درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
99/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الطهارة/أحكام النفاس /بحث و تحقیق درباره حدّ و اندازهی أیّام نفاس
بحث و تحقیق دربارهی حدّ و اندازهی ایّام نفاس
گفته شد که مشهور بلکه مجمع علیه این است که نفاس حدّاقلی ندارد یعنی برای اقل آن حدی از سوی شرع تعیین نشده است بلکه یک لحظه هم اگر رؤیت دم بعد از ولایت صورت بگیرد نفاس خواهد بود. گفتیم که این مسئله اجماعی است مضافاً بر آن روایتی را یادآور شدیم که دلالت داشت بر مطلوب و سند روایت را هم داشتیم.
متن روایت: محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن علي بن محبوب، عن أحمد بن عبدوس، عن الحسن بن علي، عن المفضل بن صالح، عن ليث المرادي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن النفساء كم حد نفاسها حتى يجب عليها الصلاة؟ وكيف تصنع؟ قال: ليس لها حد. أقول: حمله الشيخ على أنه ليس لها حد شرعي لا يزيد و لا ينقص، بل ترجع إلى عادتها، والأقرب أن المراد ليس لها حد في القلة فإن الأحاديث تضمنت تحديد أكثره ولم يزد تحديد لأقله كما ورد في الحيض.[1]
کلام سیدالخوئی
سیدناالاستاد قدس الله نفسه الزکیه حدود 5 صفحه مسئله را بحث میکند و میفرماید که حداقل دربارهی ایام نفاس حداقلی ذکر نشده است چنانکه در حیض گفته شده است که حداقلش باید سه روز باشد در نفاس همچین چیزی نیست بلکه یک لحظه هم کافی است و مدرک این حکم، اطلاقات ادله هست اطلاقات نصوص نفاس همین منبع باب 3 نصوص مستفیضه ای داریم که حکم به نفاس بیان میکند و حدّی نسبت به ابتداء و تحقق نفاس اعلام نمیکند مقتضای اطلاق این است که حداقل مصداق نفاس صدق میکند و اما روایتی که گفته شد آن روایت اولاً از لحاظ سند مشکل دارد که مفضل بن صالح ضعیف است و دیروز گفته شد که مفضل بن صالح توثیق دارد توثیقش هم مروی عنه ابن ابی عمر بود، یادمان نرود این سه تا، شیخ الحدیث، ابن ابی عمیر و بزنطی و صفوان که از مشایخ علم الحدیث هستند و مروی عنه اینها اعتبار دارند در جمع اینها ابن ابی عمیر یک اختصاص جدایی دارد، آن ویژگی این است که شیخ نجاشی مخصوصاً ابن ابی عمیر را میگوید که کسی است که اصحاب به مراسیل و مروی عنه او اعتماد میکنند شیخ نجاشی که برای ابن ابی عمیر همچین وصفی قائل باشد این یک وصف مازاد بر آن میشود که آن مشایخ ثلاث مراسیله کالمسانید غیره. مفضل ابن صالح، مروی عنه ابن ابی عمیر هست بنابراین سند اعتبار دارد ولی سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه میفرماید که این راوی توثیق ندارد چون توثیق ندارد سند ضعیف میشود و بعد هم اشکالی در دلالت این حدیث میکند و میفرماید که این روایت باب دو ابواب نفاس که آمده است سوال از انتهای مدت نفاس صورت گرفته جواب داده میشود که حدّ ندارد این سوال با این جواب قابل التزام نیست بنابراین متن یا مدلول، مدلولی نیست که دلالت واضح داشته باشد گفتیم که سوال هر چند از انتها هست کم حد النفاس، به این مضمون ولیکن قرینه داریم که منظور از این حدّ، حدِّ ابتدا باشد چون حد انتها در نصوص دیگر تعیین شده است سید میفرماید که گویا از خود متن همچین چیزی استفاده نمیشود پس دلالتش هم دلالت واضحی نیست لذا ما از این روایت استفاده نمیتوانیم بکنیم و فقط از اطلاقات استفاده بکنیم. مسئلهی حداقل معلوم است یا ما به توسط اطلاقات یا اجماع و یا این نصّ در هر سر اختلافی در این مسئله وجود ندارد که حداقل همان است.[2]
اما حدأکثر نفاس
اما دربارهی حدّ اکثر آن، در بارهی حدّ اکثر گفته شد دیروز هم گفتیم که حدّاکثر همان عشرةَ ایام به وسیلهی شهرت، شهرت عظیمه که شهرت بین قدما و متأخرین هست بنابراین منظور از شهرت عظیمه، شهرتی است که بین قدما و متأخّرین هست و منظور از شهرت مطلق بدون وصف عظیمه، شهرت متأخرین یا شهرت متقدمین اما شهرت العظیمه بین المتقدمین و متأخرین. این مطلب که انتها ده روز هست مشهور است به شهرت عظیمه کادت ان تکون اجماعاً بلکه در دو مصدر، اجماع هم گفته شده است که به یکی از آن اشاره کنیم.
کلام سیّد در غنیة و شیخ در خلاف
سید در غنیه میگوید و عمدتاً شیخ در کتاب خلاف میفرماید که انتهای مدّت ده روز است عند الاصحاب، بعد میفرماید که مخالفتی از سوی ابنای عامه وجود دارد تا شصت روز و چهل روز هم گفتهاند ولیکن اصحاب این را میفرماید روایاتی هم نسبت به هجده روز داریم ولی عند الاصحاب ده روز سبک خلاف را بلد هستید میفرماید که دليلنا: إجماع الفرقة، فإنهم لا يختلفون ان ما زاد على أكثر النفاس يكون استحاضة و ان اختلفوا في مقدار الأكثر.[3] دلیلنا اجماع الفرقه، والاحتیاط و اصل عدم سقوط العباده الا بادلیلٍ؛ 1. اجماع فرقه است در اینجا گفته میشود به عنوان اشکال، چطور شیخ میفرماید اجماع الفرقه در حالی که بعضی از اصحاب خودش شاید تصریح میکند که هجده روز فتوا یا اظهار نظر کرده، این است که فهم کلام فقها، مقدمهی اجتهاد گفتیم که تعریف اجتهاد با تعریف حوزهی نجف، فهم اقوال فقها بود. این اجماعی که میگوید اجماعش درست است اجماع نسبت به قدر متیقّن، یعنی این ده روز بالاجماع، از حدّ نفاس هست این قدر متیقین مورد اجماع، اجماع الفرقه، و بعد از جماع هم دو دلیل اضافه میکند که نسبت به مازاد آن دو دلیل ایفای نقش کند، 1. احتیاط، احتیاط در پی، یعنی عبادات را انجام بدهد و واجبات را ترک نکند. احتیاط است. و دلیل سوم هم اصل، از عدم سقوط عبادات الا بادلیلٍ، مقتضای عمومات عبادات یا به تعبیر دیگر از عدم سقوط عبادت الا به دلیل معتبرٍ، دلیل معتبر ما در حد ده روز است و هجده روز یعنی هشت روز دیگر مازاد بر ده روز محلّ اختلاف هست شاهد بر این مدّعا یا مؤیّد این مطلب خود همین شیخ طائفه قدس اله نفسه الزکیه دربارهی همین مسئله زیر عنوان روایت شماره 70 که ردّپا گم نکنید میفرماید که لا خلاف بين المسلمين ان عشرة أيام إذا رأت المرأة الدم من النفاس ، وما زاد على ذلك مختلف فيه فينبغي ان لا تصير إليه الا بما يقطع العذر وكلما ورد من الاخبار المتضمنة لما زاد على عشرة أيام فهي أخبار احاد لا تقطع العذر أو خبر خرج عن سبب أو للتقية وأنا ابين عن معناها إن شاء الله تعالى ، ويدل على ما ذكرنا ، من أن أقصى أيام النفاس عشرة أيام.[4] لا خلاف بر اینکه اگر نفساء تا ده روز رؤیت دم داشته باشد لاخلاف که این مدّت ده روز نفاس است وما زاد على ذلك مختلف فيه فينبغي ان لا تصير إليه الا بما يقطع العذر. و مازاد بر آن مورد اختلاف که نمیشود به آن اعتماد کرد بر مازاد اگر به وسیله و دلیلی که یقطع العذر دلیلی که عذر مجتهد را قطع کند به این دلیل که رسیدی دیگر معذور هستی و عذر درست شده است و انتهای کار ثابت شده است میفرماید که در مختلف فیه نمیتوانیم اقدامی بکنیم مگر اینکه دلیلی را به دست بیاوریم که آن دلیل اختلاف را از بین ببرد و برای ما وثوق و اعتماد بیافریند. این فرمایش ایشان بود تا اینجا یک اجماعی هم در اختیار داریم و نکتهای که دربارهی این اجماع بود هم متوجه شدید دو دلیلی که در ادامه گفته شد هم داشتید.
کلام صاحب جواهر
پس از این مطلب، رأی و نظر محقق صاحب جواهر، میفرماید این مطلب مشهور است این اجماع هم از شیخ هست و بعد نصوص را ذکر میکند در جمع نصوص میفرماید که از نصوص استظهار که آمده است مرأةای که شک میکند الان حالت حیض یا نفاس یا استحاضه دارد استظهار کند تا سه روز و بعد میفرماید از یک روز تا سه روز تا ده روز نصوص استظهار که در حد استفاضه هست انتهای حد را ده روز اعلام میکند پس نصوص استظهار استفاده میشود که ده روز نهایت حدّ برای نفاس باشد. بعد میفرماید که مؤیّدی هم داریم از حدیث یا روایتی از فقه رضوی،[5] که کتاب را برای شما آوردهام. کتاب فقه روضی که یک جلد هست چاپ جدید صفحهی 115 باب حیض و استحاضه و نفاس، میفرماید که والنفساء تدع الصلاة أكثره مثل أيام حيضها وهي عشرة أيام.[6] این بیان تصریح دارد که انتهای حدّ نفاس، همین ده روز است اول به شکل بیان ظاهر اعلام می کند اکثرهُ مثل ایام حیضها بعد تصریح میکند عشرة ایام. دربارهی فقه رضوی و سندش هم مکرر گفتهایم که خالی از اعتبار نباشد. آن حداقلی را ما در نظر بگیریم شیخ صدوق آورده. یا متن کلام است یا مضمون کلام است. لذا صاحب جواهر هم اعتماد میکند و این را نقل میکند تا به اینجا که رسیدیم در آخر صاحب جواهر میفرماید که والاقوی که انتهای حدّ نفاس ده روز است. وكيف كان فلا ريب ان الأقوى عدم إمكان زيادته على العشر.[7] نصوص و اجماعی که از خلاف و از غنیه وجود دارد. در ادامهی این مطلب رأی و نظر تکاملی یا استکمالی را از تنقیح نقل بکنیم که مطلب کامل بشود.
رأی و نظر سیدنا الاستاد(سیدالخوئی)
کتاب تنقیح جلد 8 صفحهی 157 تا 160 و 161 و 162، میفرماید که اما حدّ اکثر دربارهی نفاس مطلبی است که فقها عنوان کردهاند برای حلّ یک مشکلی، و آن مطلب یک تفصیل است و آن تفصیل در جهت حل یک مشکلی است. مشکل این است که روایات متعارض آمده، در بارهی حد ده روز نصوص مستفیضه داریم باب سه ابواب نفاس حدیث شماره 2، 3، 4، 5؛ و در همین باب 3 نصوص مستفضیه داریم حدیث شماره 7، 15، 19، آن هم مستفیضه است دستهی اول، که روایت استظهار هست اعلام میدارد که حدّ اکثر ده روز است دستهی دوم که آن هم مستفیضه است و سند صحیح هم دارد
تعارض دو دسته از روایات مستفیض و کلام سیدالخوئی
میفرماید که حداکثر هجده روز است لذا شما دیدید در متن عروة هجده روز را الاحوط آورده نصوص خطرناک است. برای حل این مشکل تعارض یک جمعی انجام داده این جمع را به این صورت که اگر مرأة، ذات العادت باشد مبتدعه، مضطربه نباشد. ذات العادت باشد. نفاسش ده روز است همان ده روز را بگیرند. چون ذات عادت عددیه باشد ده روز روی نفاس بگیرد چون عادت هم انتهایش ده روز است و نفاس هم حیض محتبس است دو تا را با هم تطبیق کند نفاسش یعنی حیض است و بعد از ده روز استحاضه است این نصوصی که میگوید استظهار میکند با این ده روز و با این شکل منطبق هست و نصوص دیگری که میفرمایند هجده روز در کار هست آن نصوص مربوط میشود به بانوانی که ذات العاده نباشند عادت عددیه ندارند، تا هجده روز، استظهار کنند تا معلوم بشود که نفاسش تا چه حد هست حیض تا کجاست و استظهارشان انها را به نتیجه برساند و هجده روز برای آنهاست. این توجیه برای رفع آن اشکال آمده است اما برای تحکیم مطلب، از هر دستهای از این دو روایات یک روایت را بخوانید، تا حداقل کار ما مستند بشود. کتاب وسائل، جلد 2، باب 3 از ابواب نفاس حدیث شماره 2 و 3 و 4، و 5، این چهار تا حدیث پشت سر هم از نصوصی است که دلالت دارد انتهای حدّ نفاس ده روز است در ضمن استظهار. روایت شماره دو را بخوانیم که سندش بسیار روشن و نیاز به بحث ندارد. متن روایت شماره 2. وعن الحسين بن سعيد، عن حماد، عن حريز، عن زرارة عن أبي جعفر عليه السلام قال: قلت له: النفساء متى تصلي؟ قال: تقعد قدر حيضها وتستظهر بيومين، فإن انقطع الدم وإلا اغتسلت واحتشت واستثفرت وصلت. الحديث. ورواه الكليني كما مر.[8] عن الحسین بن سعید یعنی یادمان نرود که به اسناد آشنا باشیم هر موقع که عن الحسین بن سعید آمد از شیخ طوسی نقل میشود. علی ابن ابراهیم که آمد معمولاً شیخ کلینی هست. و عن الحسین ابن سعید اهوازی که شیخ طوسی نقل میکند عن حماد که از اصحاب اجماع هست عن حریز که حریز ابن عبدالله از اجلا و ثقاط هست عن زراره، حدیث صحیحه هست. عن أبي جعفر عليه السلام قال: قلت له: النفساء متى تصلي؟ قال: تقعد قدر حيضها وتستظهر بيومين، فإن انقطع الدم وإلا اغتسلت واحتشت واستثفرت وصلت، انتهایش چه موقع است اول که نفساء در حالت نفاس قرار گرفته که نماز نمیخواند متى تصلي؟ قال: تقعد قدر حيضها وتستظهر بيومين، استظهار هم بکند که اگر استمرار دم یا علامت دم حیض بود حمل بر حیض آن هم تا ده روز، این نصوص کلاً دلالت بر این دارد که انتهای مدت نفاس ده روز است طائفهی دوم که از روایت شمارهی شش6 و شمارهی هفت7 و بعد هم شمارهی 15 و شمارهی 19، آمده است که نفساء بعد از هیجده روز باید نماز بخواند.
متن روایت 15. وعنه، عن فضالة، عن العلا، عن محمد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن النفساء كم تقعد فقال: إن أسماء بنت عميس أمرها رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أن تغتسل لثمان عشرة ولا بأس بأن تستظهر بيوم أو يومين. وبإسناده عن علي بن الحسن عن علي بن أسباط عن العلا نحوه. أقول تقدم وجهه.[9] . وعنه، عن فضاله، عنه اشاره دارد به سند قبلی، سند قبلی حسین ابن سعید بود عن حسین ابن السعید عن فضاله، عن العلا عن محمد ابن مسلم، این هم قال ابا جعفرٍ. قال: سألت أبا جعفر عليه السلام عن النفساء كم تقعد فقال: إن أسماء بنت عميس أمرها رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أن تغتسل لثمان عشرة ولا بأس بأن تستظهر بيوم أو يومين. این تا کی هست که بعد نماز بخواند. این دربارهی بنت عمیس آمده است که رسول الله فرموده است که بعد از هجده روز غسل کند و عباداتش را انجام دهد. در این روایات هجده روزه به طور کل همین چند تا روایت را که گفتیم از لحاظ سند در حد مستفیضه است ولیکن از لحاظ مضمون میشود مستفیضهی لفظی مثل متواتر لفظی، مدلول همهی این چهار یا پنج روایت همهاش قصهی اسماءابن اسما بنت عمیس هست. دستور داده شده که این کار را انجام بده. دربارهی این روایات که گویا تعارض به عمل میآید یک راهحلی گفته شده بود همان بود که برای شما گفتم که ذات العاده و غیر ذات العاده آن تفصیل این تعارض را حل میکرد اما سیدنا الاستاد برای حل این تعارض یا برای حل این اشکال مطلب دیگری را بیان میکند.وقت تمام است.