< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /جمع بین نصوص وقت مختار و وقت فضیلت

 

بحث و تحقیق در باره‌ی اختلافی که در مسأله‌ی اختیار و فضیلیت مطرح است:

گفته شد دو وقتی که برای هر نماز واجب وجود دارد، حکم این دو وقت به چه صورت است؟ در این رابطه دو قول وجود دارد؛ قول اول این است که شیخان گفتند وقت اول، وقت مختار است و وقت دوم، وقت مضطر است و فاضلان فرمودند که وقت اول، وقت فضیلت است و وقت دوم، وقت اجزاء می‌باشد.

اولا فرق این دو وقت را از لحاظ آثار بررسی کنیم و بعد به نصوص مراجعه کنیم و بعد جمع بین نصوص را مورد توجه قرار دهیم تا ببینیم نتیجه‌ی نهایی چه می‌شود؟

امّا از جهت آثار، قولی که اعلام می‌کند وقت اول وقت مختار است و وقت دوم وقت مضطر، نتیجه اش این می‌شود که وقت اول علی التعیین وقت صلاة است و تأخیر جایز نیست؛ امّا قولی که اعلام می‌کند وقت اول وقت فضیلت است؛ به این معنا است که یک نماز دارای دو وقت است که هر وقتی عدل وقت دیگر است، فقط یکی فضیلت دارد نسبت به دیگری و تأخیر عمدا جایز است. این دو خصوصیت را برای این دو قول که در نظر بگیریم، بحث حساس می‌شود. در این باره، بهترین مستند نصوصی است که در باره‌ی تعیین وقت آمده است. ببینیم این نصوص آیا دلالت می‌کند بر وقت مختار و مضطر یا دلالت می‌کند بر این که وقت، وقت فضیلت و اجزاء است؟

اما قول اول که وقت مختار و مضطر گفت، در این رابطه نصوصی داریم که در باب 3 از ابواب مواقیت، حدیث شماره 4 و 16 و 17 و 20 آمده:

روایت شماره 4 صحیحه عبد الله بن سنان است:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ يَعْنِي عَبْدَ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَانِ وَ أَوَّلُ الْوَقْتَيْنِ أَفْضَلُهُمَا- وَ لَا يَنْبَغِي تَأْخِيرُ ذَلِكَ عَمْداً- وَ لَكِنَّهُ وَقْتُ مَنْ شُغِلَ أَوْ نَسِيَ أَوْ سَهَا أَوْ نَامَ- وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْعَلَ آخِرَ الْوَقْتَيْنِ وَقْتاً إِلَّا مِنْ عُذْرٍ أَوْ عِلَّةٍ.[1]

وقت آخر وقت مضطر است و دلالت آن بر مطلوب واضح می‌باشد.

روایت شماره 16:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع أَوَّلُهُ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ عَفْوُ اللَّهِ- وَ الْعَفْوُ لَا يَكُونُ إِلَّا عَنْ ذَنْبٍ.[2]

شیخ صدوق خودش اطمینان دارد که امام صادق (ع) این مطلب را گفته است و لذا گفته «قال الصادق (ع)» و وثوق شیخ صدوق اعتبار دارد.

روایت شماره 17:

وَ فِي الْمَجَالِسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ تَاتَانَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى‌ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا- وَ أَقَامَ حُدُودَهَا رَفَعَهَا الْمَلَكُ إِلَى السَّمَاءِ بَيْضَاءَ نَقِيَّةً- وَ هِيَ تَهْتِفُ بِهِ تَقُولُ حَفِظَكَ اللَّهُ كَمَا حَفِظْتَنِي- وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ كَمَا اسْتَوْدَعْتَنِي مَلَكاً كَرِيماً- وَ مَنْ صَلَّاهَا بَعْدَ وَقْتِهَا مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلَمْ يُقِمْ حُدُودَهَا- رَفَعَهَا الْمَلَكُ سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً- وَ هِيَ تَهْتِفُ بِهِ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَمَا ضَيَّعْتَنِي- وَ لَا رَعَاكَ اللَّهُ كَمَا لَمْ تَرْعَنِي- ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ أَوَّلَ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ الْعَبْدُ- إِذَا وَقَفَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّلَوَاتُ الْمَفْرُوضَاتُ- وَ عَنِ الزَّكَاةِ الْمَفْرُوضَةِ وَ عَنِ الصِّيَامِ الْمَفْرُوضِ- وَ عَنِ الْحَجِّ الْمَفْرُوضِ وَ عَنْ وَلَايَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ الْحَدِيثَ.[3]

کسی که در اول وقت نماز بخواند، ملکی این نماز را به صورت چهره‌ی نورانی بالا می‌برد و تجسم اعمال می‌شود و این نماز است که ارتباط برقرار می‌کند با مصلی خودش و می‌گوید خدا تو را حفظ کند که مرا حفظ کردی. اگر بعد از وقت بخواند ملک سیاه چهره آن را بالا می‌برد و نماز به مصلی خود می‌گوید مرا ضایع کردی، خدا تو را ضایع نماید.

روایت شماره 20:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ- الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلٰاتِهِمْ سٰاهُونَ «4»- قَالَ تَأْخِيرُ الصَّلَاةِ عَنْ أَوَّلِ وَقْتِهَا لِغَيْرِ عُذْرٍ.[4]

در باب 26 ابواب مواقیت، حدیث شماره 1 و 5 را داریم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الْفَجْرِ حِينَ يَنْشَقُّ الْفَجْرُ- إِلَى أَنْ يَتَجَلَّلَ الصُّبْحُ السَّمَاءَ- وَ لَا يَنْبَغِي تَأْخِيرُ ذَلِكَ عَمْداً- لَكِنَّهُ وَقْتٌ لِمَنْ شُغِلَ أَوْ نَسِيَ أَوْ نَامَ.[5]

ممکن است بگویید که لا ینبغی دلالت بر لزوم ندارد. جواب این است که لا ینبغی قابلیت برای الزام و استحباب دارد و تناسب حکم و موضوع می‌خواهد که اگر تناسب در حدی از اهمیت بالا بود الزام می‌شود و اگر شرحی داد که قرینه شد برای این که الزامی در کار نیست، مستحب می‌شود. در این روایت که در ادامه لکنه وقت لمن شغل ... گفته، قرینه بر این که لا ینبغی یعنی لا یجوز. شاهد آن ذیل حدیث شماره یک باب 27 است:

قُلْتُ أَ فَلَسْنَا فِي وَقْتٍ إِلَى أَنْ يَطْلُعَ شُعَاعُ الشَّمْسِ- قَالَ هَيْهَاتَ أَيْنَ يُذْهَبُ بِكَ تِلْكَ صَلَاةُ الصِّبْيَانِ.[6]

روایت شماره 1و 2 باب 28:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِي عَنْ أَفْضَلِ الْمَوَاقِيتِ- فِي صَلَاةِ الْفَجْرِ قَالَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كٰانَ مَشْهُوداً- يَعْنِي صَلَاةَ الْفَجْرِ تَشْهَدُهُ مَلَائِكَةُ اللَّيْلِ وَ مَلَائِكَةُ النَّهَارِ- فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ صَلَاةَ الصُّبْحِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ- أُثْبِتَ لَهُ مَرَّتَيْنِ تُثْبِتُهُ مَلَائِكَةُ اللَّيْلِ وَ مَلَائِكَةُ النَّهَارِ.[7]

فَقُلْتُ أَ لَسْتُ فِي وَقْتٍ مِنْ تِلْكَ السَّاعَةِ- إِلَى أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَالَ لَا- إِنَّمَا نَعُدُّهَا صَلَاةَ الصِّبْيَانِ- ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ يُحْمَدُ الرَّجُلُ أَنْ يُصَلِّيَ فِي الْمَسْجِدِ- ثُمَّ يَرْجِعَ فَيُنَبِّهَ أَهْلَهُ وَ صِبْيَانَهُ.[8]

این نصوص نسبت به اثبات صفت اختیار و اضطرار در مورد دو وقت نماز مورد استناد قرار گرفت.

نصوص قول دوم:

باب 3 از ابواب مواقیت، حدیث شماره 5 و 10:

معتبر زراره: قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَحَبُّ الْوَقْتِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَّلُهُ- حِينَ يَدْخُلُ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَصَلِّ الْفَرِيضَةَ- فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَإِنَّكَ فِي وَقْتٍ مِنْهُمَا حَتَّى تَغِيبَ الشَّمْسُ.[9]

حدیث شماره 10 صحیحه زراره است:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ الْوَقْتِ أَبَداً أَفْضَلُ- فَعَجِّلِ الْخَيْرَ مَا اسْتَطَعْتَ- وَ أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ.[10]

حدیث شماره 11، صحیحه معاویة بن عمار است:

لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَانِ وَ أَوَّلُ الْوَقْتِ أَفْضَلُهُمَا.[11]

حدیث شماره 12 صحیحه زراره است با سند بسیار عالی:

قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَقْتُ كُلِّ صَلَاةٍ- أَوَّلُ الْوَقْتِ أَفْضَلُ أَوْ وَسَطُهُ أَوْ آخِرُهُ قَالَ أَوَّلُهُ- إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ- يُحِبُّ مِنَ الْخَيْرِ مَا يُعَجَّلُ.[12]

حدیث شماره 13 و 15 هم همین گونه اند.

إِنَّ فَضْلَ الْوَقْتِ الْأَوَّلِ عَلَى الْآخِرِ كَفَضْلِ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنْيَا.[13]

باب 26، حدیث شماره 4، صحیحه محمد بن مسلم:

قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ صَلَّى الْفَجْرَ- حِينَ طَلَعَ الْفَجْرُ فَقَالَ لَا بَأْسَ.[14]

حدیث شماره 6، صحیحه زراره:

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: وَقْتُ صَلَاةِ الْغَدَاةِ- مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ.[15]

این حدیث اطلاقش برای ما بسیار مفید است.

باب 4 از ابواب مواقیت، حدیث شماره 5 و 20 و 21:

إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- وَ إِذَا غَرَبَتْ دَخَلَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ- إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ.

وقت اول وقت مختار و وقت ثانی وقت مضطر نیست، هر دو در همین وقت هستند مگر این که یکی قبل از دیگری است.

جمع بین نصوص:

نصوص قول اول صراحت داشت در این که وقت اول، وقت مختار است و وقت دوم جایز نیست برای مکلف مگر از روی عذر. این نصوص در جهت افاده‌ی مطلب از ظهور بالاتر بود؛ بلکه در حدّ صراحت بود که وقت اول، وقت مختار است و وقت دوم، وقت مضطر است و برداشت فقهاء نیز چنین است؛ چنانکه شیخ مفید در کتاب مقنعه، می‌فرماید: « و لا ينبغي لأحد أن يؤخر الصلاة عن أول وقتها و هو ذاكر لها غير ممنوع منها فإن أخرها ثم اخترم في الوقت قبل أن يؤديها كان مضيعا لها فإن بقي حتى يؤديها في آخر الوقت أو فيما بين الأول و الآخر منه عفي عن ذنبه في تأخيرها إن شاء الله.[16] ».

شیخ در کتاب نهایه، ص85 می‌فرماید: وقت اول، وقت کسی است که عذر ندارد و وقت دوم برای کسی است که عذر دارد، بعد می‌فرماید: « ولا يجوز تأخيره من أول الوقت إلى آخره إلا لعذر[17] » تأخیر از اول وقت جایز نیست. اگر تأخیر جایز نیست، اجزاء و عدم عقاب برای چیست؟ می‌فرماید: عدم عقاب به خاطر عفو است.

پس نصوص قول اول صراحت داشت.

نصوص دال بر قول دوم که اول وقت فضیلت است و آخر وقت اجزاء است، فقط اطلاق داشت؛ مثلا آمده که وقت نماز صبح از طلوع فجر تا طلوع شمس است. از اطلاق آن استفاده می‌شد که اول وقت هم وقت است و آخر وقت هم وقت است و طبیعتا وقت اول، وقت فضیلت است و آخر وقت وقت اجزاء است و هر دو وقت برای مکلف مختار است.

پس این نصوص با اطلاق بر مطلوب دلالت می کرد و نصوص قول اول صراحت داشت و در تعارض بین نص و ظاهر، نص مقدم بر ظاهر است. ظاهر محفوظ می‌ماند و نص هم مدلول ظاهر را در بر می‌گیرد و هم تفصیل بیشتری را بیان می‌کند که اول وقت اختصاص به مختار دارد و آخر وقت اختصاص به مضطر دارد.

علاوه بر تقدم نص بر ظاهر، مقتضای قاعده هم این است که وقت اول وقت مختار باشد و وقت دوم وقت مضطر باشد و آن، قاعده عبودیت و مولویت است که بر اساس آن، وقت معین برای نماز، همان وقت اول است و وقت دوم که مورد عفو قرار گرفته، وقت مضطر است.

علاوه بر آن، قاعده احتیاط هم این است که نماز در اول وقت انجام شود که قطعا علم به امتثال صورت گیرد و تخلفی به وجود نیاید.

علاوه بر آن، سیره مشرعه بر دو قسم است؛ یکی به معنای خاص (سیره متدینین) و دیگری به معنای عام. سیره‌ی متدینین بر این است که نماز را در اول وقت انجام داده اند و از اول وقت به تأخیر نیانداخته اند مگر این که عذری داشته اند.

علاوه بر آن، در مقتضای امر هر چند توسع اعلام شده است، توسع از باب عفو اعلام شده است. مقتضای امر بر اساس مسلک ما و خود شیخ طوسی که فرموده: اقم در «اقم الصلاة لدلوک الشمس» دلالت بر وجوب و فور دارد. متقتضای این امر هم این می‌شود که وقت اول، وقت مختار و متعیّن است و تأخیر جایز نیست؛ مگر از روی عذر و صحت و اداء، برگرفته از عفو و لطف خدای متعال است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo