم است مطلبی است صحیح، اما این مطلب از خود آیه بعد استفاده می گردد. ولذا لازم نیست که یعودون لما قالوا را به معنای اراده تماس بگیریم.
 لذا ممکن است وجه نسبت این قول به ائمه علیهم السلام خلط بین این دو مطلب باشد.
 در کنز العرفان هم این وجه نسبت به اصحاب داده شده [3] ، اما مستند این نسبت روشن نیست.
 علی کل حال چون در اینجا روایت معتبری در ارتباط با آیه وجود دارد که در آن یعودون، بازگشت به ماقالوا معنا گردیده، وجه اول اظهر به نظر می رسد و وجه دوم را نمی توان پذیرفت.


[1] كنز العرفان في فقه القرآن، ج‌2، ص: 290
[2] البرهان في تفسير القرآن، ج‌5، ص: 311. الكافي 6: 152/ 1
[3] الثّالث أن يراد بما قالوا ما حرّموه على أنفسهم بلفظ الظهار، تنزيلا للقول منزلة المقول فيه، نحو قوله تعالى وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ و المعنى؟؟؟؟ يريدون العود للتماسّ، و المماسّة كناية عن الجماع، و هذا القول أجود لأنّه الموافق لقول أصحابنا من تفسير العود بإرادة الوطي، و إضمار الإرادة هنا كاضمارها في قوله فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ . كنز العرفان في فقه القرآن، ج‌2، ص: 291

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo