درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
98/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/تفسیر آیات ولایی قران کریم /تفسیر آیه 62 سوره مومنون
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله و سلام علی عباده الذین الصطفی والصلاة و السّلام علیک یا مولای یا أبا صالح المهدی (عج) و رحمة الله و برکاته
آیهی شماره 62 سورهی مؤمنون و آیهی 73 و 74 سوره مومنون
خدای متعال میفرماید ﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا کِتَابٌ يَنطِقُ بِـﭑلْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾
ترجمهی ظاهر آیه
ترجمهی ظاهر آیه این باشد که خداوند متعال میفرمایند که ما کسی را تکلیف نمی کنیم مگر به اندازهی وسع آن که قدرت بر انجام تکلیف داشته باشد، آن هم قدرت عادی و متعارف، نه قدرتی که عسری و حرجی باشد. عسر و حرج هم تشخیصش دست خود مکلّف هست و باید تشخیص بدهد که این تکلیف الآن بر عهدهی من هست یا نیست یکی از مسائل بسیار مهم در انجام وظیفه و مخصوصاً در تکلیف طلبگی و اهل علم این تشخیص وسع و قدرت هست. فردی برای خود فکر میکند که من الان اگر بروم در کشور دیگر یا در داخل خود ایران، یک جایی بروم برایم سخت است، ﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا ....﴾ این سختی را تا چه حدّی آدم در تکالیف نفسی و شخصی چگونه تشخیص بدهد یکی از کارهای دشوار برای مکلّف، مخصوصاً برای اهل عمل این است. به طور دقیق و قطعی خدای متعال تکلیف حرجی ندارد برای بندگان خودش عسر هم اگر باشد تکلیف برداشته میشود ولی هر کسی برای یک تکلیفی که اقدام بکند یک مقدار عسر و حرج، عسر طبیعی است. و سختیهای خودش را دارد چطور میشود که آدم از خانهی خودش حرکت کند همینکه ماشین سوار بشود، خسته و یک مقدار اذیت و زحمت، اینها عسر به حساب میآید این عسر را از کجا تشخیص بدهیم؟ برای ما طلبهها هم در تحصیل علم... مثلاً مثال میزنیم که صبحها برای درس میآیند چه هدف و عاملی دارند؟ شما الان بروید از دنیای خارج، دنیای غرب سوال کنید بگویید این طلبهها در این هوای سرد از منزلشان بلند میشوند از خواب و استراحتشان میزنند میآیند برای درس با جدّیت تمام، کسی پول اضافه هم بهشان نمیدهد کسی که بیاید یا نیاید ربتهی سوم یا چهارم بشوید همان است و فرقی نمیکند. این چیست؟ این زحمتها دشواری و سختی دارد این سختیها را بعضیها فرض کنید طلبهها، اهل علم، که خدا انشاءالله همهاشان را تأیید کند نوعشون تا یک بیماریهای سختی برایش پیش نیاید درس را ترک نمیکند. هوای سرد، خستگی... مشکلات میآید خودش را میرساند ما در اصطلاح نجف داشتیم و میگفتیم طلبهای که درس نیاید بروید مراسم تشییع جنازهاش را آماده کنید چون تا زنده است میآید بیمار هم باشد میآید و حالا که نیامده پس فوت شده وضع به این صورت بود، الان هم هست ولی کمتر شده.
عملی که عسری است اگر انجام شود آیا صحیح است یا نه؟
عسر و حرج یک مطلب فقهی در کنار خودش دارد این عسر و آن این است که اگر کسی یک عملی را در صورتی که عسر هم هست انجام بدهد آن عملش درست هست یا نیست؟ فقهاً درست است. چرا؟ برای اینکه قاعدهی نفی حرج امتناع نیست. اگر بگوییم درست نیست خلاف امتناع است. عمل درست است یک کسی وضوء میگیرد با خیلی سختیها، و بعد هم با همهی آن سختیها که وضوء میگیرد غسل بوده و وضوء وظیفهاش نبوده ولی آن وضوء صحیح است چون نفی این حکم بر اساس قاعده بود قاعده هم امتنانی است اینجا اگر حکم به عدم صحّت آن وضوء صادر بشود خلاف امتنان هست میخواستم این مسئله را شرح بدهم که به حال ما طلبهها مفید است. اولاً که اگر برنامه عسری باشد فقه میگوید انجام ندهید برای اینکه باعثٌ علی شریعةٍ سمعةٍ سهلٍ؛ اما اگر انجام دادید عمل درست است از منظر اخلاق گفته میشود که عسر هم باشد انجام بدهید چرا؟ أفضل الاعمال أشقها، اشق همان عسر و حرج است. سختیها را هم تحمل کنید. این یک مطلب. مطلب دیگر این هست که دربارهی کارهای مذهبی و تبلیغاتی صحنه برای طلبهها در طول تاریخ چون ارباب در پردهی غیبت هست، تا ارباب حاضر نباشد که پیروان و سربازانش مشکل و گرفتاری دارند تا وقتی که انشاءالله خود آقا بیایند و آن موقع یک عزّتی برای مؤمنین ایجاد بشود. عسر و حرج را تا حدودی که خطر جانی نباشد آدم باید برای تبلیغ احکام شرع، تلاشش را بکند و هر از گاهی حتی به بعضی از اقشار جامعه ممکن است بربخورد که از نوع طلبه خوشش نیاید. فکر اینها را هم باید بکند اینها عسر نیست. اینها اگر عسر و حرج باشد کل اهل علم باید برود کنار. بنابراین عسر و حرج یا حداقل عسر، اولاً باید خود عسر موضوعاً تشخیص داده بشود. و ثانیاً عسری که معارض باشد باید وظیفهی او را در نظر بگیریم. به تعبیر بعضی از اعاظم شاید تعبیر خود امام خمینی بود که ولایت اهل بیت علماء هستند. کل اهل علم، پیروان ولایت اهل بیت در دنیا غریب هستند و معلوم است که غربت پیروان از غربت مولایشان امیر مؤمنان هست گفته میشود که تقوی در دنیا غریب هست و علم فقه یا علم کامل غریب هست چون اسوهی تقوی، و اسوهی علم که امیرالمؤمنین بود غریب و تنها بود. آنان که با معرف وارد بشوند این وادی غربت عجیب و غریب دارد من در عربستان صعودی ایام حج بودم وهابیها هم توهین میکردند با تهرانیها بودند. بنابراین خود اهل علم آمدند تحمل کردند تا آخرش صبر کردن توفیق الهی است و اینجا دیگر مسئلهی عسر را آدم باید نادیده بگیرد. اما اگر بگوییم عسر این نیست موضوعاً عسر نیست، برای اینکه ما در برابر این عسر یک وظیفه داریم مثل وظیفهی جهاد، مثل وظیفهی بعضی از اعمال مثل حج که خود وظیفه تا انجام دادنش عذر دارد خود اعمال حج که عسر ندارد. در مسیر طلبگی بودن هم عسر را نادیده میگیریم جهادگونه در نظر بگیریم.
آیه ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه
سوالی بود از آیت الله العظمی شهید صدر که؛ ﴿ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه﴾ [1] . که نصّ قرآن نهی شده است این چطور میشود که میرود عملیات انجام میدهد و جهاد میکند و در راه خدا جانش را از دست میدهد این که جمع نمیشود دشمن قوی است و در این فقط کشته شدن است. سیدناالاستاد شهید صدر قدس اله نفسه الزکیه فرمودند که آیهی ﴿ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکه﴾ به جهاد تخصیص خورده است طلبگی هم جهاد است. عسر مانع میشود ولی عسر تخصیص خورده به کار طلبگی، عسر دارد از نظر مالی، اجتماعی، خطرات دارد آن طلبهای که از اول آمده با عزّت و احترام و هیچکی به او نگفته بود بالای چشمت ابروست پیدا نمیشود. هر طلبهای باید مشکلاتش را ببیند آن طلبهای که اول زندگی مشکلات مالی نداشته باشد پیدا نمیشود. انشاءالله تا آخر مشکلات مالی هست. عسر و تکلیف ما در جهت تکلیف طلبگیمان درس میخوانیم و کار میکنیم میگوییم سخت است الان امکانات نیست منتظر بمانیم اوضاع خوب بشود. این پایاننامه است تا این پایاننامه را تمام نکنم نمیتوانم درس بخوانم. میرسی به شرط اینکه اولاً برای طلبگی بگویم تجربه، در دوران طلبگی مشکل را فکر نکن، به مشکل که فکر کردی انگار آدم میبیند و آنجا ایستاده، مشکل تشریف میآورد جلوتر وقتی هر بار بگید مشکل است مشکل به شما نزدیکتر میشود و مغز و روان آدم را مشغول میکند اگر رو ندهید مثل یک مهمان ناخوانده کاری بهش نداریم. پس به مشکل فکر نکنید.
