درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
98/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/أحكام الاستحاضة /تفرد صلاة و مسئله 2 و 3و 4 از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة
و یجوز تفرد الصلوات
سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ويجوز تفريق الصلوات والإِتيان بخمسة أغسال ، ولا يجوز الجمع بين أزيد من صلاتين بغسل واحد ، نعم يكفي للنوافل أغسال الفرائض لكن يجب لكل ركعتين منها وضوء.[1] بعد از آنکه احکام استحاضهی ثالثه گفته شد، که ثلاثة اغسال دارد و وضوء هم عند کلِ صلاتین و تبدیل قطنه هم که کذلک، میفرماید ويجوز تفريق الصلوات والإِتيان بخمسة أغسال، میفرماید که؛ جایز است نمازهای پنجگانه را متفرق یعنی هر کدام در وقت جدا و خاصّ انجام بدهیم یا به جا بیاوریم و برای هر کدام باید یک غسل انجام گیرد که طبیعتاً پنج نماز میشود پنج غسل، این هم درست است. وجه صحّت این مسئله لعلَ واضح باشد برای اینکه آن دو تا غسلی که برای ظهرین و عشائین گفته شد خود آن بیان، بیان ابطلانی است تسهیلاً لأمر العباد هست مطلب واضح است، ابهام ندارد. در صورتی که مطلب واضح باشد که برای تسهیل است بلکه حقیقت این است که هر نمازی غسل لازم دارد در استحاضهی کثیره، بنابراین قاعدتاً پنج تا غسل دارای پنج نماز که بعضی از فقها میفرمایند، لعلَ ذلک افضل، شاید این میتواند افضل باشد که برای هر کدام از نمازهای فریضه یک غسل مستقلی انجام گیرد.
مستناد از روایت یونس برای هر نماز یک غسل
مضافاً بر این که طبق قاعده است، روایتی را هم میتوانیم در این رابطه مورد استناد قرار بدهیم که عبارت است از؛ روایت یونس ابن یعقوب.
متن روایت: وبإسناده عن سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن عمرو بن سعيد الزيات، عن يونس بن يعقوب قال، قلت لأبي عبد الله عليه السلام امرأة رأت الدم في حيضها حتى جاوز وقتها متى ينبغي لها أن تصلي؟ قال: تنظر عدتها التي كانت تجلس، ثم تستظهر بعشرة أيام، فإن رأت الدم دما صبيبا فلتغتسل في وقت كل صلاة.أقول حمله الشيخ على أنها تستظهر إلى عشرة أيام كما مر. [2] حدیث سند هم معتبر است، موثقه بگوییم علی الاقل، عن يونس بن يعقوب قال، قلت لأبي عبد الله عليه السلام امرأة رأت الدم... تا میرسد به اینجا که امام میفرماید فلتغتسل في وقت كل صلاة، این جملهی اصلی است. از این حدیث میشود استفاده کرد که برای هر نماز، غسلِ مستقل انجام بگیرد مضافاً بر این که طبق قاعده هم هست.
بحث نوافل و نکته تکمیلی
و بعد میفرماید که؛ نعم يكفي للنوافل أغسال الفرائض؛ دربارهی نافلهها، غسلهای فریضه کافی است. در این رابطه آنچه که گفته میشود این است که مسئله مورد اجماع هست، اگر مکلّف در استحاضهی کثیره، غسلی بکند برای نماز ظهر، میتواند نافلهی ظهر را هم بخواند. سیدالحکیم این مورد را اجماعی یا میفرماید مورد اجماع هست.[3] اگر از اجماع هم استفاده نکنیم قاعدتاً هم غسل فریضه کافی باشد برای اینکه پس از اینکه مکلّف مثلاً برای نماز ظهر غسل بکند، طاهر شده است برای اینکه نماز ظهرش را بخواند، قاعدتاً بالاولویه میشود نماز نافله را هم خواند و نکتهی تکمیلی این است که نماز نافله از توابع نماز فریضه هست و آن همانطور که وضوی برای فریضه کافی است و نسبت به نوافل، غسل برای فریضه هم کافی باشد برای نوافل بالاولویت و بالتبعیت، اجماع هم که هست مطلب کافیست. لكن يجب لكل ركعتين منها وضوء؛ این همان حرف قبلی بود که گفتیم واجب است در هر دو رکعت نافله، باید وضوء بگیرد. این را مستفاد از آن نصّی که داشتیم والوضوء لكل صلاة ، در روایت شماره 6 موثقه سماعة که راه استحاضه هم آمده بود، والوضوء لكل صلاة، نافله هم صلاة است وضوءٌ لکلٍ صلاةٍ فتوای سیّد این شده است و مطابق احتیاط هم هست ولابأس به.
اگر کسی رأیش بر این باشد که کل نوافل از یک سنخ هستند یک وضوء برای نوافل هم بگیرید. بنابر اینکه کل نوافل یک نماز را یک هیئت ترکیبیه بدانید، یک وضوء میگیرد برای هشت رکعت و اگر کسی این حرف را نزند قائل به احتیاط باشد، احتیاط از این کارها طبیعتش، احتیاط این توضیح و تفسیر را دارد تا جایی که عسر و حرج نشود اگر عسر و حرج بود نرسد وضوء بگیرید تیمم بکنید شرط تیمم که مشکلی ندارد.
مسئلهی شمارهی از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة- و آراء فقهاء
إذا حدثت المتوسطة بعد صلاة الفجر لا يجب الغسل لها ، وهل يجب للظهرين أم لا ؟ الأقوى وجوبه و إذا حدثت بعدهما فللعشاءين ، فالمتوسطة توجب غسلا واحداً ، فإن كانت قبل صلاة الفجر وجب لها ، وإن حدثت بعدها فللظهرين ، وإن حدثت بعدهما فللعشاءين ، كما أنه لو حدثت قبل صلاة الفجر ولم تغتسل لها عصياناً أو نسياناً وجب للظهرين وإن انقطعت قبل وقتها بل قبل الفجر أيضاً ، وإذا حدثت الكثيرة بعد صلاة الفجر يجب في ذلك اليوم غسلان ، وإن حدثت بعد الظهرين يجب غسل واحد للعشاءين.[4] معنای مسئله را فهمیدیم شما افاضل هستید عبارت هم شمردم نیاز به ترجمه ندارد ماحصل این شد که اگر ما آن کیفیتی که در استحاضهی کثیره داشتیم آن به عنوان یک واجب تعبدی نیست، بلکه واجب، واجب شرطی هست. واجب تعبدی نیست که فقط غسل قبل از نماز صبح باشد. شرط برای صلاة است. هر صلاتی که قبل از آن استحاضه صورت گرفته است باید غسل شود در استحاضهی کثیره. سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه در همان منبع میفرماید، غسل غداة اختصاص و خصوصیت ندارد، که فقط غسل غداة باشد،[5] بنده حقیر خدا با ساده سازی گفتم، غسل غداة یک غسل واجب تعبدی نیست بلکه وجوب شرطی است. محقق حلّی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید که مذهب علمائنا أجمع،[6] یعنی مذهب علمای امامیه این است که هر صلاتی طهارت میطلبد و هر استحاضهای طهارت را باطل میکند بنابراین قبل از هر صلاتی که استحاضه صورت بگیرد باید غسل شود برای نمازی که خوانده شود چون مقدمهی صلاة طهارت است و رافع طهارت استحاضه است و رافعِ این حدث هم غسل است. فرض بفرمایید نماز ظهر و عصر را خواند بعد استحاضهاش بعد از خواندن نماز ظهر و عصر با غسل، استحاضه قطع شد، اینجا دیگر غسلش مثل غسل جنابت و حیض، استحباب نفسی دارد یا ندارد؟ گفتیم غسل دارد. محقق حلّی میگوید؛ حدث است کثیرهاش که موجب غسل هست غسل دارد برای نماز بعدی، قرینهاش که غسل ندارد، وضوء بگیرد کافی است. برای اینکه حدث است و این حدث هم تعیین شده بود که به چه گونه طهارتی از بین میرود، قلیله باشد با وضوء، متوسط و کثیره باشد با غسل. وإن حدثت بعدهما فللعشاءين ، اگر بعد از ظهر و عصر حادث بشود استحاضه برای عشاعین غسل کند، فالمتوسطة توجب غسلا واحداً ، که شرحش را دادیم. فإن كانت قبل صلاة الفجر وجب لها ، وإن حدثت بعدها فللظهرين ، وإن حدثت بعدهما فللعشاءين.
مسئلهی شمارهی از مسائل مربوط به مرأة مستحاضة-
إذا حدثت الكثيرة أو المتوسطة قبل الفجر يجب أن يكون غسلهما لصلاة الفجر بعده ، فلا يجوز قبله إلا إذا أرادت صلاة الليل فيجوز لها أن تغتسل قبلها. [7] میفرماید که قبل از نماز صبح، وقت نماز فجر رسیده باشد تا وجوب شرطی بیاید قبل از فجر باشد که وجوب شرطی زمینه ندارد، فلا يجوز قبله إلا إذا أرادت صلاة الليل مگر اینکه بخواهد نماز شب بخواند که این درست است و مشکلی ندارد. برای صلاة لیل هم نصّی داشتیم که در روایت آمده بود که یک غسل مستحاضهی کثیره غسلی بکند سه تا غسل و غسل آخر یا اول برای نماز شب و نماز صبح باشد که این را در نصوصی که قبلاً خواندیم آمده بود و اشاره شده بود که در فقه الرضا آمده است و اینکه نماز شب بخواند و یک غسل بکند برای نماز شب و نماز.... .[8]
سوال: اگر مستحاضه بخواهد سه تا غسل انجام بدهد یک غسلش برای نماز شب و نماز......
جواب: صحبت از وجوب غسل هست، وجوب غسل جنابت هم بدون قصد و بدون رسیدن وقت صلاة، غسل جنابت هم واجب نیست غسل جنابت استحباب نفسی دارد، غسل استحاضه استحباب نفسی ندارد و فقط وجوب شرطی دارد.
مسئلهی شمارهیاز مسائل مربوط به مرأة مستحاضة-
يجب على المستحاضة اختبار حالها و أنها من أيّ قسم من الأقسام الثلاثة بإدخال قُطنة والصبر قليلاً ثم إخراجها وملاحظتها لتعمل بمقتضى وظيفتها ، وإذا صلّت من غير اختبار بطلت إلا مع مطابقة الواقع وحصول قصد القربة كما في حال الغفلة ، وإذا لم تتمكن من الاختبار يجب عليها الأخذ بالقدر المتقين إلا أن يكون لها حالة سابقة من القلة أو التوسط فتأخذ بها ، ولا يكفي الاختبار قبل الوقت إلا إذا علمت بعدم تغير حالها إلى ما بعد الوقت.[9] میفرماید؛ اگر مکلّف ببیند استحاضهای هست ولی نمیتواند تشخیص دهد چه کند؟ میفرماید که واجب است اختبار کند يجب على المستحاضة اختبار حالها در اینجا فحص واجب است برای اینکه چنانکه محقق ثانی در کتاب جامع المقاصد هم فرمودهاند که این اختبار، واجب است برای اینکه اگر اختبار نشود مخالفت عملیهی قطعیه پیش میآید شما این قاعده را به ذهنتان بسپارید، فحص و تحقیق در شبهات موضوعیه واجب نیست مگر جایی که اگر فحص نشود احتمال مخالفت قطعیهی عملیه وجود داشته باشد چنانکه استادنالعلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه میفرمودند، فحص در شبهات موضوعیه واجب نیست مگر در مورد دیون و استطاعت شبههی موضوعیه است. سرّش چه بود؟ که اگر فحص نشود مخالفت عملیهی قطعیهی کثیره به وجود میآید از این جهت باید فحص بشود اینجا هم اگر فحص نشود حمل بر قرینه بکند یک نماز بخواند اگر فحص نکند بگوید ما حدّ وسط را میگیریم، نمیشود. نیاز به فحص دارد بر اساس همان قاعدهای که گفتیم. میفرماید؛ وإذا لم تتمكن من الاختبار يجب عليها مگر اینکه فحص اگر ممکن نبود به هر وجهی، فرض کنید جراحات، بیماری و غیره، در این صورت به قدر متیقّن اکتفا کند، قدر متیقّن اقل نیست، همان ثلاثة أغسال هست، ولا يكفي الاختبار قبل الوقت مگر اینکه حالت سابقه داشته باشد. آنجا اگر حالت سابقه داشت دیگر روشن است استصحاب میشود ابتدائاً قلیله بود الان یک کمی تغییراتی به وجود آمد، شک کند که قلیله کثیره شد یا نشد، استصحاب قلیله کند. قبل از اینکه استحاضه صورت بگیرد اگر آزمایشی به عمل آورد کافی نیست برای اینکه هنوز موضوع محقق نشده است تا تبیّن نسبت به آن موضوع انجام بگیرد یک استثنایی دارد میگوید مگر اینکه یقین کند که این آزمایش کافی است، این فرمایش ایشان، فرمایش درستی باشد با احترامی که به روح بلند ایشان داریم، إلا إذا علمت بعدم تغير حالها إلى ما بعد الوقت با بعد الوقت موضوعاً فرق میکند قبل الوقت اصلاً خبری نیست چگونه آزمایش انجام بدهد، بعد الوقت که آزمایش انجام بشود روی خود موضوع انجام میشود. قبل از آن دیگر موضوعی نیست تا اختباری صورت بگیرد و نتیجه بدهد، بنابراین اختبار باید بعد از وقت باشد مگر اینکه بگوییم منظور از وقت استمرار سینان بعد از انقضای عشرت ایّام هست که آنجا هم باز هم اختبار معنا ندارد در وسط عشرت ایّام اختبار اثری ندارد بنابراین به هیچ وجه استثناء نخواهد داشت که اختبار باید بعد از تحقق موضوع باشد. مطلب تا اینجا تمام استحاضه رو به اتمام میرسیم.