< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدکاظم مصطفوی

1402/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/الأذان والإقامة /احکام، مستحبات و مکروهات مربوط به اذان و اقامه

 

سؤال و جواب:

برخی زبان حال و قالش این شد که آن روایتی را که فقیه بزرگ آل یاسین از کتاب کافی نقل کرده که در آن امام صادق (ع) فرمود «إِنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُكِرْنَا ذُكِرَ اللَّهُ»[1] ، این مطلب برای ذکر شهادت ثالثه می‌تواند مؤید و مستندی علاوه بر سایر مستندات باشد، سؤال این است که طبق حکم فقهی در داخل نماز اگر کسی آیه قرآن یا ذکر الله را اتیان کند ضرری در پیکره‌ی نماز وارد نمی‌کند. ذکر الله و آیه‌ی قرآن در بین نماز مخل به هیئت نماز نیست، بر اساس این حکم فقهی در روایت ابو بصیر که امام فرموده «ذکرنا ذکر الله»، شهادت ثالثه که ذکر ائمه است، در داخل نماز مثلا در تشهد هم اشکالی نداشته باشد.

جواب: اولا شهادت ثالثه در نماز مستندی ندارد و در اذان مستند دارد و نصوص و عمومات مستندات برای آن در اذان است. در نماز توقیف است و شرعا جا ندارد.

ثانیا نسبت به این حدیث که شبهه ایجاد می‌شود، ذکر الله اشکال ایجاد نمی‌کند و در تشهد، شهادت ثالثه اشکال نداشته باشد، جواب این است که ذکر الله دو قسم است: حقیقی و تنزیلی، در خود نماز ذکر الله حقیقی و واقعی است و قدر متیقن همین ذکر است؛ اما ذکر ائمه که ذکر الله به عنوان ذکر الله تنزیلی است، حکم فقهی مذکور شامل آن نمی‌شود و قاعده، اخذ به قدر متیقن است.

در بین اذان اگر انسان کلامی بگوید که ذکر الله هم نباشد، موجب بطلان اذان نمی‌شود؛ لذا گفته می‌شود که احوط اعاده اذان است.

ثالثا شهادت ثالثه در اذان جزء صلوات و درود بر پیامبر (ص) و اهل بیت او به حساب می‌آید و کلام اجنبی در اذان نخواهد بود.

و يستحب الصلاة على محمد و آله عند ذكر اسمه.[2]

مستند استحباب صلوات بر پیامبر (ص) هنگام ذکر اسم پیامبر (ص) روایت ذیل است که در کتاب وسائل، باب 42 از ابواب اذان و اقامه آمده:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص كُلَّمَا ذَكَرْتَهُ- أَوْ ذَكَرَهُ ذَاكِرٌ عِنْدَكَ فِي أَذَانٍ أَوْ غَيْرِهِ.[3]

سند این روایت صحیح است.

و لا بأس بالتكرير في حي على الصلاة أو حي على الفلاح للمبالغة في اجتماع الناس و لكن الزائد ليس جزء من الأذان.[4]

منظور از این مبالغه، تبلیغ و رساندن است، نه مبالغه ادبیات.

سند این حکم در باب 22 از ابواب اذان و اقامه آمده:

قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ إِنْ شِئْتَ زِدْتَ عَلَى التَّثْوِيبِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ- مَكَانَ الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ.[5]

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ أَنَّ مُؤَذِّناً أَعَادَ فِي الشَّهَادَةِ- وَ فِي حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ أَوْ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ- الْمَرَّتَيْنِ وَ الثَّلَاثَ وَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ- إِذَا كَانَ إِمَاماً يُرِيدُ بِهِ جَمَاعَةَ الْقَوْمِ- لِيَجْمَعَهُمْ لَمْ يَكُنْ بِهِ بَأْسَ.[6]

اگر برای دعوت مصلی این کلمات اذان تکرار شود اشکالی ندارد.

نص اول صحیحه است و روایت دوم یک اشکال سندی دارد که علی بن ابی حمزه در آن آمده، هر چند بر اساس قواعد رجالی این سند باید اعتبار داشته باشد؛ چون حسن بن محبوب از اصحاب اجماع است و به راوی اول او اعتماد می‌شود. علاوه بر این که مضمون آن معمول بها است؛ اما بر اساس مسلک سیدنا الاستاد از اعتبار برخوردار نیست و در حد مؤید می‌شود.

و يجوز للمرأة الاجتزاء عن الأذان بالتكبير و الشهادتين بل بالشهادتين و عن الإقامة بالتكبير و شهادة أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله.[7]

مستند این فتوا در باب 14 از ابواب اذان و اقامه آمده است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُؤَذِّنُ لِلصَّلَاةِ- فَقَالَ حَسَنٌ إِنْ فَعَلَتْ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ- أَجْزَأَهَا أَنْ تُكَبِّرَ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.[8]

سند این روایت صحیح است.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ- أَ عَلَيْهَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ فَقَالَ لَا.[9]

سند این روایت هم صحیح است.

وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ‌ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع النِّسَاءُ عَلَيْهِنَّ أَذَانٌ- فَقَالَ إِذَا شَهِدَتِ الشَّهَادَتَيْنِ فَحَسْبُهَا.[10]

سند این روایت هم صحیح است. با این نصوص، فتوای متن درست و کامل خواهد بود.

و يجوز للمسافر و المستعجل الإتيان بواحد من كل فصل منهما كما يجوز ترك الأذان و الاكتفاء بالإقامة بل الاكتفاء بالأذان فقط.[11]

در باره‌ی مسافر و مستعجلی که عجله اش دارای اهمیت است؛ مثلا اگر الآن عجله نکند نان در نانوایی تمام می‌شود، می‌فرماید: مسافر و مستعجل، هر فصل را یک بار بگوید جایز است؛ همانگونه که جایز است به اقامه اکتفا کند و اذان را ترک کند یا بر عکس.

مستند آن در کتاب وسائل، باب 21 آمده:

وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْأَذَانُ يُقْصَرُ فِي السَّفَرِ كَمَا تُقْصَرُ الصَّلَاةُ- الْأَذَانُ وَاحِداً وَاحِداً وَ الْإِقَامَةُ وَاحِدَةً.[12]

این روایت نسبت به مسأله مسافر است. حدیث شماره چهار این باب که سندش صحیح و درست است، مستند برای مستعجل است:

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يُكَبِّرُ وَاحِدَةً وَاحِدَةً فِي الْأَذَانِ- فَقُلْتُ لَهُ لِمَ تُكَبِّرُ وَاحِدَةً وَاحِدَةً- فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كُنْتَ مُسْتَعْجِلًا.[13]

در حالت استعجال اشکالی ندارد، این مستند هم قولی است و هم عملی است که عمل و بیان امام (ع) را نقل کرده است.

و يكره الترجيع على نحو لا يكون غناء و إلا فيحرم و تكرار الشهادتين جهرا بعد قولهما سرا أو جهرا بل لا يبعد كراهة مطلق تكرار واحد من الفصول إلا للإعلام‌.[14]

ترجیع در اذان مکروه است. ترجیع به کاربردن صوت است در گلو به صورت رفت و برگشت تا جایی که به عنا نرسد و اگر برسد حرام می‌شود.

در اینجا، شبهه مفهومیه است؛ لذا اصل در اینجا کارایی ندارد. نسبت به ترجیع معنای صریح و واضحی که جنبه‌ی تعیین داشته باشد، در اختیار ما نیست. ترجیع گرداندن صدا در گلو است و مؤذن یک حرکاتی انجام دهد که قطعا زیبا و جالب باشد و به قصد جذب باشد. غنا هم حد معینی ندارد و تعریف به مطرب و مهیج بودن آن، تعریف به لوازم است. بنابراین ما اگر در اذان صوت خوش و دلکش و جذاب بشنویم، ترجیع به حساب می‌آید؟ ترجیع جذب خوشایند بودن برای مخاطب است؟ ترجیع فراتر از گرداندن صوت در گلو نیست و جذب، زیبایی و ... از آثار آن است. بنابراین اگر استصحاب را به کار ببریم، در شبهه مفهومیه جاری نیست؛ چون در شبهه مفهومیه شک در بقاء نداریم و اینجا شک در مفهوم است که مفهوم ترجیع تا کجا است؟ برائت اگر جاری کنیم، در موضوعات جاری کردن آن کار مشکلی است و کاری از پیش نمی‌برد و برائت موضوع را تصفیه نمی‌کند، پس از اصل خبری نیست و به وادی احتیاط می‌رسیم که ترجیع در اذان حد اقل شبهه ایجاد می‌کند و اجتناب از شبهه در عبادات احوط لزومی خواهد بود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo