< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد عباس مسلمی‌زاده

1402/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/ النجاسات/ غیر الاثنی عشریة

 

بحث از فرق شیعه‌ی غیراثناعشریه و نیز فرق مخالفین یعنی عامه است. بیان شد که در صورتی که این فرق ناصبی نبوده و معاند و نیز سابّ اهل بیت (علیهم‌السلام) نباشند، طاهرند. ولی صاحب حدائق بیان کرده که بعضی از فقهاء (مشهور متقدمین و سید مرتضی) حکم به نجاست غیرشیعه‌ی اثناعشریه نموده‌اند. استدلال قائلین به نجاست، به سه مورد است.

استدلال اول به روایاتی است که بیانگر کفر مخالف اهل بیت ‌(علیهم‌السلام) هستند و این روایات به حد استفاضه می‌رسند. در پاسخ گفته شد که مراد از کفر در روایات مذکور، کفر باطنی و واقعی است، نه کافر ظاهری؛ یا آن که مقصود از آن، کفر در مقابل ایمان است، نه کفر در مقابل اسلام. علاوه بر این، سیره‌ی قطعیه‌ی عملیه‌ی شیعه و نیز خود اهل بیت (علیهم‌السلام) به گونه‌ای بوده که تعامل آن‌ها با مخالفین همچون برخورد با کفار نبوده است؛ مثلاً از عامه گوشت می‌خریدند یا ذبائح آن‌ها را حلال می‌دانستند، در حالی که ذبائح اهل کتاب حلال نیست. این سیره که متصل به زمان معصومین (علیهم‌السلام) است، حجت بوده و هیچ ردعی نیز از این سیره صورت نگرفته است.

استدلال دوم قائلین به نجاست

در بعضی از روایات وارد شده که مخالف، ناصب است؛ از جمله‌ی این روایات، مکاتبه‌ی محمد به علی بن عیسی به امام هادی (علیه‌السلام) است:

مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ كِتَابِ مَسَائِلِ الرِّجَالِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ عَنِ النَّاصِبِ هَلْ يُحْتَاجُ فِي امْتِحَانِهِ إِلَى أَكْثَرَ مِنْ تَقْدِيمِهِ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ وَ اعْتِقَادِ إِمَامَتِهِمَا فَرَجَعَ الْجَوَابُ مَنْ كَانَ عَلَى هَذَا فَهُوَ نَاصِبٌ.[1]

در روایت دیگر، ناصبی این‌چنین معرفی شده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ: لَيْسَ النَّاصِبُ مَنْ نَصَبَ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ رَجُلًا يَقُولُ أَنَا أُبْغِضُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ لَكِنَّ النَّاصِبَ مَنْ نَصَبَ لَكُمْ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّكُمْ تَتَوَلَّوْنَّا وَ أَنَّكُمْ مِنْ شِيعَتِنَا.[2]

امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: ناصبی کسی نیست که نسبت به ما اهل بیت نصب عداوت نموده است؛ زیرا کسی را پیدا نمی‌کنی که بگوید من نسبت به محمد و آل محمد (علیهم‌السلام) بغض دارم. بلکه ناصبی کسی است که نسبت به شیعیان دشمنی دارد، در حالی که می‌داند که شما محب ما هستید و ولایت ما را پذیرفته‌اید و از پیروان ما هستید. بر اساس این روایت، حتی مخالف شیعیان اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز حکم ناصبی را دارد.

از سوی دیگر، در مجموعه‌ای از اخبار وارد شده که ناصبی نجس بوده و از کافر بدتر است. در نتیجه می‌توان مخالفین را محکوم به کفر و نجاست دانست.

پاسخ به استدلال دوم

نهایت چیزی که از این روایات استفاده می‌شود آن است که مخالف ائمه (علیهم‌السلام)، ناصبی است و چنین حکمی صحیح است. اما این روایات برای حکم به نجاست و کفر جمیع اهل خلاف کافی نیستند، چرا که بسیاری از مخالفین، نه تنها ناصبی نیستند، بلکه محب اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز هستند. در حالی که مدعای استدلال، کفر و نجاست همه‌ی اهل خلاف است.

همچنین در نصب عداوت نسبت به شیعه نیز دو صورت متصور است: گاهی دشمنی نسبت به شیعه، به دلیل محبت آن‌ها نسبت به امیرالمؤمنین و ائمه‌ی طاهرین (علیهم‌السلام) است که این دشمنی در حقیقت بازگشت به نصب نسبت به خود امامان معصوم (علیهم‌السلام) دارد و سبب کفر و نجاست است. اما گاهی منشأ نصب و دشمنی آن‌ها با شیعیان، عدم تبعیت آن‌ها از ائمه (علیهم‌السلام) و شیعیان، به دلیل اختلاف آن‌ها در خلافت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، اما در عین حال، نسبت به اهل بیت (علیهم‌السلام) به عنوان خاندان پیامبر اظهار محبت می‌کنند؛ این عدم تبعیت سبب نجاست و کفر نمی‌شود. علاوه بر این، در پاسخ به استدلال اول بیان شد که سیره‌ی قطعیه مبنی بر طهارت مخالفین وجود دارد.

استدلال سوم قائلین به نجاست

اهل خلاف یکی از ضروری‌ترین ضروریات دین، یعنی ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را انکار کرده‌اند. روایات متعدد نقل شده که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مواضع متعدد امر به پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کرده است؛ اما اهل سنت منکر این ولایت هستند. انکار ضروری نیز موجب کفر و نجاست است.

پاسخ به استدلال سوم

در تعریف ضروری بیان شد که امری است که مورد اتفاق جمیع مسلمین در اعصار و امصار باشد، اما مسأله پذیرش ولایت چنین شرایطی ندارد. البته ولایت به معنای حب و دوستی اهل بیت (علیهم‌السلام) مورد اتفاق همه‌ی مسلمین است و این مسأله را می‌توان ضروری دانست. چنانکه از ابن ادریس شافعی نقل شده است که در وصف اهل بیت (علیهم‌السلام) چنین سروده است:

یا آل بَیت رسول الله حُبُّکُم فرضٌ من الله فی القرآن أنزله.

بنابراین، کسی که عالماً و عامداً منکر ولایت به معنای حب و دوستی باشد، منکر ضروری است، اما چنین انکاری را نمی‌توان به همه‌ی مخالفین نسبت داد.

از سوی دیگر، گذشت که انکار ضروری در صورتی مستلزم کفر و نجاست است که با التفات به ضروری بودن آن باشد و اگر منکر ضروری به دلیل وجود شبهه، دست به انکار بزند، محکوم به کفر نخواهد بود؛ اهل خلاف نیز در معنای روایات ولایت شبهاتی دارند و ولایت را به معنای خلافت ندانسته‌اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo