درس خارج اصول استاد محمد مروارید
97/06/11
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی ملازمه بین فساد جزء و فساد کل
آخوند؛ عدم ملازمهآخوند معتقد بود که تعلق نهی به یک جزء بر فرض فساد آن جزء باعت فساد کل عبادت نخواهد بود (مگر تدارک نشود، یا محذور دیگری رخ دهد)؛ بنابراین خود فساد جزء بما هو مانع صحت نخواهد بود و اگر فساد رخ دهد از جهات دیگری است.
اشکال از مرحوم نایینی؛ فساد مطلقامرحوم نایینی: فساد جزء خود از موانع است مانند قهقهه که بنفسه مانع است، فساد جزء نیز فاسد است؛ به عبارت دیگر مرحوم نایینی مطلقا قائل به فساد کل بر اثر فاسد جزء هستند.
و اما النهي عن جزء العبادة فالتحقيق انه يدل أيضاً على فسادها (و توضيح الحال) فيه هو ان جزء العبادة اما ان يؤخذ فيه عدد خاص كالوحدة المعتبرة في السورة بناء على حرمة القرآن و اما ان لا يؤخذ فيه ذلك.اما الأول أعني به جزء العبادة المعبر فيه عدد خاص فالنهي المتعلق به يقتضى فساد العبادة لا محالة لأن الآتي به في ضمن العبادة اما ان يقتصر عليه فيها أو يأتي بعده بما هو غير منهي عنه و على كلا التقديرين لا ينبغي الإشكال في بطلان العبادة المشتملة عليه فان الجزء المنهي عنه لا محالة يكون خارجا عن إطلاق دليل الجزئية أو عمومه فيكون وجوده كعدمه فان اقتصر المكلف عليه في مقام الامتثال بطلت العبادة لفقدها جزئها و ان لم يقتصر عليه بطلت من جهة الإخلال بالوحدة المعتبرة في الجزء كما هو الفرض و من هنا تبطل صلاة من قرأ إحدى العزائم في الفريضة سواء اقتصر عليها أم لم يقتصر....(و اما الثاني) أعني به ما لم يؤخذ فيه عدد خاص فقد اتضح الحال فيه مما تقدم لأن جميع الوجوه المذكورة المقتضية لفساد العبادة المشتملة على الجزء المنهي عنه جارية في هذا القسم أيضاً و انما يختص القسم الأول بالوجه الأول منها.[1]
انواع جزء از جهت اخذ عددی خاص در آنایشان تقسیمبندی دارند که در قسمتی با آخوند موافقند:
1. در جزء فاسد گاهی عدد خاصی معتبر است مانند وحدت که برخی در قرائت سوره به آن معتقدند.
2. گاهی در آن عدد خاصی اخذ نشده است.
بیان فساد در صورت اخذ عددی خاصل در جزءدر قسم اول با مرحوم آخوند همرایند زیرا اگر مکلف به آن جزء اکتفا کند، عبادت از باب نقیصه فاسد خواهد بود و اگر بدل بیاورد از باب زیاده و عدم رعایت شرط وحدت، عبادت فاسد خواهد بود؛ هم آخوند فاسد میدانند و هم نایینی.
بیان فساد در صورت عدم اخذ عددی خاص در جزءاما در قسم دوم مرحوم آخوند قائل به عدم فساد شدند حال آنکه مرحوم نایینی قائل به فساد هستند حتی اگر مثلا در نماز قائل به جواز قران سوره شویم؛ زیرا مثلا دلیل تحریم قرائت سور عزائم باعث میشود که دلیل جواز قران تفسیر شود و مختص به جایی شود که یکی از دو سوره از عزائم نباشد.
بیان فساد مشترک به هر دو قسملازمهی فساد جزء این است که عبادت نسبت به این جزء فاسد «بشرط لا» میشود زیرا ماموربه نسبت به هر شیای که فرض شود یا مطلقا نسبت به آن شی فرض میشود که لابشرط است و یا مقید به وجودش خواهد بود (بشرطشی) و یا مقید به عدم آن است که بشرطلا خواهد بود، حال این جزء فاسد ممکن نیست که ماموربه نسبت به او بشرطشی باشد چرا که از نظر مولا و شارع مبغوض است و لابشرط نیز نخواهد بود زیرا معنای اطلاق عدم دخالت این شی وجودا و عدما در عبادت است حال آنکه عدم آن در نماز دخالت دارد، پس بایستی ماخوذ بشرطلا باشد، لذا اگر مکلف این جزء محرم را بیاورد اخلال به شرط عدم کرده است.
بنابراین سه امر مترتب بر بشرطلائیت خواهد بود.
1. جز فاسد مانع خواهد بود زیرا مانع یعنی چیزی که عدمش در عبادت اخذ شده است، البته این اثر اعم از نماز و غیر نماز است.
2. زیادهی در فریضه مبطل است و در زیادهی مبطله اگر زاید از جنس مابقی نماز باشد در صدق زیاده قصد جزییت شرط نیست و اگر جزییت را نیز قصد نکند باز هم زیاده در نماز رخ داده است و مبطل؛ این اثر مختص نماز است.
3. عموماتی داریم که تکلم عمدی را مبطل میداند و برخی امور مانند دعا و قرائت قرآن از آن تخصیص خورده لکن مابقی امور ذیل آن باقی است، لذا سوره سجدهدار که حرام است ذیل مخصصات نخواهد بود.
آیا اشکال نایینی وارد و یا خیر سیاتی.