< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1401/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 


موضوع: خیارات/ شروط صحت شرط / شرط نهم

 

ادله صحت شرط تعلیقی در بیع
شرط تعلیقی در بیع جایز است و موجب بطلان آن نمی شود و برای اثبات آن به دو دلیل زیر تمسک شده است.
1) عمومات و اطلاقات در بیع
یکی از دلایلی که بر صحت شرط تعلیقی در بیع دلالت دارد وجود عمومات و اطلاقات است که به شرح زیر می باشد.


الف) المومنون عند شروطهم
قاعده و روایت مذکور عمومیت دارد و مقید به شرط تنجیزی یا تعلیقی نشده است و از طرفی هم کلمه " شروطهم" جمعِ مضاف است که شامل انواع شروط می گردد،لذا شرط تعلیقی در بیع اشکالی ندارد و لازم الوفاء است و موجب بطلان بیع نمی شود.


ب) ﴿اوفوا بالعقود﴾
عبارت قرآنی ﴿اوفوا بالعقود﴾ عمومیت دارد و مقیّد به شرط تنجیزی یا تعلیقی نشده است و از طرفی هم کلمه ﴿العقود﴾ جمعِ محلّی به ﴿ال﴾ است که وضعاً دلالت بر عموم دارد و از طرف دیگر نیز ﴿اوفوا بالعقود﴾ دارای اطلاق است که شامل انواع شروط می گردد،لذا شرط تعلیقی در بیع اشکالی ندارد و لازم الوفاء است و موجب بطلان بیع نمی شود.

 

اشکال
برخی معتقدند در مقابل عمومات و اطلاقات موانعی وجود دارد که مانع از جریان و حکومت آنان بر شرط تعلیقی می شود و به شرح زیر می باشد.

1) سرایت تعلیق از شرط به عقد
گفته‌اند که اگر شرط معلق باشد بالمَآل سرایت به بیع نموده و آنرا نیز تعلیقی می نماید که فقهاء به بطلان آن فتوا داده اند. لذا شرط تعلیقی در بیع جایز نیست.
پاسخ
باید گفت اشکال مذکور وارد نمی باشد چرا که - چنانچه قبلاً در شرطیه هشتم گذشت - تسرّی تعلیق از شرط به عقد ثابت نیست و اصلاً چنین چیزی وجود ندارد و شرط چیزی جدای از عقد است.
از طرفی نیز شرطِ مقیّد گاهی به التزام - یعنی تعهّد و نفس شرط - و گاهی به ملتزمٌ به - یعنی فعل مورد شرط - بازگشت دارد که در هر دو صورت موجب تعلیق بیع نمی گردد.
توضیح آنکه اگر شرط مقید به التزام گردد هیچ ربطی به عقد بیع ندارد و موجب تعلیق آن نمی شود چرا که بیع انجام شده است و ثمن و مثمن مبادله گردیده و چنانچه شرط محقق گردد فبها و در غیر این صورت فروشنده در این بیع خیار فسخ دارد.
اگر شرط مقید به ملتزمٌ به گردد نیز موجب تعلیق در بیع نمی شود چرا که در این صورت نیز بیع انجام شده است و ثمن و مثمن مبادله گردیده و چنانچه شرط محقق گردد بر خریدار وفای به شرط لازم است و در صورت عدم تحقق آن چیزی بر او نیست و اگر خریدار به آنچه ملتزم شده عمل نکند فروشنده در این بیع خیار فسخ دارد.
بنابراین تعلیق در شرط مانعی برای تنجیز بیع نیست و نمی تواند منجر به تعلیق بیع و در نتیجه بطلان آن گردد.
2) بیع به ثمنین
در مانع دیگر بر جریان اطلاقات و عمومات گفته اند که چنانچه شرط معلق بر امری استقبالی باشد، موجب می شود در یک بیع دو ثمن وجود داشته باشد که فقهاء آنرا باطل می دانند.
پاسخ
باید گفت اشکال مذکور نیز وارد نمی باشد چرا که - چنانچه قبلاً در شرطیه هشتم گذشت - این مانع مبتنی بر آن است که شرط را کالجزء محسوب نمائیم ولی طبق نظر ما شرط و جزء دو چیز جداگانه هستند و احکام خود را دارند و البته شرط چیزی خارج از عقد است و اصلاً قوامش به آن است که از جزء و عوضین خارج باشد و نمی تواند در صورت تعلیق شدن به عنوان مانع برای تنجیز بیع محسوب شود از نظر مفهوم نیز چنین است که شرط چیزی جدای از اجزاء و عوضین در بیع است. بنابراین تعلیق در شرط منجر به بیع علی تقدیرین نمی شود و در نتیجه بطلان آنرا در پی ندارد.
از آنچه گذشت چنین حاصل می شود که هیچ مانعی از جریان عمومات و اطلاقات صحت بیع در مواردی که شرطی تعلیقی در بیع اخذ شود، نیست و چنین شرطی در بیع جایز و صحیح است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo