درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
1401/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الصلاة/شرائط لباس المصلي /مقدار پوشش زنان در حال نماز
ستر زنان در حال نماز:
سید طباطبائی یزدی قدس الله نفسه الزکیه در بارهی ستر واجب مردان در صلاة بیانی داشتند که کامل شد و نسبت به زنان میفرماید:
و أما المرأة فيجب عليها ستر جميع بدنها حتى الرأس و الشعر إلا الوجه المقدار الذي يغسل في الوضوء و إلا اليدين إلى الزندين و القدمين إلى الساقين ظاهرهما و باطنهما و يجب ستر شيء من أطراف هذه المستثنيات من باب المقدمة.[1]
در بارهی ستر صلاتی مربوط به مرئه فرمودند که تمام بدن مرئه در نماز باید مستور باشد؛ حتی سر و مو مگر صورت آن مقداری که در وضو شسته میشود، بدون ستر اگر باشد اشکالی ندارد و همین طور دو دست تا مچ استثناء شده است و قدمین هم تا ساق جزء مستثنیات میباشد.
مطلبی را که در این رابطه به دست آوردیم این است که حکم اصلی وجوب ستر نسبت به بانوان در حال نماز، تمام بدن است و فقط چند مورد استثناء شده است که عبارتند از وجه و کفین و قدمین. در بارهی اصل ستر نصوص و اجماعات گفته شد که در باب 28 از ابواب لباس مصلی نصوص صحاحی در آن آمده؛ علاوه بر اجماع یا تسالم بین فقهاء. اما در بارهی مستثنیات توضحی نیاز است که در ابتدا آراء فقهاء بیان میشود:
شیخ طوسی در کتاب مبسوط، ج1، ص131 میفرماید: ستر صلاتی برای بانوان واجب است از قرن تا قدم که ستر رأس هم واجب است. در شرح گفتیم که یک روایت موثقهی آمده است که مرئهی حره میتواند مکشوفة الرأس نماز بخواند. محدث عاملی، صاحب وسائل چند حملی را برای حلّ این تعارض بیان کرده اند که حمل اول کلام شیخ بود که حمل بر صغیره شود. حمل دیگر این است که بر اساس ضرورت باشد. حمل نهایی و تحقیقی این است که منظور از رأس در این روایت وجه است و ظاهر رأس همان منبت شعر است که در اینجا حمل بر وجه میشود تا این حدیث به طور کامل کنار گذاشته نشود.
یک حملی را صاحب حدائق بیان کرده که ممکن است منظور قناع باشد، در صورتی که قناع و مقنعه نداشته باشد، مکشوفة الرأس اعلام میشود و به غیر از آن اگر به چیز دیگری حجاب بگیرد چون حجاب سر قناع است از این جهت مکشوفة الرأس گفته شده است. بیان قبلی که حمل بر امه باشد را به اشتباه به صاحب حدائق نسبت داده بودم و الآن تصحیح میگردد.
در مجموع قطعا مدلول موثقه که مکشوفة الرأس باشد مورد عمل اصحاب نیست و از نظر فن رجالی معرض عنها است و قابل استناد نمیباشد و چون مسلک ما این است که برای روایت محملی پیدا کنیم و آن را دور نیاندازیم؛ چون تجاسر و خلاف ادب است؛ لذا این توضیح را دادم و این محمل را برای آن بیان کردم.
مستثنیاتی که آمده وجه و کفین و قدمین است. آنچه که میخواهیم بحث کنیم استثناء این سه مورد است:
در این رابطه شیخ طوسی در کتاب مبسوط میفرماید: ستر از قرن تا قدم است «فأما المرأة الحرة فإنه يجب عليها ستر رأسها و بدنها من قرنها إلى قدمها، و لا يجب عليها ستر الوجه و الكفين و ظهور القدمين».[2]
محقق حلی در کتاب معتبر، ج2، ص101 میفرماید: اما استثناء وجه مورد اجماع علماء اسلام است؛ یعنی مجمع علیه بین الفریقین میباشد؛ اما استثناء کفین مورد اجماع عند علمائنا است و از سوی ابناء عامه بخصوص داود، نظر مخالفی اعلام شده است.
شهید در کتاب ذکری میفرماید: نسبت به استثناء وجه حکم همین گونه است اجماعا. استثناء کفین اجماعی است در نزد علمای ما «واما في المرأة الحرة فجميع بدنها ورأسها إلا الوجه وظاهر الكفين والقدمين اقتصارا على المتفق عليه فيما بين جميع العلماء».[3]
صاحب جواهر میفرماید: شهرت منقول و شهرت محصل بر استثناء این سه مورد است.
شرایع الاسلام که متن اصلی فقه مشهور است، ج1، ص70 می فرماید: ستر مرئه تمام بدن و جسد آن است؛ مگر وجه و کفین و القدمین علی تردد که یک خلافی هم نسبت به قدمین وجود دارد.
صاحب جواهر، در کتاب جواهر، ج8، ص169-185 مسأله را شرح میدهد که با آسان سازی از این قرار است: «نعم لا بأس باستثناء ما عدا ذلك مما ذكرناه وذكره المصنف وغيره بقوله عدا الوجه والكفين وظاهر القدمين على تردد في القدمين»[4] علاوه بر اجماعاتی که شهید و محقق فرمود، میفرماید مقتضای اصل این است چون عدم حجاب وجه در غیر صلاة ثابت است و در صلاة شک میکنیم و اصل برائت در آن جاری است. علاوه بر آن سیرهی قطعیه متشرعه بر این است که در صلاة هم وجه ستر و حجاب ندارد. مؤید چهارم این است که میفرماید: این مطلب متضمن یک امر ضروری است و باید مکشوف باشد؛ برای این که نیاز به سجده دارد و سجده کردن کشف ستر از وجه را لازم دارد؛ آن هم پیشانی و بینی که باید بر ما یصح السجود قرار گیرد. حد اقل در سجده مطلب درست این است که انف هم بر ما یصح السجود مساسی داشته باشد.
نصوصی هم در این رابطه داریم که از آن استفاده میشود که ستر وجه در حال نماز واجب نیست از جمله وسائل، باب 21 از ابواب لباس مصلی، صحیحه محمد بن مسلم:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الرَّجُلُ يُصَلِّي فِي قَمِيصٍ وَاحِدٍ- فَقَالَ إِذَا كَانَ كَثِيفاً فَلَا بَأْسَ بِهِ- وَ الْمَرْأَةُ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ- وَ الْمِقْنَعَةِ إِذَا كَانَ الدِّرْعُ كَثِيفاً يَعْنِي إِذَا كَانَ سَتِيراً.[5]
علامه حلی میفرماید منظور از درع، قمیص و پیراهن بلند است و مقنعه رو سری است. در این روایت ستری که به عنوان یک ستر صلاتی آمده، فقط مقنعه و قمیص است و مقنعه در حدی است که صورت مکشوف است.
باب 28 و باب 33 هم نصوصی دارد. کفین و قدمین را که گفتیم از نصوص آن استفاده خواهیم کرد.
پس بر اساس اجماع فریقین و نصوص صحاح ثابت شد که وجه ستر لازم ندارد؛ اما کفین هم گفته میشود که ستر لازم ندارد. دلیل اول ما همان اجماعی است که محقق حلی و علامه حلی و شهید و محقق ثانی در جامع المقاصد ذکر کرده اند و مورد اجماع علمای آل البیت است. علاوه بر آن شهید استدلالی کرده که صاحب جواهر آن را آورده و آن استدلال به آیه 21 سوره نور است که در آن آمده بانوان زینت خود را آشکار نکنند، مگر مواردی که به طور طبیعی آشکار است. شهید میفرماید: ابن عباس در تفسیر این آیه آورده، الدر المنثور، ج5، ص41 که منظور از «ما ظهر منها» وجه و کفین است. پس از این آیه هم میتوان استفاده کرد که ستر برای بانوان اطلاقا در حال صلاة و غیر آن در ما ظهر منها واجب نیست و اطلاق عدم وجوب، شامل ستر صلاتی هم میشود.
اما نصوصی که در این رابطه داریم اولا از روایت صحیحه محمد بن مسلم هم استفاده میشود که قمیص کفین را پوشش نمیدهد و مقنعه هم مربوط به آن نیست.
صاحب جواهر در جواهر میفرماید: «وأما القدمان فالمشهور بين الأصحاب نقلا وتحصيلا ذلك أيضا من غير فرق بين ظاهر هما وباطنهما».[6] وقتی مشهور باشد در بارهی اثبات این مدعا از نصوص باب استفاده میکینم که در نصوص حد ستر تا کجاست؟ آنچه از نصوص استفاده میشود این است که حد ستر شامل قدم نمیشود همان طوری که شامل وجه و کفین نمیشود.
باب 28 از ابواب لباس مصلی، ح1 و 7 و 8 و 9، چهار حدیث صحیح:
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: صَلَّتْ فَاطِمَةُ ع فِي دِرْعٍ وَ خِمَارُهَا عَلَى رَأْسِهَا- لَيْسَ عَلَيْهَا أَكْثَرُ مِمَّا وَارَتْ بِهِ شَعْرَهَا وَ أُذُنَيْهَا.[7]
در این روایت آمده که حضرت صدیقه طاهره یک پیراهن بلند و یک مقنعه در حال نماز داشته در حدی که موی او را پوشانده است. درع و خمار، علی القاعده وجه و کفین و قدمین را شامل نمیشود.
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تُصَلِّي الْمَرْأَةُ فِي ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ إِزَارٍ وَ دِرْعٍ وَ خِمَارٍ- وَ لَا يَضُرُّهَا بِأَنْ تَقَنَّعَ بِالْخِمَارِ- فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَثَوْبَيْنِ تَتَّزِرُ بِأَحَدِهِمَا وَ تَقَنَّعُ بِالْآخَرِ- قُلْتُ فَإِنْ كَانَ دِرْعٌ وَ مِلْحَفَةٌ لَيْسَ عَلَيْهَا مِقْنَعَةٌ- فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا تَقَنَّعَتْ بِمِلْحَفَةٍ- فَإِنْ لَمْ تَكْفِهَا فَتَلْبَسُهَا طُولًا.[8]
این حدیث هم دلالتش بر مطلوب به همان سبک و سیاقی است که گفته بودیم مقدار و اندازهی ستر را بیان میکند که شامل قدمین نمیشود و در مورد قدمین مشهور و سیره میتواند حکم آن را بیان کند و دلیلی که بر لزوم ستر آن نداشته باشیم، برای ما کافی است که بگوییم حکم آن عدم ستر است.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ أَدْنَى مَا تُصَلِّي فِيهِ الْمَرْأَةُ- قَالَ دِرْعٌ وَ مِلْحَفَةٌ فَتَنْشُرُهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ تَجَلَّلُ بِهَا.[9]
این دو تکه از لباس برای لباس مصلی نسبت به بانوان کافی است که بدن را بپوشاند.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تُصَلِّي مُتَنَقِّبَةً- قَالَ إِذَا كَشَفَتْ عَنْ مَوْضِعِ السُّجُودِ فَلَا بَأْسَ بِهِ- وَ إِنْ أَسْفَرَتْ فَهُوَ أَفْضَلُ.[10]
از این احادیث استفاده میشود اولا ستر قدمین در نصوص حجاب برای بانوان در یک روایت مرسله هم آمده است که قدمین سترش واجب نیست. اگر گفتید آن روایت مرسل است، میگوییم مشهور به آن عمل کرده است. پس یک روایت در بارهی عدم وجوب ستر قدمین داریم. ثانیا دلیل وجوب ستر و میزان و اندازهی ستر شامل قدمین نمیشود و اصل هم عدم وجوب در مورد ستر قدمین است.