< فهرست دروس

درس اخلاق استاد سیدکاظم مصطفوی

1403/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: راه‌های اصلاح نفس/حسن خلق /آثار خوش اخلاقی و بد اخلاقی

 

قال الله تبارک و تعالی: ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾[1] قال الامام الهادی (ع) « وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِكُمْ‌ وَ فَازَ الْفَائِزُونَ بِوَلَايَتِكُمْ- بِكُمْ يُسْلَكُ إِلَى الرِّضْوَانِ وَ عَلَى مَنْ جَحَدَ وَلَايَتَكُمْ غَضَبُ الرَّحْمَنِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ».[2]

مناسبت اصلی امروز، هشتم شوال و روز هدم قبور ائمه بقیع توسط عناصر وهابیت جهال است که بر اساس جهل و بر اساس عصبیت و عداوت به اهل (ع) بیت قبور آنان را تخریب کردند، غافل از این که قبور اهل بیت (ع) انواری است که جایش در دهل پیروان اهل بیت (ع) است؛ لذا بیایند دل‌ها را خراب کنند که از خراب کردن قبور آنان، جای اهل بیت (ع) در دل‌ها تابنده‌تر و درخشنده تر می‌شود.

ابتدا این تکه‌ی از زیارت جامعه را معنا کنم تا سؤال ذیل جواب داده شود و آن این است که معنای قبورکم فی القبور چیست؟ یک نکته‌ی ساده و توجه به بافت کلام لازم دارد. قبل از این جمله آمده است «اشرقت الارض بنورکم» این اشراق ادامه دارد «انفسکم فی النفوس» اشراق دارد و «ارواحکم فی الارواح» اشراق دارد تا این که می‌رسد به «قبورکم فی القبور» اشراق دارد. بافت کلمات را که پیدا شود، معنا روشن می‌شود. اشراق قبور بین قبور، یک حقیقتی است که قابل انکار نیست و هر کسی که اهل معرفت و ولایت است، به وضوح درک می‌کند. تخریب قبول اهل بیت (ع) در تاریخ یک جنایت ثبت شده برای وهابیت و اذناب آنان و نواصب است؛ اما این قبور مقدسه آباد می‌شود، از گذشته کامل تر می‌شود، دیر و زود دارد؛ ولی جای نگرانی نیست و بهتر از گذشته آباد خواهد شد. به چه وسیله‌ی و کی؟ نمی‌توان آن را پیش بینی کرد. شیخ صدرا می‌گفت بعضی از مطالب را بلدم ولی نمی‌گوییم. آباد شدن آن قطعا مژده‌ی است و خدا کند من هم زنده باشم و بروم زیارت و اذن دخول بخوانم و وارد شوم که یک در وردی را درب امام سجاد (ع) اسم بگذاریم و وارد شویم و بگوییم السلام علیک یا علی بن الحسین (ع) یا سید الساجدین بگوییم و حال کنیم. زندگی و بهشت یعنی آن. انسان وقتی قبور تعمیر شده‌ی ائمه را زیارت کند، بهشت برایش ارزشش پایین می‌آید و آن بهشت مؤمن و بهشت عاشق است. عشق تفسیر ندارد؛ بلکه تأثیر دارد و تأثیر آن در عمق قلب است.

یک تحلیل واقعی و عاطفی این است که یک قدرت و یک لایه‌ی دیگر این موشک‌های جمهوری اسلامی که بالاتر برود، وهابیون خواهند گفت که بیایید قبور ائمه را تعمیر کنید.

گفته بودیم انسانی که می‌خواهد از اخلاق و تربیت استفاده کند و بهره ببرد، نکات تربیتی را از کجا بگیرد؟ مصدر تربیت کجاست؟ مصدر آن قرآن ناطق و امیرالمومنین و ائمه اطهار (ع) اند. آنانی که اسوه‌ی انسانی اند و در عمل و بیان برای انسان درس تربیت ارائه می‌کنند، وجود ائمه‌ی اطهار، رفتار شان، گفتار شان درس های تربیتی عملی و قولی است.

در کتاب خصال شیخ صدوق، ج1، ص338 نقل شده که سفیان ثوری نزد امام صادق (ع) آمد و گفت مرا توصیه کن و مطالب تربیتی برایم بگو. امام (ع) فرمود: «لا مروءة لكذوب و لا أخ لملوك و لا راحة لحسود و لا سؤدد لسيّئ الخلق[3] جوانمردی و مردانگی برای آدم دروغگو دیده نمی‌شود. آدم دروغگو مورد اعتماد نیست و مردانگی و به کسی وفا ندارد. فرازو دوم این است که برای پادشاهان جائر و غیر مستحق، برادری و همیاری وجود ندارد و فقط از آدم به عنوان ابزار کار می‌کشد و بعد هم دور می‌اندازد همانند انداختن زباله در مزبله‌دان. فراز سوم این است که آدم حسود راحت نیست و غصه دارد و خودش ناراحت است و هیچ راحتی ندارد. حسد اول خود آدم را می‌سوزاند. از لحاظ فقهی شیخ صدوق تا فقهاء و تا سید الخوئی می‌فرمایند: سحر و جادو حقیقت ندارند؛ اما چشم و حسد حقیقت دارد. حسد اثر می‌کند منتها اثرش در حد یک پاپیچ درست کردن است و سوره شمس برای رفع حسد اثر دارد. تقریبا کسی نیست که حسود نباشد؛ چون هر کسی یک پایین تر از خودش دارد. هر کسی در هر شرایطی یک حسودی دارد. سوره شمس را بخوانید اثر می‌کند. خود آدم حسود راحتی ندارد و اول خودش را می‌سوزاند. یک کسی رشد کرده، نمی‌گوید زحمت کشیده و لیاقت دارد و خدا داده؛ اما می‌گوید من ماندم، ولی او رفت و شخصیت و مقام پیدا کرد. چقدر منزلت، فضل و کمال و جایگاه دارد. آرامش ندارد. حسود راحتی ندارد.

«و لا سئودة لسیئ الخلق» سروی و سیادت برای آدم بد اخلاق وجود ندارد. فرد بد اخلاق اولا در داخل خانه اش سروری ندارد و خانواده اش می‌گوید خدا کند گورش را گم کند و اصلا او را نبینیم. فرد بد اخلاق اولین اثر سوئش شامل حال خود او می‌شود و بعد محیط اطراف را شامل می‌شود. بد اخلاقی یک اثر سلبی اولی دارد و یک اثر فرعی و ثانوی دارد. اثر اولی آن این است که در داخل خانه اش هم اعتبار ندارد و در تا باز شود و فرد بد اخلاق داخل خانه شود، اهل خانه ماتم می‌گیرند و می‌گویند آخ دو باره آمد و در داخل خانه از او انزجار وجود دارد. کسی که در داخل خانه جایگاه ندارد، زندگی برایش چه ارزشی دارد؟ اگر اخلاق حاکم شود، اول بر خود شخص حاکم شود، بعد به محیط خانه نفوذ می‌کند. اخلاق که در داخل خانه حاکم شود، کانوان خانواده یک کانون بهشتی و آرمش و راحتی می‌شود و آرامش کامل حاکم می‌گردد. اگر بد اخلاقی و بی تربیتی حاکم باشد، داخل خانه یک کانون جهنم می‌شود، اخلاق می‌گوید بیا زندگی ات را بهشتی درست کن و مردم از دستت در آرامش باشد و خانواده در آرامش باشد. وقتی فرد خوش اخلاق وارد خانه شود، سلام و تبسم و احوال پرسی شروع می‌شود و غصه و غم در وادی اخلاق جا ندارد و هر چه خدا بخواهد می‌شود. باید تربیت و اخلاق را رعایت کرد و در قدم بعد در محیط کار و در جامعه اخلاق را پیاده کرد. اگر شما حسن خلق نداشته باشی، تمام افراد منزجرند و علیه شما دعا می‌کنند و به نفع شما دعا نمی‌کنند. افرادی که ناراضی باشند، سطح کارآیی پایین می‌آید و با خلوص و اخلاص و همدلی کار نمی‌کنند. تشکیلات ویروسی می‌شود و داخلش مشکل پیدا می‌کند. اگر حسن خلق بود همه راضی اند و اگر سوء خلق بود شکایت نامه تنظیم می‌شود و به مقام بالاتر تحویل می‌گردد. خلاصه آدم بد اخلاق در هیچ کجا جا ندارد.

امام باقر ع به امام صادق (ع) فرمود: «يا بنيّ من يصحب صاحب السوء لا يسلم»[4] کسی که همراهی کند با فردی که آن فرد خلافکار و گناهکار است، سالم نمی‌ماند و از آن گناهکار و خلافکار یک اثراتی به او می‌رسد «ومن يدخل مداخل السوء يتهم»[5] کسی که وارد جاهایی شود که در معرض انحرافات و خلافکاری است، هر چند که آلوده نشود، مورد اتهام قرار می‌گیرد و علاوه بر آن یک اثراتی هم دارد. «ومن لا يملك لسانه يندم»[6] کسی که زبان خودش را مالک نباشد پشیمان می‌شود. از فقهای نجف دو عالم فاضل و برادر بودند، با احترام با همدیگر صحبت می‌کرند و ادب و تعارف از ابتدا که شروع شود، به تدریج وارد عرصه‌ی اجتماع می‌شود. یکی از شرایط نفوذ پیامبر (ص) در تاریخ این بوده که با زبان نرم و کلام شیرین صحبت می‌کرد. امام سجاد (ع) در صحبت کردن چنان بود که فرزدق شاعر گفته:

سَهْلُ الْخَليقَةِ لا تَخْشى‌ بَوادِرُهُ‌ ... ما قالَ «لا» قَطُّ إِلّا فى تَشَهُّدِهِ‌ لَوْلَا التَّشَهُّدُ كانَتْ لائُهُ نَعَمُ‌[7]

امام سجاد (ع) به کسی نه نگفته بود و اگر تشهد نمی‌بود در عمر خود نه نگفته بود. اگر کسی حرف تندی زد، سکوت کنید و بعد بگویید هدف شما چیست؟ چه می‌خواهید؟ و ... طرف مقابل از خشونت پایین می‌آید. کلام نرم در حقیقت مانع است برای اینکه حساسیت ایجاد شود.

شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت فردی است که از شما عیب می‌گیرد. امام (ع) فرمود اولا آن فردی که در باره‌ی من خطا را اعلام کرده، اگر واقعیت دارد من استغفار می‌کنم تا خداوند از خطای من در گذرد

سخن های شیرین برد غم زدل که باران بیرون آورد گُل ز گِل

اگر من آن خطا را دارم خدا مرا ببخشد و اگر ندارم و او تهمت زده، خدا او را ببخشد و شما که سخن چینی کردی اعتبارت را نزد من پایین آوردی. آدم بد اخلاق و نمّام، اعتبارش را پایین می‌آورد و اعتبار ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo