درس خارج فقه استاد سید مهدی نقیبی
99/02/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: امر به معروف و نهی از منکر/ مسائل نهی یدی/ نظرمرحوم امام
مسألهی 15 که محل بحث است در واقع در نظر گرفتن جنبههای اخلاقی امر به معروف و نهی از منکر است. اینکه آمر و ناهی سزاوار است آنها را در نظر داشته باشند خصوصاً اگر آمر و ناهی از علما و روحانیونی که سرشناس هستند و مردم آنان را میشناسند، سزاوار است این امور و آداب را رعایت کنند.
جلسهی گذشته مطرح شد که خود را منزه کنند از اخلاق سفهاء و اهل دنیا تا به فعل و زیّ و اخلاقش بتوانند آمر و ناهی باشند. مراد از زیّ این است که تیپش، شخصی باشد که دستورات دینی را رعایت میکند. فرار از مشتبهات کمک می کند به انسان که از افتادن در محرمات مصون بماند. اگر شخص عالم با احتیاط، کار خودش را پیش ببرد أولی است تا بی پروا کار کند و از آن طرف اگر در زبان مردم افتاده که از علمای دین است و العیاذ بالله در عمل خیلی تقید به امور دینی نداشته باشد طبیعتاً گناهش بیشتر است تا نسبت به کسانی که در این جایگاه نیستند و چه بسا آثار گناهش چنین باشد که مردم را از دین و تدیّن دور کند.
اگر آخوندجماعت، خراب شود مردم هم خراب میشوند کسی که عمری در لباس علم و دیانت بوده انحراف پیدا کند به هم ریخته کار کند، جمع زیادی را نیز با خودش برده است این گناهش اشدّ است نسبت به سایرین. این مطلب را به عنوان تذکر و یادآوری بیان میکند.
متن تحریر: (مسألة 15) من أعظم أفراد الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر و أشرفها و ألطفها و أشدها تأثيرا و أوقعها في النفوس سيما إذا كان الآمر أو الناهي من علماء الدين و رؤساء المذهب أعلى اللّه كلمتهم هو الصادر عمّن يكون لابسا رداء المعروف واجبه و مندوبه، و متجنبا عن المنكر بل المكروه، و أن يتخلق بأخلاق الأنبياء و الروحانيين، و يتنزه عن أخلاق السفهاء و أهل الدنيا، حتى يكون بفعله و زيّه و أخلاقه آمرا و ناهيا، و يقتدي به الناس، و إن كان و العياذ باللّه تعالى بخلاف ذلك و رأى الناس أن العالم المدعي لخلافة الأنبياء و زعامة الأمة غير عامل بما يقول صار ذلك موجبا لضعف عقيدتهم و جرأتهم على المعاصي و سوء ظنهم بالسلف الصالح فعلى العلماء سيما و رؤساء المذهب أن يتجنبوا مواضع التهم، و أعظمها التقرب الى سلاطين الجور و الرؤساء الظلمة، و على الأمة الإسلامية أن لو رأوا عالما كذلك حملوا فعله على الصحة مع الاحتمال، و إلا أعرضوا عنه و رفضوه، فإنه غير روحاني تلبس بزي الروحانيين، و شيطان في رداء العلماء، نعوذ باللّه من مثله و من شره على الإسلام.
(حتى يكون بفعله و زيّه و أخلاقه آمرا و ناهيا، و يَقتَدي به الناس، و إن كان و العياذ باللّه تعالى بخلاف ذلك): تا اینکه به فعل و اخلاقش آمر و ناهی باشد و مردم هم به او اقتدا کنند و پناه بر خدا اگر خلاف این باشد.
(و رَأَى الناس أن العالمَ المُدعي لخلافة الأنبياء و زِعامَة ِالأمة غيرَ عامل بما يقول صار ذلك موجباً لضعفِ عَقيدَتِهِم و جُرأَتِهم على المعاصي و سوءِ ظَنهِم بالسَلَفِ الصالح): مردم مشاهده کنند کسی را که ادعای جانشینی پیامبر را دارد و مدعی زعامت امت است. این فرد به آنچه میگوید عامل نیست باعث میشود عقیده مردم هم ضعیف شود و جرأت و جسارت پیدا میکنند بر ارتکاب معصیت و مردم نسبت به بزرگانی که در گذشته بودند و انسانهای شایستهای بودند سوءظن پیدا می کنند [میگویند ما آنها را ندیده ایم ولی تیپشان مثل هم بوده حتماً آنها هم همین گونه رفتار میکردند.]
(فعلى العلماء سيما و رؤساءِ المذهب أن يَتَجَنَبوا مواضعَ التُهَم، و أعظمُها التقرب الى سلاطين الجور و الرؤساء الظلمة،) کسانی که اسم و رسمی دارند در میان مردم و عالمان دینی شمرده میشوند باید اجتناب کنند از مواضع تهمتها و بزرگترین این تهمتها این است که عالم دینی با سلاطین جائر و رؤسای ظالم همنشین شود. باید مراقب باشد با آنها حشر و نشر پیدا نکند.
(و على الأمة الإسلامية أن لو رَأوا عالما كذلك حملوا فعله على الصحة مع الاحتمال، و إلا أعرضوا عنه و رفضوه، فإنه غير روحاني تلبس بزي الروحانيين، و شيطان في رداء العلماء، نعوذ باللّه من مثله و من شره على الإسلام) حال اگر مردم دیدند عالمی را که درست عمل نمیکند(عقایدشان درست نیست و...) ابتدا باید حمل بر یک عمل صحیح کنند. یک وجه صحیحی برای او در نظر بگیرند اما اگر دیدند خیر، جایی که حمل بر صحت کنند نیست، از آنها اعراض کنند.
این زمانی مربوط بوده که حضرت امام خمینی(ره) در حال نوشتن «تحریرالوسیله» بودند؛ مثلاً بعضی روحانیون ارتباطی با فرمانداری شهر میگرفتند. وقتی از او سئوال می شد چرا این کار را میکنی؟ پاسخ میداد: برای حفظ ادارهی حوزهی علمیّه یا برپایی و حفظ روضه و شعائر دینی. باید ظاهر امر را این گونه نگه دارم تا به جهات دیگر آسیب نزنند. خلاصه به این گونه یک وجهی برای کار خود و ارتباطش با دستگاه طاغوت درست میکرد اما اگر نتوانستند وجهی پیدا کنند مثلاً دزدی است که آمده طلبه شده و یا ظالمی است که آمده آخوند شده، مردم باید از آنها اعراض نمایند.
گاهی وقتها ما میگوییم طلبهها وقتی به فضل و علم نائل شدند 10 تا 15 سال مشغول تحصیل بودند، بیایند معمم شوند تا این روحانیت و لوازم آن تحفّظ شود. گاهی هم به بعضی افراد باید گفت تو چرا آمدهای لباس روحانیت پوشیدهای؟ تو که نه باور و عقیدهات طلبگی است، نه زیّات و رفتارت آخوندی است! کاش این افراد لباس طلبگی نمیداشتند؛ چرا که ضربهشان بیشتر است.
همین بودن در کسوت روحانیت که به گذشت زمان به سابقه ای که علما داشتند، سبب شد یک تقدسی برای این لباس به وجود آید و مردم متدیّن نیز یک ذهنیت خوبی از این لباس دارند و یک نوع قداستی برای این لباس قائل اند که باید آن را حفظ کرد. آیت الله بروجردی(ره) میفرمودند: « کسب آبرو واجب نیست اما حفظ آبرو لازم است». لذا طلبهها اگر در خانه شان ممکن است به رعایت مستحبات توجهی نداشته باشند اما وقتی به تبلیغ میروند باید سعی کنند این امور را رعایت کنند نه از باب ریا، از باب اینکه آن باور مردم را خراب نکنند و اثر منفی به دنبالش نباشد که مردم از دین برگردند و بدبین شوند