کار طلبگی کار جهادی است
نکتهی تربیتی و طلبگی مخصوص طلبگی، مشکلی که در دنیا هست اولاً در موردش فکر نکنید برای ما مشکلی پیش آمد هر چقدر کوچک بشماریم، امیرالمؤمنین فرمود: مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلاَهُ اللهُ بِكِبَارِهَا.[2] من عبدمَ سقار المساعد ابطلاع الله بکبارها؛ اهل علم یکی از وسایل کار مهمش دعا است. طلبهای که روحیهی دعا ندارد یک نقص فنی دارد. توسل و دعا برای اهل علم، ابزار کارش است و اینها به جایی میرساند. نباشد﴿قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾[3] اگر دعایتان نبود با چه پوششتان داد. رسیدیم به اینجا که در دوران طلبگی مشکلات را کوچک بشمارید اینها... اصل قضیه این شد که مسئلهی عسر را تخصیص بدهید به کار جهادی و کار طلبگی، یک نوع جهادی هست اساسی، معنای جهاد، حفظ آن هستهی مذهب است. غرض جهاد حفظ یک عنوان نیست حفظ یک قاره و منطقه نیست، غرض جهاد، حفظ هستهی مذهب است. طلبگی هم این ملاک را دارد غرض کارش این است که هسته را حفظ بکند. خود خدمت در جامعه یک شجره هست یک درخت، این درخت ریشه و تنه دارد شاخه و برگ دارد شاخه بزرگ و کوچک دارد، شاخه صاف و کج دارد. مذهب و عنوان مذهب که ما تمام اصرار ما باید این باشد که یک روحانی باید فقط به مذهب فکر کند تا اینجوری فکر نکند فکرش ویروسی است و منطقه و کشور و... ویروسی میشود. این شجره ریشهاش در کسی که در مقام حفظ ریشهی این شجره کار میکند، در فراگیری علوم آل البیت و فقه اهل البیت حفظ ریشهی این شجره هست. کسانی که مطالعه ندارند یا عیب دارند، طلبهها میخورند و میخوابند مردم بیچاره میشوند، بیایید ببینید و مطلب را درک کنید اگر حوزه ضعیف بشود علوم آل البیت اگر تحقیقی کار نشود شجره از ریشه میخشکد این است که ارزش شجره، بالاترین ارزش است. لذا شما اگر یک وقتی بگویید ما نرسیدیم خدمت کنیم. یک مدرسه تشکیل می دادید، یک شهری را هدایت میکردید میرفتید خارج و... جواب این است که فکر کنید تأمل کنید دقت کنید کاری که یک طلبهی درس خوان در حوزه انجام میدهد کار ریشهای است در جهت حفظ ریشهی این شجره ایفای نقش میکنیم وانگهی ممانعت ندارد فرصت کردید در حاشیه خدمت و تبلیغ هم بکنید و کارهای تبلیغی در خارج هم انجام بدهید. مرحوم آیت الله العظمی بهاء الدینی یک ارتباطی با ایشان داشتم سید خوبی بودند بسیار آدم با معنویت و با معرفت بودند معرفت و عرفان عملی داشتند. عرفان نظری میگوید شما یک مقدار ترک دنیا بکنید یک جورایی با تصوّف نزدیک است اما عرفان عملی میگوید آزاد باشید بی پیرایه و تعارف باشید منتها واجبات و محرمات ترک نشود. مستحبات و مکروهات را تا خسته نشدهاید انجام بدهید. این عرفان و سلوک است. از آیت الله گلپایگانی سوال کردند که به ما درس سلوک بدهید، سلوک دو جمله است انجام واجبات ترک محرمات.
﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا کِتَابٌ يَنطِقُ بِـﭑلْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ تکلیف ما در این حد بود که عسر را دیدیم که عسر یک حکم، یک موضوع خاص و قاعدهی فقهی است که حکم عسری را بر میدارد و دوران طلبگی تخصیص در عسر است عسر را باید تحمل کنیم و مشکل را نادیده بگیریم لذا یک طلبهای که مستقیم سلیقه هست مشکل این است که آدم گناه کند تا گناه نکند مشکلی نیست، مشکلی نیست که آسان نشود مرد باید که هراسان نشود. بنابراین هم از نظر عملی و هم از نظر زندگی، مشکل حل میشود. باور کنید یک مدیریت نه به عنوان یک مطلبی، واقعیت قطعی این است که مدیریت بالا وجود دارد کار آدم را مدیریت میکند مخصوصاً کار طلبه را مدیریت میکند اگر طلبه به وظیفهاش عمل کند به واجبات و محرمات پایبند باشد باور کنید زندگیِ مادیاش هم تأمین و تضمین میشود. من ندیدم در این عمری که از شما یک مقدار ممکن است بیشتر باشد، من ندیدم یک روحانیِ فاضل که پایبند به واجبات و محرمات از نظر مالی هم در تنگنا باشد. زندگی متعارف، آدم ثروت بالا گرفتن که کار ندارد مایحتاج زندگیاش هم تأمین است مشکل مادی هم ندارد. شما میگویید از بیرون یک سوءظنهایی هست از داخل که ما خودمان هستیم، خیلی از طلبهها شاید بیشترشان خانه ملکی ندارند. و آنهایی که خانه ملکی دارند از دور عوام میگویند اینها میخورند، من که داخل هستم میبینم برای طلبهها چیزی نیست. اینها صاحبخانه میشوند بروید مطالعه کنید. قرض، وام، یک کمی از پدر و عمو و... همینطور خانه برایش درست میشود و صاحبخانه میشوند مثل معجزهها یک زندگیِ حداقلی است که یک زندگیِ آرامی داشته باشید یک خانه و یک زندگی. باور کنید اینها را نه دولت میدهد نه کسی از خارج میدهد اینها را خود آقا امام زمان میدهد. بنابراین خود این نظام طلبگی یک نظامی است که اگر ادم درست حرکت کند همین زندگیاش هم به مشکل بر نمیخورد. در این رابطه میخواستم بگویم و این آیه را کامل بکنم. ﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا کِتَابٌ يَنطِقُ بِـﭑلْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾؛ ما آقا داریم، کلام الله داریم و کتاب الله داریم، کلام الله قرآن است، کتاب الله امیرالمؤمنین است. همین الان پیش ما کتابی هست حجت ابن الحسن کتاب الله که ﴿ینطق بالحق﴾، ارباب داریم. کسی که آقا را دارد مشکلی ندارد. بنابراین ما اطلاق قاعدهی عسر و حرج را که تخصیص دادیم میگوییم ما مشکل نداریم مشکل کسی دارد که اربابی بالای سرش ندارد. باور کنید طلبه با یک وضعیت درست که حرکت کند آن قدر عنایت دقیق است که گویا ببینیم مستقیماً آقا میآید دست آدم را میگیرد. بنابراین وظیفهی اصلی درس، کارهای فرعی، زندگی و بعد هم همیشه خودمان را عنوان سربازیمان را به آقا زنده نگه داریم که آن خصوصیاتی دارد. زنده نگه داشتن، همیشه توجه به وجود مقدس آقا، دعا برای آقا و زیارت مخصوص آقا امام عصر و توسلات به آقا و امید به کرم، اینها را با خودمان داشته باشیم با توجه به پایبندی به واجبات و محرمات و مشغول بودن به فراگیریِ فقهِ اهل بیت، میتوانیم برای شما کتباً بنویسیم که هر موقع چنین کسی به مشکل بربخورد چنین کسی عنایت از سوی کرم خدا میرسد، کَرَم مجسم خدای متعال وجود مقدس حجت ابن الحسن مهدی. خدایا ما را با آقا امام زمان آشنایی بیشتر عنایت فرما، الهی آمین. خدایا توجه آقا را به کار این بندگان ضعیفت معطوف بفرما، خدایا چشم ما را به جمال آقامان روشن و منور بفرما. تعجیل در فرجش بفرما، پیروان اهل بیت در کل دنیا اصلاح و توفیق عنایت بفرما. خدایا حوائج این جمع را برآورده بفرما، کسانی که التماس دعا کردند حوائجشان را برآورده بفرما. پروردگارا تمامیه حوضات علمیه مراجع تقلید مقام معظم رهبری در سایهی امام زمان به توفیقاتشان بیفزا.اللهم افتح لنابالخیر واختم لنابالخیر واجعل عواقب أمورنا خیراً برحمتک یا أرحم الراحمین. صلوات.