< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1402/04/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخيارات/احكام الخيار /زمان تملیک

محقق نائینی(قدّس سرّه) معتقدند باید این مسأله قبلاً ذکر می‌شد تا ترتیب منطقی حفظ گردد؛چون اگر معتقد باشیم مالکیت پس از خیار محقق می شود حکم مسائل قبلی روشن خواهد بود و جای بحث ندارد چرا که تصرّفات در این حال از نوع تصرّف در ملک غیر محسوب می شود و باطل است لکن اگر کسی قائل شود که مالکیت پس از عقد حاصل می‌شود فروع بعدی قابل بحث خواهند بود.ما معتقدیم بیان ایشان صحیح بوده و قابل پذیرش است.

به شیخ طوسی و پیروانش ( قدّس سرّهم) مانند ابن جنید اسکافی - هر چند او مقدّم است - و یحیی بن سعید حلّی ( قدّس سرّهما) نسبت داده شده که معتقدند مبیع پس از انقضای خیار به ملکیت مشتری در می آید لذا بیع در مجلس عقد را صحیح نمی دانند چون خیار مجلس منقضی نشده است.

چه بسا در این نسبت اختلاف پیدا شده است به نحوی که برخی گفته‌اند: ملکیت در پایان خیار مطلقاً حاصل می‌شود و برخی دیگر نیز گفته‌اند: ملکیت متوقف بر انقضای خیارِ متصل به عقد - نه منفصل از آن - است و برخی دیگر گفته اند: این ملکیت اختصاص به مواردی دارد که خیار از آن بایع باشد - نه مشتری - یا آنکه هر دو طرف خیار داشته باشند و البته شیخ قائل به همین قول می باشند.

ناگفته نماند که لازم است ادله هر دو طرف یعنی ادله مشهور - المبیع یملک بالعقد - و ادله شیخ اعظم (قدّس سرّه) - المبیع یملک بمُضی الخیار - مورد بررسی قرار گیرد و سپس آن دو با یکدیگر مقایسه گردند.

البته قبل از ورود بررسی ادله دو طرف لازم است که عمومات و اطلاقات در باب بیع مورد بررسی قرار بگیرد. لذا می گوئیم در آیه ﴿أوفوا بالعقود﴾[1] یعنی عقود لازم الوفاء هستند ، سخنی از خیار به میان نیامده است لذا ملکیت پس از عقد حاصل می باشد. نیز در آیه ﴿احلّ الله البیع﴾ [2] مراد از بیع همان عقد و بیع و تجارت عرفی است و هر بیعی را که شرع پذیرفته امضاء کرده است و تاسیسی در آن ندارد. این آیه هر داد و ستدی که در عرف واقع شده را حلال و صحیح می داند؛ یعنی حکم تکلیفی و وضعی بران مترتب می‌شود. به عبارت دیگر به وسیله بیع نقل و انتقال حاصل می شود و در عرف آنچه را که نقل و انتقال می‌دانند به محض اجرای عقد بوده و ربطی به گذشت خیار ندارد. نیز آیه ﴿لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل إلّا أن تکون تجارة عن تراضٍ﴾[3] یعنی به اسباب باطل مثل قمار رشوه و اختلاس و غیره مال یکدیگر را نخورید مگر آنکه تجارتی از روی رضایت دو طرفین باشد، دلالت دارد که ملکیت پس از عقد حاصل می شود. ناگفته نماند که استثناء در این آیه از نوع استثناء منقطع است چون تجارت از روی تراض از ابتدا داخل در اسبابِ باطل نیست.

بنابراین ظهور سه آیه فوق بر آن است که به محض وقوع عقد و بیع، ملکیت حاصل می‌شود لذا این اطلاقات و عمومات نشانگر صحت قول مشهور است لکن عمومات و اطلاقات مذکور برای ما کارساز نبوده بلکه باید ادله طرفین - مشهور و شیخ - در فرض مسأله مورد بررسی قرار گیرد.

0.1- طرح کلّی مسأله

در طرح مسأله لازم است که موارد زیر به ترتیب بررسی شود.

الف) اگر هر دو طرف دلیلی داشته باشند، در باب تعارض وارد می شود و نیاز به مرجّح است و این مرجّح همان موافقت کتاب بوده و در نتیجه دیدگاه مشهور ثابت می شود.

ب) اگر مشهور دلیلی نداشتند ادله شیخ(قدّس سرّه) وارد شده و نظر مشهور را رد می‌کند و عمومات باب را تخصیص می زند.

ج) اگر مشهور دلیل داشته باشند و شیخ(قدّس سرّه) دلیلی ارائه نکند، دلیل مشهور اخذ می‌شود و البته عمومات هم موافق با آن است.

د) اگر هر دو طرف دلیل داشته باشند ولی ترجیح به کتاب را نپذیریم و قائل به تساقط شویم آنگاه رجوع به عام مافوق می شود که همان اطلاقات و عمومات کتاب است، لذا همان دلیل مشهور اثبات می گردد.

به عبارت دیگر در فرض تعارض و ترجیح به کتاب و نیز در فرض تعارض و تساقط و رجوع به عام مافوق و نیز در مواردی که مشهور دلیلی خاص داشته باشند و شیخ(قدّس سرّه) دلیلی ارائه نکند - در این سه فرض - دیدگاه مشهور اخذ می شود و در صورتی که مشهور دلیلی نداشته باشند و دیدگاه شیخ(قدّس سرّه) دارای دلیل باشد همان اخذ شده و دلیل ایشان به عنوان مخصّص عمومات خواهد بود و نظر شیخ (قدّس سرّه) ثابت می شود.

 


[1] . سوره مائده ؛ آیه 1.
[2] . سوره بقره ؛ آیه 275.
[3] . سوره نساء ؛ آیه 29.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo