< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الحائض /بحث تکمیلی از احکام مسجد و مساله اول و مساله دوم از ششمین مورد از موارد مربوط به مرأة حائض

بحث تکمیلی از احکام مسجد

بحث و تحقیق تکمیلی درباره احکام مساجد است که مربوط می شود به شخص حائض ، عزیزان فاضل البته لقب مفهوم ندارد سوالاتی داشتند و اشکالاتی که اگر کسی در داخل مسجد گرفتار حادثه حیض شود باید تیمم کند و بیرون برود

آیا زن حائض در مسجد تیممش وجهی دارد

عزیزان فاضل البته لقب مفهوم ندارد سوالاتی داشتند و اشکالاتی که اگر کسی در داخل مسجد گرفتار حادثه حیض شود باید تیمم کند و بیرون برود اذا حاضت فی اثناء الصلاة که گفتیم و بعد هم می فرماید که و ان شکت این را هم گفتیم . در این مسئله قبلش هم گفته شده بود و اذا حاضت فی المسجدین تیمم و تخرج الا اذا کان زمان الخروج اقل من زمان التیمم ، اینجا عزیزان اشکالی داشتند و دغدغه ای که تیمم در این حالت چه وجهی دارد.

سوال : استاد به خاطر احترام مسجد نیست؟

جواب : بله احتیارم و تعظیم بماند.

خود تیمم در این وضعیت متلبس به مبدا حیض است چه وجهی و چه توجیهی دارد؟ این مسئله را اجمالا دیروز برای شما شرح دادم و حقی که شما داشتید این بود که باید روایت و قولش را بگویم که آخر بحث بود با اجمال حرکت کردیم ، گفتیم تقریبا توافق و نصا و اتفاقا ، این را نصا و اگر کلمه اجماع گفته باشیم خلاف واقع بوده، فقط می گوییم نصا و شهرتا .

 

دو قول و ادله آن

مطلب همین است که در متن آمده است. سید می فرماید اگر در مسجدین فردی مبتلا به حادثه حیض شود باید با تیمم بیرون برود این فتوای متن است اشکالی که شده است در این رابطه که علی الظاهر که شما هم به آن اشکال برخورده اید . اشکال از سیدنا الاستاد هست که می فرماید تیمم در اینجا وجهی ندارد برای اینکه می فرماید که تیمم وجهی ندارد، چرا تیمم وجهی ندارد ؟ برای اینکه تیمم برای جنب آمده است و جنب حالت انقطاع جنابت دارد و حالت بیرون آمدن از جنابت را دارد اما حائض استمرار دارد حالت حیض؛ کسی که متلبس به حالت حیض باشد زمینه ی برای تیمم وجود ندارد، به چه دلیل و به چه وجه ما قائل به تیمم شویم، تیمم وجهی ندارد.[1] محقق حلی قدس الله نفسه الذکیه مطلبی دارند که همان اشکال سائلین را تایید می کنند می فرماید که اذا حاضت فی المسجدین مثلا هل تفتقر الی التیمم قولان؛ قولی گفته شده است که باید تیمم کند و قول دیگر این است که نه تیمم وجه ندارد چون اینجا جا برای تیمم نیست؛ حالت سریان دم هست در صورتی که حالت حالت سریان دم باشد تیمم زمینه و عرضیه ندارد، پس این تیممی که اینجا آمده وجهی ندارد. دو قول را ذکر می کند، می فرماید که اقرب این است. محقق حلی می فرماید که دو قول هست که حائض اگر در مسجد قرار داشته باشد و مبتلا به حیض شود قول اول تیمم و قول دوم زمینه ای برای تیمم وجود ندارد و حالت حالت سریان و جریان دم هست زمینه برای تیمم نیست می فرماید اقرب قول دوم است. تا اینجا به نفع شما؛ اما این نفع شما متاسفانه به جایی نمی رسد.[2] اما تحقیق این است که قول دوم، برای شما بگویم که در این رابطه که کسی که در داخل مسجد مبتلا به حادثه حیض شود باید تیمم کند ؛ این قول ادله اش چه باشد؟ یک شهرت متاخرین و بعضی از قدما در حد شهرت. 2- دو: وجهی که فقیه همدانی می فرماید که این حکم یعنی همین نصی که اینجا آمده که الان می گویم نصی دارد، نصی که در این رابطه آمده است که اگر کسی در مسجد مبتلا به حیض شود باید تیمم کند ؛ می فرماید این حالت یا این تیمم ثبت فی خصوص المورد، ثابت شده است، فقیه همدانی است که گفته می شود موسس استدلال تحقیقی فقهی فقیه آقا رضای همدانی است . بعد از همین جا فرعی را عنوان می کند می فرماید که اگر کسی جنب باشد بیرون یا حائض باشد بیرون از مسجد وارد شود نه شامل او نمی شود چون نص در همین مورد تعبدا حکم را اعلام کرده است که جواب دغدغه های شما داده شد که می شود یا نمی شود ، نه فقیه همدانی می فرماید ثبت فی خصوص المورد تعبدا؛ ما تابع تعبد شریعت هستیم. تعبدا ثابت است و جای دیگری تعدی نمی شود.[3]

سوال : یعنی اگر کسی در مسجد خوابید و جنب شد برای اینکه بیرون بیاید باید تیمم کند یا فقط حائض؟

جواب : تیمم کند. الان روایتش را می گویم.

سوال : *** الان *** مستلزم این است که تردد پیدا کند در مسجد یا منتظر بماند کسی خاکی بیاورد تیممی پیدا کند و احتمال نجس شدن مسجد هم وجود دارد.

جواب: آن را در بحث دیروز شرحش را دادیم تشریف نداشتیم. روی سنگ هم تیمم می شود مسجد الحرام سنگ دارد. برای شما بگویم خاک تنها برای تیمم نیست سنگ بهترین مورد برای تیمم است. اما دیروز هم گفتیم شما تشریف نداشتید.

اما نصوص باب

متن روایت اول: وعن محمد بن يحيى رفعه، عن أبي حمزة قال: قال أبو جعفر عليه السلام: إذا كان الرجل نائما في المسجد أو مسجد الحرام، أو مسجد الرسول صلى الله عليه وآله فاحتلم فأصابته جنابة فليتيمم، ولا يمر في المسجد إلا متيمما حتى يخرج منه، ثم يغتسل، وكذلك الحائض إذا أصابها الحيض تفعل ذلك، ولا بأس أن يمرا في سائر المساجد ولا يجلسان فيها.[4]

حدیث شماره 3 عبارت است از مرفوعه ابی حمزه؛ سندش را قبلا خواندیم مرفوعه است. عنایت کنید مرفوعه به طور کل ابتدئا نقص سندی دارد اما یک جبران هایی هم دارد، جبرانش چیست ؟ اولا رافع چه کسی باشد ، دو عمل اصحاب درباره اش چه باشد، شهرت در مضمون به چه صورت باشد و مضمون دارای چه خصوصیتی داشته باشد. محقق حلی خوشبختانه همین محقق حلی که اگر یادتان هست گفته بودم از موثقین قدما نیست اما از موثقین غیر مشهور است، اگر محقق حلی یک راوی را توثیق کند محققین خود سیدنا الاستاد اعتماد می کنند، محقق حلی اینقدر اعتیار در *** رجالی دارد . خوشبختانه محقق حلی می فرماید که این حدیث هر چند قطع شده است و مقطوعه است، مقطوعه به معنای اعم نه مقطوعه به معنای اخص. مقطوعه به معنای اعم یعنی سلسله قطع شده است مقطوعه به معنای اخص این است که کل سلسله کامل است فقط راوی که از امام نقل کند از امام نقل می کند سند مسلسل تا زراره می رود و می گوید عن زراره قال و نمی گوید سالته قال، عن زراره قال

سوال : یعنی *** این حدیث نیست

جواب : احسنتم ، حال آن هم باز هم فرق دارد ولی معنای تحقیقی این است که صدق روایت نمی کند. چون روایت متقوم است به نقل کلام معصوم. نقل کلام زراره محترم است اما نقل کلام معصوم و روایت نیست. آن مقطوعه به معنای خاص است؛ مقطوعه ی به معنای عام سند قطع شده باشد.

اینجا شما متن معتبر را که ببینید معتبر می فرماید سند رفع دارد مقطوعه هست؛ هر چند مقطوعه است ، تکمله اش را عنایت کنید؛ در تکمیل می فرماید مقطوعه هست اما مضمونش عالی است؛ گفتم که یکی از موارد و عوامل جبران جودت متن و علو مضمون هست، علو مضمون و جودت متن ، عمل اصحاب ، شهرت ، مطابقت با عمومات کتاب از امتیازاتی است که می تواند برای یک روایت دارای سند ضعیف اعتبار بدهد. اینها را قبلا گفته باشیم عنایت کنید که اینجا این مطلب تطبیق بشود. این سند که مرفوعه است خود محقق حلی فرمود که مضمونه حسنٌ، حسنٌ مضمون دارد. سند پس سندی نیست که بگوییم از اعتبار ثاقت باشد. سند که تا حدودی قابل اعتبار بود متنش را بخوانیم می فرماید که قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا كَانَ الرَّجُلُ نَائِماً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ مَسْجِدِ الرَّسُولِ ص فَاحْتَلَمَ فَأَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لَا يَمُرَّ فِي الْمَسْجِدِ إِلا مُتَيَمِّماً .حَتَّى يَخْرُجَ مِنْهُ ثُمَّ يَغْتَسِلَ، تا اینجا جنب بود، ما درباره حائض می خواهیم دلیل بیاوریم، ادامه اش را گوش دهید؛ وَ كَذَلِكَ الْحَائِضُ إِذَا أَصَابَهَا الْحَيْضُ تَفْعَلُ كَذَلِكَ ؛ تمام ، مثل جنب همین کار را کند ، تیمم کند و پس از تیمم از مسجد بیرون آید ؛ این نقل هم یک امتیاز دیگر هم دارد، چیست ؟ کافی نقل می کند . ببینید امتیازات کوچک چه چیزهایی است، امتیازات ریز را که جمع کنید تراکم امتیازات موجب وثوق به صدور می شود. یکی از امتیازات ابتدائی نقل در کتب اربعه است و یک امتیاز پر رنگ هم نقل کافی است و بعد هم عمل اصحاب و بعد هم استناد در فتوی به این روایت؛ به این روایت استناد در فتوی هم شده است ، اینها مجموع امتیازات است.

سوال: از کافی نقل شده است از کجا معلوم است؟

جواب: محقق حلی فرمود که نقلش از کافی است و بعد هم محمد بن یحیی هم شیخ کلینی هست. دست ما که مستقیم به محمد بن یحیی نمی رسد، شیخ کلینی از محمد بن یحیی نقل می کند.

متن روایت دوم: وبإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى، عن يعقوب بن يزيد، عن النضر بن سويد، عن عبد الله بن سنان، عن أبي حمزة قال: قال أبو جعفر عليه السلام: إذا كان الرجل نائما في المسجد الحرام، أو مسجد الرسول صلى الله عليه وآله فأحتلم فأصابته جنابة فليتيمم، و لا يمر في المسجد إلا متيمما، ولا بأس أن يمر في سائر المساجد، ولا يجلس في شئ من المساجد. [5]

این روایت قبلی را گرفتیم که این اصلی بود تا اینجا . اما روایت شماره 6 که وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى؛ به اسناده ضمیر آمد که به شما گفته ام روایت قبلی را نگاه می کنیم که در ابتدای روایت قبلی کیست، در روایت قبلی محمد بن الحسن شیخ طوسی است، باسناده یعنی اسناد شیخ طوسی عن احمد بن یحیی که مسند الیه است، اسناد شیخ به محمد بن احمد بن یحیی اشعری قمی صحیح است. عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ که توثیق دارد ،عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ ، که این هم توثیق خاص دارد ،عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، که از اجلا و ثقات هست، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ ، که از امام باقر همین ابوحمزه بالا، ابو حمزه ثمالی ، سند صحیح شد، این سند را الان هم صحیح گفتیم، محققین و فقها هم این سند را سند صحیح اعلام کردند، تمام؛ سند صحیح، متن را ببینید در متن یک مقدار گیر داریم که شما ان شاء الله گیر ندهید و مطلب کامل شود. متن را می خوانیم، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِذَا كَانَ الرَّجُلُ نَائِماً فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَوْ مَسْجِدِ الرَّسُولِ ص فَاحْتَلَمَ فَأَصَابَتْهُ جَنَابَةٌ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لَا يَمُرَّ فِي الْمَسْجِدِ إِلَّا مُتَيَمِّماً وَ لَا بَأْسَ أَنْ يَمُرَّ فِي سَائِرِ الْمَسَاجِدِ وَ لَا يَجْلِسْ فِي شَيْ‌ءٍ مِنَ الْمَسَاجِدِ. مطلب را کامل کرد، در مساجد دیگر تیمم لازم نیست و می تواند مرور کند و در مسجدین محرمین یا در حرمین بدون تیمم حق عبور و اجتیاز هم ندارند. مطلب دلالت کامل است و یک ضمیمه می خواهد چون اینجا کلمه حائض وجود ندارد ، اگر حائض اینجا بود که دیگر خیلی وضع خوب بود. کلمه حائض که وجود ندارد شما قاعده را بیاورید، قاعده چه بود؟

جواب شاگردان : قاعده صاحب جواهر کل شیء یجب ترکه علی الجنب یجب ترکه علی الحائض، جواهر جلد 3 صفحه 217

استاد : خدا به شما خیر بدهد ، آفرین.

قاعده را که تحقیق کردیم چه قاعده ای بود؟ قاعده اصطیادیه بود که از استقراء به دست می آید

شاگردان : لذا اطلاق ندارد

استاد : احسنتم، آفرین جزاکم الله خدا خیرتان دهد، نکته ها بود.

قاعده منصوصه اطلاق دارد ، قاعده اصطیادیه اطلاق ندارد چون قاعده اصطیادیه متنش از کلام معصوم نیست، مضمونی است که صید شده است و اصطیاد فقها است. احسنتم جزاکم الله. قاعده اصطیادیه از کجا می آید؟ از استقرا در موارد؛ در موارد که استقرا به عمل آمده است این قاعده اصطیاد شده است؛ به وسیله این قاعده می گوییم آن وضعیتی که جنب دارد آن حکمی که درباره جنب اعلام شده است درباره حائض هم هست مضافا بر یک مویدی، آن موید چه بود؟ بله موید این بود که گفته شد حیض اغلظ، در متن هم آمده بود اعظم . پس یک مویدی هم داریم موید ما هم آن بود که گفته شده بود طبق نص از نصی که استفاده شد که اعظم قذارتاً بود ، استفاده شد که هر حکمی که درباره جنب واجب الاجتناب باشد درباره حیض به طریق اولی واجب الاجتناب است، این اولویت با آن قاعده و این متن چه می کند؟ حکم را اعلام می کند که باید حائضی که در داخل مسجد گرفتار حیض بشود مبادرت به تیمم کند. تا اینجای وجه را گفتیم اما چیزی که ذهن خود بنده حقیر خدا هست این است که این حکم مطابق احتیاط هم هست؛ احوط هم این است دیگر، یک تیمم که هزینه ندارد تیمم هم کند . بنابراین فتوایی که در متن آمده است درست است، پشتوانه نص دارد، شهرتش را هم بگویید بعد مطابق احتیاط هم هست و تمام.

اشکال : استاد روایت اطلاق دارد.

جواب : گوش دهید جواب اطلاق را چه می گوییم. روایت اطلاق دارد نسبت به آن جهت که اطلاق ندارد. روایت اطلاقش در آن جهت نیست، اصلا روایت در آن جهت نیست. آن یک حکم عقلی است که تیمم می تواند نقش ایفا کند؛ تیمم می تواند خروج عن طهارة را تنظیم کند اگر وقت بود، اگر نبود که نمی تواند. تیمم که نتواند خروج عن طهارة را ترتیب بدهد تیمم معنا ندارد وجدانا . مسئله واضح است.

اما سجده شکر و سجده واجب حائض

این مطلب تا اینجا گفته شد و اما بحث بعدی که درباره سجده شکر و سجده تلاوت قرآن ، سجده واجب آمده است. مسألة ٢ : يجوز للحائض سجدة الشكر ، ويجب عليها سجدة التلاوة إذا استمعت بل أو سمعت آيتها ، ويجوز لها اجتياز غير المسجدين لكن يكره ، وكذا يجوز لها اجتياز المشاهد المشرفة.[6] می فرماید که یجوز للحائض سجدة الشکر و یجب علیها سجدة التلاوت اذا استعمت بل او سمعت آیتها و یجوز لها اجتیاز غیر المسجدین لکن یکره، که اینها را گفته ایم، و کذا یجوز لها اجتیاز المشاهد المشرفه. که الان ان شاء الله شرح می دهیم اگر وقت اجازه داد.

درباره سه تا مطلب شد، یک سجده شکر، دو سجده واجب، سه اجتیاز در مشاهد مشرفه. اجتیاز در مساجد را گفتم شرح دادم تکرار نکنم. خب سه تا مطلب را عنوان کنیم. می فرماید که اما سجده شکر سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الذکیه می فرماید هو المشهور، مشهور این است که سجده شکر کند.[7] قولی از بعضی از قدما آمده است که حائض سجده نکند. این قول را حمل بر احتیاط کنیم که بهتر این است که سجده نکند مگر اینکه وضو بگیرد که درباره حائض یک حکمی به عنوان وضو تعبدا آمده است ، حمل بر آن شود. اما اصل این مطلب اصلا اشکالی ندارد ، چرا اشکال ندارد؟ برای اینکه سجده شکر در حقیقت ذکر الله است و ذکر الله عبادة علی کل حال، تخصیص هم ندارد بنابراین این ذکر الله اینجا که مانعی ندارد پس سجده شکر همانطوری که در متن آمده است جایز است بلا شبهة و لا اشکال . سجده شکر معنایش این نیست که ما بعد از تعقیبات نماز عادتا سر به سجده می گذاریم و سجده شکر انجام می دهیم، نه سجده شکر مستقلا هم انجام می شود. شما نشسته اید یک مرتبه روحیه مثبتی برایتان عارض می شود و افاضه می شود می روید و سجده شکر می کنید، عیبی ندارد سجده شکر هر کجا جا دارد، ذکر الله است با بهترین وضعیت و بهترین حالت عبودیت حالت سجده است . ذکر الله در بهترین حالت هیچ مشکل و اشکالی ندارد؛ اشکالی وجود ندارد تا ما برویم و تعقیب کنیم.

اما سجده واجب، درباره سجده واجب ، می فرماید که نعم یجب علیها سجدة التلاوة؛ سجده واجبه. در اینجا اول باید اقوال فقها را یاد آور شویم بعد نصوص و بعد هم رفع اشکال . اما اقوال فقها ، آنچه که در این رابطه به اندازه ی قابل توجه باید یاد آور شویم سه تا قول را باید یاد آور شویم، یک محقق حلی قدس الله نفسه الذکیه می فرماید : تسجد لو تلت السجدة [8] معلوم است اگر حائض سجده را تلاوت کند یا بشنود سجده کند بقول مطلق و تفصیلی ندارد یعنی این رای مشهور و صحیح است. علامه حلی قدس الله نفسه الذکیه عین همین مطلب را تقریبا تکرار می کند: ولو تلت السجدة أو استمعت سجدت [9] و برای بیان وجه محقق حلی می فرماید که لو تلت تسجد وجه را هم بیان می کند که چرا، لانه واجب سجده و لیس من شرطه الطهارة. شرط سجده واجب طهارت نیست ،[10] عموماتی که آمده است شنیدید یا خواندید سجده کنید، طهارت برای آن شرط نشده است. پس وجوب هست، اشتراط به طهارت هم وجود ندارد بنابراین حکم کامل است. صاحب جواهر قدس الله نفسه الذکیه می فرماید حکم همین است که باید سجده کند،[11] چرا؟ وجه را بیان می کند که لاطلاق الامر، امری که به سجده آمده اطلاق دارد و شامل این مورد هم می شود و در این مورد شبهه نداریم و شامل می شود و باید انجام دهد و للاستصحاب، و به خاطر استصحاب؛ استصحاب چه بود ؟ خود این مکلف قبلا اگر مانع نداشت آیه سجده می خواند سجده می کرد الان همان وجوب را استصحاب می کند. شما نگویید که اینجا تغیر موضوع هست، می گوییم نه تغیر موضوع نیست و تغیر حالت است، تغیر حالت غیر از تغیر موضوع است. استصحاب را هم صاحب جواهر درست می داند هر چند شیخ انصاری ممکن است ان قلتی داشته باشد که بعدا بگویم. قول بعدی شیخ انصاری قدس الله نفسه الذکیه می فرماید الحکم کذلک اذا تلت السجدة تسجد، چرا؟ للاطلاق [12] که حرف صاحب جواهر بود تکرار نکنم و عدم اشتراط الطهارة که از محقق حلی شنیدیم ، تایید شد، شیخ انصاری با قدرت که تایید کند برای ما خودش وثوق ان شاء الله می آورد تا ما بتوانیم مسئله را بفهمیم .

و بعد از این اقوال به نصوص می رسیم. به نصوص باب مراجعه کنیم.

نصوص باب

یکی از جاهایی که دعا قبول می شود وسط درس فقه یک دعا کنید بعد درس را ادامه دهید درس فقه بالا می رود ، اگر ریا و اینها باشد ریا ظاهرا نیست دیگر، من پیر پا افتاده ریا نمی فهمم ان شاء الله تا قصد ریا کنم، برای چه برای چه کسی، یک آقا بیشتر در دنیا نداریم که برای چه کسی ریا کنیم؛ یک آقا داریم که فقط سر راهش نشسته ام تا بیاید کف پایش به چشمانم بساید، روحی فداه .

متن روایت اول: محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن أبي عبيدة الحذاء قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن الطامث تسمع السجدة، فقال: إن كانت من العزائم فلتسجد إذا سمعتها.[13] روایت اول صحیحه ابی عبیده حذاء است سند صحیح است که سریع بخوانم که سنت به هم نخورد مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ ، سند صحیح ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ الطَّامِثِ تَسْمَعُ السَّجْدَةَ فَقَالَ إِنْ كَانَتْ مِنَ الْعَزَائِمِ فَلْتَسْجُدْ إِذَا سَمِعَتْهَا ؛ سند صحیح ، متن هم صریح . جمله آخر را که می خواهید بنویسید ان کانت من العزائم فلتسجد اذا سمعتها . فلتسجد، وجوب، امر است و وجوب اگر آیه سجده را حائض بشنود باید سجده کند . سند و دلالت تمام.

متن روایت دوم: وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن القاسم ابن محمد، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير قال: قال: إذا قرئ شئ من العزائم الأربع وسمعتها فاسجد، وإن كنت على غير وضوء وإن كنت جنبا، وإن كانت المرأة لا تصلي، وسائر القرآن أنت فيه بالخيار، إن شئت سجدت، وإن شئت لم تسجد.[14] موثقه ابی بصیر هست ، وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِير؛ سند ثقه است ، قاسم بن محمد امامی بودنش را نتوانستیم به دست آوریم؛ سند موثقه است . قَالَ: قَالَ: إِذَا قُرِئَ شَيْ‌ءٌ مِنَ الْعَزَائِمِ الْأَرْبَعِ وَ سَمِعْتَهَا فَاسْجُدْ وَ إِنْ كُنْتَ عَلَى غَيْرِ وُضُوءٍ وَ إِنْ كُنْتَ جُنُباً ؛ این حدیث طولانی هست در آخرش می فرماید که اگر مراة ای که در حال حیض باشد می تواند سجده کند، حالت اختیار برای او گذاشته است.

سوال : مقطوعه نیست؟ مقطوعه به معنی الاخص که فرمودید این روایت نیست؟

جواب : مقطوعه نیست.

سوال : در سند گفته ابو بصیر قال

جواب : این مضمره هست نه مقطوعه، قال قال؛ قال دوم دارد. اگر می گفتیم پسر خوب آقای موحد که عن ابی بصیر قال اذا قرئ، اینجا مقطوعه است. گفت قال قال، قال دوم ضمیرش به امام است و مضمره است و چون ابابصیر است دیگر و ابابصیر از غیر امام نقل نمی کند مضمره ابا بصیر اعتبار دارد لذا مضمره بودن اشکالی ایجاد نمی کند.

سند درست است و دلالتش هم در حدی بود که سجده را تجویز کرده اما وجوب برای سجده اعلام نکرده و می تواند برای ما کمک باشد.

روایت سوم را برای شما بخوانم و بعد جمع بندی ان شاء الله فردا.

متن روایت سوم: محمد بن الحسن بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن فضالة بن أيوب، عن الحسين بن عثمان، عن سماعة، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: (في حديث) والحائض تسجد إذا سمعت السجدة.[15] روایت سوم باز هم موثقه است باز هم مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ ،اهوازی که حفظ هستید این اسناد درست است، اسناد شیخ از حسین بن سعید اهوازی درست است؛ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ، هم که از اجلا و ثقات است. عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ ، که توثیق دارد. عَنْ سَمَاعَةَ ، که شیعه نیست؛ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، روایت موثقه می شود؛ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فِي حَدِيثٍ وَ الْحَائِضُ تَسْجُدُ إِذَا سَمِعَتِ السَّجْدَةَ. دلالتش درست بود، سند هم موثق بود. مطلب تا اینجا تمام.

اشکال : همه روایات اخص از مدعی است؛ مدعای سید هم سمع است و هم استماع.

جواب : اجازه دهید سمع را که گرفتیم ، آن قسمتش را با شرحی که طلب شما باشد با حول و قوه خداوند ثابت می کنیم که اگر سمع موجب شود استماع که عمدی است به طریق اولی می شود. آن بحثی ندارد.

قبل از اینکه جلسه به هم بخورد بگویم که این ادله تمام است ولی متاسفانه یک دسته روایات متعارض دارد که فردا بحث می کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo