< فهرست دروس

درس تفسیراستاد محمد مروارید

90/10/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ ... [1]
 مروری بر مباحث جلسه قبل:
 با آیه شریفه استدلال شد بر نجاست مشرکان. ولی اشکالاتی از طرف فقها و مفسرین در این استدلال مطرح شد
 از جمله مرحوم صاحب مدارک که فرمودند: ما قبول داریم که طهارت ونجاست اصطلاحی در زمان نزول آیه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ ... [2] تشریع شده است. اما از کجا معلوم که در آیه شریفه نجاست اصطلاحی تشریع شده، با این کلمه نَجس تفهیم شده باشد. چه بسا آن نجاست با با لفظ دیگری بیان شده است
 و اگر هم با لفظ نجس می خواست بیان شود ما قبول نداریم که حقیقت شرعیه در این واژه مخصوص حقیقت شرعیه شده است.
 نتیجه : باید قرینه ای باشد تا با آن مشخص شود که مراد از لغت نجاست، نجاست اصطلاحی است، و ما قرینه ای نداریم پس نمی توانیم بگوییم مراد از نجاست، عبارت از اینکه مشرکان از اعیان نجسه هستند.
 این اشکال باعث به وجود آمدن اختلاف در برداشت از آیه شد. بعضی مانند صاحب مدارک مراد از نجاست را نجاست عرفی دانستند.
 وعده ای( اکثر عامه) بر این عقیده شدند که مراد نجاست حکمی است. ازخاصه و معاصرین مرحوم آیه الله خویی همین نظریه را انتخاب نموده و می نویسد: . و أنسب المعاني إلى معناه اللغوي- و هي القذارة- القذارة النفسانية، من جهة فساد العقيدة، لاقتضاء مناسبة الحكم و الموضوع لهذا المعنى [3]
 بر این دیدگاه از سوی مرحوم صاحب جواهر و به تبع مرحوم صاحب ریاض اشکال شد که نجاست حکمی معنای معهودی نسبت به این عبارت نیست.
 در ادامه اشکال دوم از سوی آیه الله حکیم مطرح شد ایشان فرمودند: گرچه تعبیر از نجاست به نجاست معنوی اشکالی ندارد ولی نمی توان این را حمل بر باطن مشرکین نمود و ظاهر عبارت قرآن هم همین است. چون اگر مراد آیه باطن مشرکین بود باید می فرمود: «وانفسهم نجس».
 پاسخ
 بعضی پاسخ داده اند که عرفا تعبیر به نجس وکثیف ...در مذمت شخصی اشکالی ندارد و قرینه آوردن در جایی است که بیشتر از این باشد. مرحوم محقق همدانی که بعد از صاحب جواهر است در کتاب طهارتش در غالب تعریض به صاحب جواهر می فرماید: اطلاق نجاست بر قذارت معنوی را نمی شود انکار کرد.
 ریشه اختلاف(معنای اصطلاحی همین بوده یا نه؟ و اگر بوده آیا حقیقت شرعیه شده است)
 مرحوم شهید صدر می فرماید: و لكن المتتبع يكاد ان يحصل له القطع بان لفظة النجاسة لم تكن قد خصصت للتعبير عن القذارة الشرعية، و انما كان يعبر عنها بتعبيرات مختلفه في الموارد المتفرقه.
 و لهذا نلاحظ أن مجي‌ء لفظ (النجاسة) في مجموع الأحاديث المنقولة عن النبي (ص) اما معدوم و اما نادر جدا، لا في طرقنا فقط، بل حتى في روايات العامة التي تشتمل على ستمائة حديث عن النبي (ص) في أحكام النجاسة، و لم أجد فيها التعبير بعنوان النجس إلا في روايتين:
 في إحداهما نقل الراوي: ان رسول اللّه (ص) قال: «ان الهر ليس بنجس»، و في الأخرى: نقل ان صحابيا واجه النبي و هو جنب فاستحى و ذهب و اغتسل و اعتذر من النبي فقال (ص) «سبحان اللّه ان المؤمن لا ينجس» [4] .
 این برای تقویت اشکال است که مدلول با کلمه نجس کمتر وارد شده است وبر فرض هم قبول کنیم باید قرینه داشته باشیم که نداریم.
 
 
 
 پاسخ
 نسبت به مطلب اول شهید صدر: ما می بینیم کلمه نجس واطلاق نجس در عرف متشرعه خیلی دایر بوده، وبعید است که عبارت تغییر پیدا کرده باشد. واین یکی از تعبیرا ت رایجی است که در زمان رسول اکرم (ص) بوده واستمرا ر پیدا کرده است.
 نسبت به مطلب دوم: (قرینه نیست) می گوییم قرینه در خود آیه وجود دارد می فرماید: فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرام... [5] این قرینه است بر اینکه نجاستشان ذاتی است وبه مسجد سرایت می کند.
 این قرینه صحیح نمی باشد چون مواردی داریم که غیر مشرکان هم نمی توانند وارد مسجد شوند مانند جنب، زن حائض.
 
 


[1] - توبه/28
[2] - توبه/28
[3] - خویی،ابوالقاسم،فقه الشیعه،ج3،ص78
[4] - صدر، شهيد، سيد محمد باقر، بحوث في شرح العروة الوثقى،ج3،ص259
[5] - توبه/28

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo