< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

1400/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الأوقات /جواز عدول از نماز لاحقه به سابقه

 

نکته‌ی تکمیلی مربوط به انتهای مسأله شماره 4:

اگر سؤال شود که در آن فرض باید عشاء را از روی علم بخواند، در انتهای این مسأله فرموده احوط این است که نیت ادا و قضا نکند، این علم با احتیاط چگونه قابل جمع است؟

در جواب باید گفت که علم تعلق دارد به اصل مشغولیت، نه بخصوص آن نماز، پس نیت بین ادا و قضا می‌شود؛ بنابراین، خود علم به اشتغال است، نه علم به خصوص ادا یا قضا تا گفته شود وقتی علم است، چرا احوط این است که نیت ادا و قضا نکند.

نیت و ادا و قضا نشود، در حقیقت هم احوط است و هم قدر متیقن که یک مشغولیتی دارد، ادا باشد یا قضا و در این شرایط لازم نیست که ادا و قضای آن را تعیین کند.

طبق نص، حکم ادا بر نمازی که یک رکعت آن در وقت باشد بار می‌شود نه طبق قاعده.

5 مسألة لا يجوز العدول من السابقة إلى اللاحقة‌ و يجوز العكس فلو دخل في الصلاة بنية الظهر ثمَّ تبين له في الأثناء أنه صلاها لا يجوز له العدول إلى العصر بل يقطع و يشرع في العصر بخلاف ما إذا تخيل أنه صلى الظهر فدخل في العصر ثمَّ تذكر أنه ما صلى الظهر فإنه يعدل إليها‌.[1]

بیناد این مسأله این است که می‌فرماید عدول خلاف قاعده است و مقتضای قاعده، عدم عدول است و منظور از این قاعده یا قواعدی که در استدلال به کار می‌رود، قواعد فقه نیست، منظور از آن مقتضای ادله‌ی اولیه است.

اینجا هم عدول خلاف قاعده است و در موارد خلاف قاعده، فقط به مورد نص اکتفا می‌شود. اگر یک نصی بر خلاف قاعده بیاید اطلاق ندارد و فقط به قدر متیقن اکتفا می‌شود.

در عدول آنچه که آمده است این است که عدول از لاحقه به سابقه جایز است؛ مثل عدول از عصر به ظهر؛ امّا عدول از سابقه مثل نماز ظهر به لاحقه مثل نماز عصر، وجهی ندارد و عدول در اینجا معنا ندارد؛ برای این که نصّ اختصاص به مورد خودش دارد و به نص در مورد خودش اکتفا می‌شود.

اگر کسی نماز را به نیت ظهر شروع کرده و در حین نماز برایش کشف شد که نماز ظهر را خوانده است، عدول از آن به سوی عصر جایز نیست و باید آن نماز را قطع کند و نماز عصر را شروع کند. ممکن است گفته شود که قطع نماز وجهی ندارد و حتّی گفته می‌شود که نماز مستحب ورودش مستحب است و اتمامش واجب. این قطعی که در اینجا آمده است وجهش این است که این نماز را که نیت ظهر کرده خلاف واقع بوده است و قطع نماز واقعی جایز نیست، نه قطع نماز خیالی.

6 مسألة إذا كان مسافرا و قد بقي من الوقت أربع ركعات‌ فدخل في الظهر بنية القصر ثمَّ بدا له الإقامة فنوى الإقامة بطلت صلاته و لا يجوز له العدول إلى العصر فيقطعها و يصلي العصر.[2]

اگر کسی مسافر باشد و وقت به اندازه چهار رکعت نماز باقی مانده باشد، نماز ظهر را به صورت قصر شروع کند، سپس قصد اقامه نماید، این نماز باطل می‌شود؛ علت بطلان این است که نیت قصر غیر از نیت تمام است و نیت محقق نشده است.

کسانی که در سفرند آیا باید قصر نیت کنند؟ تصریح کنند که دو رکعت نماز قصر می‌خواند؟ جواب: تصریح کردن لازم نیست؛ بلکه همان قصد دو رکعت کافی است و به صورت ارتکازی قصر قصد شده است.

نیت اقامه در وسط، قصر را باطل می‌کند و خود اقامه لازمه اش این است که نماز قصری باطل می‌شود.

شخص قصد قصر کرده و نماز را به صورت قصر شروع کرده و در وسط قصد اقامه کرده و مقیم می‌شود، در این صورت وظیفه اش نماز تمام می‌شود، نمازی را که تا به حال به صورت قصر انجام داده، باطل شده و برای صحت ما بقی نصّی نداریم و نماز با وجه شرعی صورت نمی‌گیرد.

و إذا كان في الفرض ناويا للإقامة فشرع بنية العصر لوجوب تقديمها حينئذ ثمَّ بدا له فعزم على عدم الإقامة فالظاهر أنه يعدل بها إلى الظهر قصرا‌.[3]

اگر مکلف در این فرضی که مسافر است و وقت به اندازه چهار رکعت وقت باقی مانده و نیت اقامه کرده و شروع نموده به خواندن نماز عصر، در اثنا تصمیم بر سفر گرفت، نماز عصر او تبدیل می‌شود به دو رکعت و ظاهر این است که به ظهر قصری عدول نماید بر اساس قاعده عدول از لا حقه به سابقه.

تحقیق و بیان محققین این است که این عدول خالی از اشکال نباشد. سیدنا الاستاد در کتاب مستند عروه، ج11، ص219 می‌فرماید: این عدول وجهی ندارد؛ برای این که در قصر و اتمام، عدول در صورتی است که نماز قبلی شرعیتی داشته باشد و بعد از تبدّل نیّت، نمازی که در وضعیت اقامه باشد، بعد از تبدّل نیت اقامه، آن نماز به صورت تمام، شرعیت ندارد و از اساس به مشکل بر می‌خورد، پس قابلیت تبدّل را هم ندارد.

تحقیق این است که در بحث عدول که خلاف قاعده است، باید اکتفا و اقتصار به قدر متیقن بشود و قدر متیقن این است که از نمازی که عدول می‌کند، شاکله‌ی شرعی داشته باشد و اگر نه عدول معنا ندارد و احوط هم همین است.

7 مسألة يستحب التفريق بين الصلاتين المشتركتين في الوقت‌ كالظهرين و العشائين و يكفي مسماه و في الاكتفاء به بمجرد فعل النافلة وجه إلا أنه لا يخلو عن إشكال‌.[4]

مستندات:

1- مشهور به شهرة عظمیة تکاد ان تبلغ حد الاتفاق بر این که بین ظهرین و عشائین تفریق شود و هر نماز در وقت خودش انجام شود.

2- مقتضای اصل؛ اصل به دو صورت است یکی به معنای اصول لفظیه و عملیه و دیگری به معنای مقتضای طبیعت عمل یا شکل طبیعی عمل. در شرح لمعه و شرایع که به اصل بر می‌خورید، معنای دوم (مقتضای طبیعت عمل) مراد است. ظهرین و عشائین دو نمازند و مقتضای طبیعت عمل این است که بین آن دو تفریق شود.

3- مقتضای وقت که هر کدام وقت مختص و فضیلتی دارد و خود حکمت جعل وقت اختصاصی و وقت فضیلت این است که این دو نماز از همدیگر جدا خوانده شود.

نصوص:

وسائل، باب 31 از ابواب مواقیت، حدیث 2 و 3 و 7:

وَ عَنْهُ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى بْنِ أَبِي زَكَرِيَّا عَنِ الْوَلِيدِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: صَلَّى بِنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ- عِنْدَ مَا زَالَتِ الشَّمْسُ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ- وَ قَالَ إِنِّي عَلَى حَاجَةٍ فَتَنَفَّلُوا.[5]

این حدیث سه منظوره است؛ یکی این که جمع بین دو نماز جایز است؛ دوم این که تفریق هم درست است که امام (ع) فرمود من کاری دارم و ضرورتی دارم و شما نافله بخوانید؛ سوم این که تفریق به نافله جایز است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَانَ فِي سَفَرٍ- أَوْ عَجَّلَتْ بِهِ حَاجَةٌ يَجْمَعُ بَيْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- وَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ قَالَ- وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا بَأْسَ أَنْ تُعَجِّلَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ- فِي السَّفَرِ قَبْلَ أَنْ يَغِيبَ الشَّفَقُ.[6]

این حدیث بر مسلک ما صحیحه است و بر مسلک سیدنا الاستاد حسنه می‌شود.

این روایت هم مثل روایت قبلی دلالت دارد بر این که مکلف در وقت عجله می‌تواند بین دو نماز جمع کند و تفریقش بهتر است.

مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى نَقْلًا مِنْ كِتَابِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ فِي السَّفَرِ- يَجْمَعُ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ وَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ- إِنَّمَا يَفْعَلُ ذَلِكَ إِذَا كَانَ مُسْتَعْجِلًا قَالَ- وَ قَالَ ع وَ تَفْرِيقُهُمَا أَفْضَلُ.[7]

شهید اول شاگرد فخر المحققین فرزند علامه حلی است و به کتاب عبد الله بن سنان دست رسی پیدا کرده است.

این روایت نص در مطلوب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo