درس خارج اصول استاد محمد مروارید
97/09/10
بسم الله الرحمن الرحیم
به جز مفهوم و منطوق چند دلالت دیگر نیز داریم.
اشاره: دلالتی که مقدر مقصود نباشد، لکن لازمهی مدلول کلام بوده مانند اینکه از لازمهی آیهی
«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرا».[1]
به ضمیمهی
«وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْن».[2]
استفاده میشود که اقل حمل، شش ماه است.
دلالت اقتضا: خود بر چند قسم است
یا صدق کلام عقلا بر آن توقف دارد، مانند اخبار پیامبر صلی الله علیه و آله «لا ضرر و لا ضرار»، صدق این کلام از نظر عقل متوقف است بر اینکه «احکام و آثار» را در تقدیر بگیریم
یا صحت کلام عقلا بر آن متوقف است مانند « و اسئل القریه» که امر بوده و صدق و کذب معنی ندارد اما صحت کلام متوقف بر تقدیر است.
یا صحت شرعی متوقف بر تقدیر است مانند «اعتق عبدک عنی»؛ صحت شرعی کلام اقتضا میکند که متکلم تملیک عبد را به خود در ابتدا اراده کرده زیرا «لا عتق الا فی الملک» و سپس به مخاطب وکالت در عتق داده است.
مناط در دلالت اقتضا دو امر است: الف) مقصود متکلم باشد، ب) کلام بدون تقدیر صادق یا صحیح نباشد.
تنبیه: در این دلالت نیز مقدر مقصود است از نظر عرف لکن بر خلاف دلالت اقتضا، صدق و صحت کلام بر آن متوقف نیست الف) ارادهی بیان امر توسط متلکم و برای آن امر، مخاطب را از طریق ذکر لازم، متنبه میکند که در کنایات و غیر آن فراوان اتفاق میافتد مثلا برای بیان جود زید، ملازم آن را ذکر میکند و میگوید «زید کثیر الرماد»
ب) کلام مقرون به شیای است که یا بر علت حکم دلالت میکند مانند اینکه از شک در اعداد نماز دو رکعتی سوال کرده و در جواب بگویند «اعد الصلاة» که مبطلیت چنین شکی را میرساند، و یا بر شرط حکم دلالت کند مانند اینکه در جواب سائل که میگوید «بعت السمکه فی البحر» بگوید «بطل البیع» که دلالت بر اشتراط قدرت تسلیم در معامله کند و یا دلالت بر عدم مانعیت نماید مانند «لا تعید» در جواب کسی که از نماز در حمام سوال میکند.
سوال: این سه دلالت چه نوع دلالتی هستند؟
برخی محققین: این اقسام، دلالات منطوقیه غیر صریحه میدانند.
متاخرین اصولیین: این اقسام، دلالت سیاقیه نام دارند.
توضیح: دلالت تقسیم به لفظیه و غیر لفظیه میشود؛ دلالت لفظیه به منطوقیه و مفهومیه منقسم است؛ دلالت غیر لفظیه به اشاره، اقتضا و تنبیه تقسیم میشود که مجموعا به آنها دلالت سیاقیه نامیده میشود زیرا در محل نطق نیستند.
بنابراین این اقسام دلالتی در محل نطق نیستند تا لفظیه را به صریحه و غیر صریحه تقسیم کنیم؛ از طرف دیگر هم مانند مفهوم نیستند که به صرف تصور معنا، لازمش که همان مفهوم باشند به ذهن آید، بلکه احتیاج دارد به واسطه قرار گرفتن مقدمهای به طور مثال دلالت اقتضا محتاج به مقدمهی صون کلام به لغویت است تا از «اعتق عبدک عنی» ارادهی تملیک و سپس وکالت را برداشت کنیم و الا اگر این اراده نباشد، کلام با در نظرگرفتن قواعد شرعیه لغو خواهد بود.
پس از لوازم بین بالمعنی الاعم بوده و یا غیر بین.
مختار: حق با متاخرین است که آنها را داخل در دلالات سیاقیه نمودهاند.
البته مهم برای فقیه، حجیت و عدم حجیت این دلالات است؛ اگر این دلالات به حد ابجاد ظهور برسند، صغرای حجیت ظواهر خواهد بود و بعید نیست که این سه قسم را ظهورساز بدانیم.
سوال: مفهوم از صفات مدلول است و یا دلالت؟
آخوند: مفهوم و منطوق، صفت معنا بوده و نه لفظ و اگر دلالت متصف به این دو میشود، به تبع است و الا دلالت تنها به مجمل و صریح متصف میشود و نه دلالت مفهومیه و یا منطوقیه.