< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

98/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الطهارة/تفسی ایات ولایی قرآن کریم /تفسیر آیات 71 و 73 و 74 سوره مومنون

 

تقبل الله أعمالکم . عزیزانی که دیروز در مراسم راهپیمایی شرکت کرده اید قبول باشد انشالله. اقایانی که شرکت هم نکرده اید و دعا کرده اید قبول باشد انشالله. الحمدلله شرکت در حد باشکوهی بود که باعث کوری چشم دشمنان مخصوصاً وهابیت و آمریکا و اسرائیل. قطعاً تاثیر گذار بود. آدم در یک عملی و کاری که فرض بفرمایید یک شبهاتی در ذهنش غلیان می کند اما یک جهتی ببیند که جهت ، جهت حسنی است و برای مسلک اصلی یعنی برای مذهب نقش مثبت دارد معیار اصلی در تمامی امور باید مذهب باشد و ببینیم که در جهت مذهب .... . الان راهپیمایی شکل و شمایل عبادی سیاسی دارد و که خیلی خب است اما آنچه که مهم است این است که به عنوان مذهب که ایران گفته می شود که خانه شیعه است. در زمان میرزای نائینی بود، یا یک بیماری به اصطلاح قدیم طاعون، بگویید شبیه کرونای الان. می آمد و سیل آسا مردم را می بلعید ، یا جنگ جهانی دوم بود این قسمتش را تردید دارم که کدام موردش بود اما برای میرزای نائینی توسلی و التجاعی آورد این قسمت را مطمتنم و تردید ندارم، توسلی برای میرزای نائینی به عمل اورد خدمت مولامان اربابمان که در چنین وضعی هستیم برایمان چه می شود چه نمی شود؟ در جواب آمده، البته یک چیزی بگوییم که یادمان نرود کسانی که می گوییند در تاریخ که اکثریت یا خیلی از افراد می گویند از اقا چنین چیزی شنیدیم از خود آقا نیست بلکه از وسائط است از واسطه ها. برای خبر میرزای نائینی خبر آمده که ایران شیعه خانه است. محفوظ است. الان براساس همین شیعه خانه بودن این مراسم و تشکیلات نقشی دارد در جهت خانه شیعه. وسائط هم برایتان گفتم بگویم که یک وقتی همین جنگ جهانی دو بود ظاهراً، یک طبیبی بود اهل حال بود. یک فرد مومنی بود. یک ارتباطی داشت. در حال طبابت طبیب دید که این آدم که جراحی اش می کنم ادم طبیعی نیست. بی حس کننده و بی هوشی برایش نیست. یک آدم عجیبی است. یک مقداری که باهش صحبت کردیم دیدیم که این ادم عادی نیست. پزشک کشف کرد که این یک خبرایی میتونه بیاره و یک آدم عادی نیس. بعد با تواضع و ادب از این آقا سوال کردم که که آقا عنایت اقا آخر شامل حال این مردم نمی شود؟ چه می شود؟ خبری نبود بلکه دشمنای اسلام نزدیک مشهد هم رسیده بودند. دشمن آن زمان شوروی بود. دشمن الان امریکاست. خبری پرسید که از آقا عنایتی! به مشهد رسیدند. اون آدم به پزشک گفت آقا فرمودند اینها برگردند. تمام. صبح اش اینجوری گفت عصرش دیدیم که برگشتند. چی شد و چی نشد هنوز هم نمی دانند. این عنایت. بعد سوال کردند که آقا شما خدمت خود مولا رسیده اید؟ چنبار رفتید؟ گفت من با 7 واسطه از اقا خبر میگیرم. انشالله همه اهل علم که مورد عنایت آقا هستند همین فعلی الن خودش یعنی همین سربازی خودشان را که همین درس و بحث حوزوی و سربازی به آقایش را حفظ کند بزرگترین شرافت و ارزش است. سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.

آیه 71 و 73 و 74 سوره مومنون

﴿وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ﴾[1] ﴿أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[2] ﴿وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[3] ﴿وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾ [4]

ترجمه و تفسیر

اگر حق را مغلوب کند و هوای نفس غالب بر حق باشد زمین و اسمان فاسد می شود. و...

تفسیر قمی می فرماید: وقوله:﴿ولو اتبع الحق أهواءهم لفسدت السموات والارض ومن فيهن﴾ قال: الحق رسول الله (صلى الله عليه وآله) وامير المؤمنين (عليه السلام) منظور از این حق رسول اعظم اسلام و امیرالمومنین است که می فرماید والدليل على ذلك قوله: " ﴿قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم﴾ " يعني بولاية امير المؤمنين (عليه السلام).[5] و الان هم ما که اینجا زندگی می کنید در سایه حق هستیم و حق وجود مقدس ولی مطلق است. ناله ما، هق هق ما، حَق حَق است / شکوه از هجر ولی مطلق است/. اگر ایه برای ما دستور می دهد که ما استفاده کنیم که اگر ما هوای نفس خودمون را غاللب کنیم بر حق . به چه معنا؟ به این معنا که ما می رویم به سمت و سوی آقامون به شرط ینکه برایمان خوش بگذرد و زندگی مان روبه راه باشد. خیلی از مردم عادی چنین می گویند که انشالله آقا می اید تا وضعیتمان خوب شود. این ذهن وای اقا را برای خوبی و خوشی خودش می خواهد. البته همه اینطوری نیستند. اهل معرفت و معنا چنین نیستند. اقای کافی از ته دل می گفت و درست هم می گفت من میخوام اقا را ببینم و فقط ببینم و فقط اقا را می خواهم. شما نگویید اقای کافی نفس گرمی داشت و همه چیز داشت. پول داشت .ممبری بود دیگر. نه. جوابش این است که معرفت فرق می کند. اگر معرفت آمد عشق می آید. خودش را فراموش میکند. شما نگویید که من که شهریه خوب ندارم .کار ندارم .آقا بیاد به من پول هم بدهد. معرفت به خود اقا پیدا کنیم که عاشق خودش میشویم نه چیز دیگری. حتی نام آقا را ببرد یک علاقه ای، یک عشقی و بعد هم خودش را فراموش میکند عاشق. ما چیزی نمی خواهیم ما فقط می خواهیم ببینیم اقا را. مثل سلمان گفت یا رسول الله من بهش را میخواهم چه کنم بهشت شمایید.آدم که به درجت معرفتی برسد این است. این ها در صورتی است که هوای نفس را غالب بر حق نکند. آیه قران آورده است که وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ اینکه اگر تبعیت شود از هوای نفس و حق مغلوب شود. هوای نفس ها را اصل قرار بدهیم زمین و آسمان فاسد می شود . اینکه اسمان و زمین فاسد می شود در تفسیر آورده است که یعنی برکات دیگر نیست. آسمان طور دیگر. زمین طور دیگر. آسایش دیگر نیست. از زمین استفاده نمی شود. از آسمان هوای خوب دیگر استفاده نمی شود. همه بهم ریخته می شود. وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ. وَمَنْ فِيهِنَّ ۚ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ. و من فیهنَّ یعنی و هر کسی که در آن است. تبعیت کند. بنابراین ما چه استفاده کردیم؟ باید هوای ما، خاص ما، تابع حق باشد نه اینمه حق را بیاوریم و تابع هوای خودمان قرار بدهیم. حق را تابع هوای نفسمان قرار دادن یعنی چی؟ یعنی اگر طلبگی بودن اگر اقا رسول الله اقا امیرالمومنین اقا امام زمان گفتند و به نفع ما تمام شد برویم. ای تابع هوای نفس است. اما اگر هوای نفس را تابع قرار بدهیم و حق را برتر بدانیم می گوییم ما تابع مولا هستیم. گرفتار باشیم یا آزاد باشیم. وضعمان درست باشد یا نادرست. من سرم را داده ام در راه دوست/ هر چه را او خواهد برای من نیکوست/ اگر اینطوری باشد که هوا تابع حق باشد می شود مخالفت هوا، از معیارهایی که خود مولا فرمودند فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا على هواه مطيعا لأمر مولاه فللعوام أن يقلدوه. [6] این ازش تبعیت کنید. هر چی که مولای ما، مولای ما الان، جهان یک مولا بیشتر ندارد که او هم امام عصر عج اللع تعالی فرجه الشریف است و مطیع مولایمان باشیم. کسی توهم نمی کند از شما اما اگر کسی توهم کرد که مولا در حال حضور نیست چکار کنیم؟ جواب این است که فرق است بین ظهور و حضور. اقا حضور دارد ولی ظهور ندارد. او امام حاضر است. پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را / غائب نگشته ای که شوم طالب ظهور/ .. بنابر این ما از چه استفاده کردیم؟ باید هوای ما، خواست ما، تابع حق باشد نه اینکه حق را بیاوریم تابع هوای خودمان قرار دهیم. حق را تابع هوای خود قرار بدهیم یعنی چه؟ یعنی اگر طلبگی بودن؛ اگر آقا رسول الله آقا امیرالمومنین آقا امام زمان گفتند به نفع ما تمام شد برویم. این تابع هوای نفس است. اگر هوای نفس را تابع قرار بدهیم این را می‌گوییم؛ ما پیرو مولا هستیم گرفتار باشیم یا آزاد باشیم؛ وضع ما درست باشد یا نادرست؛ راه ما همین است. من سرم را داده ام در راه دوست هر چه او خواهد برای من نیکوست. اینگونه اگر باشد که هوا تابع حق باشد می‌شود مخالفت هوا . و از معیارهای که خود مولا فرموده است فأما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا على هواه مطيعا لأمر مولاه فللعوام أن يقلدوه. فرق است بین ظهور و حضور. آقا حضور دارد، ظهور ندارد. او امام حاضر است. پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را غیبت نکرده ای که شوم طالب ظهور. حاضر است و ندیدن در اصطلاح ما طلبه ها چیست؟ دلیل عدم حضور نیست چشم می‌خواهد، قابلیت می‌خواهد چشم مشکل دارد، آنچه هست از قامت ناساز بد اندام ماست وگرنه تشریف تو بر کسی کوتاه نیست./ چرا می‌بینند آنهایی که چشم دارند؟ ما چشم پر نور؛ چشم پاک ممکن است پیدا نکنیم به سادگی. چشم پاک بشود و بصیرت واقعی پیدا بشود؛ قطعا زیارت می‌کند آقا را. حضورش قطعی است؛ ظهورش در بین همه مردم علنی نیست. بنابر این ارتباط با آقا و توسل به آقا و جواب گرفتن و کمک گرفتن و در خدمت مولا بودن هیچ فاصله و هیچ خرجی ندارد آماده آماده است. بعضی از افراد می‌گویند که ما لازم نیست طالب ظهور بشویم؛ چون خود آقا که حضور دارد که ما سعی کنیم که در خدمت آقا باشیم وخدمت مولا را انجام بدهیم. فرق نمی‌کند غیبت و ظهورش برای ما تفاوتی نمی‌کند؛ چون حضور دارد و حضورش قطعی است. حاضر و ناظر بر اعمال ماست.خود روایت که امام می‌فرماید محیطٌ بأعمالکم. حاضر است و احاطه بر اعمال ما دارد. بنابر این اگر هوای نفس تابع حق باشد؛ حق آنروز امیرالمومنین بود؛ حق این روز که ما هستیم شکر خدا بقیه الله اعظم هست. هوای نفس ما تابع یه نوکری را خدا به ما داده خدمت مولا داریم. عنایت بکند یا عنایت نکند فرق نمی‌کند. عاشق و دلبسته و نوکر این است معنیش. قرار دادی و معامله نیست که اگر عنایت کرد خوب و اگر عنایت نکرد هیچی خاموش میشویم؛ نه. سر راهش نشستم تا بیاد؛ سر راهش نشستم تا بیاید کف پایش به چشمانم بساید. این کار ماست. این کار را ما تشخیص دادیم و به کسی هم بده بستانی نداریم. دنیا را هم قبول نداریم که ما را تایید می‌کند یا رد می‌کند. ما فرا دنیایی درک کرده ایم آقایی در این دنیا آقای همه هست و ما شکر خدا آشنا شدیم که نوکر آقا باشیم وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ؛ بعد می‌فرماید آیه بعد﴿أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾ ﴿٧٢﴾ ﴿وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ ﴿٧٣﴾ ﴿وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾ ﴿٧٤﴾ لذا می‌فرماید زمین چرا؟ هفت آسمان در اختیار آقا امام زمان است. تو موجودی و دیگران طفیلند تو سرخیلی و دیگر جمله خیلند. بله همینطور است. آیه دیگر می‌فرماید ﴿وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ خدای متعال می‌فرماید که پیامبر تو دعوت می‌کنی مردم را به صراط مستقیم. خوب ظاهر امر هم یک صراط مستقیم هست. ولی اگر صراط مستقیم دین باشد که صراط مستقیم نمی‌خواهد همیشه به دین دعوت می‌کند پیامبر. ان دین عندالله اسلام. چه باشد صراط مستقیم؟ تفسیر می‌گوید وقوله (وانك لتدعوهم إلى صراط مستقيم) قال إلى ولاية امير المؤمنين (عليه السلام).[7] صلوات داشت. این است دیگر؛ هوای نفس که آمد از آن اول که امیرالمومنین خانه نشین می‌شود هوای نفس است که این گرفتاری هاست که کفار الان در مقام بالاتری هستند و مسلمانان الان در مقام پایین تری قرار دارند. چون وقتی که مولا علی خانه نشین بشود کار به اینجاها کشیده می‌شود دیگر. پیامبر دعوت می‌کند مردم را به صراط مستقیم یعنی به ولایت امیرالمومنین. ﴿وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ﴾[8] وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ اینهایی که ایمان به آخرت ندارند؛ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ از آن صراط مستقیم برگشتند؛ منحرف شدند؛ پشت کردند. تفسیر را می‌گویم؛ قال عن الامام لحائدون. یعنی عن الامام لناکبون می‌شود که ایمان به آخرت ندارند. مطلب را تا اینجا گفتم برای شما از تفسیر.

شرح این تفسیر

شرحی که در این رابطه می‌توانیم مختصر برای شما داشته باشیم این است. پیروی از حق و رفتن به صراط حق و انتخاب صراط حق بر اساس کتاب الله معلوم شد اما این صراط حقی که داریم شکر خدا که خداوند این نعمت را برای ما داده است؛ استفاده کردن به چه صورت است؟ از صراط حق مخصوصا برای اهل علم عزیز که از صراط حق استفاده کنند به چه صورت؟ 1و 2 و 3. (1) میزان، امیرالمومنین است که در این نصوص هم به این مضمون آمده. ببینیم مولا رفتارش چگونه بود. (2) تمام تلاش و سعی ما این باشد که از بیانات و از کلمات مولا استفاده کنیم. (3) در عصر حاضر به هر قیمتی که شده است اسمی‌از مولا ببریم و برای مولایمان کاری که از دست ما ساخته باشد انجام دهیم. مثلا چه کاری دارند؟ مثلا پریروزها بود که از تهران تماس گرفته بودند یکی از بسیار فضلایی که قطعا از صلحا هستند؛ به این مضمون که ما چکار کنیم؟ کار برای خدا کاری که الان انجام می‌دهد؛ هدف مولا چیست؟ هدف مولا این است که مردم هدایت بشوند و به سمت و سوی مقام قرب الهی حرکت کنند و اهل عبادت باشند. عبودیت بر مردم حاکم باشد. اگر کسی دسترسی داشته باشد از آقا سوال کند که الان چه چیز برای مردم وظیفه و ضرورت و سعادت و خیر دنیا و آخرت است ممکن است یعنی قطعا زبان حالشان این است که عبودیت؛ عبودیت عبودیت. دنیا خلائی که احساس می‌کند عبودیت است. شکر خدا اهل علم شما فضلا که در لباس تقوی هستید؛ در عنوان عبودیت هستید. اولا شکر دارد این را دست کم نگیرید. توفیقی دارد شکر دارد که آمدید به این عنوان و ثانیا توجه می‌طلبد که این عنوانی که خدا برای ما داده کار ما چیست؟ ما اول باید عبودیت را به خودمان محکم دقیق تطبیق کنیم من لم یصلح نفسه لم یصلح غیره. اول باید خودمان را اصلاح کنیم. بعد از اینکه خودمان را اصلاح کردیم؛ اگر چیزی هم نگوییم؛ همینطور که در خیابان هم راه برویم؛ می‌شود باعث هدایت مردم. از حرکات، از برخوردها از اخلاق اجتماعی و فردی، مردم دستور می‌گیرند و استفاده می‌کنند. شرط اول این است که خودمان را اصلاح بکنیم. و از همینجا یک چیز فطری که همه انسانها دارند چیست؟ اینکه همه دوست دارند عزیز باشند. فطری است یک خواسته فطری است. قرآن چه می‌گوید؟ می‌گوید عزت مختص مومنین است، ﴿....وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ....﴾[9] برای مومنین است. مومنینی که می‌خواهند عزیز باشند؛ از عزت بالاتر که دیگر چیزی نیست. بالاترین چیز در این دنیا رهاورد بالای صحیح فطری این است که عزیز باشد؛ عزت چیست؟ إِلَهِی کَفَى لِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا.[10] کلام امامِ. امام کلام. امیرالمومنین فرموده است. عزتی بالاتر از عبودیت نیست .. حالا یک چیز معاملاتی هم برای شما بگویم. دنیا پر از پیچ و خم است. ما که به عنوان طلبگی زندگی می‌کنیم ممکن است بگوییم گرفتاریها مشکلات؛ سردرگمیها اینها را داریم. هیچ راه دیگری بالاتر از این راه در جهت حل مشکل موجود نیست. عبودیت تمام مشکلات آدم را حل می‌کند. مشکلی نیست که با عبودیت حل نشود. شخصی یا اجتماعی. یک گرفتاری فوری خدای ناخواسته برای شما پیش می‌آید؛ بروید به مسجدی دو رکعت نماز تحیت بخوانید ثوابش را هدیه کنید به به روح سیده نرجس مادر آقا امام زمان(روح عاطفی ها) یک توسلی به آقا بکنید؛ بیایید بیرون ببینید قضیه حل شد. در همین دنیا هم فورا جواب می‌دهد مشکلی ندارد. گرفتاریها کلید دارد ما الحمدلله جایی آمدیم که می‌توانیم با لطف خدا و با کرم اهل بیت مشکل را حل کنیم. بنابراین عزت اگر می‌خواهید که یک خواست فطری انسان است. اول عزت را معنا کنم برای شما. عزت معنایش این نیست که در راس جامعه قرار بگیرد رئیس باشد. این به معنای عزت نیست ممکن است کسی رئیس باشد صد تا فحش هم بخورد؛ عزیز نیست. عزیز کسی است که نسبت به جامعه آبرومند است. آبرو دارد و هر کسی که با او وارد صحبت بشود از صحبتش لذت می‌برد. پیش آشنایانش هم جایگاهی دارد. کسی که او را می‌شناسد قلباً احترام می‌کند این معنای عزیز است. عزت این است و هیچ وقت یک حقارت و یک هتکی که باعث ذلت و خواری و زبونی بشود برایش پیش نمی‌آید. ذلیل و خار نمی‌شود. اصلا اصلا . بنابراین؛ این عزت در گرو عبودیت است و در گرو تقوا .حدیثی بخوانم برای شما. عن أبي عبد اللّه الصادق عن آبائه (عليهم السلام) قال قال رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) من أحب أن يكون أكرم الناس فليتق اللّه عز و جل و من أحب أن يكون أتقى الناس فليتوكل على اللّه و من أحب أن يكون أغنى الناس فليكن بما عند اللّه عز و جل أوثق منه بما في يده.[11] می‌خواهیم عزیز باشیم. می‌خواهیم قویترین باشیم. در اصطلاح نجفی ها چه می‌گفتند؟ قَوِّ نفسک حتی الناس یحترمک. دلا قوی شود اگر عزت جهان خواهی/ که در نظام طبیعت ضعیف پامال است./. توکل بر خدا. من أحب أن يكون أكرم الناس فليتق اللّه عز و جل و من أحب أن يكون أتقى الناس فليتوكل على اللّه.

معنی توکل را هم برایتان بگویم مختصر . توکل معنایش این نیست که بگوییم به خدا واگذار کردیم این معنای توکل نیست. معنای توکل چیست؟ این است که ما این کار را می‌کنیم می‌دانیم که خدا حاضر و ناظر کار ماست و امید داریم خدا کمکمان کند. توکل یعنی دلبستگی به طور محکم به عنایت و کمک خدا این توکل است. از او می‌گیریم. یعنی کمک می‌رسد. البته واگذاری هم هست ولی اصلش این است. ولی خدا کمک می‌کند قطعا خدا کمک می‌کند. اینقدر تجربه داریم در این رابطه انقدر کمکهای الهی رسیده بر ای افرادی که به خدا توکل می‌کنند. آدم دیده ایم، یک طلبه ای را یک فرد زورمندی می‌خواهد اذیتش کند با یک توکل می‌بیند آن شخصی که داشت اذیت می‌کرد ذلیل شد؛ سرشکسته شد. توکل این کارها را می‌کند.آن مدیریت بالا کارها را درست می‌کند. می‌بینیم یک جایی کار، آدم را گیر انداخته است گره خورده؛ کار را انجام می‌دهیم با توکل محکم می‌بینیم که خدا این گره را باز کرد. توکل یعنی اتکای قلبی محکم به اینکه عنایت خدا انشاالله شامل حال این بنده حقیر خودش می‌شود تمام. یک روایت هم از کلمات امام سجاد. امام می‌فرماید وسيرى الله عملكم ثم إليه تحشرون فانتفعوا بالعظة وتأدبوا بآداب الصالحين.[12] که این آخرین جمله از فرمایشات امام سجاد؛آخرین جمله بحث امروز ما باشد. می‌فرماید که از موعظه نفع ببرید. از موعظه نفع بردن یعنی چه؟ یعنی کسی را اگر پیدا کردید که اهل موعظه باشد از موعظه اش استفاده کنید. انسان به موعظه بسیار احتیاج دارد. و بعد یک روایت دیگری که بیاوریم درست می‌شود؛ واعظ من نفسك[13] خودتان واعظ نفس خودتان باشید. موعظه کنید. ببینید روحانی هستید بله کارهایتان چگونه است؟ درستان چگونه است؟ زندگیتان؛ رفتارتان داخل خانه چگونه است؟ با مردم رفتارتان چگونه است؟ موعظه کنید. که این کارها درست نیست یا این کارها درست است؟ خود آدم واعظ من نفسك باید از بین خودش موعظه کند برای خودش تا کارش از اساس درست شود. یک؛ فانتفعوا بالعظة وتأدبوا بآداب الصالحين فنفع ببرد. دوم چه بود؟ وتأدبوا بآداب الصالحين. متادب به آداب صالحین باشید. صالحین را پیدا کنید. صالحین در راس خوب طبیعتا معصومین هستند. آدابشان را ببینیم چگونه بود؟ برخوردشان با مردم چگونه بود؟ برخوردشان با خودشان چگونه بود؟ وتأدبوا بآداب الصالحين و بعد از آن هم؛ فقهایی که در حقیقت فقهای آل البیت هستند. ما در بحث عرفان و سلوک برای غیر از فقها توصیه نمی‌کنیم. رد هم نمی‌کنیم. ممکن است کسی که غیر فقیه باشد برسد به جایی مانعی ندارد؛ ما انحصار اعلام نمی‌کنیم. ولی آنچه که مورد اطمینان هست که اعتماد می‌شود؛ فقهایی است که عرفا باشد و از آنها باید استفاده کنید. صالحین چه بودند؟ روششان چه بود؟ این نکته را بگویم و تمام. روششان این بود که گفته می‌شد فقیه جامع الشرایط در عمل؛ مستحبات و مکروهات را واجبات و محرمات؛ القا و تلقی می‌کردند. در عمل مستحبات و مکروهات؛ یعنی واجبات و محرمات. هیچ مستحب ترک نمی‌شود؛ مگر اینکه عسروحرج باشد و چیزی که در این قسمت کمک می‌کند در آخر بگویم. چیزی که از مستحبات خیلی دست آدم را می‌گیرد واقعا نماز شب است. علامه طباطبایی رفت نجف پیش آقای حاج آقا علی قاضی استاد استاد من بودند یعنی استاد شیخ صدرا. و اولین دیداری که با ایشان داشتند گفت که (عم أغلو) بدان که بدون نماز شب نمی‌شود کسی حرکت کند. حرکت بدون نماز شب نمی‌شود. اکثر شما میگویید جوانید بیدار نمی‌شوید. نه نماز شب راه دارد.بیدار که شدید نماز صبح را که خواندید؛ قضایش را بخوانید. روایت دارد که خداوند متعال می‌فرماید، من مباهات می‌کنم به کسی که قضایی نماز شب را می‌خواند. و ملائکه هم مباهات می‌کند که بنده من قضایی نماز شب را می‌خواند. آن هم که نشد سر شب، تا ساعت 12 شب که نمی‌خوابید؛ همان موقع می‌شود خواند. البته اینها درجه دو است. ساعت 5 هم بلند بشوید می‌توانید بخوانید. الان طلبه ای که خدای نخواسته با نماز شب فاصله دارد؛ من که زور ندارم. اهل دعوا هم نیستم. سیاست ما چیست؟ نه زور دارم نه اهل دعوا هستم. سیاستم هم عقب نشینی است. ولی واقعا متاثر می‌شوم. طلبه‌ای که نماز شب نمی‌خواند نگران می‌شوم. طلبه شده پیرو آقا هم هست سرباز آقا هست. نماز شب نمی‌خواند وای چه کنیم؟ خدایا برای همه ما توفیق عبودیت عنایت فرما. خدایا برای ما توفیق عبودیت عنایت فرما. خدایا تعجیل در ظهور اقا امام زمانمان بفرما. پروردگارا ما را از پیروان راستین و مورد عنایت اقامون قرار بده. تمامی پیروان اقا در کل دنیا اصلاح و هدایت بفرما. خدایا حوائج این جمع را برآورده بفرما. نابسامانی و گرفتاری ها از مسیر این جمع دفع و رفع بفرما. پروردگارا هر کسی که مشکل خاصی دارد حاجت حساسی دارد به عظمت این ایام که ایام ولادت حضرت صدیقه طاهره می شود حاجت روا بفرما. پروردگارا علمای اعلام، مراجع تقلید، مقام معظم رهبری در سایه امام زمان بر توفیقاتشان بیافزای. اموات گذشتگان و حقداران ما را هم ببخش و بیامرز. ثوابی از این بحث ما نثار ارواح گذشتگان، حقداران، پدرومادران، علماء، مراجع، امام راحل عائد و واصل بفرما. اللهم افتح لنا بالخیر. واختم لنا بالخیر واجعل عواقب أمورناخیراً برحمتک یا أرحم الراحمین.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo