درس خارج فقه استاد سیدمهدی نقیبی
1401/11/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: غناء/حرمت موسیقی/استفاده از آلات موسیقی- دف در عروسی و ختان
مبحث: حرمت استفاده از ابزار و آلات موسیقی، روایات دلیل بحث
یکی از مسائلی که پیرامونش بحث بوده مسئله« دفّ در اعراس»؛ به معنای دایره زدن است. کثیری از فقها پیرامون دفّ در اعراس وارد بحث شدند اما دو نظر وجود دارد:
1) جمع زیادی قائل به جواز دفّ در اعراس هستند که البته برای این دفّ در اعراس؛ قیودی ذکر کردند. لذا مروری داریم و عبارات را هم میخوانیم.
2) در کنار این عبارات فقهای عظام، عبارات دیگری که از آن عبارات دف در اعراس استفاده میشود حکم به« لاجوز» دادند.
حال اینکه مستند آقایان برای این جواز چیست برخی روایات هستند که باید آنها را بررسی کنیم چه اینکه این روایات مربوط به مسئله ما« نحن ما فیه» زیاد نیست و روایات کثیری وجود ندارد جز 1 الی 2 خبر که آن هم سند درستی ندارند اما میخواهیم ابتدا بررسی کنیم که آیا مشهوری که قائل به جواز در دفّ در اعراس هستند مستندشان همین چند خبر مرسل ضعیف است.
مرحوم شیخ طوسی معتقدند تأملی به این هست که استثنا در مورد( دفّ در اعراس و دفّ در ختان)؛ ثابت است و این مراد ـ مجلس عروسی و مجلس ختنه ـ است. ختنه کردن لازم است و معمول این است تا جایی که امکان دارد افراد ولیمه دهند و این عمل مستحب است و شیخ در این دو مورد قائل به جواز دفّ هستند منتها جواز علی نحو الکراهه آمده است یعنی در عین حال مکروه و نه حرام است عبارت شیخ طوسی این است که« الغنا محرم سواء کان صوت المغنی أو بالقصب أو بالاوتار مثل العیدان و الطنابیر و النایات و المعازف و غیرذلک»؛ محل شاهد نیز این جمله است « و اما الضرب بالدفّ فی الاعراس و الختان فانه مکروه».
آدرس روایت: کتاب خلاف، جلد6، مسئله55.
ضرب زدن به دف و دایره در اعراس و مجالس عروسی و ختنه مکروه است یعنی جواز از آن فهمیده میشود اما جواز به نحو کراهت است.
تا به عبارت شیخ طوسی در کتاب مبسوط میرسیم در آن کتاب؛ عبارت ایشان این است:« و اما المباح»؛ منظور از مباح آن اصوات و صوتهایی که نزد عامه مباح است حال آنچه مباح است:
« فالدّف عند النکاح و الختان»؛ یعنی دایره زدن در نکاح و ختان مباح است. مراد از نکاح به یک معنا فعل خاص مباشرت مرد با زن منظور نیست به طور مثال اینکه شخص در حال وطی باشد و افراد دایره بزنند این مراد نیست بلکه منظور از نکاح؛ عقد نکاح است که به اصطلاح مجلس عروسی است
بعد اینکه از کجا گفته میشود که عامه قائل به این هستند که دفّ عند النکاح و ختان جایز است؟
لما وری ابن مسعود« ان النبی، قال: قال: اعلنوا النکاح و اضربوا علیها بالغربال یعنی دفّ»؛ ابن مسعود از رسول خدا، روایت کرده است که« اعلنوا»؛ نکاح را علنی کنید به این معنا زمانی که یک دختر و پسر به عقد هم درمیآیند و در محیط عمومی با هم دیده میشوند اگر نکاح برای مردم روشن نباشد ممکن است سوء برداشت شود که این دو با هم ارتباط دارند و سوء ظن ایجاد شود اما وقتی نکاح علنی شود و اعلان شود همه میفهمند که این دو با هم زن و شوهر هستند و این مراد در نکاح اول است و باز تأکید میکند که آشکارا نکاح را انجام دهید امر؛ امر استحبابی میتواند باشد این وجوب از آن فهمیده نمیشود؟ و این به قرینهای است که مورد بحث ماست بلکه امر میکند در اینجا واجب است نه اینکه مراد استحباب باشد.
و بعد« واضربوا علیها بالغربال»؛ یعنی بین نکاح، دفّ بزنید و بکوبید این روایت نیز از طریق عامه نقل شده است و سند درستی ندارد.
البته ما روایت دیگری شبیه این داریم و شیخ طوسی شبیه این روایت در مبسوط از ابن مسعود یاد کرده است و میفرماید:« روی انّه، قال: فصل ما بین الحلال و الحرام الضرب بالدّف عند النکاح»؛ فاصله بین حلال و حرام زدن به دف عند النکاح است( به دایره بکوبند) بعد از اینکه این دو روایت را نقل میکند و قول عامه به اصطلاح اباحه است میفرماید:« و عندنا ان ذلک مکروه» اما نزد علمای امامیه این کار مکروه است« غیر انّه لا تردّ به شهادته»؛ این مکروهی است که به خاطر آن شهادت شخص فاعل این عمل رد نمیشود وقتی مکروه شد اگر کراهت ـ کراهت اصطلاحی ـ باشد نتیجهاش همین است البته این عبارت« غیر انّه لا تردّ به شهادته»، نیاز به گفتنش نبود فعل مکروهی که انسان انجام میدهد مگر کسی فکر میکند بخاطر انتخاب مکروه از عدالت ساقط شود و شهادتش رد شود؟ الا اینکه یک احتمال بدهید و بگویید که این فعلی است که خلاف مروّت و امثالهم است مثلا توجیهات این چنینی بیاورید ولی در عین حال تصریح داده است که شهادت این شخص رد نمیشود« فاما فی غیر الختان و العرس فمحرم»، اما در غیر ختان و عروسی حرام است مثلا افرادی در روز طبیعت دور هم جمع شدند و میکوبند در حالی که نه عروسی و نه مجلس ختنه است پس عمل؛ حرام است.
بعد مرحوم محقق در کتاب شهادات در کتاب مختصر النافع جلد287 فرموده است:« واللعب بالشطرنج تردّ به الشهاده»؛ بازی با شطرنج باعث میشود شهادت این شخص که با شطرنج بازی کرده رد شود یعنی بازی با شطرنج حرام و معصیت کبیره به شمار میرود به حیثی که شخص از عدالت ساقط شده و شهادتش مردوده باشد« وکذا الغنا و سماعه و العمل بآلات اللهو و سماعها»؛ همان طور که ملاحظه میشود ایشان چند چیز را حرام شمرده است:
1) بازی با شطرنج 2) غنا 3) شنیدن غنا 4) عمل به آلات لهو 5) شنیدن آلات لهو
بعد محل شاهد این جمله است« و الدف الا فی الاملاک و الختان»؛ دف حرام است مگر در« املاک»؛ منظور مجلس زفاف و همان نکاح است.
این فرمایش محقق در کتاب شهادات بود که بیانش گذشت البته مفصل عبارات متعدد و زیادی از فقها وجود دارد یک نمونه دیگر میخوانیم و بحث را جمع میکنیم.
در کتاب شرایع الاسلام که متن کتاب جواهر است ایشان تحت این عنوان و بحث؛ شیوههایی که ناقض عدالت است( یعنی باعث میشود شخص از عدالت خارج شود) در ارتباط با بحث، نواقض عدالت امر ششم را بیان میکند که عبارت این است:« المسأله السادسه: لاخلاف أیضا فی انّ العود و الصنج و غیرذلک من آلات اللهو حرام بمعنی أنه یفسق فاعله و مستمعه و یکره الدّف فی الاملاک و الختان خاصه».
آدرس روایت: 1) شرایع؛ جلد4، صفحه117 ـ 2) مبسوط، جلد8، صفحه224.
شش موردی که عدالت را میشکند ایضا عود و صنج حرامند و فاعل اینها فاسق به شمار میرود، مستمع آنها نیز فاسق است یعنی از عدالت خارج میشود و این معلوم میشود که این گناه کبیره است و به ارتکاب مررّه از عدالت ساقط میشود که محل شاهد هم این جمله است« یکره الدّف فی الاملاک و الختان خاصه»؛ مکروه است دفّ در املاک و مراد از املاک؛ مجلس زفاف و عروسی است به عبارت دیگر در این دو مورد به طور خاص مکروه است غیر این دو مورد قالب حرمت دارد.
عبارات دیگری داریم لذا ما در این قسمت فرمایش علامه را اضافه میکنیم. تعبیر ایشان این است:« و لابأس بالدّف فی الاعراس و الختان علی کراهیه؛ بأسی نیست به اینکه دف در اعراس و ختان انجام شود اما ایشان این عمل را مکروه شمرده است».
آدرس روایت: 1) کتاب قواعد الاحکام، جلد3، صفحه 495، کتاب الشهادات 2) کتاب تحریر و ارشاد.