< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1401/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حدود / حدّ قذف (1)/

 

حدّ قذف
موضوع مذکور را در حدود ۳۳ سال قبل (سال ۱۳۶۸) از محضر استادِ محقق (رضوان الله علیه) فراگرفته و تقریر نمودم و اینک به دوستان ارائه می دهم.
تنها دانشی که طی قرون متمادی از ابتدای پیدایش تا الان ادامه داشته و هیچگاه منقطع نشده است دانش فقه می باشد که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و همیشه عده ای بوده اند که آنرا به دیگران تعلیم داده اند.
قذف
یکی از محرّمات الهی که از گناهان کبیره و موبقات محسوب می‌شود ، قذف می باشد.
کبیره بودن قذف در قرآن
خداوند در سوره مبارکه نور می فرماید: ﴿وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ [1]
كسانی كه زنان عفیفه پاكدامن را به زنا متهم می‌كنند، سپس چهار شاهد نمی‌آورند، به آنان هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز شهادتی را از آنان نپذیرید، و اینانند كه در حقیقت بدكار و نافرمان‌اند. خداوند در این آیه تهمت زنندگان به زنان پاکدامن را در شمار فاسقان ذکر کرده و به معنای آن است که آنان مرتکب کبیره شده اند چرا که ارتکاب کبیره حتّی برای یک مرتبه موجب فسق می شود.
از طرف دیگر باید گفت قذف از موبقات و مهلکاتی است که صاحبش را در آتش سوزان جهنّم وارد می کند چرا که خداوند قاذف را فاسق دانسته و واضح است که جایگاه فاسق در جهنّم خواهد بود.
روایاتی نیز بر کبیره بودن قذف دلالت دارند.[2]
تعریف قذف
قذف در لغت به معنای رمی و پرتاب کردن است و در اصطلاح به معنای آن است که کسی به دیگری نسبت زنا یا لواط بدهد.
ناگفته نماند که هر چند در آیه گذشته نسبت زنا به زنان پاکدامن به عنوان قذف محسوب می شود لکن در اینجا تفاوتی بین زن یا مرد وجود ندارد و آیه شریفه در مقام ذکر موارد عرفی و غالبی قذف است که معمولاً به زنان نسبت داده می شود نه به مردان.

دخول رمی به لواط در قذف
قابل ذکر است که در روایات، نسبت دادن لواط به مردان به عنوان قذف محسوب شده و به آن ملحق است.
از طرفی نیز خلافی بین اصحاب وجود ندارد که نسبت لواط به دیگری نیز نوعی قذف شمرده می شود.
در موثقه عَبّاد بن سهیل آمده است؛ وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ کَانَ عَلِیٌّ ع یَقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ یَا مَعْفُوجَ یَا مَنْکُوحَ فِی دُبُرِهِ فَإِنَّ عَلَیْهِ حَدَّ الْقَاذِفِ. [3]
امام صادق علیه السلام: علی علیه السلام می‌فرمود: هر گاه مردی به مردی دیگر بگوید: ای لواط کننده و ای اُبنه، باید بر او حدّ قذف (هشتاد تازیانه) زد.
ناگفته نماند که هر چند در این روایت تهمت به لواط بر مفعول بودن نسبت داده شده لکن تفاوتی بین نسبت دادن به فاعل یا مفعول نیست و در هر دو مورد بعنوان قذف محسوب می‌شود.
روایت دارای سه سند است که یکی از آنها بواسطه سهل بن زیاد ضعیف است لکن در دو طریق دیگر ثقات می باشند لذا سند روایت موثقه محسوب می شود.
در خبر عَبّاد بصری آمده است؛ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ نُعَیْمِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَبَّادٍ الْبَصْرِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: إِذَا قَذَفَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَقَالَ إِنَّکَ تَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ تَنْکِحُ الرِّجَالَ قَالَ یُجْلَدُ حَدَّ الْقَاذِفِ ثَمَانِینَ جَلْدَةً.[4]
امام صادق علیه‌السلام فرمود:هر گاه کسی به دیگری تهمت بزند و بگويد: تو عمل قوم لوط‌ را مرتكب ميشوى و با مردان آميزش جنسى دارى هشتاد تازيانه حدّ و مجازات اوست.
سند روایت بواسطه وجود نعیم بن ابراهیم ضعیف محسوب می‌شود و در آن تهمت لواط به فاعل نسبت داده شده است.
بنابراین رمی به لواط نیز از موارد قذف خواهد بود و موجب حدّ می گردد.
ناگفته نماند که طبق مبنای ما که در تحقق لواط ، ثقب و دخول را شرط می دانیم - بر خلاف محقق حلّی و صاحب جواهر - باید گفت اگر به کسی نسبتی داده شود که از آن چنین معنایی فهمیده نشود، در عنوان قذف داخل نمی شود. مثلاً اگر به کسی بگوید: "انت نکحت الرجلَ بینَ فَخذیه یا إلیَتیه" نسبت قذف ثابت نمی شود هر چند برای ایذاء مومن موجب تعزیر خواهد بود.
عدم دخول رمی به سُحق در قذف
دیدگاه علّامه در کتاب قواعد آن است که الحاق نسبت دادن کسی به سُحق در قذف اشکال وجود دارد و قابل پذیرش نیست.[5]
برخی دیگر از فقها معتقدند رمی به سُحق به دلیل وجود اطلاق در آیه سوره نور که فرمود : ﴿يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ﴾[6] از موارد قذف محسوب می‌شود.
اشکال
ظاهراً نظر مذکور قابل پذیرش نیست و حقّ با علّامه می باشد و چنین اطلاقی از آیه استفاده نمی شود چرا که آیه شریفه در مقام بیان موارد تغلیبی در قذف به زنان است که نوعاً شامل زنا می شود و سُحق به عنوان سرود و انحراف جنسی است که خلاف فطرت است و از طرف دیگر روایات باب آنرا قذف ندانسته است.
به عنوان نمونه در معتبره عبدالله بن سنان آمده است؛ وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ (عَنْ أَبِیهِ) عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَضَی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّ الْفِرْیَةَ ثَلَاثٌ یَعْنِی ثَلَاثَ وُجُوهٍ إِذَا رَمَی الرَّجُلُ الرَّجُلَ بِالزِّنَا وَ إِذَا قَالَ إِنَّ أُمَّهُ زَانِیَةٌ وَ إِذَا دَعَا لِغَیْرِ أَبِیهِ فَذَلِکَ فِیهِ حَدٌّ ثَمَانُونَ.[7]
عبد اللّه بن سنان گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: در قضاوت امير مؤمنان على عليه السّلام سه نوع تهمت حد الهى را ايجاب مى‌كند:(اول) در صورتى كه روياروى كسى را به زنا متهم كنند،(دوم) مادر كسى را در غياب متهم به زنا كند و به فرزندش بگويند: مادرش زناكار است،(سوم) فرزند كسى را به ديگران نسبت بدهند كه دراين‌صورت هشتاد ضربه تازيانه حد جارى مى‌شود .
بنابراین رمی به سُحق از موارد قذف محسوب نمی شود لکن موجب تعزیر است چرا که ایذاء مؤمن می باشد.


[2] . وسائل الشیعة؛ ج۲۸، ص173، ابواب حدّ القذف.
[3] . وسائل الشیعة؛ ج۲۸، ص178، ح2، باب۳، ابواب حدّ القذف.
[4] . وسائل الشیعة؛ ج۲۸، ص177، ح۱، باب۳، ابواب حدّ القذف.
[5] . قواعد الاحکام ؛ ج3، ص549.
[7] . وسائل الشیعة؛ ج۲۸، ص176، ح2، باب2، ابواب حدّ القذف.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo